گرگان| بازخوانی حادثه معدن "زمستان یورت"؛ داغی که همچنان تازه است+فیلم


یک‌سال از انفجار مهیب در معدن "زمستان یورت" می‌گذرد؛ روزی که ۴۳ معدنچی از دل خاک به آسمان پرگشودند و حالا زنان قد خمیده و گیس سپیده کرده ماندند و کودکانی یتیم که هر شب بهانه پدر و دست های پینه بسته اما نوازشگرش را می گیرند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، یک‌سال گذشت؛ قد پدر و مادرها خمیده شده و زنان گیس سپید کرده اند. هنوز گریه‌های شبانه کودکان، بالش‌های زیر سرشان را خیس می‌کند. یک‌سال از جان باختن 43 مرد می‌گذرد اما هنوز هم قصه " زمستان یورت" دل‌ها را می لرزاند.

یک انفجار کافی بود تا تمام زخم‌های کهنه سر باز کند اما ماجرای یورت، داستان پارسال و امسال نیست. سال‌ها بود که کسی به معدنچیانی که بیگاری می کردند تا بیکار نباشند و نان شب زن و بچه هایشان را در بیاورند، توجهی نمی‌کرد. گوش‌های مسئولان انگار کر شده بود، کسی آنان را نمی‌دید، پای صحبت‌شان نمی‌نشست و قدمی هم برایشان بر نمی‌داشت. وضعیت " همینی که هست" بود، صدایشان در می‌آمد یا کتک می‌خوردند و بازداشت می‌شدند یا یکی دو ماه سر کار راهشان نمی‌دادند.

سال 93 اعتراض کردند، جلوی فرمانداری آزادشهر بست نشستند، زنان‌شان را هم بردند اما به جرم اخلال در نظم عمومی کتک خوردند و بازداشت شدند. کسی صدایشان را نشنید؛ شاید چون فقط کارگر بودند! تمام خواسته آنان فقط پرداخت به موقع همان 800 هزار تومان حقوق، حل مشکل بیمه، پرداخت معوقات و نصبت تجهیزات ایمنی در معدن بود اما کسی آنان را جدی نمی‌گرفت.

کوه مشکلات روی هم تلنبار شد، حقوق‌های معوقه به بیش از یکسال حتی به 17 ماه رسید. تعدادی از معدنچیان جلوی فرمانداری تجمع کردند، زنگ تلفن به صدا درآمد و ... .

13 اردیبهشت ماه سال قبل، حوالی ظهر " زمستان" بار دیگر سردی و سوز خود را در " یورت" به رخ کشید. انفجار مهیب بود، در دل کوه سنگ روی سنگ بند نمی‌شد، تونل فرو ریخت. یورت قشلاقی و خوش آب و هوا، مانند زمستان، سرد و سوزناک شد. گرچه جاده سرسبز بود اما در انتهای مسیر، جایی که تمام امکانات معدنکاران فقط یک تانکر آب و سایه درختان برای استراحت بود، جز سیاهی و سیاهی چیز دیگری نبود.

 13 اردیبهشت روزی که معدن یورت فرزندان این سرزمین را در دل خود محبوس کرد و بعد از  11 روز 43 جنازه تحویل داد.

اکنون یکسال از آن حادثه می گذرد اما خانواده‌ها باور نکرده‌اند که زمستان یورت، عزیزانشان را از آنان گرفته باشد و هنوز هم آنانی که دستی در کار دارند نتوانسته اند بگویند چه شد که اینچنین ایران در سوگ معدنچیان روسفید، نشست. آنانی که تا وقتی زنده بودند، حتی صدایشان در فرمانداری شهرشان هم شنیده نمی‌شد پس از مرگ‌شان، در صدر اخبار رسانه‌های جهان قرار گرفتند.

مهم نبود که حقوق گرفته یا نگرفته اند، مهم استخراج ذغالسنگ بود. آری! الان هم مهم نیست که معوقات‌شان پرداخت شده یا نه، مهم نیست که حق مسکن به خانواده‌هایشان تعلق گرفته یا نه، مهم نیست دیه‌ای که قرار بود به وراث برسد به حساب‌شان واریز شده یا نه؛ مهم جانشان بود که برای نانشان از دست رفت.

