آینده اتحاد «وهابیت- آل سعود» -۳|نقاط افتراق اصلاحات بن سلمان با آموزههای وهابیت
مسئله و موضوع اصلاحات در عربستان در یک سال گذشته به عنوان یکی از مهمترین و جنجالیترین موضوعات در جزیره العرب مطرح بوده است. در واقع ولیعهد سعودی با عبور از تمام خطوط قرمز پادشاهی سعودی اقدام به اجرای تغییرات گستردهای کرده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، البته کارشناسان معتقدند که این اصلاحات نه با هدف اعطای فضای باز اجتماعی- سیاسی به مردم بلکه با هدف هموار کردن مسیر پادشاهی توسط ولیعهد سعودی در حال انجام است و از این رو این اصلاحات را نمایشی میدانند.
علاوه بر این بسیاری از کارشناسان این اصلاحات را نوعی فریب از جانب بن سلمان با هدف بقای پادشاهی سعودی میدانند. به عنوان مثال ویلیام جی دابسون در کتاب "منحنی درک دیکتاتور" خود توضیح داده که نسل جدید قدرتمندان در سرتاسر جهان، برای حفظ قدرت، مجموعهای از ترفندها دارند که بسیار هوشمندانه و پیچیدهتر از گذشته است.بررسی اهداف بن سلمان از اصلاحات اخیر موضوع بررسی این مقاله نیست و در این مطلب با بررسی برخی از مهمترین اصلاحات صورت گرفته در عربستان نقاط افتراق این اصلاحات با آموزه های وهابیت بررسی خواهد شد.
روند اصلاحات در عربستان
عبدالعزیز بن سعود بنیانگذار پادشاهی سعودی در سال 1925 موفق به تسلط بر حجاز شد و با حاکمیت یکپارچه بر نجد و حجاز به عنوان پادشاه عربستان تاج گذاری کرد. هفت سال بعد نیز اسم پادشاهی عربستان به پادشاهی عربستان سعودی تغییر یافت تا بدین وسیله آل سعود کشور را در گروگان خود بگیرند. پیروزی آل سعود تنها به کمک نیروهای الاخوان وابسته به مکتب وهابیت و حمایتهای انگلیس محقق شد. از این زمان مکتب افراطی وهابیت فرصت بی نظیری در جهت اجرای احکام خود یافت. بنابراین پادشاهان سعودی در جهت حفظ قدرت خود در نظام قبیلهای عربستان همواره این مکتب را در جهت منافع خود به خدمت گرفتهاند و از آن طرف به صورت ظاهری اقدامی علیه اصول اولیه وهابیت انجام ندادهاند. البته باید تاکید داشت که وهابیت کنونی با وهابیت اصلی که متاثر از اندیشههای ابن تیمیه و ابن جوزیه بود و توسط محمد بن عبدالوهاب تدوین شد کاملا متفاوت است. چرا که در طی زمان این مکتب در جهت بقای خود مجبور به عقب نشینیهایی با هدف کسب قدرت بیشتر شده است. اما این وهابیت همواره یکی از عوامل اصلی تقویت قدرت پادشاهان سعودی بوده است. به همین دلیل هر زمان که پادشاهان سعودی مشروعیت و اقتدار خود را در معرض تهدید دیدهاند، سعی کردهاند که با استفاده از ابزار وهابیت به نوعی بقای خود را تضمین کنند.
به عنوان مثال با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 هجری شمسی،فهد بن عبدالعزیز پادشاه عربستان خود را با تهدیدی جدید مواجه دید. بنابراین هرچند سالها اندیشه مدرن سازی کشور را در سر میپروراند، اما در جهت نجات تاج و تخت خود ناگزیر از اعطای قدرت بیشتر به وهابیها شد. در این دوران روحانیون سنتی به رهبری «عبدالعزیزبن باز»(بزرگترین مفتی معاصر عربستان) قدرت شگرفی به دست آوردند، هیئتهای امر به معروف و نهی از منکر میداندار شدند و نیروهای موسوم به «پلیس دینی» کنترل امور، به خصوص ظواهر جامعه عربستان را به دست گرفتند، مدارس و دانشگاهها به کنترل روحانیون درآمدند و احکام شرعی همهجا ترویج میشد. نوسازی مکه و مدینه و اعمال قوانین سختگیرانه برای زنان و در رأس آن ها ممنوعیت رانندگی آن ها تحت عنوان یک فعل «حرام» بخش دیگری از این رویکرد بود تا در مجموع اقشار سنتی و روحانیون راضی شده و دیگر هوس قدرت نکنند. حتی مشارکت در جنگ افغانستان نیز بخشی از این پروژه را تداعی میکرد و پادشاه عربستان به این وسیله انرژی گروههای مذهبی را به خارج از کشور هدایت میکرد.
تلاش برای اصلاحات در هزاره سوم
پس از ملک فهد و در دوران پادشاهی ملک عبدالله روند اصلاحات بار دیگر از سر گرفته شد. ملک عبدالله به دنبال این بود که برنامههای نوگرایانه خود را علاوه بر اقتصاد به حوزه دانشگاه و جامعه نیز بکشاند. اما ١ سال دوران زمامداری او دوران امیدها و نومیدیها بود و گویا پادشاهان سعودی در کنار مفتیهای وهابی به دنبال آن بودند که با حمایت از یکدیگر بقای خود را تضمین کنند و طرح اصلاحات تنها ابزاری در جهت تحقق منافع آل سعود بوده است.
با مرگ ملک عبدالله، عربستان دچار تغییراتی در عرصههای مختلف شد و محمد بن سلمان شاهزاده جوان و کم تجربه با استفاده از بیماری ملک سلمان زمام امور را به دست گرفت و با برکناری دو ولیعهد یعنی مقرن بن عبدالعزیز و محمد بن نایف سرانجام خود بر تخت ولیعهدی تکیه کرد. وی به زودی دریافت که با وجود شکستهای عربستان در عرصههای مختلف، باید با هدف بقای پادشاهی سعودی، از بزرگترین نیاز جامعه عربستان یعنی اصلاحات مدد بگیرد. از این رو وی با اعلام سند چشم انداز 2030 به صورت انقلابی اقدام به از میان برداشتن برخی از محدودیتها کرده است. اقدامی که بیشتر مسائل اجتماعی و اقتصادی را در بر میگیرد و حوزه سیاسی عربستان شاهد هیچ گونه اصلاحی در این مورد نخواهد بود. همین مسئله خود گویای استفاده ابزاری بن سلمان از مقوله اصلاحات است.
نگاهی به برخی از اقدامات اولیه بن سلمان در حزوه زنان به خوبی گویای این مسئله است که وی به دنبال اصلاحات عمیق و بنیادی در عربستان نیست چرا که به خوبی از پیامدهای این مسئله آگاه است:
- در ماه ژوئیه 2017 وزارت آموزش و پرورش عربستان اجازه داد دختران دانشآموز در کلاس ورزش مدارس دولتی شرکت کنند. دختران عربستانی در مدارس تا پیش از این حق نداشتند که از وسایل ورزشی در مدرسه استفاده کنند و وهابیت حاکم بر عربستان به شدت مخالف این مسئله بود.
- در نوامبر 2017پادشاه عربستان با صدور فرمانی به زنان این کشور اجازه داد که رانندگی کنند. فرمان پادشاه عربستان از تابستان 2018، اجرا خواهد شد.
- وزارت خارجه عربستان فاطمه سالم باعشن را به عنوان سخنگوی سفارت عربستان در واشنگتن منصوب کرد و وی اولین زن سعودی است که در این مقام تعیین شده است.
- اعضای مجلس شورا(مشورتی) عربستان مهرماه 96 صدور حکم فتوا از سوی مفتیهای زن را در این کشور آزاد اعلام کردند.
- در شیب تند تغییرات در عربستان ، پادشاه این کشور از وزیر داخلی خواست قانون مبارزه با آزار و اذیت زنان را تدوین کند. آزار و اذیت شامل هر گونه تعدی کلامی یا بدنی به زنان میشود.
- عربستان در چارچوب تصمیمات اخیر در قبال زنان، از این پس به دانشجویان دختر اجازه میدهد با تلفن همراه وارد دانشگاهها شوند.
- برای اولین بار در عربستان یک زن به عنوان معاون شهرداری انتخاب شد. فرمانداری منطقه الشرقیه عربستان در توییتی اعلام کرد که فهد بن محمد الجبیر فرماندار این منطقه، خانم «ایمان عبد الله الغامدی» را به عنوان معاوی شهردار استان الخبر تعیین کرد.
- اداره امنیت عمومی عربستان با صدور بیانیهای مجوز پیوستن زنان به ارتش این کشور را صادر کرد.
- همچنین دولت عربستان اعلام کرده است که ممنوعیت فعالیت سینماها در این کشور بعد از 35 سال لغو شده است. عربستان قصد دارد تا سال 2030، 2500 سالن سینمایی در قالب 350 مجتمع سینمایی راهاندازی کند.
- محمد بن سلمان در آوریل 2018 از ساخت بزرگترین مرکز تفریحی جهان در عربستان سعودی خبر داد.
- ولیعهد عربستان آبان ماه 96 ضمن اعلام آمادگی برای نابودی تمام کسانی که تفکرات افراطی دارند، گفت: ما به "اسلام میانه رو" که از تمام فرهنگها استقبال میکند، باز خواهیم گشت.
«عادل بن سعید الکلبانی» خطیب سابق مسجدالحرام در حال ورق بازی
اصلاحات بن سلمان و وهابیت
اصلاحات بن سلمان را به طور کلی میتوان در سه بخش زنان، جوانان و قرائت بن سلمان از اسلام دانست. این سه حوزه به شدت در دهههای گذشته از سوی وهابیها تحت نفوذ قرار داشته و هیچ گونه نرمشی در این مورد را بر نتابیدهاند.
زنان: همانطور که بررسی شد بخش اعظم تغییرات در عربستان به حوزه زنان مرتبط است. در واقع بن سلمان به خوبی به قدرت نیمی از جمعیت عربستان یعنی زنان پی برده و سعی دارد با انجام برخی اصلاحات نمادین حمایت این بخش را از خود کسب کند. ورود ولیعهد سعودی به حوزه زنان یعنی تلاش برای تابوشکنی در این حوزه و به نوعی عرض اندام در برابر وهابیت است. علمای وهابی به صورت کلی هیچ گونه حقی برای زنان در جامعه قائل نیستند و زنان را اساسا فاقد شعور و صلاحیت لازم برای مشارکت اجتماعی میدانند. نکته جالب این است که بخش زیادی از تغییرات محمد بن سلمان معطوف به حوزه زنان شده و همین مسئله میتواند روابط و اتحاد هشت دههای آل سعود و آل شیخ را به چالش بطلبد. هرچند در زمان ملک عبدالله نیز برخی آزادیها به زنان اعطا شده بود، اما حجم اصلاحات اخیر بسیار وسیع بود.
روند تغییر در وضعیت زنان در 2011میلادی و با مجوز حضور زنان در برخی مشاغل مانند کار در فروشگاهها آغاز شده و تا مجازشدن برای حضور در رقابتهای المپیک برای اولینبار در 2012 ادامه یافت. عربستان در 2012 دو زن و در 2016 چهار زن را به بازیهای المپیک اعزام کرد. پس از آن، زنان در عربستان در 2015 برای اولینبار توانستند در انتخابات شهرداریها شرکت کنند، ولی اعطای آزادیهای اخیر به زنان در عربستان را میتوان به اصلاحات انقلابی تعبیر کرد چرا که به یکباره بسیاری از تابوها در مورد زنان شکسته شد: رانندگی برای زنان آزاد اعلام شد، حق فتوادادن به زنان اعطا شد و در حوزه حضور زنان در انتخابات برخی آزادیها داده شد. این مسائل به معنای آن است که محمد بن سلمان به نوعی در برابر سنت حاکم در عربستان حرکت کرده و این مسئله میتواند سبب مخالفتهایی از جانب قبایل و علمای وهابی شود چرا که هرچند بن سلمان اصلاحات اخیر را با هدف سوارشدن بر موج مدرنسازی عربستان انجام داده و هدف وی بیشتر از آنکه کمک به توسعه جامعه عربستان باشد، تلاشی در جهت حفظ بقای قدرت خاندان سعودی است، اما این مسئله میتواند اتحاد قبایل متعصب که زن را فاقد شعور و بینش میدانند، دچار نوعی شکاف کند. این مسئله نیز خود سبب تضعیف جایگاه قبیلهای آل سعود خواهد شد. بنابراین بیشترین تقابل احتمالی بین نهاد دینی و سیاسی در حوزه زنان خواهد بود.
جوانان: بخش دیگری از اصلاحات بن سلمان به دغدغه جوانان و لزوم آزادی برخی تفریحات برای این قشر از جامعه عربستان بر میگردد. نزدیک به 70 درصد جمعیت عربستان زیر 30 سال سن دارند و طبیعی است که هر گونه برنامه ریزی با توجه با این جمعیت صورت بگیرد. در این راستا بن سلمان برخی اقدامات را انجام داده که از سوی وهابیت پیش از این حرام اعلام شده بودند. آزادی سینما، آزادی ورق بازی در عربستان و برگزاری مسابقات در این کشور، تلاش برای ایجاد کازینو و... نمونههایی از این اقدامات هستند. حتی در مسابقات ورق بازی «عادل بن سالم بن سعید الکلبانی» از مبلغان سعودی و امام جماعت نمازهای تراویح مسجد الحرام ( از سال 1387) حضور یافت و مشارکت کرد که انتقاد فعالان شبکههای اجتماعی را در پی داشت. عربستان سعودی در حالی مسابقات بازی ورق را به صورت رسمی برگزار میکند که «عبدالعزیز ابن باز»، مفتی اعظم عربستان ( از سال 1992 تا 1999) آن را از منکرات و از ابزارهای لهو و لعب دانسته که موجب ترک نماز یا تاخیر آن میشود و ضررهایش برای همه معلوم و بیشتر از منفعتش است. در کل فضای باز اجتماعی که محمد بن سلمان به دنبال آن است این گونه معرفی شده که محمد بن سلمان به دنبال معرفی کردن جوان عربستان به عنوان یک جوان مدرن است و این همان چیزی است که وهابیها از آن هراس دارند؛ چرا که جوان مدرن دیگر پیرو افکار وهابیت نخواهد بود.
محمد بن سلمان: من به دنبال حاکم کردن اسلام میانه رو در عربستان هستم.
اسلام میانه رو: وهابیها قرائتی از اسلام دارند که بر تمام شئون جامعه فرمانروایی میکند. هیئت امر به معروف و نهی از منکر دایره اختیارات بسیار وسیعی دارد. محمد بن سلمان این اختیارات را محدود کرده و در اولین سخنرانی خود بعد از سند 2030 اعلام کرد که "من به دنبال حاکم کردن اسلام میانه رو در عربستان هستم". این مسئله برای وهابیت عربستان میتواند یک شکست بزرگ باشد چرا که وهابیت هیچ گونه اعتقادی به اسلام میانهرو ندارد و بر دیدگاه های متحجرانه و متعصبانه خود از اسلام همواره تاکید کرده است، هر چند ادعای بن سلمان مبنی بر اینکه خواهان حاکم کردن اسلام میانهرو است، پایه و اساسی ندارد،چرا که اسلام میانهرو از نظر بن سلمان، اسلامی است که مشخصات آن را آمریکاییها تعیین کرده باشند.
سخن پایانی
محمد بن سلمان در راه رسیدن به قدرت از چهار ضلع قدرت بر سه ضلع یعنی سیاست، امنیت و اقتصاد عربستان مسلط شده است و تنها حوزه ای که وی نیاز به تسلط بر آن را دارد حوزه اجتماعی و به اصطلاح دستیابی به سرمایههای اجتماعی است که وی سعی دارد از طریق اصلاحات نمایشی به آن دست پیدا کند.
از اساسیترین بخشهای سند چشمانداز 2030 مربوط به لحاظکردن نقش بیشتر زنان در جامعه است، زیرا این طرح افزایش حجم مشارکت در بازار کار و میزان اشتغال زنان را از 22 درصد به 30 درصد لحاظ کرده است. این مسئله، به طور دقیق، بر خلاف آموزههای وهابیت بوده که خواستار محدود ماندن زن در خانهها است. علاوه بر این، قرائت محمد بن سلمان از اسلام حاکم بر عربستان نیز به شکل دقیق، بر خلاف اصول وهابیت است. در کل اصلاحات بن سلمان در قالب سند چشم انداز 2030 در سه حوزه کلی جوانان، زنان و قرائت از اسلام با آموزههای وهابیت در تضاد قرار دارد و همین امر میتواند سبب واکنشهای سختی از جانب علمای وهابی شود.
انتهای پیام/