رزاقی: «حمایت از کالای ایرانی» با منافع مدیران در تضاد است

رزاقی با بیان اینکه با وجود این مدیران، شعار «حمایت از کالای ایرانی» محقق نخواهد شد، چراکه با منافع آنها در تضاد است، گفت: واردات با دلار ارزان‌قیمت‌ تمام بخش‌های اقتصادی را تصرف کرده‌ و در نتیجه اکثر صنایع ما با واردات اداره می‎شود.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر تأکید بسیاری بر مسائل اقتصادی و بهبود معیشت مردم داشته و برای نامگذاری سال‌ها نیز از عناوین اقتصادی بهره گرفته‌اند. ایشان در سخنان خود در ابتدای سال جاری نیز عنوان «حمایت از کالای ایرانی» را به عنوان شعار سال برگزیدند تا خطوط کلی و خط مشی‌های لازم برای مسئولان اقتصادی کشور ترسیم شود. قطعا تأکید رهبر انقلاب بر مسائل اقتصادی نشان دهنده اهمیت این موضوع در راستای ترمیم وضعیت اقتصادی کشور است اما متأسفانه به دلایل مختلفی در پایان سال نتایج چندان مثبتی در زمینه تحقق شعار سال حاصل نمی‎شود. در زمینه اهمیت حمایت از کالای ایرانی هم باید گفت که امروزه واردات بی‌رویه کالاهای غیرضروری خارجی و قاچاق کالا به معضلاتی جدی برای اقتصاد کشور تبدیل شده که طبیعتا راهکار مبارزه با این پدیده، حمایت از کالای ایرانی، البته به شرط بهبود کیفیت آن است.
برای بررسی بیشتر آثار اقتصادی حمایت از کالای ایرانی و همچنین موانع آن، با ابراهیم رزاقی، استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه تهران به گفت‌وگو نشستیم که  در ادامه می‌آید.
در صحبت‌های شما تضاد بسیاری با سیستم سرمایه‌داری وجود دارد. همانگونه که مطلعید اکنون سیستم اقتصادی سرمایه‌داری، جهانی شده و معمولا کشورها در مقابل آن به مقاومت نمی‎پردازند. به نظر شما بهتر نیست به جای رویارویی با سیستم سرمایه‎داری و پرداختن هزینه‌های آن، ما هم همانند برخی دیگر از کشورها در صدد بومی‎سازی سرمایه‌داری و انطباق آن با ارزش‎ها و باورهای داخلی باشیم؟

باید ابتدا به این نکته اشاره کنم که این صرفا به اراده ما بستگی ندارد بلکه سیستم سرمایه‌داری نمی‌خواهد به غیر از کشورهای تحت امر خود، دیگر کشورها مستقل باشند. نمونه‌هایی هم که وجود دارد که آمریکا آنها را تحمل می‎کند به همین دلیل است. مشاهده کنید که چند کشور صنعتی شده‌اند که می‌توانند روی پای خود بایستند و اگر لازم باشد با آمریکا درگیر شوند. آیا چنین کشورهایی اساس وجود دارند؟ واقعیت این است که این آمریکاست که برای آنها تعیین تکلیف می‌کند.
نکته دیگر این است که انقلاب ما در حال طرح کردن موضوعی برای نجات بشر است؛ بدین معنی که انسان دیگری را برای جامعه جهانی متصور است و این همان عدالت کامل است. بنابراین الگوی ما با سرمایه‌داری مخالف است. سرمایه‌داری یعنی سیستمی که در آن هرکس پول بیشتر دارد ارزش بیشتر هم دارد. البته در همین سیستم، آن کس که تولیدگر است، قهرمان جامعه هم هست ولی وقتی ثروت وی از حدی بالاتر رفت، اگر ثروت را از دست بدهد دیگر قهرمان نیست؛ چراکه آن پول را برای خواسته‌های فردی خود به دست آورده و خرج کرده است.
چنین شخصی چگونه می‌تواند درد انسان‎های فقیر را بداند. اکنون یک میلیارد انسان گرسنه و
800 میلیون انسان بیکار هستند. در همین کشور ما بین 15 تا 20 میلیون انسان بیکار هستند. مگر مسئولان ما که ثروت‌های میلیاردی دارند از چنین چیزی مطلع نیستند. اتفاقا خودشان اعداد و ارقام را دستکاری می‎کنند. حال سؤال این است که این چه عدالتی در سیستم سرمایه‌داری و در کشور خود ماست.
اکنون بحث این است که آیا توانمندی داریم در مقابل آنچه آمریکایی‌‎ها می‌خواهند بایستیم یا خیر. بنده معتقدم این توان وجود دارد اما مسئله این است که تاکنون چه الگویی به جامعه جهانی و مردمان منطقه داده‌ایم. ما در دوران جنگ تحمیلی، با همین مردمان به دفاع پرداختیم و این نشان می‎دهد که این مردم ما از لحاظ مادی چیزی نمی‎خواهند بلکه برای دیگران می‎خواهند و این همان چیزی است که به الگوی انتظار بسیار نزدیک است. مردم ما در مقابل خونخوارترین آدم‎های دوران بشریت ایستادند. آیا غیر از این بود که با دست خالی دست به این اقدام زدند و قطعا در مقابل سیستم سرمایه‌داری هم می‎توانند مقابله کنند؛ بنابراین جهان‌بینی و اندیشه است که بر اقتصاد تأثیر می‎گذارد.

سؤال بعدی در مورد شعار سال جاری است. همانگونه که مطلعید امسال از سوی رهبر معظم انقلاب با عنوان «حمایت از کالای ایرانی» نامگذاری شده است. به نظر شما اساسا حمایت از کالای ایرانی چه اهمیتی دارد که ایشان یک سال را با این عنوان نامگذاری کرده‎اند؟
اولا به این مسئله دقت کنید که الان چند درصد کالاهای مصرفی داخلی ما ایرانی هستند. واردات با دلار ارزان تمام بخش‌های اقتصادی را تصرف کرده‌ است. مثلا اکثر صنایع ما با واردات اداره می‎شوند؛ یعنی فعالیت آنها براساس قیمت دلار است. نکته دیگر این است که بالغ بر 30 هزار روستای ایران خالی از سکنه شده است؛ روستائیانی که هم تولید کشاورزی و هم صنعتی داشتند و این نشان می‎دهد که با تولید در داخل به معنای واقعی مقابله شده است.
نقطه قوت اقتصاد ما در شرایط کنونی، فروش نفت و واردات همه چیز است. مالیاتی هم از این واردات گرفته نمی‎شود. یکی از مسئولان اخیرا گفتند هرچه قیمت دلار بالاتر برود به نفع اقتصاد کشور است؛ چراکه صادرات افزایش پیدا می‎کند اما سؤال این است که آیا اساسا تولیدی وجود دارد که صادراتی صورت گیرد. مسئله این است که اول باید تولید را افزایش دهیم و بعد قیمت را بالاتر ببریم.
اگر اینکار را نکنیم، کالا با دلار گران‌‎قیمت وارد شده و در نتیجه قیمت‎ها هم در داخل افزایش پیدا می‎کند اما از سوی دیگر وارد کردن کالا با دلار ارزان هم تولید داخلی را نابود می‌کند. توجه کنید که چند سال است به تولید اتومبیل می‎پردازیم اما سؤال این است که چرا باید هر ایرانی یک ماشین داشته باشد. این همان تفکر و نیازی است که سیستم سرمایه‌‌داری برای انسان ایجاد کرده است.

اما وقتی وضعیت حمل و نقل عمومی مناسب نیست چگونه از مردم انتظار داریم به دنبال ماشین شخصی نروند؟
خوب چرا اینکار را نکردیم. در تمام دنیا شبکه حمل و نقل ریلی توسعه پیدا کرده و اساسا یکی از زیرساخت‎های اصلی کشور است اما چون ما اقتصاد را با دلار نفتی اداره می‎کنیم به چنین وضعیت دچار شده‌ایم و یک شکنندگی را برای اقتصاد به وجود آورده‎ایم که حتی توان توسعه شبکه حمل و نقل خود را هم نداریم. وقتی غربی‎ها از وابستگی ما به نفت و پتروشیمی آگاه هستند بنابراین تهدید می‎کنند که از ما نمی‎خرند و به همین دلیل قیمت نفت از 150 دلار به 60 دلار رسیده است.
این در حالی است که آنان همین نفت با قیمت ارزان را تبدیل به بنزین کرده و با قیمت بالاتر به خود ما می‌فروشند. اکنون تولید پوشاک در کشور ما ورشکست شده است؛ چراکه به چینی‌ها، هندی‌ها و تُرک‌ها امتیاز داده‌اند و اگر هم در داخل تولیدی راه افتاده است، عمدتا مونتاژ است و آنها هر زمان اراده کنند وسایل آن را در اختیار ما قرار نمی‎دهند.
همانگونه که عرض کردم وارد کردن کالا با دلار ارزان در شرایط کنونی، تولید داخلی را ورشکست می‌کند و چون تولیدی هم نداریم نمی‌توانیم کالای خارجی را تحریم کنیم. حال سؤال این است که مردم ما که اتفاقا تمایل به خرید کالای ایرانی هم دارند چه باید بکنند. بنده معتقدم خرید کالای خارجی از سر ناچاری است.

