پرونده نهضت؛ نگاهینو| شاگرد امام(ره) و همدرس رهبر انقلاب: آیتالله خامنهای در حوزه استعداد بالایی داشتند/ امثال "کروبی" تعصب و جاهلیت دارند
آیتالله مقدم قوچانی در گفتوگوبا تسنیم به بیان خاطراتش از همراهی با نهضت امام خمینی(ره) و مدیریت سیاسی رهبر معظم انقلاب میگوید.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: در یکی از خیابانهای فرعی شرق تهران مسجدی است که قریب 50 سال امام جماعت آن را یکی از شاگردان امام خمینی(ره) بهعهده دارد، امام جماعتی که خانهاش نیز در حوالی همان مسجد است و بالای سر در خانه روی تابلویی نوشته شده "شهید سید مصطفی مقدم".
آیتالله سید علی مقدم قوچانی متولد 1313 در قوچان است. وی دروس ابتدایی حوزه مثل سیوطی و ادبیات را در مشهد و در محضر ادیب نیشابوری گذراند، درسی که همزمان آیتالله خامنهای و برادر بزرگترشان سید محمد هم در آن درس شرکت میکردند. وی در سال 1334 وارد حوزه علمیه نجف اشرف شد و از محضر شهید محراب آیتالله مدنی و سایر اساتید آن ارض مقدس استفاده کرد.
در سال 1336 وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر درس آیتالله العظمی بروجردی، امام خمینی و آیات گلپایگانی و اراکی استفاده کرد و همزمان با دستگیری امام راحل، وی نیز در قوچان دستگیر شد و تا زمان پیروزی انقلاب دست از مبارزه برنداشت.
تصویر شهید سید مصطفی مقدم قوچانی فرزند آیتالله مقدم قوچانی
این شاگرد قدیمی امام خمینی از سال 48 تاکنون ساکن محله نبرد در تهران است و در آن زمان به ارتباط تشکیلاتی و مبارزاتی با انقلابیون میپرداخت و در دوره جنگ نیز مسجد وی پایگاه کمک به جبهه و اعزام رزمندگان بود و در همین راه فرزندش مصطفی در راه دفاع از انقلاب اسلامی در سال 1365 در جبهه به شهادت رسید.
خبرنگاران سیاسی تسنیم در سلسلهگفتوگوهایی با شاگردان مرحوم بروجردی و امام خمینی(ره) و علمای اعلام کاوشی نو در نهضت بنیانگذار انقلاب اسلامی خواهند داشت و در این بین به بیان ناگفتهها و کمترگفتهشدههایی از تاریخ انقلاب اسلامی میپردازند. تاکنون 20 بخش از این گفتوگوها شامل مصاحبه با آیات سید جواد علمالهدی، فیض گیلانی، علوی گرگانی، قافی یزدی، سیدجعفر کریمی، مرحوم صابری همدانی، سیدرضا بنیطبا، طباطبایینژاد، مبشر کاشانی، واحدی جهرمی، شبیری زنجانی، منتظری قمی، لنگرودی و مطهری یزدی، دینپرور، وحیدی گلپایگانی، سیدمهدی طباطبایی، میردامادی، میرسجادی و جعفری اراکی منتشر شده که میتوانید آرشیو این مصاحبهها را اینجا ببینید.
متن زیر مشروح گفتوگوی خبرنگاران سیاسی تسنیم با آیتالله سیدعلی مقدم قوچانی است که در ادامه میخوانید:
تسنیم: با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، شما از چهزمانی وارد حوزه شدید و سابقه آشنایی شما با مرحوم حضرت امام خمینی از چه تاریخی بود؟
آیتالله مقدم: بسمالله الرحمن الرحیم. من سید علی مقدم قوچانی هستم و بعد از 30 واسطه نسب ما به امام زینالعابدین میرسد، تحصیلات من از شهر قوچان شروع شد و بعد هجرت کردیم مشهد و در مشهد مقدس کتابهای مطول و مغنی را خواندیم. استاد ادبیات ما در آن زمان مرحوم محمدتقی ادیب نیشابوری بود که از اساتید معروف ادبیات بود که در آن زمان رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای و برادر بزرگوارشان درس مرحوم ادیب را تشریف میآوردند.
