حبیب‌الله صادقی: مراقبت کنیم که یاران انقلاب از گردونه خارج نشوند/ روایتی از نگاه رهبرانقلاب به یک اثر انتقادی

نقاش انقلاب از سیر تحولات «هنر انقلابی» و تفکرات و عملکرد طیف «نقاشان انقلاب» سخن گفت و بر لزوم صیانت از هنرمندان انقلابی و حفظ آنها در جبهه انقلاب تأکید کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، دکتر حبیب‌الله صادقی در سال 1336 در تهران متولد شد؛ این هنرمندِ متعهد از طیف «نقاشان انقلاب» است و آثار فراوان ارزشی‌ را در رشته‌های نقاشی، کاریکاتور و گرافیک خلق کرده است؛ صادقی سوابقی همچون عضویت واحد تجسمی حوزه هنری انقلاب اسلامی، عضویت پیوسته  فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران و ریاست موزه هنرهای معاصر تهران را نیز در کارنامه پُربار خود دارد. 

با او درباره «هنر انقلاب» و سیر تحولات آن از آغاز تا امروز گفت‌وگو کردیم. در ادامه، متن کامل گفت‌وگوی دکتر حبیب‌الله صادقی  با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم را از نظر می‌گذرانید:

*باورمندی و عملکرد هنرمندان انقلاب در دهه اول انقلاب و امروز را چطور ارزیابی می‌کنید؟

«نقاشان انقلاب» در دوران پیروزی انقلاب و دفاع مقدس در کنار مردم بودند و باورها و آرمانهای مردم را نقش زدند؛ کسی که انقلابی است و تفکر آرمانی دارد همواره به دنبال ایجاد تحول، تجلی، قرائت و یافت جدید از روحیه انقلابی است. همان‌طور که سنت یک معرفت ایستا نیست انقلاب نیز همین‌گونه است؛ انقلاب یک اندیشه بالنده است. همه هنرمندان انقلاب به نوبه خود سعی کرده‌اند که باورها و روایتهایشان را به سمتی سوق دهند که تأثیرپذیری بیشتری داشته باشد؛ اگر برخی از هنرمندان انقلاب بعضاً نظرات شاذی را در این باره مطرح کرده‌اند دلیل بر این نیست که باور انقلابی آنها سست شده است. می‌توان گفت که هنرمندان انقلاب با توجه به تحولات هنر در دنیای معاصر به دنبال این هستند که اندیشه معاصر و فرآیند رأی‌آسای جدیدی را مطرح کنند. من در حال حاضر حدود 10 روش هنری را با نشانه‌شناسیهای جدید دنبال می‌کنم.

بعید می‌دانم که یاران انقلاب، امروز بخواهند رفتار وارونه‌ای از خود نشان بدهند

نسل اول ملت ایران حوادث انقلاب و دفاع مقدس را دید اما نسل چهارم اینها را ندیده است. امروز ما باید با گونه‌شناسیِ هوشمندانه بتوانیم تجلی، مجد، ابهت و زیبایی انقلاب را در نسلهای بعدی شکوفا کنیم. شاید برخی از هنرمندان انقلاب در پی یافتن گویش و روش بیان جدیدی هستند؛ من بعید می‌دانم یاران انقلاب که شاهد بزرگیِ امام، رشادت شهدا، پهلوانیِ انقلاب و عزت دین بوده‌اند امروز بخواهند رفتار وارونه‌ای از خود نشان بدهند؛ آنها قصد پاک‌کردن صورت مسئله را ندارند بلکه می‌خواهند با نوگرایی و بازتعریف مفاهیم، تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند. به اعتقاد من حق طبیعی هنرمندان انقلاب است که با زبان و بیان معاصر به بازشناسی و بازخوانی مفاهیم بپردازند.