شما فرمودید وقتی قیمت دلار بالاتر برود، صادراتی هم که ما عموما انجام می‎دهیم باز هم صادراتی کالای ایرانی نیست بلکه صادرات کالای وارداتی یا کالای مونتاژ شده داخل است. حال سؤال این است که آیا اساسا تولیدی در داخل وجود ندارد یا این کالا بی‌کیفیت است و به دلیل عدم کیفیت صادر نمی‌شود؟
سال گذشته 50 میلیارد دلار واردات داشتیم و بخش اعظم این واردات، کالاهای مصرفی و واسطه‎ای بوده است که البته با دلار ارزان هم وارد شده وگرنه به 150 میلیارد دلار هم می‌رسید. این نشان دهنده آن است که عامل وارداتی در تمام صنایع داخلی نقش ایفا می‎کند. بنابراین باید ساختاری به وجود بیاید که تولید داخلی ما حتی اگر کیفیت نداشته باشد، در راستای منافع ملی کشورمان آن را بخریم؛ این همان ایثار و جانبازی است.
در اینجا نوع نگاه ما اهمیت پیدا می‌کند. عده‎ای دست به جانبازی می‌زنند و عده‎ای هم سرمایه کشور را در خارج از کشور خرج می‎کنند؛ همانگونه که پولدارهای ما در سال
20 میلیارد دلار در خارج از کشور سرمایه‌گذاری می‌کنند. این افراد، ایران را وطن خود نمی‎دانند بلکه فقط برای دوشیدن این کشور و کسب ثروت در راه غیرتولیدی در این کشور هستند.
بزرگ‌ترین عامل بازدارنده تولید داخلی همین افراد هستند که سرمایه خود را در خارج، خرج کرده و کالاهای زیادی هم با خود می‎آوردند. پس اینها که تولید داخلی را مصرف نخواهند کرد بلکه این طبقه پائین هستند که کالای ایرانی مصرف می‎کنند؛ البته به شرطی که حداقل توان و درآمد را داشته باشند تا این کالای ایرانی و ساخت تولیدکننده داخلی که به فکر حداکثر سود نیست را خریداری کند. این همان شخصی است که به صورت جهادی عمل می‌کند؛ چراکه فعالیت وی در مرز ورشکستگی و ادامه حیات است.


حال سؤال این است که چرا مدیران ما جهادی نیستند. چه تعداد از آنها ساده زندگی می‎کنند و قیمت منزل آنها از 200 میلیون تومان بیشتر نیست. با این تعداد فقیر که در کشور ما وجود دارد چرا نباید وامی در اختیار آنها قرار دهند که مسکن تهیه کنند؛ بنابراین بنده معتقدم با این مدیران، شعار حمایت از کالای ایرانی محقق نخواهد شد؛ چراکه منافع آنها در این نیست.
البته این سخن بنده فقط مربوط به الان نیست بلکه چند سال است که عناوین اقتصادی برای سال‌ها برگزیده می‎شود و نتیجه‌ای هم حاصل نمی‎شود؛ به عنوان مثال عنوان یکی از سال‌ها «اصلاح الگوی مصرف» بود اما سؤال این است که آیا این شعار محقق شده است. همانگونه که مشاهده می‌کنید روز به روز مصرف کالای خارجی بیشتر می‌شود. حتی روابط زناشویی ما هم مبتنی بر الگوی بیگانه شده و فرزندان را هم براساس الگوی خارجی تربیت می‎کنیم.

