پرونده ویژه تسنیم| شهدای ترور در فلسطینــ۳|از «محمود المبحوح تا عصر جاسوسان غزه»
ترور محمود المبحوح در خارج از فلسطین اتفاق افتاد و وجه بینالمللی به ترورها داد، بعد از آن نیز ترور فرماندهان بزرگ اتفاق افتاد اما آنچه در همه آنها مشترک بود، نقش پررنگ جاسوسان در این ترورها بود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در ادامه مرور ترورهای شخصیتهای مقاومت در فلسطین به سال 2010 میرسیم دورهای که ترورهای رژیم صهیونیستی وجه تازهای به خود میگیرد. در ترورهایی که در این دوره صورت میگیرد، یک ترور وجه بین المللی پیدا میکند و محمود المبحوح، در دبی به شهادت میرسد. اما دو ترور بعدی با پرواز هواپیماهای رژیم صهیونیستی و شلیک راکت است. در هر دو ترور فرماندهان مقاومت هدف قرار میگیرند اما نکتهای که در این ترورهای آخر باید به آنها بیشتر توجه کرد، پررنگ شدن نقش جاسوسان رژیم صهیونیستی در ترورها است. اگر جاسوسان رژیم صهیونیستی اخبار دقیق مکان و زمان حرکت شخصیتهای مقاومت را به آنها نمیدادند قطعاً این ترورها کاملاً کور انجام میشد، اما اینگونه نشد و تعدد جاسوسان موجب شد این رژیم به هدف کثیف خود دست یابد. نکته مهمتر این است که پس از این مقاومت بهشدت بر دستگیری جاسوسان تمرکز کرد و با دستگیری طیف وسیعی از جاسوسان پس از سال 2010 در نوار غزه، میزان ترورها بهشدت کاهش یافت.
محمود المبحوح، مؤسس واحد 101
محمود عبدالرؤوف المبحوح 14 فوریه 1960 در اردوگاه جبالیا در نوار غزه به دنیا آمد. تا ششم ابتدایی بیشتر تحصیل نکرد و به شغل مکانیکی خودرو پرداخت. سال 1986 بهاتهام عضویت در حماس و جابهجایی سلاح بازداشت شد و یک سال در زندان بهسر برد. سال 1987 در آغاز انتفاضه اول از زندان آزاد شد و با شراکت شیخ صلاح شحادة ــ که خود بههمراه خانوادهاش در سال 2002 ترور شد ــ واحد 101 را در گردانهای القسام تشکیل داد، گردانی که متخصص بهدام انداختن و گروگانگیری سربازان رژیم صهیونیستی بود. سال 1988 مبحوح بههمراه دو تن از دوستانش اقدام به ربایش دو سرباز ارتش رژیم صهیونیستی بهنامهای آوی اسپورتس و ایلان سعدون از شهرک جلوس نزدیک عسقلان بهفاصله دو ماه کردند. هر دو ربایش به کشته شدن دو سرباز ختم شد.
داستان شناسایی مبحوح از این قرار بود که او هنگامی که با اتومبیلی که ایلان سعدون را ربوده بودند قصد داشت از شرق اردوگاه جبالیا به شهر غزه برود، بنزین اتومبیل وی تمام میشود و مبحوح مجبور میشود توقف کند، در این هنگام یک گشتی ارتش رژیم صهیونیستی که در حال گذر از آن مکان بود باقیماندههای لباسهای سرباز صهیونیست و آثار خون را در اتومبیل وی میبیند و از آن زمان مبحوح تحت تعقیب قرار میگیرد. هنگامی که صهیونیستها به منزل وی حمله میبرند در حالی که با لباس کارگران کشاورزی در انتظار وی بودهاند دو برادرش را مجروح میکنند. مبحوح با وجود آنکه میدانست تحت تعقیب است برای اطمینان از وضعیت سلامت برادرانش به بیمارستان میرود و هنگامی که از حال آنها مطمئن میشود بهسمت مرزهای مصر میرود.
