حسینزادگان: ۳۰درصد شمارگان کتابها زیرزمینی است/ ماجرای توزیع کتابهای قاچاق در شب عید
مدیر انتشارات ققنوس میگوید: بازار دیگری کنار بازار اصلی نشر در جریان است که بیش از ۳۰درصد شمارگان کل کتابها را بهصورت قاچاق و زیرزمینی بهفروش میرساند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شاید گزافه نباشد که بگوییم انتشار کتاب در ایران مسیری را میرود که انتهای آن چندان مشخص نیست، اگر روزی شرایط بهگونهای بود که خارج از صنف تیشه به ریشه نشر میزد، امروز گویی خود ناشران حلقه را بر حلقوم نشر میفشارند و سعی میکنند از هر فرصتی برای ضربه زدن به نشر بهره ببرند، چرا که هر روز ابعاد تازهای از فساد در نشر نمود پیدا میکند، گویی همه حلقههای این زنجیره بههمپیوسته از مؤلف گرفته تا توزیع کننده و حتی نهاد متولی درگیر فساد شدهاند.
اگر روزی فروش کاغذ یارانهای در بازار آزاد بزرگترین تخلف ناشران بود و هنوز که هنوز است برخی از تبعات این اقدامات متضرر هستند، اگر روزی خرید و فروش بن کتاب نهایت تخلف نشر تلقی میشد، امروز شاهد شکلهای دیگری از فسادِ نشر هستیم که اگر گفته نشود همه، اغلب قریب به اتفاق آنها ناشی از مشکلات اقتصادی است. فساد رنگهای متعددی گرفته از قاچاق کتاب و کتابسازیها گرفته تا مترجمهای دروغین و قیمتگذاریهای غیرواقعی. برای بررسی موارد بیشتر در حوزه فساد نشر بهسراغ امیر حسینزادگان مدیر انتشارات ققنوس رفتیم. حسینزادگان از جمله ناشرانی است که در جریان قاچاق کتاب متضرر شده و حتی از سوی قاچاقچیان تهدید جانی نیز شده است.
* تسنیم: در دو سال گذشته قاچاق کتاب بهعنوان مهمترین مفسده این روزهای نشر مطرح بوده است، ناشران بسیاری از این پدیده متضرر شدند، انتشارات ققنوس نیز یکی از ناشران متضرر است که البته شکایت هم کردید، ماجرا بهچهشکل بوده است؟
بله، ما شکایتهای زیادی کردیم، چندین پرونده در دادگاه تشکیل شد ولی متأسفانه به جایی نرسید، حتی اتحادیه وکیلی برای این کار پیدا کرد و بودجهای گرفت و قرار شد کار را پیگیری کند، اما نتیجه خاصی نگرفتیم، چند پرونده تشکیل دادیم که تا جایی نیز پیش رفت، اما یکدفعه به بنبست خورد.
وضعیت بهگونهای شده است که مهم نیست چهنوع کتابی است، کدام ناشر است، هر کتابی که فروش داشته باشد یک عده بهصورت افست آن را منتشر میکنند، سایتهایی که بهصورت پیدیاف کتابها را بارگذاری کرده و یا سایتهایی که نسخه صوتی کتاب را غیرقانونی برای دانلود قرار میدهند، همه در مصداق قاچاق کتاب میگنجد.
متأسفانه قبح قضیه آنقدر ریخته است که علناً در روز روشن بدون هیچ واهمهای این کتابها توزیع میشود، برای نمونه روزهای آخر سال 96 یک وانت سرباز کتابهای ما را در روز روشن در شهر پخش میکرد، این نشان میدهد که بحث دزدی برایشان بحث کماهمیتی است و این اقدام دیگر قبح دزدی را هم ندارد.