بسیاری از کالاها هم هستند که در داخل کشور تولید شده و اساسا کالای ایرانی هستند اما فروشندگان، برچسب خارجی به این کالاها زده و آن را به فروش می‎رسانند؛ چراکه مردم ما عمدتا تمایل بسیاری به خرید کالای خارجی دارند. شما دلیل این نگاه فرهنگی در بین مردم نسبت به کالای خارجی را چه می‎دانید؟
این مردم به چه شکلی تغییر موضع دادند. مگر اینها همان مردمی نیستند که به جبهه رفتند یا در پشت جبهه تدارک امکانات برای آنان می‌دیدند و فرزند خود را هم به گونه‎ای تربیت می‌کردند که به جبهه بروند. اکنون هم میلیون‎ها نفر اینگونه هستند اما چه کسی به مردم الگوی زندگی می‎دهد. به فیلم‎ها و سریال‌‎های تلویزیونی و ماهواره‎ای نگاه کنید که عمدتا فرهنگ خودخواهی را ترویج می‎کنند.
این همان قانون و فرهنگ آمریکایی و سرمایه‌داری است که می‎گوید هر انسانی آزاد است بدون هیچ محدودیتی به دنبال حداکثر کردن سود، ثروت و لذت برود. اما این محدودیتی که آنها می‎گویند دقیقا چیست. این محدودیت شامل دین، آئین، اخلاق، منافع ملی، منافع خانواده و منافع معنوی خود فرد است اما از نظر آن جهان‌بینی، این مسائل پوچ است و اصل، خود فرد است. متأسفانه این سیستم در حال پیاده شدن است و مشاهده می‎کنیم در جمهوری اسلامی ایران، یک وزیر، هزار میلیارد یا پنج هزار میلیارد تومان ثروت دارد.
اینها چه الگویی را به مردم می‎دهند.
7 میلیون ایرانی هرساله به خارج می‎روند، اکثر آنها به ترکیه می‎روند. آنها در آنجا چه الگویی می‌گیرند، آیا الگوی زندگی می‎گیرند یا الگوهای نامناسب را با خود می‎آوردند. این اقدامات هم با دلار ارزان صورت می‎گیرد. اگر دولت این دلار ارزان را در اختیار آنها قرار ندهد آیا 7 میلیون نفر می‎توانند به این سفرها بروند و ذهنشان هم توسط فرهنگ خارجی تصرف شود و اگر کسی هم چنین کاری را انجام ندهد می‎گویند وی متمدن نیست. همین افراد هم به رأس کار می‎رسند و ظاهر متناسب با جمهوری اسلامی ایران را هم حفظ کرده و حیله‎گری و تزویر هم می‎کنند اما در عمل متناسب با فرهنگ آمریکایی عمل می‎کنند.

همانگونه که مطلعید در روزها و هفته‎های اخیر قیمت دلار به حدود 6 هزار تومان رسید. این افزایش قیمت دلار را برای حمایت از کالای ایرانی چگونه ارزیابی می‎کنید. به نظر شما آیا این تحولات مثبت است یا منفی؟
به نظر من نرخ واقعی دلار در شرایط کنونی بالای 12 هزار تومان است. برخلاف آنها که می‎گویند هرچه قیمت دلار بالاتر می‎رود ارزش پول ملی تنزل می‏‌کند اما اینگونه نیست بلکه ارزش پول داخلی براساس تورم سالانه کاهش پیدا می‎کند. به نظرم حتی الان که گفته می‌شود تورم 9 درصد است، این رقم‌سازی است؛ بنابراین باید نرخ ارز بالاتر برود اما باید به صورت حساب‌شده باشد چراکه الان کالای مصرفی مردم از خارج می‎آید و این ظلم به مردم فقیر است.
ابتدا باید تدارکات لازم را ببینیم و بعد نرخ ارز را بالا ببریم؛ به عنوان مثال این اقدام را انجام دهیم که برای واردات کالاهای اساسی، دلار ارزان بدهیم ولی برای غیر از آن، دلار
12 هزار تومانی بدهیم تا بتوانیم از کالای ایرانی هم حمایت کنیم. به محض اینکه چنین دستوری صادر کنیم و دولت هم در صنایع اساسی سرمایه‎گذاری کند، دیگر لوازم غیراساسی نمی‎تواند از خارج وارد شود و اگر دولت، همپای این اقدامات، یارانه تولیدکنندگان را پرداخت کند، در نتیجه تولید کالای ایرانی هم با افزایش مواجه خواهد شد.
انتهای پیام

بازگشت به صفحه رسانه‌ها