اصفهان| روایتگری که شهدا زندگی‌اش را دگرگون کردند


روایتگر جوان سیره شهدا و راوی دفاع مقدس گفت: گلستان شهدا پر از جوانانی است که از دنیای خود گذشتند؛ همیشه از خودم می‌پرسیدم که آیا من هم می‌توانم از خانواده‌ام بگذرم و شهادت را انتخاب کنم. به دنبال این سئوال بود که روای زندگی شهدا شدم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، داستان شهدای اسلام، روایتی بی‌نظیر از دلاوری‌ها و ایثارهای مردمی است که دگرگون می‌اندیشند، داستانی که روایت آن لذتی دوچندان دارد. داستان روایت سال‌های دفاع مقدس از زبان کسانی که خود جبهه‌های جنگ حضور داشتند بی‌نهایت تأثیرگذار بوده، اما امروز نسلی جوان به روایت این داستان می‌پردازند که خود جنگ را به چشم ندیده‌اند، بااین‌وجود شنیدن این روایت از زبان آن‌ها بسیار شنیدنی است.

لیلا بهزادی یکی از جوانان روایت‌گر جوان در زمینه دفاع مقدس و شهدای مدافعان حرم اصفهانی است که با او در گلستان شهدا ملاقات کردیم، با او به گفت‌وگو نشستیم تا داستان روایتگری جنگ را از زبان او بشنویم.

تسنیم: آشنایی شما با داستان‌های زندگی شهدا از کجا آغاز شد؟

بهزادی:از دوره اول آموزش روایتگریکه در فرهنگسرای پایداری اصفهان برگزار شد در این دوره‌ها شرکت کردم، آشنایی من با فرهنگسرای پایداری اصفهان کاملاً اتفاقی بود، به گلستان شهدا آمده بودم، برنامه‌ای به نام کوله‌پشتی برای خادمان گلستان شهدا در حال برگزاری بود، مدتی ایستاده و به برنامه‌ای که در حال برگزاری بود گوش دادم، ناخودآگاه شیفته خادمی‌شدم و در این دوره‌ها ثبت نام کردم و در این دوره‌ها شرکت کردم.

پس‌ از آن دوره تربیت خادم، دوره روایت‌گری گذاشتند و من در این دوره‌ها شرکت کردم، حدود 3 سال پیش در اولین دوره روایت گری شرکت کردم اما به دلیل مشکلات زمانی که داشتم نتوانستم دوره‌ها را کامل شرکت کنم، هر گاه می‌آمدم به گلستان در دوره‌ها و کلاس‌ها شرکت می‌کردم تا اینکه در دوره آخر توانسته دوره را به پایان برسانم.

تسنیم:ارتباط درونی شما با شهدا به‌صورت شکل گرفت؟

بهزادی: در ابتدا برای این به گلستان شهدا می‌آمدم که با شهدا آشنا شوم می‌خواستم بیشتر در مورد آن‌ها بدانم. همیشه از خدا می‌پرسیدم «چرا این گلستان پر از جوانان است؟» به گلستان شهدا اصفهان که پا می‌گذاری عکس جوانان را می‌بینیم، چرا یک جوان حاضر است پا روی همه‌چیز جوانی بگذارد، سپس از خودم می‌پرسیدم آیا اگر کسی بیاید و از من بخواهد که از زندگی و از بچه‌ات و از همسرت بگذر این کار را می‌کردم؟ این دغدغه اول من بود، به دنبال این سئوال بودم، همیشه شنیده بودم که شهدا به چیزی بالاتر از این چیزهایی که برای ما مهم است فکر می‌کردند.

تسنیم:هدف شما از روایتگری داستان شهدا چیست؟

بهزادی:وقتی دوره روایتگری شرکت کردم سعی من بر این بود که بتوانم برای کسانی که این سئوال برایشان پیش می‌آید پاسخی پیدا کنم، اگر در این مسیر بتوانم حتی یک تلنگر و حتی برای یک‌بار تا آخر عمرم، با روایتگری به کسی بزنم برایم کافی است و مطمئنم همین موضوع برایم کافی است و تا دستم را در زندگی می‌گیرد.

تسنیم:نقطه عطف آشنایی اتصال شما با حقیقت زندگی شهدا کی اتفاق افتاد؟

بهزادی: در برنامه "هر شهروند یک پلاک" مسیر زندگی من تغییر کرد، من یک شهید انتخاب کردم که از آن روز تا امروز نشده که چیزی از او بخواهم و حاجت مرا روا نکرده باشد، این شهید همیشه با من است و مانند برادر خود می‌دانم.

تسنیم: به دیدار مناطق جنگی رفته‌اید؟

بهزادی:در منطقه جنگی کمک راوی بودم، اما وقتی دیگران روایت می‌کنند دوست دارم بیشتر بشنوم، ابتدا دوست داشتم آن خاک را حس کنم. برای روایتگری باید خاک را حس کرد، هر بار سر خاک شهدا آمدم از آن‌ها خواستم تا توفیق این را برای من فراهم کنند تا بتوانم در این خاک حضور پیدا کنم. شهدا را باید لمس کرد حسی که دارم را مدیون شهدا هستم.

تسنیم:حقیقت شهدا را چگونه دریافته‌اید؟

بهزادی:سن من به شهدا نمی‌خورد، اما آنچه خواستم از شهدا گرفتم، این حس را حاضر نیستم با هیچ‌چیز عوض کنم. هر موقع به گلستان شهدا می‌آیم با یک نگاه به عکس شهدا همه‌چیز را فراموش می‌کنم.

برای آزمون پایان دوره باید شهیدی را انتخاب می‌کردیم و در مورد سیره و شیوه زندگی او تحقیق می‌کردم. من شهیدی از کلیشاد را انتخاب کردم به نظرم می‌آید شهدا بالا و پایین ندارند همه آن‌ها آسمانی هستند.

آسمانی شدن لطفی خدایی برای کسان است که زندگی آن‌ها با ما فرق می‌کند، قبل از اینکه به فرهنگسرای پایداری و گلستان شهدا اصفهان بیایم آنچه می‌شنیدم مانند داستانی بود اما وقتی بیشتر تحقیق کردم متوجه شدم آسمانی شدن بی‌دلیل نیست.

زندگی شهید حججی را بررسی کنیم می‌بینم این بی‌دلیل نیست، اگر مهریه او را برای ازدواج برسی کنیم می‌بینم که تفاوت زیادی با دیگران دارد، او اگر شهید هم نمی‌شد زندگی او الگویی برای دیگران بود.

در برنامه هر شهروند یک شهید، به‌صورت انتخابی پلاک‌ها انتخاب می‌شد شاهد این بودیم که شهدا ما را انتخاب کردند، بعد از اینکه این شهید مرا انتخاب کرد زندگی من تغییر کرد، دیگر به گلستان آمدن برایم زمان ندارد، آشنایی اینجا داشتم که برای دیدن او می‌آمدم.

گفت‌وگو از سعید امامی ابرقویی

انتهای پیام/ت