نقش عجیب "بنیاد ملی بازیهای رایانهای" در تحریم خارجی فعالان صنعت گیم ایران
کدام عقل سلیمی در اوج تحریمهای آمریکا، کتاب "فعالان کلیدی صنعت بازیساز ایران" را به زبان انگلیسی در دنیا منتشر میکند و موقعیت اقتصادی شرکتهای ایرانی صنعت گیم را میسوزاند؟! چرا از زمان این اتفاق شاهد افزایش توقیف حساب بانکی این شرکتها بودهایم؟!
به گزارش خبرنگار علمی باشگاه خبرنگاران پویا؛ برای نخستین بار در سال 96 با رویداد بینالمللی TGC برگرفته از عبارت Tehran Game Convention بهعنوان بزرگترین رویداد تجاری (B2B) در صنعت بازیهای ویدئویی مواجه شدیم که بهمیزبانی ایران و از سوی بنیاد ملی بازیهای رایانهای ایران و با همراهی شرکت Game Connection فرانسه برگزار شد.
در جریان این رویداد بینالمللی که باید فعالان حوزه بازی ایران حضور میداشتند، برنامههای جانبی نظیر ورکشاپ و کنفرانسهای تخصصی نیز با حضور فعالان بینالمللی و چهرههای تولیدکننده گیم در سطح جهانی برگزار شد و دومین دوره این رویداد هم قرار است در تیر ماه سال جاری برگزار شود.
اما بهخلاف تمامی مانورهای تبلیغاتی که بر سر برگزاری این رویداد شکل گرفت اما بعد از برگزاری آن، در قالب نشستهای بررسی رویداد تیجیسی انتقادات جدی به آن و عملکرد بنیاد ملی بازیهای رایانهای وارد شد که روند انتقادات همچنان ادامه دارد.
برای بررسی دیدگاهها و مواضع منتقدان، گفتوگویی تفصیلی با بابک کرباسی؛ کارشناس حوزه گیم و بازیساز انجام دادهایم که سوای نقد مباحث فنی و کلان برگزاری این رویداد، گاهی انتقاداتش رنگ و لعاب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هم میگیرد که البته برای هر کدام از این جهتگیریها استدلالات قانعکنندهای دارد.
بخش نخست این گفتوگو با عنوان مدیریت بنیاد ملی بازیهای رایانهای صرفاً به سیاست چسبیده/ رویداد TGC خروجی برای کشور نداشت منتشر شد؛ بخش دوم این گفتوگوی تفصیلی در ادامه تقدیم شما مخاطبان ارجمند تسنیم شده است.
تسنیم: با توجه به دیدگاه شما نسبت به برگزاری TGC و دلایلی که در ارتباط با ضعف در ساختار اجرایی این رویداد ارائه کردید، چه دستاوردی عاید جوانان کشور و علاقهمندان به صنعت گیم شده است؟
اول از همه باید در نظر گرفت که براساس شعار این رویداد، TGC قرار بود B2B باشد اما فارغ از قیمتهای میلیونی که برای دریافت غرفه و بلیتهای چند صد هزار تومانی که برای حضور در این نمایشگاه در نظر گرفته شده بود اما باز هم تمامی حاضران در این نمایشگاه بینالمللی بازیساز نبودند.
TGC عملا سوار موج احساسات فعالان جوان حوزه بازی و علاقهمندان به این بخش شد؛ با جوسازیهای رسانهای کاری کردند تا جوانان علاقهمند به این حوزه حتی شده والدین خود را راضی کنند تا هزینه هنگفت حضور در این رویداد را بپردازند؛ والدین هم شاید به بهانه اینکه فرزندشان از این طریق بتواند با خارجیها ارتباط برقرار کند (تنها به همین خواسته قلیل) حاضر به پرداخت هزینهها شدند؛ یعنی با یک عوام فریبی از کاه ، کوه ساختند و با تزئین خبر! آن را به عنوان یک دستاورد بینالمللی به مخاطبان عرضه کردند.
همین افراد حاضر در رویداد هم، پس از برگزاری TGC اقدام به هشتگسازی در فضای مجازی کردند و گمان کردیم چه خبر بوده است...
