هوپ هیکس؛ دختری ۲۸ ساله در کاخ سفید
هیکس که توسط ایوانکا پشتیبانی میشد و همیشه به وی وفادار بود، به واقع به عنوان دختر ترامپ در نظر گرفته میشد، در حالی که ایوانکا معمولا نقش یک همسر را بازی میکرد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، کتاب «آتش و خشم» نوشته «مایکل وولف» روزنامهنگار آمریکایی است که 5 ژانویه 2018 منتشر شد.
نویسنده در ابتدای کتاب میگوید: «رویدادهایی که من در این صفحات شرح دادهام بر اساس گفتوگوهایی صورت گرفتهاند که در یک دوره زمانی 18 ماهه با رئیس جمهور و بیشتر اعضای ارشد کارکنان او (که تعدادی از آنها چندین بار با من گفتوگو داشتند) و همچنان بسیاری از دیگری افرادی که کارکنان ارشد رئیس جمهور با آنها صحبت کرده بودند، انجام شده است.
در صفحات 281، 282 و 283 کتاب «آتش و خشم» - انتشارات تیسا - درباره هوپ هیکس آمده است: هوپ هیکس در سن بیست و شش سالگی برای اولین بار بود که به استخدام یک کمپین درمیآمد. او دریافته بود که رئیس جمهور خیلی بهتر از کانوِی عمل کرده بود و متوجه شده بود که مهمترین عملکرد رسانهای کانوِی در رسانه نبود.[او الان 28 ساله است].
هیکس در گرینویچ، در ایالت کانه تیکت، بزرگ شده بود. پدرش یک مدیر اجرایی بود که در حال حاضر برای گروه گلوورپارک کمپانی ارتباطات و مشاوره سیاسی کمپین دمکراتیک کار میکند، و مادرش کارمند سابق یکی از کنگرههای دمکرات بود. هیکس به دانشگاه متدیست جنوبی رفت و سپس قبل از آنکه وارد شغل کارشناس روابط عمومی شود مدتی به عنوان مدل کار میکرد. او اولین بار برای شرکت متیو هیلتزیک در زمینه کارشناس روابط عمومی کار کرد که توانایی بالایی در کار با مشتریان از خود نشان داد، مشتریانی مثل هاروی واینشتاین (که بعد آماج حمله رسانهها قرار گرفت به خاطر سابقه طولانیاش در آزار و اذیت جنسی زنان – مدعایی که هیلتزیک و کارکنانش مدتها روی آن سرپوش گذاشته بودند) و شخصیت تلویزیونی، کتی کوریک. این شرکت، شرکتی کوچک مستقر در نیویورک بود. هیلتزیک دمکرات فعالی بود که برای هیلاری کلینتون کار کره بود، و همچنین خط مد ایوانکا ترامپ را نمایندگی میکرد. هیکس در آنجا شروع به انجام برخی کارهای حسابداری کرد و سپس به صورت تمام وقت وارد شرکت ایوانکا شد. در سال 2015 ایوانکا وی را به کمپین انتخاباتی پدرش فرستاد و در این کمپین توانست پیشرفت کند، خانواده هیکس به طرز فزاینده و دیرباوری این روند حرکت رو به جلوی او را مشاهده میکردند و در نظرشان این طور جلوه کرد که اسیر شده بود (پس از پیروزی ترامپ و انتقال هیکس به کاخ سفید، دوستان و اطرافیانش نگران این بودند که بعد از پایان مدت کاریاش به چه درمانها و مشاورههای روانیای نیازمند خواهد شد).
در طی هجده ماه مبارزات انتخاباتی، گروه مسافر که به سفرهای انتخاباتی میرفتند اغلب شامل خود کاندیدا، هیکس و مدیر مبارزات انتخاباتی کوری لواندوفسکی بودند. در آن زمان او تبدیل به کارراه بندازی مطیع و بله قربان گو شد. خدمتکار اختصاصی ترامپ شده که باید وی را تحمل میکرد، مثل تمام کسانی که برای او کار میکردند.
هیکس برای مدت کوتاهی با لواندوفسکی روابط عاشقانه داشت، تا آنکه لواندوفسکی در ژوئن 2016 به خاطر اختلافاتی که با خانواده ترامپ پیدا کرد اخراج شد. هیکس در حالی که در برج ترامپ در کنار ترامپ و پسرانش نشسته بود درمورد واکنش رسانهها به لواندوفسکی نگران بود، و در مورد اینکه چگونه میتواند به او کمک کند صحبت میکرد. ترامپ، کسی که به نظر او میرسید رفتاری محافظانه و حتی پدرانه نسبت به هیکس داشت، به او نگاه کرد و پرسید:« چرا؟ تو قبلاً به اندازه کافی به او کمک کردهای، تو بهترین تیکهای بودی که لواندوفسکی تا حالا بلند کرده بود» و با این جملاتش باعث شد هیکس به سرعت از اتاق فرار کند.
همان طور که لایههای جدیدی حول ترامپ ابتدا به عنوان نامزد انتخاباتی و سپس به عنوان رئیس جمهور در حال شکل گرفتن بود، هیکس به نقش خود به عنوان مدیر ارتباطات وی ادامه میداد. او همچنان به عنوان فردی در سایه با بهترین دسترسی به ترامپ باقی مانده است. «با هیکس صحبت کردهای؟»، این جملهای بود که اغلب در عمارت غربی شنیده میشد. هیکس که توسط ایوانکا پشتیبانی میشد و همیشه به وی وفادار بود، به واقع به عنوان دختر ترامپ در نظر گرفته میشد، در حالی که ایوانکا معمولا نقش یک همسر را بازی میکرد. به لحاظ کارکردی هیکس مدیر ارشد رسانهای رئیس جمهور بود، اما به واقع عنصر تأثیرگذارتری بود. دفتر او درکنار دفتر رئیس جمهور بود، کاملاً دورتر از جایی که دفتر ارتباطات کاخ سفید به عنوان چهاردهمین شخصیت کاخ سفید قرار دارد. پیامهای شخصی و تصاویر رئیس جمهور به وی سپرده شده بود – یا دقیقتر بگوییم، او نماینده رئیس جمهور برای انتشار این پیامها و تصاویر بود، رئیس جمهوری که به هیچ وجه به کسی جز خودش اعتماد نداشت.
هیکس، بدون داشتن هیچ گونه سیاست خاصی، و با وجود سابقه کاریاش در بخش روابط عمومی در نیویورک، که مطبوعات راست گرا را با تحقیر مینگریست، رابط رسمی رئیس جمهور با رسانههای اصلی بود. مدتی بعد رئیس جمهور وظیفه نهایی را به او محول کرد: نوشتن مقالهای خوب و پربار برای نیویورک تایمز.
رئیس جمهور گفت: طبق برآوردهای وی، این مسئله هنوز به وقوع نپیوسته است،«اما هیکس همچنان به تلاش خود ادامه میدهد»
.
روزهای بسیاری پیش میآمد که زمانی که خبرهای بد را نشان رئیس جمهور میداد، رئیس جمهور با مهربانی ابراز میکرد:«تو باید بهترین کارشناس روابط عمومی در دنیا باشیم».
منبع:میزان
انتهای پیام/