نصیرزاده: یک برنامه تلویزیونی دولت را تحت فشار قرار میدهد که سرمایه اش را در جایی بگذارد که فقط ۲۰ بازیکن فوتبال میدوند!
جدیدترین قسمت از برنامه «به اضافه مستند» همراه با پخش مستند «هواداری» بود و پس از آن نشست نقد و بررسی آن با حضور هوشنگ نصیرزاده کارشناس فوتبال و مصطفی امامی کارگردان آن همراه بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در ابتدای برنامه، هوشنگ نصیرزاده در مورد این مستند گفت: ورزش و فوتبال بزرگترین همایشهای انسانی را سبب میشود. هیچ ورزشی به اندازه فوتبال نمیتواند این همه تماشاگر را به استادیوم بیاورد اگر چه بعضی ورزشهای سالنی این گونه است. مدیریت این مجموعه از افراد کار بسیار سختی است که در هیچ دانشگاهی تدریس نمیشود. در این مستند، تلهگذاریهایی که برای دیدن واکنش هواداران قرار داده شده است، بسیار عالی بوده است. در حقیقت دوربین در جاهایی بسیار خوب ایستاده است و واکنش هواداران را به خوبی به تصویر کشیده بود. احساس من این است که در فیلمهای سینمایی، بازیگران نقشهایی دارند که از پیش تعیین شده است و ما آنان را میبیینم. اما مستند اینگونه نیست و وقتی که رفتارهای انسانی را به صورت مستند در آن میبینید، تاثیرگذاری بسیار زیادی دارد. در مستند، هیچکس سناریو ندارد و به همین دلیل طبیعی است. این مستند به این دلیل که نمایانگر رفتارهای انسانی بود، برایم بسیار جالب بود. این مستند میتواند به اداره تشکیلات فوتبال کمک بکند. دقت کنید که در مستند هوادارانی نشان داده میشوند که تا ساعت 3 شب درگیر امور فوتبالی استادیوم هستند، بنابراین ما باید آنان را سرپرستی و اداره کنیم.
مصطفی امامی در مورد ساخت این مستند گفت: برای اولین بار، میخواستم که راجع به مرحوم حجازی یک فیلم بسازم. به ورزشگاه رفتم، همان روزی که قرار بود ایشان را تشییع کنند. دیدم هوادارانی به ورزشگاه آمدند و شعارهایی را میدهند. داخل ورزشگاه رفتم اما بنا به دلایلی نشد که این فیلم را بسازم. در اینجا بود که به پیشنهاد یکی از دوستانم، تصمیم گرفتم که راجع به هواداران فوتبال فیلم بسازم. از آن زمان به مدت 3 سال ورزشگاه رفتم. با خودم عهد بستم که کاری به زمین نداشته باشم، دوربین فقط افراد را بگیرد و واکنشهای آنان را نسبت به اتفاقات درون زمین نشان بدهد. هر پنجشنبه و جمعه در آنجا بودم و نزدیک به عکاسان و خبرنگاران مینشستم به انتظار این که از سوژهی انتخابیام یک واکنش خوب ببینم. فکر میکنم حدود 70-80 ساعت فیلم گرفتم که ماحصل آن این 80 دقیقه فیلمی بود که دیدید.
نصیرزاده در بخش دوم صحبتهای خود گفت: بهترین تحقیق در مورد احوال ملل را کسانی مینویسند که مربوط به آن ملل نیستند چرا که پیش داوری ندارند. کسی که مستند میسازد نیز همین است و نباید پیش داوری داشته باشد. اگر پیش داوری داشته باشد، مستندش یک سویه میشود. خیلی از صحنههایی که در مستند میبینید، باعث خوشحالی است و در مقابل بعضی صحنهها جای تاسف دارد. علت اصلی ازدحامی که در ورزشگاههای ما وجود دارد و در مواردی آسیبزننده نیز هست، این است که جای نشستن افراد از پیش تعیین نشده است. ما در سینما، هواپیما و اتوبوس روی صندلی خودمان مینشینیم اما در ورزشگاه شاید به دلیل ازدحامی که وجود دارد، انگار مدیریتش سخت شده است. البته گویی که اراده شمارهگذاری صندلیها وجود دارد اما نافرمانی بعضی از تماشاگران نیز کار را سخت کرده است. ما اکنون کارتهایمان الکترونیکی شده است و این گامی رو به جلو است اما هنوز مشکلات زیادی وجود دارد که حل نشده است. مدیریت یعنی این که تناقضهایمان را حل کنیم بدین معنی که برویم و ورزشگاههای بیرون را ببینیم تا متوجه شویم که آنان چگونه ساماندهی کردهاند و ما هم همین کار را بکنیم. جالب است که حتی در مواردی برایم پیش آمده است که در هواپیما کسی جای من نشسته است. این موضوع در قالب فرهنگ میگنجد. فرهنگ چیزی است که چیزی را به شخص یاد میدهد و سپس او را به حال خود میگذارد. در حوزه فرهنگ نباید عجول باشیم که زود نتیجه بگیریم.
امامی ضمن بیان سوالاتی از هوشنگ نصیرزاده گفت: در خیلی از مواردی که صحبت شد، اوضاعمان بد است. چرا یک هوادار 7 ساعت قبل از بازی باید وقتش را بگذارد تا صندلی پیدا کند؟ چرا اوضاع دستشویی و بوفه وحشتناک است؟ میخواهم بگویم که هوادار در ایران خیلی مظلوم است و ما هیچ کاری برایش انجام ندادیم. فقط از او پول میگیریم و میگوییم که به ورزشگاه برو و هر کاری دلت خواست بکن. انگار یک فضایی برای عقدهگشایی شده است. وقتی به آنجا رفتم، دیدم که اوضاع فاجعه است و چه قدر هواداران صادقی داریم که با وجود این همه فشار باز هم میروند و آفتاب و باد و باران را تحمل میکنند.
نصیرزاده در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: ورزشگاههای جدیدی در کشور ساخته شده است و در آنان سعی شده است که ساماندهی این موضوع انجام بگیرد. ورزشگاه آزادی بسیار خوب است اما متاسفانه به روز رسانی نشده است. و مشکلاتی را دارد. اکنون ورزشگاهی در مشهد ساخته شده است و میگویند که چون در مرکز شهر است، نظم شهر را به هم ریخته و برویم در جای دیگر بازی را برگزار کنیم. بهتر نبود که از ابتدا جای ورزشگاه را معلوم میکردیم؟ چیزی که در این میان مهم است این است که جوانان باید انرژیشان را در ورزشگاه تخلیه کنند. بنابراین باید به این موضوع دقت بیشتری بکنیم. دولت به باشگاهی پول میدهد که افراد بیشتری را به استادیوم بیاورد و زمینهساز شادی و نشاط مردم شود. این که بیاییم به شما 20 نفر پول بدهم که بروید و در زمین بدوید در حالی که هیچ تماشاگری ندارید که خوب نیست. در ورزشگاهها میبینید که جمعیت شجاعت میآورد و به همین دلیل است که مواد محترقه پرتاب میشود. حال جالب است که کسانی در ورزشگاه ترقه میاندازند که ترسوترین آدمها هستند. این افراد در جمعیت شجاعت پیدا میکنند و زمینهساز یک سری ناهنجاریها میشوند. بنابراین در ورزشگاههایمان مشکلاتی داریم که به حوزه فرهنگ و مدیریت ما برمیگردد. یک برنامه میآید و ساعاتی زیادی را به این موضوع اختصاص میدهد که چرا فلان تیم از بین رفته است. خب آن تیم تماشاگر ندارد. شاید اولین باشد اما اکنون چگونه است؟ این موضوع باعث میشود که دولت را تحت فشار قرار بدهند که سرمایهاش را در جایی بگذارد که فقط 20 نفر بدوند. من فکر میکنم که بهتر باشد که برای ساماندهی مشکلات کشور از استادیومهای کوچکتر دیگر ورزشها شروع کنیم تا به بزرگترها برسیم.
امامی در پاسخ به این سوال که آیا به دنیال مسئولین برای حل مشکلات در ورزشگاهها رفته است یا خیر، گفت: خیر. به دنبال این موضوع نرفتم و طرح موضوعی روی آن نداشتم. ورزش مخاطب زیاد دارد و مسئولین این مستند را خواهند دید. چه من بگویم و چه من نگویم آنان مشکلات را میدانند و باید نسبت به حلش اقدام کنند. بعضی از پلانها به این دلیل بلند است که در آن اتفاقات جالب توجهی رخ میدهد. برای مثال پدر و پسرها و پدر و دخترها را دنبال کردم تا ببینم که در نهایت چه اتفاقی بینشان رخ میدهد. جالب است که افراد مختلف با سنین مختلف، واکنشهای متفاوتی دارند. برای مثال پیرمردی را میبینید که خیلی زیاد هیجان دارد. فکر میکنم که این مستند بتواند برای کسانی که تاکنون به ورزشگاه نرفتند، مفید باشند. این یکی از کارهایی است که من دوست داشتم انجام بدهم تا این افراد از حال و اوضاع آن باخبر شوند.
هوشنگ نصیرزاده در مورد فرهنگسازی در فوتبال دنیا گفت: در کشورهای دیگر تماشاگر خود را بخشی از باشگاه میداند و البته باشگاه نیز او را بخشی از خود میداند اما در ایران اینگونه نیست. مثلا اگر در یک بازی یک تماشاگر یک ترقه پرتاب کند، من از کجا باید بدانم که او متعلق به باشگاه من است اما جریمهاش را من باید بدهم. اگر در کشوری میبینید که یک تماشاگر تنها 4 متر تا زمین فاصله دارد به این دلیل است که میداند که اگر به زمین تعرض کند، ممکن است که باشگاه محبوبش جریمه بشود. اما در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد. اگر میگوییم که مسئولین ما باید حرفهای باشند، تماشاگرها هم باید حرفهای باشند و حواسشان باشد که کاری نکنند که به ضرر باشگاه تمام بشود.