در همان زمان ما نسبت به برگزاری رویدادی در این اندازه و با این کیفیت انتقاد کردیم اما به بهانه جریان همین هشتگهایی که یکسری افراد جوان فعال در حوزه بازیهای رایانهای در فضای مجازی راه انداخته بودند، مثل پتک بر سر ما کوبیدند و گفتند در شرایطی که همه راضی بودهاند شما ساز مخالف میزنید و انتقاد میکنید؟! یادمان نرود که این کار و استفاده از ظرفیت های پروپاگاندا چندین سال است توسط دولت بر سر مردم در تمام مشاغل پمپاژ شده است و ما نیز از این حالت بینصیب نماندهایم.
تسنیم: شما به جز بحثی که اشاره داشتید بنیاد ملی بازیهای رایانهای ثابت کند چند درصد از 2300 شرکتکننده در این رویداد بینالمللی به دیگر نمایشگاههای بینالمللی صنعت گیم در خارج از ایران نیز رفتهاند؛ آیا به طریق دیگری درصدد اثبات ادعای خود برآمدید؟
اثبات این موضوع کار پیچیده و سختی نیست؛ مگر به زعم مسئولان بنیاد ملی بازیهای رایانهای همه شرکتکنندگان در مراسم سال گذشته از فعالان صنعت گیم نبودند؟ و مگر همه از برگزاری این رویداد ابراز خشنودی نکردند؟ آنها مگر خطاب به منِ منتقد نگفتند که من مخالف این میزان چشمگیر مشارکت و رضایت بودهام؟ تنها خواسته من که میتواند پاسخی برای سؤال شما و اثبات ادعایم باشد این است که بنیاد ملی بازیهای رایانهای در صورت امکان تنها اسم 100 شرکتکننده از 2300 شرکتکننده TGC که فعال حرفهای این صنعت هستند و سابقه حضور در دیگر نمایشگاههای بینالمللی خارجی را طی پنج سال گذشته دارند، منتشر کند! بالاخره مدعوین این نمایشگاه B2B باید این رویداد را با یک رویداد دیگر مقایسه تا نسبت به حرفهای بودن یا استاندارد بودن آن اعلام نظر کنند!
تسنیم: یعنی تا این اندازه مطمئن هستید که حتی 100 شرکتکننده حرفهای با سابقه حضور در رویدادهای مشابه بینالمللی برای حضور در این رویداد نداشتیم؟!
اصلا ما این تعداد فعال و شرکتکنندهای که به نمایشگاههای بینالمللی خارج از کشور هم رفته باشند، نداریم در غیر این صورت که جایی برای اعتراضمان نمیماند.
خارج از مسائل سیاسی، امنیتی و فرهنگی حرف من این است که در برگزاری این رویداد یک باگ داریم و آن این است که «چرا TGC را با تمامی این کاستیها باید در این مقطع زمانی برگزار کنیم؟! عجله در برگزاری این رویداد برای چه بود و هست؟!»
آیا واقعا آنقدر گیم حرفهای در پلتفرمهای مختلف در کشورمان تولید شده و آماده صادرات است که چندین میلیارد تومان صرف آوردن خارجیها به کشور میکنیم تا شاید به این طریق بازیهای ما را بخرند و با خود ببرند؟! یعنی ظرفیتسنجی شده است و بر اساس موجودی صنعت تولید بازیهای رایانهای در کشورمان وارد بحث صادرات شدهایم؟! یا فقط عجله داشتیم یک نمایشگاه کارشناسی نشده را در زمان اواخر عمر دولت یازدهم اجرا کنیم؟! شما نگاهی به لیست نمایشگاههای تخصصی این حوزه در دنیا بیندازید؛ غیر از برخی کشورهای عرب و نفتخیز منطقه، کدام کشوری بدون تکیه بر تولیدات ملی خود، وارد چنین ادعای بزرگی شده است که ما میخواهیم Commercial hub منطقه باشیم و صادرکننده بزرگی نیز شویم؟!
تسنیم: بنابراین به نظر شما دلیل چنین اقدامی چه چیز میتواند باشد؟
به دلیل اینکه برای کشور ما صرف نمیکند چند هزار نفر یا حتی چند صد نفر را به خارج ببرند و در رویدادهای بینالمللی شرکت دهند، بنابراین با یک حساب سرانگشتی به این نتیجه رسیدهاند که به صرفهتر است تا چند نفر خارجی را به کشور بیاورند و با دریافت هزینههای هنگفت از فعالان داخلی برای حضور در این رویداد، هزینههای دعوت از خارجیها را جبران کنند.