تمامی «نقاشان انقلاب» در زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیست و دو سه سال بیشتر نداشتند؛ نقاشان انقلاب در آن برهه ابتدا سکوت کردند و منتظر ماندند تا نسلهای قبل از خودشان حرفهای ملت را به زبان بیاورند اما زمانی که سکوت نسلهای قبل را دیدند حرفهای دل ملت را با احساس و آرمان و باورهای خودشان بر پرده نقاشی نقش زدند. امروز پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، هنرمند انقلابی شکیباتر و عاقل‌تر شده و دریافتهایش کیفی‌تر و ژرف‌تر شده است. هنرمند انقلاب همواره به دنبال بیان است نه بیانیه؛ در تمامی انقلابهای جهان هنرمندان انقلابی به دنبال بیانیه‌سازی برای تطهیر حکومت انقلابی بودند اما هنرمندان انقلاب اسلامی چون شاهد حقایق زیبایی همچون دین، قرآن، ولایت و شهدا در بطن جامعه ایرانی بودند به دنبال ترویج این مسائل در قالب نقاشی افتادند. پس ما باید همزمان با جهانی‌شدن و معاصرشدن، اهدافمان را بازشناسی و بازخوانی کنیم.

*«هنر انقلابی» را چطور می‌توان تعریف کرد؟ آیا تعریف «هنر انقلابی» برای هنرمندان انقلاب از دهه اول انقلاب تا کنون تغییر کرده است؟

برای تبیین این مسئله یک انقلابِ دیگر را به عنوان مثال ذکر می‌کنم. در روسیه بلشویکها که ریشه‌های اومانیستی و لائیک داشتند، هنر فرمایشی خودشان را ترویج دادند و هنر مردمی و باطنی را پس زدند چرا که می‌خواستند فضای سیاسی کشور را به نفع گروه مدنظر خودشان تغییر دهند؛ امام خمینی(ره) درباره آنها فرمودند: «شما 70 سال مردم دنیا را معطل کردید». اما هنر انقلابی ما این‌گونه بود که طی سالهای 53 و 54 ادبیات و نقاشی سوسیالیستی در ایران اوج گرفته بود و جامعه ادبی و هنری ایران را رهبری می‌کرد؛ اما نَفَس دین، قرآن، مردم و انقلاب باعث شد گروه نقاشان انقلاب که حدود هشت نفر و دانشجوی سال اول رشته هنر بودند حیات تازه‌ای به جامعه هنری ایران ببخشند؛ این جوانان به صورت خودجوش و عاشقانه به یاری انقلاب شتافتند؛ می‌خواهم بگویم اندیشه انقلابی در انقلاب ما با تمام انقلابهای جهان متفاوت بوده است.

امام خمینی(ره) که بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی بود، دمپایی‌ ابری‌ای را به پا می‌کرد که پارگی آن را با نخ گره زده بود یعنی امام این‌چنین به مظهر دفاع از دین و مستضعفان تبدیل شد؛ این ملت چنین راستی‌هایی از امام دیدند که فرزندان خود را به مبارزه با شاه و پس از آن به جنگ با 32 کشورِ حمله‌ور شده به ما فرستادند. 

روایتی از نگاه رهبرانقلاب به یک اثر انتقادی  حبیب‌الله صادقی

البته نقاشان انقلاب هیچ‌گاه شیپور نظام نبودند؛ هرچند نظام را عاشقانه دوست دارند اما هرگاه احساس کردند که نگاهی وجود دارد که می‌تواند انقلاب را به انحراف بکشاند  اعتراض کردند. به عنوان مثال در سال 64 یکی از تابلوهای من با عنوان «هرگز مباد» در یکی از نمایشگاه‌های حوزه هنری به نمایش درآمد. در این تابلو تصویر یک رزمنده را کشیده بودم که دستهای خود را مقابل گلوله باز کرده؛ یک قرآن در دست دارد، پشت سرش یک کُت با قلاب ماهیگیری نگه داشته شده است و از ردّ گلوله‌ای که به سینه‌ رزمنده اصابت کرده چند مدال بر روی آن کت نصب شده است. در آن سال آیت‌الله خامنه‌ای که رئیس‌جمهور بودند برای دیدار از نمایشگاه به حوزه هنری آمده بودند؛ من و ایشان از زمان فعالیتم در سپاه با یکدیگر آشنایی داشتیم؛ آقا به اسم کوچک من را صدا زدند تا درباره این تابلو برای‌شان توضیح بدهم؛ برخی از روحانیون حاضر در گالری از آقا خواستند که از تماشای این تابلو صرف‌نظر کنند اما آقای خامنه‌ای دست مرا گرفتند و گفتند: «حبیب! موضوع این تابلو چیست؟» گفتم: «اسم این تابلو "هرگز مباد" است» ایشان گفتند: «خب این که اتفاق افتاده است» و من گفتم: «من آرزو دارم که این اتفاق نیفتد و با نحوه پارادوکسیکال این موضوع را به تصویر کشیدم» آقا بامحبت به من نگاه کردند، دست روی شانه من گذاشتند و گفتند: «احسنت این، حرف بچه‌های انقلاب است؛ سعی کنید این را گسترش دهید»


«هرگز مباد» اثر حبیب‌الله صادقی

می‌خواهم بگویم حتی رهبر انقلاب از بیان کاستی‌های دوران انقلاب هیچ ابایی ندارند؛ انقلاب آن‌قدر شجاعت و آزادی در اختیار نقاشان خود قرار داده است که انتقادات خود را صراحتاً عنوان کنند؛ اگر یک هنرمند انقلابی این مسائل را مطرح کند بسیار بهتر از این که یک هنرمند زیرزمینی ضدانقلاب اینها را بگوید؛ بنابراین بازخوانی اندیشه انقلاب در ذات انقلاب وجود دارد و هنرمندان انقلاب نیز در پی خوانش جدیدی از انقلاب هستند نه تضعیف نظام. کسانی که یار انقلاب و عاشق دین و قرآن هستند هیچ‌گاه به دنبال پشت‌کردن به این مفاهیم نیستند. در حال حاضر در هنر پست‌مدرنیست غربی شیوه بی‌محتوایی به نام «انقلاب در هنر» وجود دارد که هنرمندان غربی با این شیوه مثل عنکبوتی شده‌اند که به دور خود تار می‌تَنَند؛ اومانیزمِ هلنی و یونانی هیچ کاربرد مفیدی ندارد؛ اما هنر انقلابی ما هیچ‌گاه این‌گونه نبوده است.

در دوره‌ای که من تابلوی «هرگز مباد» را کشیدم، سپاه در حال اعطای درجه به اعضای خود بود؛ من اگر در سپاه مانده بودم تا کنون به درجه سرداری می‌رسیدم اما من و تمامی بچه‌های انقلاب برای این مسائل به جبهه نرفتیم؛ «أعر الله جُمجُمَتَک» آنها می‌خواستند مغز و قلبشان را در راه دین فدا کنند؛ شهدای ما به دنبال معنویت و تجلیِ تعالی‌‌خواهانه بودند نه بهره‌مندی از موقعیتهای اجتماعی و پست و مقام؛ البته من خودم را فداییِ تمام بچه‌هایی می‌دانم که در سپاه ماندند و درجه سرداری گرفتند و منظورم خدای نکرده توهین به آنها نیست.

هر آدمی فرصت یافتن دارد دقیقاً مثل کار نیوتن، ما باید یافته‌های بچه‌های انقلاب را ندیده نگیریم و به آنها فرصت یافتن و ادامه مسیر بدهیم اما این‌که به آنها برچسب بزنیم و چهره‌شان را مخدوش کنیم باعث می‌شود که این افراد از سبد انقلاب خارج شوند و به جبهه دشمن بپیوندند که در این صورت هم ما متحمل ضرر بزرگی می‌شویم و هم سود کلانی نصیب دشمن می‌شود. گاهی در برخی از رسانه‌ها گفته‌هایی از هنرمندان انقلاب منعکس می‌شود تا آنها را بد جلوه دهند. شخصیتهای جریان روشنفکری در پی برچسب‌زنی به جریان انقلاب هستند؛ اگر آنها رفیق ما را در بشقاب گذاشته و می‌خواهند میل کنند ما حتی اگر شده رفیقمان را از چنگال آنها بیرون می‌آوریم و اجازه سوءاستفاده به آنها نمی‌دهیم.

در سال 55 که من دانشجو بودم، در دانشگاه یک انجمن اسلامی داشتیم که حدود 12 نفر عضو داشت؛ بچه‌های دانشگاه به ما می‌گفتند: «اقلیت‌های مذهبی» چون واقعا در سالهای قبل از انقلاب تعداد بسیار کمی از هنرمندان، مذهبی بودند اما امروز شاهد طیف گسترده‌ای از هنرمندان بزرگ و مومن و انقلابی هستیم.

من که امروز در دانشگاه با نسل جوان سر و کار دارم به نوبه خود همواره در پی این هستم که تمنیات و یافته‌های آنها را عارفانه‌تر و ژرف‌تر روایت کنم و قطعاً جریان انقلابی تا کنون این فرصت را از ما نگرفته است و همچنان آثار ما را با کمال میل می‌پذیرد. من هم موافق این مسئله هستم که هنر در ذات خود انقلابی‌بودن را دارد و به همین خاطر به انقلاب ما ملحق شد؛ با توجه به این تفاسیر نظر من این است که در این زمینه، زود قضاوت نکنیم.

از حالِ افراد مراقبت کنیم

*حسین خسروجردی که از طیف «نقاشان انقلاب» بود امروز راه خود را تغییر داده است.

از این بابت بسیار متأسف هستم. زمانی که حسین خسروجردی در صف نقاشان انقلاب بود حضور او را بسیار ارجمند می‌دیدم اما زاویه‌ی امروز او را نمی‌شناسم. این که رسانه‌های ضدانقلاب، هنرمندان انقلابی ما را به سمت خود جذب می‌کنند اتفاقی بود که برای محسن مخملباف نیز رخ داد. عقیده من این است که در این زمینه نباید روی افراد متمرکز شویم. هر کسی بنا بر معرفت درونی خود روحیه‌اش را می‌سازد؛ هنرمندان انقلاب باید در خود انقلاب حمام روح بگیرند؛ یعنی بتوانند از روح خود مراقبت کنند و شفاف شوند و تجلی پیدا کنند. من در زندگی خود به دنبال سبک بیان جدید هستم که بتوانم آرمانهای خود را منتقل کنم و همواره در پی اکتشافات جدید هستم.

برای بررسی چنین مواردی باید ابتدا زندگی شخص را در مقطع خودش مرور کرد تا به دلایل رفتارهای او پی ببریم. در دوره‌ای که عوامل ضدانقلاب مثل توده‌ای‌ها و منافقین در پی ضربه‌زدن به نظام بودند خسروجردی در بخشهای کاریکاتور و نقاشی با رشادت خدمت کرد و در این حوزه‌ها جزو مؤلفین بود. هرچند زمین خدا بی‌نعمت نمی‌ماند اما ما باید مراقبت کنیم که یاران انقلاب که به نوعی سرمایه‌های ما هستند از گردونه خارج نشوند.

آغوش انقلاب ما همیشه باز است؛ انقلاب اسلامی آنقدر مهربان و با صفاست که اگر یکی از یارانش رفتار مخدوشی داشته باشد باز هم او را نیازارد و به او محبت کند. به خاطر اعتقادات و محبت‌مان که نشأت‌گرفته از حب اهل بیت است نباید بگذاریم که حتی یک نفر از سبد ما خارج شود مگر این‌که خودش بخواهد که در این صورت تکلیفش مشخص است. من اعتقاد دارم که خسروجردی فرزند این انقلاب است و انقلاب باید آغوش خود را باز کند و او را در بر بگیرد. در سالهای ابتداییِ پس از انقلاب کسانی بودند که در جبهه‌های چپ حضور داشتند اما امروز برای صداوسیما سریال می‌سازند؛ ما باید از حالِ افراد مراقبت کنیم.

من شناخت خوبی از شخصیت خسروجردی دارم و او را شخص هیئتی و معتقدی می‌دانم؛ هر بار که او را در شبکه‌های تلویزیونی ضدانقلاب می‌بینم گریه می‌کنم و غصه می‌خورم؛ وقتی که می‌بینم یک یارِ هم‌باورم امروز از من فاصله گرفته است خیلی اذیت می‌شوم این را به عنوان یک بیان عاطفی از من قبول کنید. اما من با هر کسی که به ستیز با انقلاب برخیزد و با زبان و بیانش به قرآن، دین و انقلاب توهین کند هیچ همراهی‌ای ندارم اما به نظر من خسروجردی کسی است که می‌توانیم به عنوان یک سرمایه او را بازشناسی کنیم.

*در پایان چه صحبتی دارید؟

خبرگزاری تسنیم را صادق، پاک و انقلابی می‌دانم. من در این مصاحبه باورمندی خود را صادقانه بیان کردم و اصلا حرف سیاسی نزدم. ما هرچه کردیم از دولت قرآن کردیم و هر چه داریم از نفَس شهداست؛ ان‌شاءالله خداوند به ما اراده‌ای عطا کند که همواره از پستی و دنائت در امان باشیم.

-------------------------------------
مصاحبه و تنظیم از: مهدی خانی اوشانی
-------------------------------------

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط