راهکاری برای معناشناسی واژههای قرآنی
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی گفت: اگر میخواهیم هر کدام از مشتقات و ریشههای یک واژه را مشخص سازیم نخست باید تمام کاربردهای ریشه را احصاء کنیم و سپس روابط مفهومی واژهها را استخراج کنیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا محمدعلی خوانینزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در پنجمین نشست تخصصی نمایشگاه قرآن با عنوان «رویکردها و گونههای معناشناسی قرآن کریم» با طرح این پرسش که ما چرا از دانش معناشناسی استفاده میکنیم و آغاز چنین رویکردی از کجاست، گفت: برای توضیح این مسأله میتوان از یک مثال استفاده کرد. در آیه 4 سوره مبارکه ابراهیم میخوانیم: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ»، مراد از این آیه این است که هیچ رسول و پیامبری ارسال نمیشود جز اینکه به زبان قوم خود؛ در خصوص پیامبر اسلام (ص) هم قرآن به زبان قوم نازل شده و زبان قوم و مخاطبان پیامبر(ص) اهل حجاز و در منطقه جغرافیایی حجاز و بازه زمانی آن هم ابتدای قرن 7 بوده، پس در یک منطقه و با یک زبان و یک منطقه جغرافیایی مشخص قرار داریم.
استادیار دانشگاه خوارزمی افزود: در پایان قرن 19 و آغاز قرن 20 دانش زبانشناسی دچار تغییراتی شد و مطالعه زبان را به دو بخش مطالعه در زمانی و همزمانی تقسیم کرد.
وی با اشاره به تعریف جان لاینز گفت: از نظر او زبان ساختاری از روابط و نظامی از درون به هم پیوسته است. زبان در این رویکرد مانند تور است، هر واژه از واژههای زبان گرهای از تور هستند که وقتی میخواهیم این گره را بکشیم، تمام گرهها با هم حرکت میکنند، در این صورت یک واژه معنا و مفهوم مستقلی از دیگر واژهها نخواهد داشت.
خوانینزاده تصریح کرد: بحث اصلی در این مورد است که روابطی که یک واژه با دیگر واژههای یک زبان در مقطع زمانی مشخص دارد، میتواند به معنا و مفهومهایی در اجزای کوچکتر تقسیم شود.
خوانین زاده افزود: روابط مفهومی را میتوان از منظری کلی به دو نوع رابطه تقسیم کرد. در نوع اول، رابطه مفهومی ترکیبی یا همنشینی دارد که در این نوع، ترکیب بین واژهها به وجود میآید، برای مثال واژه «ضرب» در قرآن و کاربردهای مختلف آن بسته به همنشینی با واژههای دیگرمعنای متفاوتی پیدا میکند.
وی ادامه داد: نوع دیگر این رابطهها، مفهومی جانشینی است که در این مورد میان واژههایی از مقولههای مختلف دستوری رابطه برقرار میشود، همچون رابطهای است که بین اعضای جایگزینپذیر یک مقوله دستوری برقرار میشود.
خوانینزاده تصریح کرد: حوزه معنایی به مجموعه مفاهیمی اطلاق میشود که در یک مؤلفه معنایی مشترکاند. برای مثال حوزه معنایی نافرمانی خدا در قرآن، مفاهیمی است که مؤلفه نافرمانی خدا در آنها وجود دارد، حوزه معنایی گناه از جمله سیئة، اثم، خطیئة و عصیان، فاحشة و مفاهیمی از این دست، در یک مؤلفه معنایی مشترکاند و در حوزه معنایی نافرمانی خداوند قرار میگیرند. اعضای یک حوزه معنایی در یک رابطه تباینی معنایی از هم قرار دارند و میتوانند یک رابطه جانشینی را شکل دهند.
وی در پایان افزود: نخستین گام در ساختگرایی و در حوزه مطالعات قرآنی این است که موارد مختلف کاربرد واژه را احصاء کنیم. ریشه آن واژه در زبانشناسی اسلامی عامل وجه مشترک معنایی است که در تمام ساختهای واژه مفهوم اولیه وجود دارد. اگر میخواهیم هر کدام از مشتقات و ریشههای یک واژه را مشخص سازیم نخست باید تمام کاربردهای ریشه را احصاء کنیم و سپس روابط مفهومی واژهها را استخراج کنیم.
انتهایپیام/