من باز هم یک سؤال دیگر از دستاندرکاران بنیاد ملی بازیهای رایانهای دارم مبنی بر اینکه «اگر واقعا آنقدر بازی تولیدی در کشور داریم که شما حاضر شدید خارجیها را به این رویداد بیاورید تا شاید به این طریق اقدام به خرید بازیهای ما کنند، پس چرا در TGC چیزی نفروختید؟! چرا نظر بیشتر میهمانان خارجی TGC طبق مصاحبههای موجود، این بوده است که در حال حاضر برای صادرات محصولات ایرانی خیلی زود است و فقط از هیجان و انرژی مثبت و استعدادهای این رویداد حرف زدهاند و حتی نام یک پروژه را هم به زبان نیاوردهاند؟»
چگونه یک شرکت مستقل ایرانی میتواند بازی خوشساخت و مستقلی را به نام "فرزندان مورتا" در کشور بسازد و بدون حضور تجاری در TGC یا نیاز به ارتباط با شرکتهای حاضر در این رویداد، همین هفته به عنوان یکی از شگفتیهای نمایشگاه E3 امریکا (به عنوان یکی از بزرگترین و معتبرترین رویدادهای این کسبوکار) به جهانیان معرفی شود؟! این یعنی راه صادرات برای بخش خصوصی از قبل باز بوده و هست اما به روشهای خاص بخش خصوصی که ذاتا به دلیل تحریمهای امریکا، نباید دولت و بنیاد به آن وارد شوند.
اگر میخواهند بگویند «بازی ایرانی را به راحتی نمیخرند»، خوب پس چرا این رویداد را مجددا میخواهید برگزار کنید؟! اصلا اگر هنوز به اندازه چشمگیری بازی باکیفیت نداریم که بخواهیم روی صادرات آنها حساب باز کنیم، اصلا چرا خارجیها را به عنوان خریدار به کشور میآورید؟! این مسئله خیلی شفاف و واضح است...
برگزاری این رویداد بینالمللی با مشارکت ایران، بسیار زود و کاری عجولانه بوده است مانند برجام که نَفسِ آن میتوانست خوب باشد اما با عجله انجام شد و در نهایت منفعتی برای کشورمان نداشت.
مسئولان بنیاد ملی بازیهای رایانهای از ترس اینکه نکند دولت عوض شود، ایدهای که میتوانست خوب اجرا شود را با عجله انجام دادند و طرحی که عملا باید برای سه چهار سال دیگر استارت میخورد را زودتر از موعد شروع کردند و خروجی آن شد TGC 2017 و امروز نیز با تکرار همان اشتباه شاهد برگزاری TGC2018 خواهیم بود؛ البته با کمی واقعبینی بیشتر و تغییر در ادعاها و شعارهای اولیه...
طبیعی است که برگزاری رویدادی در قامت TGC نیازمند ریلگذاری خاص در یک برنامه میانمدت بهعنوان پیشنیاز است و حتی باید ظرف دو سه سال بازیهای صادرات محور و شاید با تخصیص وام و حمایتهای خاص تولید میکردیم و بعد از عرضه آنها در نمایشگاههای بینالمللی برای یکی دو سال و فروش حداقل چند ده عنوان بازی رایانهای ایرانی در بازار بینالمللی، به فکر برگزاری رویدادی به این شکل در کشور میافتادیم.
اگر واقعا TGC 2017 ماحصل شرکت در رویدادهای بینالمللی دیگر بود، پس چرا در آن نه فروشی و نه خروجی خاصی به غیر از برگزاری یک سری ورکشاپ و همایش داشتیم؟!
تسنیم: بحث شما بیشتر منوط به کیفیت در برگزاری رویداد بینالمللی است و انتقادتان شاید به اصل TGC باز نگردد؛ به عبارت دیگر معتقدید که عجله در برگزاری این رویداد کار دستمان داد؟
بله؛ دقیقا اما با برگزاری این رویداد در مقطع زمانی فعلی چه چیزی عایدمان شد که انگیزهای باشد برای برگزاری دومین دوره از آن؟! من باز هم میگویم اینکه نمایشگاهی با حضور خارجیها برگزار کنیم تا جوانان کشورمان با عنوان فعال حوزه گیم در آن حضور پیدا کنند و چند عکس سلفی با خارجیها بگیرند و بازنشر همین تصاویر و نظرها در فضای مجازی را به عنوان نتیجه برگزاری خوب و حرفهای این رویداد بینالمللی بدانند نباید ملاک مسئولان باشد.