مبحوح بههمراه یکی از دوستانش، موفق میشوند از مرزهای مصر عبور کنند اما در مصر دستگیر میشوند و 40 روز به زندان میروند. بعد از این مدت بازداشت به لیبی منتقل میشود و از آنجا به سوریه رفته، در آنجا مقیم میشود. سال 1990 دادگاه رژیم صهیونیستی حکم تخریب خانه مبحوح و مصادره زمینهای او را بهاتهام گروگانگیری سربازان ارتش رژیم صهیونیستی صادر میکند.
براساس اخبار منتشرشده پس از ترور مبحوح، صهیونیستها اعلام کردند وی مسئول خرید سلاح و امور مالی در جنبش حماس بوده است اما این خبر هیچگاه تأیید یا تکذیب نشد.
ترور در هتل
روز 19 ژانویه 2010 در هتل «البستان» شهر دبی امارات متحده عربی، وی را هدف قرار میدهند. ابتدا با چاقو از پشت به او حمله کرده، پس از آن با شوک الکتریکی وی را بهشهادت رساندند. 5 سال بعد از ترور مبحوح شبکه 2 رژیم صهیونیستی یک فیلم مستند را بهنمایش گذاشت که در آن شیوه ترور مبحوح را کاملاً توضیح میداد. بر اساس اطلاعات ارائهشده در این مستند، 11 نفر از عناصر موساد از جمله دو زن در این عملیات شرکت داشتهاند و عملیات تنها 22 دقیقه بهطول انجامیده است، اما با وجود این، شواهد بهدستآمده نشان میدهند که تیم موساد یکی از عناصر زن خود را با لباس کارمندان هتل با پوشش ارائه صبحانه، مقابل اتاق مبحوح میفرستند. هنگامی که مبحوح در را میگشاید اعضای تیم بهسمت در هجوم میبرند و بهزور وارد اتاق میشوند در همان بدو ورود ضربهای به پشت سر او وارد و تلاش میکنند با شکنجه او را بازجویی کنند و این اقدام چند ساعتی بهطول انجامیده است. پس از چند ساعت او را رها میکنند. بهروی صورت مبحوح مقداری مواد مخدر پیدا شده که نشان میدهد برای اعتراف گرفتن از او از مخدر نیز استفاده کردهاند.
براساس گفته یوسی میلمن، تحلیلگر صهیونیست، تیم ترور احتمالاً با هوپیمای یوزی لَنداو، وزیر وقت امور زیربنایی رژیم صهیونیستی که در آن زمان برای یک کنفرانس محیط زیست در دبی بهسر میبرد از امارات متحده عربی گریختهاند.
سال 2017 سازمان حقوق بشر عرب در انگلستان اعلام کرد دو نفر از کسانی که در ترور مبحوح شرکت داشتهاند، از نیروهای دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان هستند که پس از ترور به اردن گریختند. «الف.ش.» 45ساله از افسران دستگاه امنیت پیشگیرانه و «الف.ح.» 35ساله از افسران اطلاعات کل تشکیلات خودگردان، بهدرخواست امارات متحده عربی از اردن به دستگاه امنیتی امارات تحویل داده شدند. اما این مؤسسه حقوقی اعلام کرد هیچ اقدامی علیه آنها صورت نگرفته و آنها آزادانه در این کشور عربی به زندگی خود ادامه میدهند. تصاویر فرودگاه دبی نشان میدهند که الف.ح. در فرودگاه دبی با یکی از عناصر موساد دیدار میکند. اسناد بهدستآمده نشان می دهد این دو نفر به تیم 11نفره موساد کمک لجستیک کرده و مبحوح را به عناصر موساد شناساندهاند.
خانواده مبحوح اعلام کردند "مسئولان امارات بسیار مشکوک عمل کرده و در هیچ دادگاهی از ما دعوت نکردهاند" ضمن آنکه تاکنون هنوز وسایل شخصی مبحوح به آنها تحویل داده نشده است.
احمد الجعبری
احمد الجعبری سال 1960 به دنیا آمد. خانوادهاش اصالتاً اهل الخلیل در کرانه باختری بودند اما به غزه نقل مکان کرده، در محله قهرمانپرور الشجاعیة سکونت گزیدند. جعبری در ابتدای فعالیتهای مبارزاتیاش به جنبش فتح پیوست. سال 1982 بهاتهام عضویت در گروههای نظامی جنبش فتح و طراحی عملیات شهادتطلبانه بازداشت شد. در زندان پس از دوستی با کسانی چون شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز الرنتیسی و ابراهیم مقادمه از جنبش فتح جدا شد و به جنبش حماس پیوست.
سازندگی از داخل زندان
او از همان زندان سازندگی را آغاز کرد و در زندان اقدام به برگزاری دورههای امنیتی، نظامی و دینی برای جوانان فلسطینی کرد تا کسانی که علاقمند به مبارزه هستند بهمحض خروج از زندان برای حضور در حماس بهویژه شاخه نظامی آن آمادگی کامل داشته باشند. سال 1996 در حالی از زندان آزاد شد که دو سال قبل از آنها با آزادی وی در جمع اسیرانی که بهواسطه قرارداد اسلو آزاد میشدند مخالفت شد. پس از آزادی جمعیت نور را برای سرپرستی خانوادههای اسیران و پیگیری پروندههای اسیران تأسیس کرد. سال 1997 به حزب «الخلاص الاسلامی» که توسط حماس تأسیس شد پیوست؛ حزبی که برای فرار از بازداشتهای امنیتی دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان بهوجود آمده بود.
سال 1998 بهاتهام حضور در فعالیتهای نظامی، توسط دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان بازداشت شد و دو سال دیگر به زندان رفت. سال 2000 در آغاز انتفاضه دوم آزاد شد و پس از صلاح شحاده و محمد ضیف، نفر سوم گردانهای القسام شد. سال 2004 خانهاش را با راکت هدف قرار دادند و برادرش محمد و یکی از دوستانش در آن حادثه بهشهادت رسیدند. سال 2006 پس از دستگیری گلعاد شالیط، نام الجعبری سر زبانها افتاد. او را طراح و مجری این عملیات و رئیس ستاد نظامی حماس معرفی کردند، عملیاتی که هیبت و هیمنه صهیونیستها را خرد کرد.
بنی گانتس، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی دستور ترور جعبری را از داخل اتاقش در ستاد ارتش صادر کرد.
روز 14 نوامبر 2012 هنگامی که با رانندهاش در یک اتومبیل در مرکز شهر غزه در حال حرکت بود توسط یک راکت هوا به زمین توسط هواپیماهای رژیم صهیونیستی هدف قرار گرفت و بههمراه رانندهاش به شهادت رسید. از همان لحظه جنگ جدید غزه آغاز شد، جنگی که به جنگ 8روزه مشهور شد.
احمد الجعبری یک سال بعد از مبادله گلعاد شالیط بهشهادت رسید، مبادلهای که در آن بیش از 1000 اسیر فلسطینی با یک اسیر رژیم صهیونیستی مبادله شدند. جعبری زمانی ترور شد که چند روز قبل از آن امیر قطر همراه همسرش به نوار غزه سفر کرده بود. برخی معتقدند جعبری توسط اتومبیلهایی که توسط امیر قطر به حماس هدیه داده شده بود ردگیری و ترور شد ولی هیچگاه این خبر تأیید یا تکذیب نشد.
منابع رسانهای رژیم صهیونیستی اعلام کردند، جعبری از سالها قبل هدف اول صهیونیستها بود اما آنچه مانع ترور وی میشد، گلعاد شالیط، سرباز گروگان گرفتهشده رژیم صهیونیستی بود که در اختیار حماس بود. صهیونیستها مدعیاند کار برنامهریزی برای گروگان گرفتن شالیط و نگهداری و تبادل آن همگی در دست احمد الجعبری بوده است.
رائد العطار، محمد ابوشمالة، محمد برهوم
این 3 نفر از فرماندهان گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی جنبش حماس بودند که در جریان جنگ 51روزه در سال 2014 هدف راکتهای هوا به زمین رژیم صهیونیستی قرار گرفتند.