وقتی قباحت کاری ریخت دیگر سخت بشود با آن مقابله کرد. خیلی از همکاران ما چه در صنف و چه خارج آن خواستار و پیگیر مبارزه با این پدیده بودند اما وقتی قبح کار ریخت دیگر حس کردند پیگیری آنها فایدهای ندارد. الآن هنوز که هنوز است، بخش قابل توجهی از صنف خواستار برخورد با این معضل هستند اما هرچه زمان را از دست بدهیم مجال کمتری برای اینکار فراهم میشود.
این متأسفانه جزو مشکلاتی است که بهنظر من در دوره قبل پیش آمد، برای انتشار بسیاری از کتابها در اداره کتاب موانعی پیش آمد که منجر شد نسخه قاچاق کتابها بیرون آید، سوای همه اینها باید توجه کنیم که در بحث قاچاق کتاب فقط نویسنده و ناشر هستند که ضرر میکنند، وقتی من ناشر میبینم نمیتوانم سرمایه و سود درستی داشته باشم، دلسرد میشوم و سعی میکنم که سرمایهگذاری چندانی نداشته باشم. برای سرمایهگذاریهای جدید نیز ناشر صرفنظر میکند.
* تسنیم: این پدیده قاچاق کتاب بهشیوهای دیگر نیز در حال انجام است، بهنظر میرسد تنها بهصورت زیرزمینی انجام نمیشود، بلکه آشکارا توسط خود ناشران نیز انجام میشود. برای نمونه ما میبینیم که در دو سال اخیر شمار کتابسازیها افزایش چشمگیری یافته است و ترجمههای متعدد از یک کتاب که همگی کپیشده از یک ترجمه اصلی است، با عناوین جعلی توسط ناشران چاپ میشود و بهفروش میرود.
بله، معمولاً ترجمه نمیشود یا عین ترجمه اصلی را کپی میکنند یا آن را کمی ویرایش میکنند و بهعنوان کتاب جدید و با ترجمه جدید منتشر میکنند. عمدهترین بحثی که موجب رونق این کار میشود، نمایشگاههای فصلی که است که در مترو، راهآهن، فرودگاه و یا سازمانهای مختلف میگذارند. کتابهایی که در این مکانها بهفروش میرسد، عمدتاً متفاوت با کتابهای کتابفروشیهاست، 80 درصد این کتابها اصلاً به کتابفروشیها راه پیدا نمیکنند چون جعلی هستند. اما مهمترین دلیل این رخداد فروش بالای کتابهاست چرا که ناشر جعلی کتاب را با تخفیفهای بسیار بالا حتی تا 60 و 70 درصد بهفروش میرساند که عملاً تیشه به ریشه نشر میزند.
* تسنیم: این ترجمههای موازی اتفاقاً توسط خود ناشران انجام میشود، بهنظر میرسد مصداق ضربالمثل «از ماست که بر ماست» اینجا مطرح است. شما برخورد هم با این ناشران و اقداماتشان داشتهاید؟
بله، توسط ناشران غیرحرفهای افست میشوند، ناشران افستکار و دیجیتالکار از این بازار سوء استفادههای بسیار میکنند. ما نیز در مواردی با این ناشران درگیر شدیم، برای نمونه چندی پیش متوجه شدیم که کتاب «ماجراهای جاودان در فلسفه» را ناشری در تهران چاپ کرده است که عیناً از روی کتاب ما کپی شده است، به اتحادیه ناشران و کتابفروشان مراجعه کردیم و پروندهای تشکیل شد، در جلسه اتحادیه زینک کتاب توقیف شد و ما خسارتی دریافت کردیم.
همچنین ناشر دیگری در سال گذشته «ملت عشق» را کپی کرده بود و با اسم مترجم دیگری میفروخت، شکایت کردیم و غرفهاش در نمایشگاه کتاب تهران را بستیم، بعداً متوجه شدیم این ناشر 40 عنوان از تمام کتابهای پرفروش ناشران را انتخاب کرده بود، حروفچینی مجددی انجام داده بود و با مترجمی نامعلوم به بازار فرستاده بود.
* تسنیم: رسیدگی به اینگونه شکایتها بهنظر بهتر از قاچاق کتاب است.
بله، اما آنقدر زمانبر است که معمولاً جوابگو نیست، یکی دو مورد اینگونه پیگیری شد، اما حجم این اقدامات آنقدر زیاد است و کتابهای قاچاقی که چاپ میشوند آنقدر بسیار است که بازار جداگانهای کنار بازار اصلی کتاب در جریان است، شاید 20 تا 30 درصد شمارگان کل کتابهای ما قاچاق و زیرزمینی فروش میرود.
این موضوع جدای از مسئله فرهنگی که ایجاد میکند و سود مؤلف و ناشر را از بین میبرد، تمام آمارها را هم مخدوش میکند، اکنون آماری که خانه کتاب برای نشر اعلام میکند، آمار صحیحی نیست، چرا که ناشران در شمارگان کتابهای خود نیز غیرشفاف عمل میکنند.
* تسنیم: اعلام غیرواقعی شمارگان کتاب هم برای خودش معضلی شده است، اساساً چرا ناشران رقمهای غیرواقعی برای آن اعلام میکنند؟
یکسری از ناشران هستند که کتابی را 300 نسخه چاپ میکنند ولی در شناسنامه 3 هزار نسخه میزنند، این مفسده است، برخی ناشران تصور میکنند که اگر شمارگان کتاب را واقعی بزنند، مثلاً بگویند که ما از این کتاب 500 نسخه چاپ کردهایم خود به خود محکوم به شکست هستند در حالی که آمارهای غیرواقعی کل آمار کتاب و کتابخوانی کشور را زیر سؤال میبرد. برخی دیگر از ناشران هم برای بازارگرمی از یک کتاب 4 هزار نسخه چاپ میکنند ولی با 4 شناسنامه و میگویند کتاب به چاپ چهارم رسید. اما این اقدامات حرفهای نیست. گاهی برای یک کتاب باید سرمایهگذاری بیشتری کرد چون جواب میدهد برای نمونه ما «ملت عشق» را ماهی دو یا سه بار تجدید چاپ میکنیم و هر چاپ نیز 4400 نسخه، اما کتابهایی هم داریم که 500 تا 700 نسخه از آن منتشر میشود که مخاطب خاص دارند، مخاطب اگر کتابخوان باشد، برایش فرقی ندارد کتاب به چاپ چندم رسیده یا ناشر چند نسخه از آن را منتشر کرده است.
* تسنیم: به تخفیفهای غیرمعمول کتاب اشاره کردید، در ماههای گذشته بسیاری از ناشران و کتابفروشان به تخفیفها انتقاد کرده و آن را موجب ورشکستگی نشر عنوان کردهاند، حتی برخی این موضوع را پیش کشیدند که نمایشگاه کتاب تهران نباید فروش داشته باشد چرا که کتابفروشیها را به کام مرگ میکشاند، نظر شما در این زمینه چیست؟
بهنظر من اینکه ناشری در نمایشگاه تخفیف 50درصدی میدهد، فساد است. نمایشگاه کتاب تهران جایی است که کتاب باید بیشتر در آن نمایش داده شود، اگر ما بخواهیم نمایشگاهی بهسبک فرانکفورت داشته باشیم، موفق نیست، ما در ایران حتماً باید فروش داشته باشیم، در فرانکفورت بحث فروش رایت و کپیرایت و معاملات کلانی که رخ میدهد، مطرح است، اگر ناشری 100 میلیون تومان هزینه میکند، ده برابر آن را در خواهد آورد، اما در ایران قضیه فرق میکند. در ایران مردم نیز حاضر نیستند بیایند نمایشگاه کتاب را ببینند و بعد از کتابفروشیها بخرند.
اگر تخفیفها در نمایشگاه محدود باشد، خواهناخواه حمایت از کتابفروشیهاست، اما مسئله دیگری که بهنظر من باید نمایشگاه کتاب تهران را برگزار کرد، این است که ویترین کتابفروشیهای ما محدود است. روزانه صدها عنوان کتاب و سالانه نزدیک به صد هزار عنوان کتاب منتشر میشود، باید جایی باشد که این کتابها نمایش داده شود. کتابفروشیها گنجایش اینهمه را ندارد، ضمن اینکه ما اگر جنبه فروش را از نمایشگاه کتاب تهران بگیریم عملاً بازدیدکنندهای نخواهیم داشت، اما اگر تخفیفها را درست اعمال کنیم موفقتر خواهیم بود.