اینکه حتی مسئولان برگزاری این رویداد از شوق حضور خارجیها در کشور هول شوند و آنها را به منزل خود دعوت کنند تا پذیرایشان باشند نیز طبیعتا ملاک خوبی برای ارزیابی نیست؛ اصلا این افراد مسئول، چه طرز تفکری دارند که یک میهمان خارجی را به منزل خود دعوت کرده و پذیرایش شدهاند؟! شأنیت مسئولان ما چه شده است؟! آیا این اتفاقها بر اساس پروتکلهای مرسوم دیپلماتیک بوده است؟
تسنیم: فکر نمیکنید شاید بعضی مواردی که اشاره و تحت عنوان نقد از آنها یاد کردید، دلایلی شخصی باشد که به زعم شما خوب نبوده اما ممکن است برای دیگران راضیکننده بوده باشد؟
اصلا اینطور نیست؛ من برای نقد شخصی و برداشتهای فردی خودم امکانات دیگری دارم؛ اینجا درباره TGC حرف میزنم تا شاید یک مسئول فرهنگی یا یک فعال این حوزه روشن شود و برای آبروی کشورم کاری کند.
من متوجه نمیشوم آن بازیسازی که میگوید این رویداد خیلی خوب برگزار شد غیر از لجبازی با امثال منِ منتقد که مخالف برخی سیاستهای دولت حاضر هستیم، چه هدفی دارد؛ کدام بخش این رویداد خوب بود که برخی از مسئولان این میزان از تأکید را بر مهم بودن این نمایشگاه بینالمللی و پولپاشی از بیتالمال دارند؟!
اینکه یک ورکشاپ یک روزه برای انتقال تکنولوژی! با قیمت مثلا یک میلیون و 200 هزار تومان برای فعالان صنعت گیم کشور برگزار شد خیلی خوب بود یا اینکه یک خارجی را از نزدیک دیدید و با آن عکس سلفی گرفتید؟!
آیا نمیشد کتاب یا تألیفات آن فرد خارجی را تهیه و مطالعه کرد؟! امکان برگزاری ورکشاپ و کلاسهای آموزشی به شکل آنلاین و عادلانه برای تمامی علاقهمندان در سطح کشور و با قیمتی پایینتر نبود؟! تکلیف فعالین شهرستانی در TGC قبل چه بود؟ برنامهای برای آنها داشتند؟
اصلا پولی که از شرکتکنندگان این دورهها دریافت شد در جیب "بنیاد ملی بازیهای رایانهای" رفت یا به حساب اساتید مدعو خارجی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم واریز شد؟!
کدام عقل سلیمی در اوج فشارهای ظالمانه امریکا و پیگیری خزانهداری امریکا درباره درآمدهای ارزی ملت ایران، تصمیم گرفته است با انتشار کتاب "فعالان کلیدی صنعت بازیساز ایران" و انتشار آن به زبان انگلیسی در تمام نمایشگاههای بینالمللی دوره بیفتند و با اهدا کتاب فوق به شرکتهای بزرگ و کوچک دنیا، موقعیت اقتصادی این بچهها را بسوزانند؟!
چرا از زمانی که بنیاد شروع به این نوع فعالیت در بخش بینالملل کرده است، تعداد شرکتهای ایرانی که با توقیف حساب بانکی در کشورهای دیگر روبهرو شدهاند رو به افزایش است؟ چرا واقعبین نیستیم؟ به دلیل تحریمهای هایتک که حدودا 40 سال پیش وضع شدهاند، ما اجازه صادرات نرمافزاری به این شکلی که بنیاد ملی بازیهای رایانهای ترسیم کرده است، نداریم و قطعا یا به بنبستهای بزرگ میخوریم یا در دام دلالهای بینالمللی که بعضا ارتباط خوبی هم با برخی واسطههای این کسبوکار در ایران دارند، گیر میافتیم.
در صورتیکه میتوانستیم با برگزاری قدرتمند نمایشگاه گیم تهران و دعوت از همین خارجیها برای بازدید پولی از نمایشگاه و دستاوردهای بچههای این صنعت، حداقل هویت و امنیت اقتصادی آنها را به خطر نیندازیم و بیتالمال را نیز هدر ندهیم.
چرا به جای برگزاری چنین ورکشاپهایی در کنار نمایشگاه تعطیل شده گیم تهران که منجر به حضور چند میلیون جوان ایرانی و بازدید ایشان از محصولت بومی و ارزیابی بازیهای تولیدکنندگان ایرانی بوده است، چنین همایشهایی را کنار یک نمایشگاه B2B بینالمللی برگزار کردهایم و عوام فریبی میکنیم؟
تسنیم: با این اوصاف به خروجی نظرسنجیهایی که برخی مراکز معتبر درباره برگزاری این رویداد انجام دادند، نمیشود بسنده کرد...
اگر ملاک شرکت دادن فعالان اصلی این صنعت در نظرسنجیها بود، قطعا مشکلی نبود اما در این نظرسنجیها به سراغ 2300 شرکتکنندهای رفتهاند که برخی از آنها در حال یادگیری سرفصلهای تعریف شده در انستیتو بنیاد ملی بازیهای رایانهای هستند؛ این رفتارهای غیر حرفهای ملاک مناسبی برای سنجش یک رویداد بینالمللی نیست و مسئولین باید خروجی TGC2017 را خیلی شفاف بیان کنند.
در رویداد سال گذشته TGC حدود 70 شرکتکننده اصلی که از جمله فعالان حقوقی این صنعت هستند، داشتیم اما با عوامفریبی اینطور وانمود شد که 2300 شرکت و فعال بازیساز در کشور داریم.
نکته دیگری که بخاطرم میرسد و در تکمیل موضوعی که گفتم ریلگذاری درستی برای این رویداد انجام نشده است، بنده خودم شاهد بودم که در حین برگزاری TGC 2017 به شرکتکنندگان جوان گفته میشد که چطور فرمها را به انگلیسی تکمیل کنند یا چطور یک پرزنتیشن انگلیسی استاندارد تهیه کنند؛ به همین خاطر است که میگویم عجله کردیم و زیرساختهای مورد نیاز را تدارک ندیدیم و شرکتهایمان را آماده نکردیم تا به بهترین شکل از خودشان در برابر نمایندههای خارجی پرزنت ارائه کنند.
تسنیم: آیا این کم و کاستیها در بخشهای دیگر هم نمودی داشت؟
در کنار این رویداد بینالمللی که خود مسئولان هم پی برده بودند نمیتوانند بازی بفروشند، «مسابقه بهترین بازی» با حضور بیست ناشر خارجی که مسئولیت ارزیابیها را برعهده داشتند برگزار کردند.
مسابقه بهترین بازی را در کنار رویداد TGC گذاشتند تا اصل موضوع که بر فروش محصولات به خارجیها بود را به حاشیه بکشانند؛ مسابقه به این شکل طرحریزی شده بود که متقاضیان بازیهایشان را ارسال میکردند تا مورد ارزیابی این بیست ناشر بینالمللی قرار گیرد و در نهایت هم بازیهای برتر را انتخاب کردند که رسالت و نفسِ این کار خوب بود.
اما موضوع زمانی جالب میشود که تولیدکننده یکی از این بازیهای برنده شده پس از گذشت بیش از 9 ماه از پایان آن رویداد طی توییتهایی در فضای مجازی اعلام میکند امیدوارم که برنامهای برای این جوایز اختصاص داده شده برای بخش مسابقه بهترین بازی داشته باشید چون هنوز منتظر جایزه هستیم.
این در حالی است که بنیاد ملی بازیهای رایانهای سال گذشته تعهد پرداخت جایزه 25 میلیون تومانی را به برندگان این بخش از TGC داد و حتی با چک نمادینی که در نظر گرفته بود، عکس یادگاری با برندگان هم انداخت اما تا نزدیک به یک سال از برگزاری این رویداد، نه تنها هیچ اتفاقی نیفتاده بود بلکه گویا به گواه برخی برندگان کسی هم پاسخگو نبوده است.
با ترسیم ذهنی فضای حاکم در بخش بازیهای رایانهای کشور، گویی بخش عظیمی از مسئولین و فعالین دنبال کلاه گذاشتن سر یکدیگر در یک کسب و کار بسیار کوچک (اما تأثیرگذار) هستند.
تسنیم: نمونههایی که در بخش مسابقه بهترین بازی انتخاب شدند، خاطرتان هست چه مواردی بودند؟
بله بازیهای خوب و هویتدار ایرانی بودند؛ اتفاقا نکته جالبی هم از این موضوع عرض میکنم.
رئیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای سال گذشته طی اظهاراتی به صورت رسمی گفتند بازیهایی که توسط بیست ناشر بینالمللی داوری و انتخاب شده، ممکن است شما هم مانند ما تعجب کنید، این بازیها کاملا منطبق با محتوا و فرهنگ داخلی کشورمان بوده است و...
فکر کنم الآن وقتش باشد که دست خارجیها را ببوسیم که به رئیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای کشور ما نشان دادند، ما باید به فرهنگ داخلی کشور خودمان احترام بگذاریم؛ جالب است به جای اینکه آقای کریمی قدوسی به عنوان رئیس صنعت گیم کشور روی به سمت فرهنگ داخلی کشور بیاورند، میگویند خدا را شکر که بیست ناشر بینالمللی بازیهای منطبق با فرهنگ کشور ما را انتخاب کردند.
یعنی اگر آنها برخی بازیهای تولید شده ایرانی که بر اساس هنر غربی طراحی شدهاند را انتخاب میکردند، ما مشکلی نداشتیم و با افتخار از آنها به عنوان پروژههایی برای عبور از دروازه تمدن غرب یاد میکردیم!
حال که به این مهم پی بردیم، موضوع پیام بلندی برای بازیسازان کشور ماست که باید به دنبال داستانهایی برگرفته از فرهنگ و شخصیتهای ملی میهنیمان در بازیهای خود باشند؛ با توجه به اینکه هنوز فرهنگ ما در عرصه بازیهایمان به دنیا صادر نشده، پس جای کار بسیار است.
ایشان در بخش دیگری از مصاحبههای خود فرمودهاند که بنده با مذاکراتی که با چند شرکتکننده خارجی در TGC 2017 داشتم، عنوان کردند که فرهنگ اصیل کشور ما عمق بسیاری دارد و این مسئله برای آنها بسیار جذاب است.
خوب! خدا را شاکرم که بالاخره یک خارجی آمد حرفهایی که ما سالهاست میزنیم را بزند تا شاید از طریق خارجیهای چشم رنگی، گوش شنوایی در مسئولان صنعت گیم پیدا شود و انشاالله مسیر تولید محتوای بازیهای بومی به سمت تکیه بر فرهنگ اصیل کشورمان و دوری از محتوای زرد حرکت کند.
ما هم دقیقا داریم همین حرفها را میزنیم؛ ما منتقدیم که چرا سهم بازار بازیهای کشور ما در اختیار امثال موتوری، خروس جنگی، کلاغ دریده، چاله میدون و... است! جای فرهنگ و اصالت کشور ما دقیقا کجای بازیهایمان است؟! چرا تنها متولی این صنعت فرهنگی در کشورمان، بر تولید محصولاتی که نامشان ذکر شد، نظارت محتوایی نداشته است؟ پروژههای سنگین، خوش ساخت از لحاظ فنی و بزرگ به لحاظ زیرساختی مانند خروس جنگی را میتوانستند با مشورت و راهنمایی در حوزه محتوا با همین مضمون فعلی اما با داستانی ادبی و زیبا از فرهنگ اصیل ایران اسلامی به جای محتوای فعلی بسازند اما جای آن واحد و مسئولی که باید دلسوزانه مشاوره بدهد و حتی گاها برخی محتواهای زرد و هنجارشکن را سلب کند، خالی است تا مثلا متهم به تندروی یا تحجر نشوند!
آیا بنیاد ملی بازیهای رایانهای ما در دوره قبل، همان مجموعه و سازمانی نیست که پروژهای مانند مرد نکونام برگرفته از داستان زندگی سعدی را که با کیفیت عالی ساخته شده بود، بخاطر رانت درونی برخی افراد به ظاهر دلسوز از بین بردند و تولیدکننده آن به دلیل وابستگی مالی به بنیاد برای ادامه ساخت آن بازی با رفتن به امریکا اکنون مشغول کار در آنجاست؟! این اتفاقات تلخ در دولتهای قبلی هم رخ میداد و ما منتقد آن رفتارها بودیم، امروز هم رخ میدهد اما بدون خجالت و مخفی کاری و با چاشنی تنبیه برای منتقدان!
