رتبه پنج کنکور چگونه حافظ قرآن شد/ایمان به خدا، نگرانی از آینده اقتصادی و مشکلات جهانی را مرتفع می‌کند

چون قبل از دبستان شروع به حفظ قرآن کردم، طبیعتاً به تشویق پدر و مادرم بود و مادرم بیشتر در این قضیه دخیل بودند. همیشه هم همراه من بودند و با وجود مشغله زیاد با وجود اینکه شاغل بودند، برای مسابقات من را می‌بردند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در بین قاریان و حافظان قرآن کریم، کم نیستند چهره‌هایی که در چندین زمینه علمی، فرهنگی، ورزشی، قرآنی و... موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند. به تصریح بسیاری از اهالی قرآن کریم، یکی از برکات قرآن تقویت حافظه است و این اثر را در زندگی «سوده طهماسبی» می‌توان مشاهده کرد. در یک سال هم‌زمان در المپیاد شیمی و مسابقات کشوری در رشته حفظ کل قرآن کریم، رتبه سوم را کسب کرد. سال بعد با رتبه پنجم کشوری در رشته داندانپژشکی دانشگاه شهید بهشتی قبول شد، بعد از فارغ‌التحصیلی بلافاصله رتبه اول برد کشوری در رشته ارتودونسی پذیرفته شد و حالا حافظ قرآنی است که به عنوان دندان‌پزشک و استاد دانشگاه شهید بهشتی فعالیت می‌کند.

 

*می‌دانیم که شما در یک سال و یک روز، در دو مسابقه بزرگ علمی و قرآنی شرکت کردید و حائز رتبه برتر شدید. امروز هم با گذشت چند سال از آن دوران، موفقیت‌های قرآنی و علمی خوبی در کارنامه زندگی‌تان ثبت کرده‌اید. این موفقیت‌ها را باید به عنوان  استعداد خاص شما حساب کرد یا توانایی بالقوه‌ای که در وجود هر انسانی می‌تواند باشد؟

هر قدمی که هر کدام از ما، انسان‌ها، در زندگی‌هایمان برمی‌داریم توفیقی از جانب خداست. در این باره مهم نیست که ظاهرش موفقیت بزرگی باشد یا نباشد. یعنی ما که از خودمان چیزی نداریم، اگر برنامه زندگی‌مان را در جهت رضای خدا و استفاده بیشتر از توانایی‌هایمان تنظیم کنیم، موفق حقیقی خواهیم بود. این روزها هم با اینکه سال‌ها از شرع برنامه حفظ قرآن می‌گذرد، اما ارتباطم را با حفظ قرآن حفظ کرده‌ام، هرچند مرورم به دلیل مشغله‌های فراوان کمتر است. ولی به نظر من مهم‌ترین موهبتی که حفظ قرآن دارد آن انس دائمی است. به این دلیل که حافظ قرآن برای اینکه حفظیات خود را تثبیت کند، کمابیش با قرآن انس می‌گیرد و این مأنوس بودن، انگیزه و اراده‌ای به فرد می‌دهد که عامل حرکت او در زندگی است. مین اراده و انگیزه بود که به من در فعالیت‌های علمی هم کمک کرد. مثلاً آن سالی که قرآن را حفظ می‌کردم، تابستان را صرف المپیاد شیمی کرده بودم و از دوستانم که برای کنکور آماده می‌شدند، عقب افتاده بودم و اول مهر که سر کلاس رفتم دوستانم پانزده روز کلاس‌های سال چهارم دبیرستان را -چون آن موقع نظام قدیم بود- شروع کرده بودند. ولی خدا کمک کرد و در کنکور همان سال رتبه پنجم کشوری را به دست آوردم و بعد دوران دندانپزشکی را در دانشگاه شهید بهشتی گذراندم و رتبه اول ورودی‌مان بودم. بعد از آن هم در رشته تخصصی ارتودونسی قبول شدم و با لطف خدا رتبه اول برد کشوری را کسب کردم.

*قرآن کریم را در همان دوران دبیرستان حفظ کردید؟

حفظ قرآن را پیش از دبستان با تشویق خانواده‌ام شروع کردم  و در دوران دبستان ادامه دادم. از دوران راهنمایی هم به تشویق دبیر قرآن مدرسه، از ابتدای قرآن با چند نفر از دوستان حفظ را شروع کردیم. در مدرسه هم مسابقاتی برگزار می‌شد و انگیزه ما برای حفظ را افزایش می‌داد. بعد از آن هم در دوران دبیرستان بود که سازمان حج اعلام کرد اگر کسی کمتر از دو سال بتواند حفظ قرآن را کامل کند، حج تمتع جایزه دارد. من و دوستانم به انگیزه حج تمتع، سرعت حفظ قرآن را بیشتر کردیم و تا پایان سال سوم دبیرستان حافظ کل قرآن شدیم.