زمانی که تونل شماره یک یورت منفجر شد، عده‌ای از معدنچیان جلوی فرمانداری رفته بودند تا فریاد بزنند و بگویند که زن و بچه‌هایشان چند ماهی است که نان شب هم ندارند؛ فارغ از آنچه که در دل سیاهی وهم انگیز معدن می‌گذرد. هرچه آنان بلندتر فریاد می‌زدند، اینجا در دل زمین عده‌ای پتک‌ها را محکم تر بر دیلم‌ها می‌کوبیدند.

می دانستند اعتراض هایشان راه به جایی نمی‌برد، ناامید شدند انگار همان لحظه معدنچیان هم آخرین و محکم‌ترین ضربه را به دیوارهای معدن کوبیدند. معدن منفجر شد و الان یک‌سال است که هر وقت کودکان بهانه پدر را می‌‌گیرند، مادرانشان به سوی کوه می‌ایستند و اشک می‌ریزند.

هنوز چند ساعتی از حادثه نگذشته بود که تیم های امدادی به منطقه آمدند؛ عده ای برای کمک وارد تونل شدند اما غلظت متان اجازه نفس کشیدن به آنان نمی داد. حجم آوار برداری هم خیلی زیاد بود، تجهیزات استان پاسخگو نبود. بسیاری از تیم‌های امدادی از طبس و کرمان و شاهرود و غیره وارد منطقه شدند.

مسئولان هم خودشان را رسانده بودند. خانواده‌ها هم سراسیمه یکی یکی خود را به زمستان یورت می رساندند. اسامی 43 معدنچی که داخل تونل بودند، اعلام و فیش‌های حقوقی شان هم منتشر شد. حالا در هیاهوی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، معدنچیان تیتر یک رسانه‌ها شده بودند. ساعتی پس از وقوع این حادثه، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جان ‌باختن جمعی از کارگران زحمتکش در حادثه دلخراش معدن گلستان را تسلیت گفتند و تأکید کردند: لازم است همه اقدام‌‌های ممکن برای نجات گرفتاران انجام گیرد.

وزرا و مسئولان یکی‌یکی به زمستان یورت آمدند تا ابعاد حادثه را بررسی کنند. معدن‌چیان دیگر هم روی کوپه‌های ذغالسنگ نشسته و خیره به تونل نگاه می‌کردند. روز دوم حادثه 21 جنازه از تونل خارج شد، این ها معدنچیانی بودند که پس از شنیدن صدای مهیب انفجار برای کمک به دوستانشان وارد تونل شده و به علت بالا بودن میزان گاز متان، دچار خفگی شده بودند.

خانواده‌ها و دیگر کارگران اعتراض می‌کردند و می‌گفتند: " معدن ایمن نبود و بارها هم این مسئله را به مسئولان معدن اطلاع داده بودیم اما توجهی به آن نشد". اما مسئولان برای اینکه کمی از فشارها از روی آنان کاسته شود، از بازدیدهای فنی و ریسک پایین معدن سخن می‌گفتند. در همان یکی دو روز نخست حادثه، برخی مسئولین با ناشی گری، سهل انگاری کارگران را علت وقوع حادثه اعلام کردند. آنان مدعی بودند که لکوموتیو در تونل خاموش شده بود و کارگران برای روشن کردن آن از روش باطری به باطری استفاده کردند. در محیطی که مملو از گاز متان است، یک جرقه کوچک کافی بود تا تونل را منفجر کند. با اینحال صادقعلی مقدم، که آن زمان مدیر بحران استان بود با بیان اینکه گزارشی که آنان از حادثه انفجار معدن زمستان یورت تهیه کرده اند با گزارش برخی از دستگاه‌ها متفاوت است، گفته بود: " واقعیت امر این است که در هر معدن ذغالسنگی احتمال انفجار وجود دارد اما آنچه که حائز اهمیت بوده بررسی علل وقوع این فاجعه است. باید مشخص شود که این حادثه ناگهانی رخ داده یا اینکه به علت رعایت نکردن شرایط ایمنی بوده است.

آنچه که در بررسی ما مشخص شده، این است که معدن تهویه طبیعی که باید در فواصل منظم تعبیه شود را نداشت. در عین حال این معدن فاقد هواساز هم بوده است. به دلیل اینکه سیستم فشرده هوا در این معدن حاکم بود، با هر جرقه کوچکی می‌توانست منجر به انفجار و حادثه شود. زمانی که امدادگران در داخل تونل بودند، با اینکه هواساز میزان گاز مونواکسید کربن را به صفر رسانده بود اما هر لحظه بر روی دستگاه‌های گازسنج اعداد مختلفی از میزان گاز متان موجود در تونل به ثبت می‌رسید. این مسئله نشان می دهد این تونل گازخیز بوده و دویل و سیستم تهویه یک امر لازم و ضروری برای آن بود. با این‌حال کمیته حقیقت‌یاب باید گزارش نهایی از علل وقوع این حادثه را بررسی و اعلام کند".

اعضای کمیسیون صنایع و معادن مجلس هم در آن روزها به آزادشهر آمدند. دستگاه قضایی هم مشغول پرونده سازی برای این حادثه شد. نمایندگان مجلس، شخصیت های سیاسی و غیرسیاسی در سطح ملی از اسحاق جهانگیری گرفته تا وحید حقانیان به زمستان یورت آمدند اما رئیس جمهور انگار قصد آمدن نداشت.

5 روز طول کشید تا حسن روحانی فعالیت های انتخاباتی خود را لغو کند و به آزادشهر بیاید. خانواده‎ های داغدار معدن یورت آزادشهر و معدن چیان به جای سخنرانی زیبا و دادن وعده، انتظار داشتند رئیس جمهور حرف هایشان را بشنود اما این اتفاق نیفتاد. آن روز قرار بود خبرنگاری در سفر روحانی به زمستان یورت در محل حضور نداشته باشد، اما صدای اعتراض معدنچیان عصبانی به قدری بلند بود که رسانه‌های دنیا هم آن را شنیدند. استقبالی سرد و اعتراضی از رئیس جمهور شکل گرفت.

یکی از معدنچیان خطاب به روحانی می‌گفت: " آقای رئیس جمهور، 40 نفر زن در این معدن بیوه و 170 بچه یتیم شدند. آقای رئیس جمهور ما دیگر نمی‌دانیم چکار کنیم؟ آقای رئیس جمهور، شما می دانید معدن و معدنچی یعنی چه؟ شما دیر آمدید. خوش آمدید به اینجا ولی آمدن شما دیگر فایده‌ای ندارد اجسادی که در معدن بودند، بو گرفتند".

دردهایی که این کارگران و خانواده‌هایشان از بی‌توجهی مسئولان شهرستانی و استانی مانند عدم پرداخت چندین ماه حقوق و مزایای سختی ‎کار، بیمه‌های فصلی، نداشتن امنیت شغلی، کمبود تجهیزات کاری و ایمنی  داشتند و اعتراضات و ضجه های کارگران معدن روحانی را مجبور به ترک سریع معدن کرد. رئیس جمهور که می‌گفت هدف سفرش شنیدن صدای خانواده های داغدار و معدنچیان است، پادگان نظامی نوده! را برای دیدار با این خانواده‌ها انتخاب کرد.

رئیس جمهور در جریان حضورش در زمستان یورت به خطاب به معدنچیان و خانواده های جانباختگان گفته بود: " این حادثه را مورد بررسی قرار می‌دهیم و معاون اول مأمور این موضوع شده و وزیر کار هم در محل حضور دارد، ما در یک کمیته‌ای اعلام می‌کنیم چه کسی و چه کسانی مقصر بوده‌اند. هیچ فردی استثناء نیست و افرادی که قصور کردند باید مجازات شوند و دادگاه باید این افراد را مجازات کند و به اشد مجازات برسانند چون بحث جان است".

حالا یک‌سال از آن زمان می‌گذرد، هنوز از  کمیته حقیقت‌یابی که قرار بود علت اصلی وقوع انفجار در معدن و مقصران این حادثه را معرفی کند، به جز گزارش اولیه‌ای که در صحن مجلس هم قرائت شد، خبری نیست.

هنوز خانواده‌ها نمی‌دانند که چرا عزیزانشان آن‌گونه در اعماق زمین، جان دادند و دولت هم به رغم همه قول هایی که به بازماندگان داد، فقط توانسته بخش‌هایی از آن را عملی کند. از سویی دیگر گفته می‌شود تونل شماره یک معدن زمستان یورت بار دیگر فعال شده و معدن‌چیان با همان حقوق اندکی که به موقع هم پرداخت نمی‌شود و با بیمه‌های نیم بند و بدون سختی کار، ذغالسنگ را برای پیمانکاران استخراج می‌کنند.

 

گزارش از فریده ستایشگر

انتهای پیام/ ت