بررسی کتابهای ناشرانی که تخفیفهای غیرقابل قبول میزنند، نشان میدهد که آنها قیمت یک کتاب 30 هزار تومانی را 50 هزار تومان میزنند و بعد با تخفیف 50درصدی آن را 25 هزار تومان بهفروش میرسانند که این هم مفسده است.
* تسنیم: بخشی از بحث فساد نشر به صدور فیپاهای جعلی برمیگردد، ناشر کتاب را هنوز منتشر نکرده فیپایش را گرفته است، چطور چنین چیزی ممکن میشود؟
یک ناشر برای دریافت فیپا باید 60 صفحه از کتاب (30 صفحه از ابتدا و 30 صفحه از انتها) را ارائه کند، اما برخی ناشران این صفحات را از کتابهای دیگر ارائه میکنند تا فیپا را زودتر صادر کنند و ترجمه کتاب را زودتر از دیگران روانه بازار کنند، این با از دیوار مردم بالا رفتن چهفرقی دارد؟
* تسنیم: در پایان سیاستهای فرهنگی دولت در حوزه نشر را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهترین حمایتی که از کتاب میتواند بشود، این است که یارانهها از بین برود، اینکه ما مستقیم به خواننده یارانه میدهیم باز هم مشکلآفرین است و مقداری از آن هدر میرود، بهترین جای مصرف این یارانه کتابخانهها هستند، باید این یارانه را صرف بروزرسانی کتابخانهها کنیم اما متأسفانه فیلترهایی وجود دارد که این کتاب باشد، این کتاب نباشد، این ناشر باشد، این ناشر نباشد. کتابخانههای ما جذابیت لازم را ندارند.
وزارت ارشاد نیز معمولاً کتابهایی را میخرد که یک سال از انتشار آن گذشته است. گاهی از ما کتابی را میخواهند که چاپش تمام شده است.
دیگر سیاست حمایتی ارشاد در حوزه کاغذ است، اکنون قیمت کاغذ بهاندازهای بالا رفته است که نشر به حالت ورشکستگی نزدیک شده است، اینکه تصمیم گرفته شده کاغذ در فهرست کالاهای اساسی قرار گیرد تا مابهالتفاوت ارزی دریافت کند، اقدام کوتاهمدت است، در درازمدت کاغذ باید برگردد به ارز 4200تومانی و دولت بتواند حمایت را با خرید کتاب برای کتابخانهها دنبال کند، ما بههمراه عدهای از ناشران سال 85 از دولت تقاضا کردیم، "یارانه کاغذ را بردارید و صرف خرید کاغذ کنید"، آن زمان یارانه را برداشتند، اما خرید کتاب انجام نشد یا سلیقهای برای قشر خاص یا نوع خاصی از مخاطبان انجام شد.
بحث ممیزی نیز یکی دیگر از مشکلات است، ممیزیها همچنان ضابطهمند نیست، ما فکر میکردیم آقای مرادینیا به اداره کتاب بیاید، سر و سامان مییابد، اما اداره کتاب همیشه ضعف کادر اداری دارد، کارها خوب انجام نمیشود. ممیزی سلیقهای است، بررس کتابی را از ناشری ایراد میگیرد، اما از ناشر دیگر نه. در مواردی دیگر نیز اتفاقاتی عجیب و مسخره رخ میدهد، کتابی برای بررسی به اداره کتاب میرود، اما بعد از 6 ماه بدون کوچکترین اصلاحی مجوز میگیرد، این بسیار مسخره است و نشان میدهد که ادارهکل منظم و برنامهریزیشده پیش نمیرود.
انتهای پیام/*