*بنابراین در طی دو سال کنار درس‌های مدرسه حافظ قرآن شدید؟

به طور جدی از همان دوران اول راهنمایی شروع کردم. ولی سرعت حفظمان کم بود، یعنی در کل سه سال راهنمایی سوره بقره را حفظ کردم. از اول دبیرستان هم از سوره آل‌عمران شروع کردم. ولی از سال دوم و سوم دبیرستان تقریباً 15 جزء باقی‌مانده را در عرض دو سال حفظ کردم.

*از کجا شنیدید که قرار است مسابقات حفظ برگزار شود؟

از طرف سازمان حج و اوقاف و صداوسیما این جایزه را اعلام کردند. یک‌بار در مسابقه سوره نور که ویژه خانم‌ها بود شرکت کردم و جایزه سفر به حج عمره را بردم که سفر بسیار دل‌چسب و خوبی بود. بعد از آن هم به اشتیاق حج تمتع ادامه قرآن را حفظ کردم.

*همان زمان در المپیاد شیمی هم رتبه خوبی کسب کردید.

بله. در تابستانی که من مسابقه حفظ کل داشتم هم‌زمان با المپیاد شیمی بود. یعنی در سال سوم دبیرستان که بودم، روز مسابقه قرآن روز المپیاد شیمی هم بود. صبح در آزمون کتبی حفظ قرآن در سازمان حج شرکت کردم، بعد برگشتم و در آزمون المپیاد شیمی حاضر شدم و دوباره به سازمان حج برگشتم و آزمون شفاهی حفظ کل را دادم. همان سال هم در المپیاد و هم در مسابقات حفظ قرآن، رتبه سوم را کسب کردم. یعنی حج تمتع از طریق سازمان حج قسمت نشد و برنده سفر سوریه شدم که در سال اول دانشگاه مشرف شدم به سوریه و در المپیاد شیمی هم مدال برنز کشور را گرفتم.

*خانواده‌تان چقدر در مسیر علمی و قرآنی همراهتان بودند؟

من در خانواده مذهبی و علم دوست به دنیا آمدم و رشد کردم. پدر و مادرم همیشه مشوق من بودند و در مسیر زندگی همراهی‌ام کرده‌اند. خواهر و برادرهایم هم همه مذهبی هستند ولی هیچ‌کدام به طور تخصصی در حوزه قرآنی فعالیت نکرده‌اند.

*همسرتان چطور؟

همسرم هم به طور تخصصی در حوزه قرآنی فعالیت نکرده است، اما طبق تربیت خانوادگی، با قرآن مأنوس است.

*چقدر سعی می‌کنید فرزندانتان را با فضای قرآنی مأنوس کنید؟

فرزند اولم دختر است که حافظه خیلی خوبی دارد. قبل از دبستان هم حفظ قرآن با او کار می‌کردم، منتهی حس کردم هنوز نتوانسته‌ام آن اشتیاق را در وجودش ایجاد کنم و شاید به خاطر جایزه یا اینکه چون من دوست دارم، حفظ می‌کند. به همین دلیل خیلی پیگیر نشدم. فرزند پسرم هم خردسال است و آرزو دارم اشتیاق این کار در وجودشان ایجاد شود تا خودشان با شوق بخواهند حافظ قرآن شوند.

*روحیه مذهبی شما و محفوظات قرآنی‌تان تا چه اندازه در فعالیت‌های حرفه‌ای‌تان اثر دارد؟

من فکر می‌کنم آدم‌های مذهبی و کسانی که مقید به دین‌داری هستند، احساس مسئولیت بیشتری در حرفه خود دارد. در واقع حق‌الناس نصب العین من است و سعی من بر این است اگر روی دندان خانم یا کودکی کار می‌کنم،  فکر کنم که برای خواهر یا کودک خودم کار می‌کنم. با خودم فکر می‌کنم اگر خواهر من بود چه کارهایی برایش انجام می‌دادم، نحوه درمان، موادی که استفاده می‌کنم و نکات بهداشتی. سعی دارم که این موارد را رعایت کنم. چون ما با بیمار سروکار داریم و ممکن است حق‌الناس بر عهده‌مان باشد. به هر حال شاید بیمار متوجه نباشد که من با چه کیفیتی کارش را انجام می‌دهم، اما من مسئول هستم. فکر می‌کنم در حرف پزشکی احساس وظیفه و حق‌الناسی که خود پزشک احساس می‌کند، می‌تواند تعیین کند که کار خوبی برای بیمار انجام دهد.

*در برخورد با دانشجوهایتان چقدر سعی می‌کنید رفتار قرآنی را آموزش دهید و دانشجوهایتان را به قرآن متمایل کنید یا در آن‌ها اثرگذار باشید؟

من فکر می‌کنم ما که ظاهر دین‌دار داریم و حفظ قرآن هم با ما همراه شده، وظیفه بسیار سنگینی بر عهده داریم. کوچک‌ترین خطایی که از ما سر بزند، ممکن است نه به‌حساب شخصی، بلکه به‌پای اسلام گذاشته شود و این خوب نیست. بنابراین باید دقت بیشتری در رفتارمان و انجام کارهایمان داشته باشیم. سعی من بر این است که خطاها و قصورات را به حداقل برسانم که دینی از بابت قرآن و اسلام بر دوشم نباشد .

*دانشجوهای شما می‌دانند که شما حافظ کل قرآن هستید؟

بله، از طریق مسابقات متوجه شده‌اند.

*تابه‌حال برنامه‌های حفظ را از شما پیگیری کرده‌اند؟

بله، چند نفر از دانشجوهایم برای حفظ قرآن راهنمایی خواستند و من هم راهنمایی کردم که چگونه و به چه ترتیبی شروع کنند و یا برای حفظ قرآن به چه مراکزی مراجعه کنند.

*شما هم جزء اساتید جوان دانشگاه شهید بهشتی هستید. جوانی شما بین این اساتید سن و سال دار جایگاه و روابط شما چگونه است ؟

وقتی من وارد بخش ارتودنسی شدم تا نزدیک شاید شش هفت سال جوان‌ترین عضو هیئت بودم، تا اینکه همکار جوان دیگری به بخش اضافه شد. در شهرستان‌ها عضو جوان بیشتر دارند، اما در تهران در هیئت‌علمی افراد باسابقه‌تری هستند. من چون دانشجوی خودشان بودم، من را می‌شناختند و مشکلی از این بابت نداشتم و ارتباط خوبی هم داریم. البته به این بزرگواران به عنوان استاد نگاه می‌کنم و چون حق معلمی بر گردن من داشتند، این حق را همیشه برای آن‌ها قائل می‌دانم. درست است که جایگاه من عوض شده و در کنار این بزرگواران قرار گرفتم ولی احساسم نسبت به آن‌ها احساسی است که نسبت به استاد و معلمم دارم.

*آیا تا به حال اختلاف عقیده‌ای و یا فرهنگی با دانشجوها یا همکارهایتان پیدا کرده‌اید به قدری که بروز پیدا کند و به گفت‌وگو برسد؟

اختلاف‌نظرها به معنای تفاوت دیدگاه بوده و باهم صحبت کردیم، ولی با دانشجوها خیلی مستقیم وارد بحث مذهبی و عقیده‌ای نمی‌شوم. چون حس می‌کنم رفتار ما به طور غیرمستقیم اثربخشی بیشتری می‌تواند داشته باشد، تا اینکه من مبحث دینی و مذهبی را بخواهم با دانشجوهایم مطرح کنم. به‌ندرت پیش آمده در مورد این موضوعات صحبت کنیم، بیشتر سعی کرده‌ام غیرمستقیم آن‌ها را به حجاب و قرآن تشویق کنم.

*ما در زندگی‌مان با مشاغل مختلفی در ارتباط هستیم. شما اگر به حرفه‌ای یا متخصصی نیاز داشته باشید، چقدر سعی دارید که بین آدم‌های مذهبی و غیرمذهبی گزینش کنید؟ فکر می‌کنید به عنوان یک مخاطب مشاغل مختلف، چقدر مردم باید به این مسئله اهمیت بدهند؟

برای من مذهبی بودن و خداترس بودن افراد ارزشمند است. اگر قدرت انتخاب داشته باشم بین چند نفری که ممکن است کار واحدی انجام بدهند، راضی‌تر هستم که به کسی مراجعه کنم که دین‌دارتر است. چون فکر می‌کنم اگر کسی تقوا داشته باشد و خدا را بر اعمال خود ناظر بداند، از کار خودش کم نمی‌گذارد و مسئولیتی که بر عهده‌اش است به بهترین شکل انجام می‌دهد.

*بیشترین تأثیر در زندگی‌تان را چه کسی داشته است؟

مادرم بیشترین تأثیر را در موفقیت‌های قرآنی و علمی من دارد.

*علاقه خودتان موجب انس با قرآن شد یا تشویق خانواده؟

چون قبل از دبستان شروع به حفظ قرآن کردم، طبیعتاً به تشویق پدر و مادرم بود و مادرم بیشتر در این قضیه دخیل بودند. همیشه هم همراه من بودند و با وجود مشغله زیاد با وجود اینکه شاغل بودند، برای مسابقات من را می‌بردند. پدرم هم خیلی از من حمایت می‌کردند ولی بیشتر زحمت من به دوش مادرم بود و من را با خوشحالی کمک و همراهی می‌کردند. البته بعداً که به طور جدی دنبال کردم، دبیر قرآنم من را راهنمایی کردند که البته خودش حافظ ده جزء بود. مسابقات قرآنی هم که به همت مدیر مدرسه برگزار می‌شد عامل تشویقی دیگری در فعالیت قرآنی بود.

*بیشتر چه زمان‌هایی محفوظات خود را مرور می‌کنید یا به تلاوت‌های قرآن گوش می‌دهید؟

بیشتر زمانی که در خانه مشغول کار هستم محفوظاتم را مرور می‌کنم، یا موقع رفت‌وآمد در ماشین به صوت‌های قرآنی گوش می‌دهم. اما در حین کار، معمولاً تمرکزم بر کار است، چون هم تلاوت قرآن تمرکز می‌خواهد و هم کارهای دندانپزشکی که انجام می‌دهیم.

*در میان آیات قرآن، کدام آیه را بیشتر در ذهن دارید و در زندگی‌تان به کار می‌بندید؟

یکی از آیاتی که خیلی با آن مأنوس هستم و در شرایط مختلف زندگی به یاد می‌آورم، آیه 104 سوره نساء است که می‌فرماید: « وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللّهِ ما لا یَرْجُونَ وَ کانَ اللّهُ عَلیماً حَکیماً؛ و در راه تعقیب دشمن (هرگز) سست نشوید (زیرا) اگر شما درد و رنج می‌بینید، آن‌ها نیز همانند شما درد و رنج می‌بینند ولى شما امیدى از خدا دارید که آن‌ها ندارند و خداوند، دانا و حکیم است.» خیلی مواقع در سختی‌ها این آیه برایم امیدبخش بوده.

همچنین در آیه 160 سوره مبارکه آل‌عمران می‌فرماید: « إِنْ یَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ ۖ وَإِنْ یَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ ۗ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ اگر خدا شما را یاری کند محال است کسی بر شما غالب آید، و اگر به خواری واگذارد آن کیست که بتواند بعد از آن شما را یاری کند؟ و اهل ایمان تنها به خدا باید اعتماد کنند.» این آیه هم خیلی به من کمک می‌کند. مخصوصاً الآن که می‌بینم متأسفانه در جامعه بین جوان‌ها مقداری جو ناامیدی و ترس از آینده به خاطر وقایعی که در دنیا اتفاق می‌افتد، ایجاد شده است که حالا چه می‌شود و چه اتفاقی برای ایران می‌افتد. حتی من دیدم که می‌گویند که چه اهمیتی دارد که آدم در کار و زندگی سرمایه‌گذاری کند، معلوم نیست که جنگ بشود و چه اتفاقی بیفتد، تحریم بشود یا نشود! این تلاطم و ناامیدی نسبت به آینده وجود دارد و من حس می‌کنم که اصلاً جایی ندارد.

اصلاً مهم نیست که در دنیا چه اتفاقی بیفتد. مهم این است که آدم تا زمانی که زنده است، در مسیر الهی باشد. حالا اینکه خدا برایش چه مقدر کرده و با چه کیفیتی، دست خداست و آن چیزی که ما موظف هستیم این است که کارمان را درست انجام بدهیم و در مسیری که خداوند راضی است حرکت کنیم. دیگر جایی برای ناامیدی نمی‌ماند. چون هرلحظه‌ای که عمر داریم، آن سرمایه‌ای است که خداوند به ما عنایت کرده و ما باید از آن استفاده کنیم. در حالی که ناامیدی و نگرانی از آینده، آسایش و درک نعمت لحظات فعلی را از آدم می‌گیرد.

اگر همه ما به این اعتقاد برسیم که آنچه خدا برای ما مقدر کرده، از سختی و آسانی، خواست خداست و وظیفه ما این است که در همان مسیری که رضایت خداوند است، زندگی کنیم، هیچ جایی برای نگرانی و ناامیدی باقی نمی‌ماند.

*گفتگو از مریم مرتضوی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط