کازرون و مصایب دور از پایتخت


آنچه در وضعیت اعتراضات کازرون مشاهده می شود برگرفته از همان تلقی رایج اشتباه مردم از نقش نمایندگان مجلس است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، یکم؛ آنچه در وضعیت اعتراضات کازرون مشاهده می شود برگرفته از همان تلقی رایج اشتباه مردم از نقش نمایندگان مجلس است: نماینده به مجلس می فرستیم تا اوضاع شهرمان را خوب کند! و برای شهرمان جاده و فرودگاه و کارخانه و ورزشگاه و ... بسازد! اینطور می شود که می بینیم شور و حرارت شهرستان های کوچک در انتخابات مجلس، بمراتب از انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر بالاتر است، چون همه مردم این انتخابات را تعیین کننده وضعیت 4 ساله شهرستان خود می بینند! و احساس می کنند یا به تجربه دیده اند که قدرت نخست شهرستان خود را این انتخاب است که تعیین می کند!

این نگاه که "وظیفه نماینده مجلس خدمت به شهر خود و کسب امتیاز از دولت برای همشهریان خود است" نخستین ضربه را به کلیت کشور می زند و اندیشمندان صاحب ایده را به جرم آنکه قدرت چانه زنی و امتیازگیری ندارند، کنار گذاشته و مجلس را در بهترین حالت، تبدیل به مجموعه ای از افراد می کند که (ولو صادقانه) دلسوز شهرشان اند، اما بی اعتنا و بی تعهد و بلکه بی سواد و بی تحلیل نسبت به مسائل ملی.

دوم؛ شاید هم مقصر دانستن مردم، چندان منصفانه نباشد. مردم یک شهرستان "دور از پایتخت" تبعیض را از همان دوران کودکی تجربه کرده اند. احساس "درجه دوم" بودن به مردم شهرستان تزریق می شود، وقتی برای منابع شهرشان در مرکز استان تصمیم گرفته می شود، وقتی آب رودخانه "شاپور" شان به استان مجاور داده می شود، و نه فقط رود می خشکد، بلکه امتیاز آثار باستانی و هویتی کنار رودخانه شان نیز بهمراه آب، به استان دیگر اعطا می شود. مردم برای دیدن بخشی از هویت شهر خود، باید از دیگری بلیط بخرند! وقتی درآمد نیروگاه برقی که زمین شهرستان را اشغال کرده و آسمان شهرستان را آلوده، یکجا به حساب مرکز استان می رود! وقتی برای آنکه استان مقام نخست خودکفایی گندم را بدست بیاورد، بی اعتنا به استعدادهای طبیعی باغداری و محدودیت های زیست محیطی شهرستان، چاه های عمیق بی حساب و کتاب همه جا حفر می شود و دریاچه بی نظیر "پریشان" را در سکوت کامل خبری، سال به سال کوچکتر می کند تا تالابی باقی بماند و همان ته مانده تالاب را هم عده ای، در پی وعده ناسنجیده یک نماینده مجلس به امید جاده ای از وسط تالاب، آتش بزنند و از بیخ خاکستر کنند!

بر مردمی که حتی برای اثبات بالای 38درجه بودن هوای شهرشان در تابستان، باید جان بکنند و هزار توی ادارات و بروکراسی و سلسله مراتب استانی و ... را طی کنند، چطور می توان خرده گرفت که چرا کسی را که "دسترسی مستقیم به پایتخت" دارد، منجی خود می پندارد.

سوم؛   بنظر می رسد برای حفظ  همدلی و مشارکت ملی، دیر یا زود، باید به افزایش استقلال مناطق و حاکم کردن واقعی مردم بر منابع مشترک شهری خویش، اندیشید و البته که باید درنظر داشت که دموکراسی واقعی، پیش نیازهای سیاسی-فرهنگی خاص خود را می طلبد، تا زمانی که شفافیت در معاملات اقتصادی بر سر منابع "عمومی"، و در عزل و نصب ها، و در رسیدگی به پرونده های قضایی مربوط به متجاوزان به منابع و حقوق "عمومی"، نباشد، و مادام که گفت و گوهای منطقی و شفاف و آزاد درمورد سیاست های ناظر به منافع عمومی شکل نگیرد، صرف افزایش استقلال و مثلاً اعطای اختیارات بیشتر به شوراهای شهر و روستا، صرفا نمی تواند راه حل مشکل باشد.

منبع: روزنامه قدس

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها