اصفهان| از لیون فرانسه تا مناطق محروم ایران؛ استفاده از اموال دولتی ممنوع!+عکس
انسانهای بزرگ کم نیستند، افرادی که همنشینی با آنها برای هر گوشه زندگی درس عبرت است و میتوان با همقدم شدن با این بزرگان در مسیر رشد و تعالی گام برداشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، بسیارند انسانهای فرزانهای که تعالی روحی و کمال علمی خویش را مدیون سالها تلاش و تحت تاثیر سیره و روش بزرگان، به مقامات رفیع علمی و ادبی دست یافتهاند.مردمانی که از روستاهای دور افتاده برمیخیزند و با تلاشی بیوقفه به مرتفعترین قلل علمی دست پیدا میکنند و خود برای نسلهای آینده الکویی بینظیر میشوند.
دکتر محمد ریاحی یکی از همین افراد است که در طول زندگیاش با گذراندن فراز و نشیبهای بسیار توانست به مراتب بالای علمی دست یابد و در زمان خویش از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار شود.
گرچه دکتر ریاحی در روستای چالشتر از توابع استان چهار محال و بختیاری متولد شد اما به ماندن در روستا اکتفا نکرد و برای طی مقاطع تحصیلی به شهر اصفهان سفر کرد و در این شهر سکنی گزید.
در زمان حیات دکتر ریاحی، دارالفنون یکی از بهترین مراکز علمی ایران بود که وی را تشویق کرد برای ادامه تحصیل راهی تهران شود. اگرچه دوران تحصیل او با مشقات ناشی از نابسامانی اقتصادی و تنگدستی همراه بود اما دلسرد نشد و در سختترین شرایط تحصیل و تحقیق را رها نکرد.
فرزند او در این باره گفته است: «پدرم در دوران تحصیل متوسطه شبها برای مطالعه از نور چراغ درب مسجد رحیم خان اصفهان استفاده میکرد و در هنگام اشتغال به تحصیل در دارالفنون تهران، با دریافت مبلغی ناچیز در مقابل انجام شیفت همکاران، زندگی خود را اداره میکرده است.»
از دانشگاه لیون فرانسه تا مناطق محروم ایران
سرانجام این روستازاده با اخذ درجه دکترای طب به بازار پر رونق طبابت، وارد شد و با جدیت فراوان و ابراز علاقه به ادامه تحصیل توانست بورس کشور فرانسه را دریافت و در سال 1925 میلادی برای ادامه تحصیلات عالیه عازم فرانسه شد و در دانشگاه شهر لیون به تحصیل پرداخت.
وی با فارغ التحصیلی در مقطع دکتری جراحی عمومی و کالبندشناسی موضعی، برای خدمت به مردم مسلمان سرزمینش، عزم بازگشت به کشور خود کرد تا بتواند در این مسیر گامهای موثری بردارد.
هرچند دکتر ریاحی در آن زمان معاونت کلینیکهای جراحی بیمارستانهای لشکری و کشوری پاریس و شهر لیون فرانسه را عهده دار و از موقعیت بسیار مناسبی از حیث اجتماعی و اقتصادی برخوردار بود اما بازگشت به میهن و خدمت به مردم محروم ایران را بر ماندن در کشور بیگانه و داشتن یک زندگی پر زرق و برق ترجیح داد و به ایران بازگشت.
وی در بیمارستان بهداری ارتش مشغول به کار شد و مدارج ارتش را تا اخذ درجه سرهنگی طی نمود.
از تبعید و مخالفت با رژیم شاه تا کرسی ریاست دانشگاه
داشتن روحیه مردمی و مذهبی و همراه نبودن با منش فرهنگی و سیاسی نظام شاهنشاهی، از خصلتهای بزرگی بود که دکتر ریاحی از کودکی با آن بزرگ شد و در بزرگسالی بدلیل داشتن این ویژگیها به زندان افتاد و سپس به کردستان تبعید شد.
همسر دکتر ریاحی در اینباره اظهار داشت: «وقتی به ازدواج مرحوم دکتر ریاحی در آمدم. او مرا به فرانسه برد و خیلی زود فهمیدم شوهرم مردی خود ساخته و متکی به نفس است.
در آن سالها علاوه بر کار منزل، تحصیلات خود را در فرانسه به پایان رساندم و پس از بازگشت به ایران، همسرم به من یاد داد که غم مردم، غم ماست و باید شریک رنج و دردهای مردم بود به همین دلیل همواره در کارهای خیری که میکرد همراه او بودم.»
دکتر محمد ریاحی پس از گذراندن دوران تبعید از ارتش استعفا داد و برای اشتغال به کار طبابت و خدمت صادقانه به مردم نیازمند، راهی اصفهان و در سال 1325 به دعوت مرحوم دکتر حکمی، با سمت دانشیاری کالبد شناسی و کالبد شکافی در آموزشگاه عالی بهداری اصفهان مشغول به کار و تدریس شد.
این روستازاده ایرانی طی مدت اقامت در اصفهان، بارها دستورالعملهایی دریافت کرد و موظف شد که در مراسم استقبال از شاه و تشریفات مربوطه شرکت نماید لیکن هر بار به بهانههای مختلف مانند پایین بودن فشارخون، تب شدید و یا بیماریهای دیگر از این کار امتناع ورزید.
این مخالفتها مکرر در پرونده او ثبت و موجب شد که در ارتقاء و پرداخت حقوق ماهیانه و مزایای مربوطه به عمد تعلل کنند اما شخصیت کارآمد و پشتکار و بنیه علمی او سبب شد که رژیم شاهنشاهی نتواند بیش از این مانع رشد و تعالی مرحوم دکتر ریاحی شود.
قدرت او در مدیریت و امتیازات علمی موجب شد که از سال 1325 تا 1333 ضمن خدمت در بخش جراحی بیمارستانهای کازرونی و خورشید، ریاست بیمارستان کازرونی را نیز عهده دار باشد و علیرغم کارشکنیها و سنگ اندازیهای رژیم، سرانجام با تکیه بر اراده و جدیت خویش توانست در سال 1336 کرسی کالبد شناسی موضعی دانشگاه اصفهان را کسب و یک سال بعد به عضویت شورای دانشگاه اصفهان درآید.
مرحوم دکتر محمد ریاحی، در زمره اولین بنیانگذاران دانشگاه اصفهان بوده و در سالهای 1340 تا 1341 نیز ریاست دانشگاه را به عهده داشته است.
استفاده از اموال دولتی ممنوع!
همه مرحوم دکتر محمد ریاحی را انسانی متشرع و پایبند به حلال و حرام میشناسند که همواره به اصول اسلامی پایبند بود، چنانچه در نامهای به دانشگاه مینویسد: «چون اینجانب پزشک بانک رهنی و بانک کشاورزی نیز هستم و حق الزحمهای را دریافت میدارم، خواهشمند است در صورتی که این دو موسسه از بنگاههای دولتی محسوب میشود و حق الزحمه دریافتی، خلاف مقررات است اطلاع فرمایید تا استعفای خود را به این دو موسسه اطلاع دهم».
همچنین زمانی که دانشگاه قطعه زمینی را به وی هدیه میکند، پاسخ میدهد: «جواباً به مراسلۀ 602 مورخه 27/1/40 معروض میدارد که خود و همسرم دارای خانه شخصی میباشیم و چهار فرزند پسر نیز داریم و لذا احتیاجی به زمین دولتی نداریم».
یکی از فرزندان وی میگوید: «مرحوم پدرم در انجام فرایض دینی بسیار سختگیر بود، بخصوص نماز را بسیار عزیز و مقدم میدانست و اگر نماز یکی از ما حتی در سن کودکی ترک میشد سخت ابراز ناراحتی میکرد و گاهی ما را بخاطر اهمال در اقامه نماز، مورد تنبیه قرار میداد».
همسر وی با اشاره علاقه شدیدالوصف دکتر ریاحی به مطالعه بیان کرد: «ایشان علاقه زایدالوصفی به مطالعه کتب علمی داشت و قسمت عمده شب را مطالعه میکرد و من از خواب اندک او بسیار متعجب بودم».
کمکهای کوچک، پاداشهای بزرگ
در زندگی دکتر ریاحی نمونههای بسیاری از کمک به مردم وجود دارد، اقدامات خیرخواهانهای که شاید به ظاهر اندک و ناچیز باشد اما در محضر خداوند بسیار بزرگ بوده و سبب سربلندی خود و خانوادهاش شده است.
کمک به دانشجویان نیازمند برای گذراندن مقاطع تحصیلی و کسب درآمد، اهدای دارو به مردم مناطق محروم و روستاهای صعب العبور، ویزیت رایگان بیماران نیازمند و خرید اقلام دارویی آنان با هزینه شخصی، کمک به زندانیان و وقف زمین و پولهایش برای انجام امور نیک ازجمله کارهایی است که درخشش دیگری به زندگی دکتر ریاحی بخشیده است.
سرانجام این بزرگ مرد عرصه پزشکی در حالیکه تمام زندگی خود را در مسیر خدمت به خلق خدا صرف کرده بود، در سال 1348 در اصفهان وفات یافت و در تکیه بهشتی تخت فولاد به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/م