بعد از آن من عازم نجف شدم و آیتالله خامنهای مشهد تشریف داشتند، رسائل و مکاسب و کفایه را در نجف محضر شهید محراب آیتالله مدنی بودیم. ایشان استاد ما در درس بود. کفایه را در محضر آیتالله العظمی حاج میرزا علی آقای فلسفی که اخیراً مشهد ساکن شده بود خواندیم. آنجا من هم درس میرفتم هم شاگرد داشتم و برنامه ما این بود که در سال دو روز درسمان را تعطیل میکردیم و پنجشنبه و جمعه هم مشغول درس بودیم. رفقا و دوستانی که با ما آشنا بودند گفتند "نجف محیطی خشک است. اینطور که شما درس میخوانید دیوانه میشوید، شما یا درسهایتان را کم کنید یا مسافرتی بروید".
** گفتم شخص اول مملکت آیتالله بروجردی است
طبق این پیشنهاد محرم نزدیک بود تصمیم گرفتیم که سفری به کرمانشاه برویم و ایام عاشورا کرمانشاه باشیم. در نجف در آن زمان طلبهها به منبر نمیرفتند. تا چند روز که ما شاهد بودیم و بعد ما را به کِرِند اعزام کردند که بین کرمانشاه و قصرشیرین بود. در آن زمان مردم 72 فرقه بودند؛ شیطانپرست، اهلسنت، اهلکتاب، یهود، مسیحی، دراویش و شیعهها که البته خیلی کم بودند. چند شبی آنجا منبر میرفتیم. تعطیلی عاشورا چند تا از این سران رژیم گذشته آمده بودند کرند، چون جای خوشآبوهوایی بود، شبها هم پای منبر میآمدند و در قصرشیرین منبر که میرفتیم از اینها فاصله میگرفتیم، به ما گفتند "بیایید نزدیک ما بنشینید"، ما رفتیم صحبت ایشان راجع به شخص اول مملکت بود و ما هیچ حرفی نمیزدیم. بعد یکی از این تیمسارها گفتند "آقای مقدم، شخص اول مملکت کیست؟ به چهکسی میگویند شخص اول؟"، من هم گفتم "مشخص است، شخص اول مملکت آیت الله بروجردی است!"، اینها خندیدند و گفتند "ما میگوییم شخص اول مملکت شاهنشاه است، شما روی چهحسابی این حرف را میزنید؟".
من گفتم "شخص اول خلقت امام زمان علیه السلام است، ایشان نماینده امام زمان است و وقتی نماینده امام زمان باشد دیگر نوبت به دیگری نمیرسد، شاهنشاه هم اگر از دستورات آیتالله بروجردی اطاعت بکند مشکلی نیست". این مقدمه سبب شد وقتی میخواستیم برگردیم به ما خروجی ندادند. به هر دری زدیم نشد و راهی هم نداشت. راهش این بود که پیش آقایان میرفتیم و به شاهنشاه دعا میکردیم چون گفته بودند "اگر کاری داشتی به ما مراجعه کن". دیگر غیرت ما اجازه چنین چیزی نداد ما به تهران آمدیم و به مشهد رفتیم.
در مشهد مقدمه ازدواج من فراهم شد و یک سال در درس مرحوم آیتالله العظمی میلانی در مسجد گوهرشاد که باب تجارت بود رفتیم. بعد از آن به قم اعزام شدیم و در سال 43 الی 48 در درس حضرت امام شرکت کردیم. وارد قم شدیم دو سه تا از درسهای خارج رفتیم و بعد از بیان رسای امام خیلی خوشمان آمد. به ایشان ارادت پیدا کردیم ایشان صبح ساعت 8 مکاسب را تدریس میکردند که بعداً در نجف چاپ شد و ادامه پیدا کرد و کتابهایشان هم اینجا در کتابخانه ما موجود است. بعد از ظهر هم اصول میفرمودند و در درس اصولشان هم شرکت میکردیم.
ساعت 8 که درسشان شروع میشد و ساعت 9 تمام میشد، منزل استراحت میکردند و به کارهایشان میرسیدند و یک ساعت به ظهر بیرون میآمدند اگر مسائلی راجع به درسمان داشتیم خدمتشان میرفتیم و آنجا جایگاه مخصوص داشتند و بهنوبت سؤالهایمان را بهصورت عمومی میپرسیدیم، سؤال میکردیم و بعد میآمدیم در جایگاه خودمان و با آیتالله حاج آقا مصطفی فرزند شهید بزرگوار ایشان آشنا بودیم.
گاهی در مسافرتها خدمت ایشان میرسیدیم. نهضت شروع شده بود و امام قیام کرده بود. در این خلال از آقا مصطفی اعلامیه میگرفتیم و اعلامیه میبردیم و آشنایی ما از اینجا بود. در قم که رفتیم یک سال هم در درس مرحوم آیت الله بروجردی شرکت کردیم ولی ایشان به رحمت خدا رفتند و تا سال 48 در خدمت امام و حاج آقا مصطفی بودیم.
** خاطرهای از حضور اعضای فدائیان اسلام در مشهد
تسنیم: فرمودید درس مرحوم آیتالله بروجردی هم شرکت میکردید. رابطه حضرت امام با مرحوم بروجردی بهخصوص در سالهای آخر عمر آیتالله بروجردی بهچهنحوی بود؟ چون برخی نقلها است که بعد از ماجرای فداییان اسلام رابطه مرحوم امام با مرحوم بروجردی قدری مکدر شده بود؟
آیتالله مقدم: رابطه مرحوم امام با آقای بروجردی بعد از جریان فداییان اسلام به سردی گرایید اما موقت بود امام در جلسات استفتاء ایشان شرکت میکردند. مرحوم نواب صفوی سال 32 ــ که رهبر انقلاب هم قبلاً به آن اشاره کردند ــ به مشهد آمد و آشنایی ما در سال 32 بود. فداییان اسلام به مشهد مشرف شدند و پشت "باغ نادری" جایی بود بهنام مهدیه که مرحوم حاج آقای عابدزاده از علمای مشهد که مرد فعال و خدمتگزار و از ارادتمندان حضرت مهدی(ع) بود، آنجا را درست کرده بود، مردم خدمتشان میرفتند. مرحوم نواب بیان زیبایی داشت بهطوری که وقتی به خیابان میآمد با این جمعیت فدائیان اسلام اگر فردی را میدید که کراوات و کلاه شاپو داشت، به وی میگفت "برادر مسلمان، این برای استعمار است" و او هم سریع کلاه و کراواتش را میانداخت آن طرف. اولین آشنایی ما آنجا در مهدیه بود. یکی از برنامههای خود ایشان هم این بود که بازدید آقایان علما میآمد و هر روز یک مدرسه میرفت. آشنایی ما با ایشان در مشهد به همین ترتیب بود که از بیان زیبا و و روحیه جوانشان بهره بردیم.
آیتالله مقدم قوچانی از آشنایی با شهید نواب صفوی میگوید
** طلاب در فیضیه سپر آیتالله گلپایگانی شدند
تسنیم: شما در ماجرای مدرسه فیضیه قم هم حضور داشتید؟
آیتالله مقدم: جریان مدرسه فیضیه دوم فروردین سال 41، شهادت امام صادق(ع) بود. شهادت امام صادق همهساله مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی که یکی از اساتید درس خارج ما بود، در مدرسه فیضیه مراسم داشتند. سال 42 بود و نهضت تازه شروع شده بود و رژیم به هر عنوانی طلاب انقلابی را سرکوب میکرد و فرصتی پیش آمد که رژیم از تهران عدهای از ساواکیها را فرستاده بودند که این مجالس را به هم بزنند.
مرحوم حاجی انصاری قمی که از واعظان معروف قم بود تا شروع به خطبه خواندن کرد، این ساواکیها شروع میکنند به صلوات فرستادن. ایشان میگفت "ساکت باشید"، دوباره صلوات میفرستند، یکمرتبه شروع میکنند به "جاوید شاه" گفتن که مجلس به هم میخورد. طلبهها بلند میشوند و به اینها حمله میکنند و اینها هم به طلبهها حمله میکنند اول طلاب پیروز میشوند و ساواکیها را از مدرسه بیرون میکنند. مرحوم آیتالله گلپایگانی را هم طلبهها مخفی میکنند. طلبهها هم خودشان را سپر قرار میدهند تا آنها نتوانند به آنجا نفوذ کنند. بعد نیروهای رژیم به پشتیبانی میآیند و با اسلحه شروع میکنند به شلیک و جنگ و درگیری برپا میشود.
تسنیم: بعد از شروع نهضت حضرت امام یک ماجرایی پیش میآید که حضرت امام در تهران و قیطریه زندانی میشوند. گویا آن زمان یکسری از علما و طلاب اقدام میکنند به اینکه برای آزادی حضرت امام امضا جمع کنند و اینکه ایشان مرجعی هستند و حق ندارند تعرضی به ایشان انجام دهند، آیا این جریان را بهخاطر دارید؟
آیتالله مقدم: در آن جریان بنده خودم جزو دستگیرشدگان بودم لذا چیزی خاطرم نمیآید. قوچان منبر میرفتم ولی بهعنوان یک منبری رسمی منبر میرفتم.
بین صحبتها مطالب امام را به مردم میرساندم. این یکی از علتهای دستگیری من بود. علت دیگر این بود که آنجا تیمسار شهر هیئت تشکیل میداد، سالهای قبل کسی بود که دعوتش میکردند و منبر میرفت و معلوم بود آنجا هرکسی منبر میرود باید حتماً رژیم را دعا میکرد. از ما خواستند که آنجا منبر برویم و گفتم "من بلد نیستم". گفت "پس این منبرها برای چیست که میروید؟".
گفتم "اگر چشمم به سربازان نظام بیفتد نمیتوانم حرف بزنم"، من به این بهانه از این داستان در رفتم. روز هشتم یا نهم از منزل حاج آقا ناصری از تجار متدین و مذهبی آمدیم و دیدیم جیپ ارتش جلوی ما پارک کرده که ما را ببرند. من خودم را به سادگی زدم و گفتم "کجا باید بریم". قاضی عسکر گفت "سید، از امر تیمسار سرپیچی نکن". در این حین جمعیت ریختند و شروع کردند از ما دفاع کردن. آنها هم فرار کردند و روز بعد آمدند. آمدند مجلس ما که من را دستگیر کنند و چشمشان به جمعیت افتاد و فرار کردند. شب یازدهم سراغ ما آمدند و ما را دستگیر کردند بههمراه آقای موسوی قوچانی که از شاگردان امام بود.
آن زمان اخبار و تلویزیون نمیگفتند قم چهخبر شده است و اینکه امام چه صحبتهایی کرده ما اطلاع نداشتیم. خلاصه پرونده تشکیل دادند و وقتی دیدند ما از جریان قم اطلاع نداریم ما را آزاد کردند. وقتی آزاد شدیم متوجه شدیم امام در قم دستگیر شده است. شاه هم وقتی آیتالله بروجردی فوت کرده بود برای اینکه میان مراجع تفرقه ایجاد کند به دو نفر تسلیت گفت؛ در ایران به آقای شریعتمداری و در نجف به آیت الله حکیم، با این حال در ایران علمای بزرگ به دفاع از امام پرداختند.
** اجماع علمای نجف، تهران و قم برای نجات جان امام خمینی
آیتالله مدنی با شاگردانش به منزل آیتالله حکیم در نجف میروند. آیتالله مدنی در نجف شخصیتی بود و شهرتی داشت و دست آقای حکیم را میبوسند و میگوید "اگر اقدام نکنید و مشکلی برای امام بهوجود بیاید اسلام در ایران از بین میرود". از تهران آیتالله خوانساری، از مشهد آیتالله میلانی اقدام میکنند و رژیم که حتی قصد اعدام امام و چندین نفر دیگر را داشت در مقابل عمل انجامشده قرار میگیرد و مرجعیت امام مورد قبول رژیم قرار میگیرد.
قبل از انقلاب هم شرایط اینگونه بود که مراجع حق مصونیت قانونی داشتند و کسی نمیتوانست آنها را محاکمه یا اعدام کند.
تسنیم: بعد از تبعید مرحوم حضرت امام در سال 43 فعالیت انقلابی شما بهچهشکل بود و بیشتر با چه افرادی در ارتباط بودید؟
آیتالله مقدم: بعد از سال 43 ما برنامه خودمان را ادامه میدادیم و تا سال 48 قم بودم. آنجا با افرادی که از نجف میآمدند ارتباط برقرار میکردیم. وقتی به تهران آمدیم به مدرسه مروی میرفتم و با آقایانی که از نجف میآمدند خبرهای امام را دنبال میکردیم. اعلامیه و خبرهای شفاهی را از ایشان دریافت میکردیم اعلامیهها را در منزل میخواندیم و در درس و بحث به طلاب میرساندیم برای اینکه حساسیت بهوجود نیاید.
روایت آیتالله مقدم قوچانی از نحوه مداخله علما برای جلوگیری از اعدام امام
** برگرداندن هواپیمای آیتالله میلانی از نیمه راه
تسنیم: با توجه به اینکه شما در درس آیتالله میلانی حضور داشتید، نظر آیتالله میلانی درباره نهضت و حرکت امام راحل چه بود؟
آیتالله مقدم: مثبت بود. البته آن زمان هنوز نهضت شروع نشده بود چون قبل از سال 40 بود و بعد از آن هم ایشان از طرفداران سرسخت امام بود که وقتی امام را دستگیر کردند از مشهد به تهران حرکت کردند. در هواپیما متوجه میشوند که ایشان آیتالله میلانی است. ساواک دستور میدهد و هواپیما وسط راه به مشهد برمیگردد و در مشهد مسافرین را پیاده میکنند. بعد ایشان با ماشین شخصی به تهران و به حرم حضرت عبدالعظیم میروند.
تسنیم: وقتی که ساکن تهران شدید، با کدامیک از علما ارتباط داشتید؟
آیتالله مقدم: با آیتالله آشتیانی و آیتالله خوانساری در مسجد جامع بازار آشنا شدم و یک ماهی به درسشان رفتم و دیدم فایده ندارد چون گاهی به نماز جماعت مسجد هم نمیرسیدم و اینجا هم مانند قم نبود که انسان دوستی داشته باشد تا مباحثه کند.
** نظر آیتالله خوانساری درباره نهضت امام چه بود؟
تسنیم: نظر مرحوم سید احمد آشتیانی و آیتالله خوانساری نسبت به نهضت چه بود؟
آیتالله مقدم: در دستگیری امام خمینی، این دو نفر هم اعلامیه دادند اما خیلی تند با رژیم برخورد نمیکردند. جنگ که آغاز شد از مسجد تا محراب تا حیاط، 80 درصد نسل جوان بودند. جوانان که از جبهه میآمدند محل ملاقاتشان این مسجد بود. در جریان حمله منافقین در نماز ما پنج دقیقه صحبت میکردیم 130 نفر برای جبهه آماده شدند که 15 تا 20 نفر برای پایگاه بسیج بود و سه تا اتوبوس چهلنفری کامل اعزام جبهه کردیم.
** آیتالله خامنهای در درس استعداد بالایی داشتند
تسنیم: شما اشاره کردید با مقام معظم رهبری همدرس بودید و در مشهد با ایشان آشنا شدید. نظرتان درباره علمیت رهبر معظم انقلاب و آنچه خودتان دیدید چیست؟ همچنین بهعنوان یک شاگرد حضرت امام نظرتان درباره مدیریت سیاسی رهبر معظم انقلاب چیست؟
آیتالله مقدم: درسهای حوزه مثل دانشگاه نیست که همه از نزدیک با هم آشنا باشند. در آن درس حدود 200 الی 300 نفر شرکت میکردند و من آشنایی از نزدیک با آیتالله خامنهای نداشتم اما ایشان در درس دارای استعداد قوی و خوبی بودند. بعد هم در غیر از مشهد، در قم هم ایشان تشریف داشتند و در درس امام تشریف میآوردند و میدیدم که از شاگردان خوب و برجسته امام بودند.
آیتالله مقدم قوچانی از علمیت و مدیریت رهبر معظم انقلاب میگوید
حضرت آقا الآن هم کلی شاگرد دارند و به سؤالات علمی و دینی جواب میدهند، تعداد زیادی سخنرانی دارد. افرادی که علیه علمیت ایشان حرف میزنند افراد مغرض هستند.
تسنیم: سؤال ما به این دلیل است که مدتی است که هجمه بهسمت رهبر معظم انقلاب زیاد شده است از جمله فیلمی که اخیراً از جلسه انتخاب رهبری در سال 68 پخش شد که سعی داشتند علمیت ایشان را زیر سؤال ببرند یا نامه یکی از سران فتنه به رهبر انقلاب که سعی داشته تمام مشکلات کشور را به گردن ایشان بیندازند، همچنین تحرکات اخیر احمدینژاد. نظر شما در این باره چیست؟
آیتالله مقدم: "من تواضع رفعه الله" ایشان در آن زمان تواضع کردند و هرکس تواضع کند خدا او را بالا میبرد. ممکن است ایشان بعد از انقلاب درگیر مباحث سیاسی و انقلابی بوده و فرصت برای درس و بحث نداشته ولی استعداد خوبی دارند. در کجای دنیا سابقه دارد که رهبر کل مملکت یکی از فرزندان فاطمه زهرا(ع) باشد ما باید قدر بدانیم و دعا کنیم وجود مبارک ایشان از بلیات محفوظ باشد.
امام رحمت الله علیه مطلبی فرمودند که اگر دیدید دشمن از کسی تعریف میکند، بدانید عیبی در کار او است. اگر دیدید دشمن از کسی انتقاد میکند بدانید کارش را خوب انجام میدهد. دشمن هیچ وقت از ما راضی نمیشود. دشمن خوبها را عیب میبیند. کسی که 29 یا 30 سال است که رهبر انقلاب است و این مملکت را به بهترین وضع اداره کرده است. الآن ببینید در دنیا آتش است وضع عراق، افغانستان و سوریه اما ایران در آرامش است و به بهترین شکل جلو میرود.
** احمدینژاد دچار وسوسههای نفسانی شده است
این افرادی که نام بردید دچار وسوسههای نفسانی و شیطانی شدند. آقای احمدینژاد باید در مناظرهها میگفت "من اگر رئیس جمهور شدم چنین خدماتی را انجام میدهم" نه اینکه دیگری را تخریب کند. این مملکت اسلامی که اینهمه شهید داده، رئیسجمهور بهجای اینکه بیاید برنامههای خودش را بگوید میگوید آقای هاشمی چنین است و آقای ناطق چنان است.
** سران فتنه از سر جاهلیت از مردم عذرخواهی نمیکنند
آقای کروبی و موسوی بعد از آنکه دیدند ضدانقلاب، منافقین، تودهایها به امام حسین(ع) و امام خمینی توهین کردند و عکس امام را پاره کردند دیگر چهجای مدارایی با اینها است؟! معلوم است باید محکوم شوند. اینها باید عذرخواهی بکنند. رهبر انقلاب هم بارها گفتهاند باید عذرخواهی بکنند ولی تعصب و جاهلیت مانع عذرخواهی میشود، این ناشی از تعصب خشک است و اینها روی جنبه تعصب واقع شدند.
انتهای پیام/*