چند سال باید داد بزنیم «فرهنگ ما تاریخ ماست»، «فرهنگ ما مکتب ماست»، «فرهنگ ما قدمت و عظمت قرآن ماست» و «فرهنگ ما سبک زندگی ماست»؛ چرا کسی از مسئولان بنیاد طی پنج سال گذشته حتی یک بار درباره نقشه مهندسی فرهنگی کشور که اتفاقا درباره بازیهای رایانهای بومی نیز حرف دارد، کاری نکرده است؟! چرا مدیران فعلی بنیاد با افتخار اعلام میکنند که ذاتا اعتقادی به کار فرهنگی با نظارت حاکمیت در حوزه بازیسازی ندارند و بیشتر به دنبال رونق اقتصادی این کسبوکار هستند؟
پیش پا افتادهترین مقوله محصولات فرهنگی که باید فرم در کنار محتوا رشد کند را به بهانه تجدد و روشنفکری نادیده میگیرند و البته صدای ما نیز در اولویتهای چند گانه کشورمان به جایی نمیرسد.
تسنیم: بنابراین بنیاد ملی بازیهای رایانهای با اوضاع اسفبار کنونی چه امیدی به صادرات این قبیل بازیها که شاید کمتر رنگ و رویی از فرهنگمان داشته باشد، دارد؟!
به نظرم شاید دور از ذهن نباشد که به زودی در برخی کشورهای دنیا جلوی ورود بازیهای ایرانی را بگیرند و بگویند باید بررسی شود تا محتوای آن در رده بازیهای زرد نباشد؛ آنقدر تولید زرد در این عرصه داریم که برای ورود آن به دیگر کشورها به زودی با ممانعت مواجه میشویم!
این موضوع به کنار؛ چطور میتوانیم چهل سال کار فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را زیر پایمان بگذاریم و در برخی بازیهایمان سبک زندگی طاغوتی و دوران چاله میدانی 50 سال گذشته را مجددا احیا کنیم؟! اکنون در نمونهای از بازیها به سراغ زنده کردن لاتها و جاهلها و لوتیها رفتهایم و فرهنگ سبیل گذاشتن لاتی و لنگ زدن و چاقوکشی را ترویج میکنیم.
کار ظریف و البته غیر هنرمندانهای است که پس از چهل سال و بعد از شستن تمامی نمادهای جاهلیت قبل از انقلاب از سینماها، کتابها، بیلبوردها و پوسترها، بار دیگر از طریق گیم اقدام به زندهسازی این نمادها کنیم و بازیهایی بسازیم که دست کودکان و نوجوانان لنگ میدهد و آنها با لنگ زدن و فحاشی و لات بازی امتیاز میگیرند یا در نمونهای دیگر از همین بازیها، چاقو دست گیمر میدهند و از وی میخواهند تا مانند چاله میدونیهای سابق، نامزدش را از دست لاتهای محل نجات دهد.
تسنیم: چطور میشود این بازیها مجوز میگیرند؟!
بنیاد ملی بازیهای رایانهای از دو سال گذشته و بر خلاف نص صریح قانون در اساس نامه بنیاد و تفویض وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره نظارت بر تولید بازیهای بومی، برای ساخت این بازیها مجوز صادر نمیکند و گفته هر چه خواستید بسازید اما اگر خوداظهاری شما به مشکلی خورد جلوی نشر آن را پس از عرضه میگیریم! درد ما یکی دو تا نیست و متأسفانه در غفلت اعضا محترم شواری عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی اتفاقات بدی با تصمیمگیریهای فردی که البته تصمیمهای ضدفرهنگی و گاها ضد اقتصاد مقاومتی نیز هستند، رخ داده است.
ما نیز هر قت نقدی کردهایم، با شکایت و تهدید و ممنوع الفعالیتی و... تنبیه شدهایم؛ اخیرا نیز در اوج اتفاقات ناشی از تحریمهای اقتصادی برای چند بازیساز مستقل ایرانی که محصولاتشان را صادر کردهاند و با حسابهای توقیف شده در کشورهای ثالث روبهرو شدهاند و به جای آنکه مدیران محترم بنیاد به عنوان متولی این صنعت که امید زیادی هم به خارجیها دارند، حداقل یک فشار ایمیلی یا توییتی به طرفهای خارجی قرارداد این بچهها بیاورند، با معرفی دستهبندی جدید بازیسازان ایرانی به دو دسته بازیساز و بازیساز نما! تکلیف آینده کسبوکارمان را با این رفتارهای سیاست زده و غیرحرفهای در فضای مجازی مشخص کردهاند.
اما هنوز نامید نیستیم و امید داریم به فرداهای روشن برای جوانان با استعداد و کارآفرین کشورمان.
(پایان بخش دوم)
انتهای پیام/