رائد العطار
رائد صبحی احمد العطار «ابواَیمن» در سال 1974 به دنیا آمد. او در زمان شهادت صاحب دو فرزند بود. او فرمانده واحد کوماندوهای گردانهای قسام و در زمان شهادت فرمانده تیپ رفح بود، به همین دلیل صهیونیستها او را «سر افعی» توصیف کرده بودند و میگفتند او پشتپرده انتقال سلاح به نوار غزه و همچنین دستگیری و نگهداری شالیط قرار داشته است، از این رو یکی از کسانی بود که صهیونیستها بهشدت بهدنبال او بودند. او را جانشین احمد الجعبری میدانستند.
رائد العطار با محمد ابوشماله دوقلوهای جهادی بودند که از آغاز فعالیت جهادی کنار هم مبارزه کرده بودند. او بههمراه ابوشماله در عملیاتهای جهادی و دستگیری مزدوران در انتفاضه اول، توسعه زیرساختهای نظامی در انتفاضه دوم، فرماندهی تیپ رفح و عضویت در شورای نظامی کل حضور داشته است. روزنامه یدیعوت پس از شهادت وی نوشت العطار از سال 2006 هدف شاباک بوده است و قریب 9 بار تا آستانه ترور وی نیز رفتهاند اما با تغییر مکان و لحاظ امور امنیتی از سوی العطار وی را از دست دادند.
محمد ابوشمالة
محمد ابراهیم صلاح ابوشمالة «ابوخلیل» سال 1973 به دنیا آمد. او فرمانده تیپ منطقه جنوبی غزه بود و سال 1991 یکی از اولویتهای ترور دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی بود. او 9 ماه در زندانهای رژیم صهیونیستی و 3 سال هم در زندانهای دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان زندانی بود. او 3 مرتبه از سوءقصد جان سالم بهدر برد که خطرناکترین آنها سال 2004 بود که خانه وی را در اردوگاه یبنا محاصره و اقدام به انفجار آن کردند در حالی که وی در خانه بود. یک بار در سال 2003 در حالی که پشت یک لانچر قرار داشت هدف موشک قرار گرفت. خانه او در منطقه شابوره در رفح بهدفعات مورد هدف قرار گرفت. او از مؤسسان قسام در منطقه رفح بود و در تمامی جنگهایی که علیه مقاومت به غزه تحمیل شد، از فرماندهان میدانی بود.
محمد برهوم
محمد حمدان برهوم «ابواسامة» سال 1969 متولد شد. او سال 1992 تحت تعقیب قرار گرفت و توانست مخفیانه به خارج سفر کند و به کشورهای بسیاری برود. در آغاز انتفاضه دوم در سال 2000 به غزه بازگشت و با همرزمانش رائد العطار و ابوشمالة در مبارزه همراه شد.
عصر روز 21 آگوست 2014 در حالی که قریب 45 روز از جنگ 51روزه گذشته بود، خبر شهادت این سه فرمانده در رسانهها منتشر شد. روزنامه عبری یدیعوت نوشت این سه نفر برای ابلاغ دستور نظامی به برخی از نیروهای خود به خانهای در رفح وارد شدهاند و این اقدام که بدون در نظر گرفتن ملاحظات امنیتی و وضعیت فوقالعاده ایجاد شده بود، فرصت ترور آنها را به صهیونیستها داد. شاباک با آماری که از جاسوسان خود دریافت کرد محل آنها را به نیروهای هوایی رژیم صهیونیستی داد و پرتاب بمبی بهوزن 2 تن موجب شهادت سه فرمانده شد.
با آنکه در آغاز شهادت این 3 فرمانده، شهادت آنها نوعی تصادف بهنظر آمد اما با تحقیقاتی که حماس پس از شهادت این فرماندهان انجام داد، متوجه شد مکان آنها توسط جاسوسان رژیم صهیونیستی به صهیونیستها اطلاع داده شده بود. شهادت این 3 فرمانده موجب شد حماس بهطور جدی در پی جاسوسان رژیم صهیونیستی برآید و تحقیقات وسیعی را در نوار غزه انجام دهد. بهبرکت خون این 3 شهید تعداد زیادی از جاسوسان رژیم صهیونیستی در نوار غزه شناسایی و دستگیر شدند.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*