ملانوروزی: صدور مجوز پیش از برگزاری نمایشگاه مقدور نیست / قدیریان: ساختار تفکر خود در هنر را تغییر نداده‌ایم

مجید ملانوروزی مدیر دفتر هنرهای تجسمی و عبدالحمید قدیریان مدیر دفتر مطالعات راهبردی حوزه هنری معتقدند که آن‌گونه که شایسته نظام و انقلاب اسلامی بوده است، مکتبی به نام انقلاب در فضای فرهنگی و هنری کشور شگل نگرفته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، همزمان با عید سعید فطر یک نمایشگاه نقاشی‌ در یکی از گالری‌های تهران با نمایش آثاری قابل تامل و انتقادبرانگیز افتتاح شد. خبرگزاری تسنیم با انتشار گزارشی از محتوای مستهجن این آثار انتقاد کرد.(اینجا). اگرچه با گسترش بازتاب رسانه‌ای این موضوع، مجید ملانوروزی مدیرکل دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌وگویی با تسنیم از جمع‌آوری و برچیده‌شدن چندین اثر از این نمایشگاه، خبر داد اما برگزاری نمایشگاه‌هایی این چنین زمینه نقد اجمالی عملکرد مدیریت فرهنگی و همچنین رویکرد خالقان‌ این‌گونه آثار را پدید آورد. با مجید ملانوروزی مدیرکل دفتر امور هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  و عبدالحمید قدیریان (یکی از نقاشان و هنرمندان کشور ) در این باره به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه متن کامل آن را از نظر می‌گذرانید.

صدور مجوز پیش از برگزاری نمایشگاه برای ما مقدور نیست

*اصحاب رسانه و اهالی فرهنگ در حوزه  فرهنگ و هنر به دنبال عیب‌جویی نیستند بلکه در پی طرح مشکلات و انتقادات با هدف رفع موانع و معایب موجود در جامعه فرهنگی-هنری برآمده‌‌اند. بحث را با جناب آقای ملانوروزی آغاز می‌کنیم. جنابعالی گفته‌اید: «ما به رویدادهای هنری‌ای که در گالریها نمایش داده می‌شود مجوز نمی‌دهیم.». این‌ سئوال مطرح است که پاسخ‌گویی شکل‌گیری چنین نمایشگاه‌هایی کیست؟

ملانوروزی: همان‌طور که پیش از این نیز گفته‌ایم خالقان آثار برای برگزاری نمایشگاه  از مجموعه ما مجوز نمی‌گیرند. ما تنها مجوزِ تاسیس گالری را می‌دهیم و مسئولیت برگزاری رویدادها با مدیرمسئول گالری است. البته بر فعالیت گالری‌ها نظارت صورت می‌گیرد اما این به معنای آن نیست که آنان قبل از برگزاری نمایشگاه، آثار را برای صدور مجوز در اختیار ما قرار دهند. البته در مواردی که خط قرمزها را نمی‌دانند طبق قانون از ما سوال می‌کنند. مثلاً چند روز پیش یک مدیر گالری  درباره برگزاری نمایشگاه عکسی از یکی از کارگردانان سینما استعلام کرد که در نهایت  از برگزاری این نمایشگاه عکس منصرف شد.

بنابراین بسیاری از نمایشگاه‌ها و حراجی‌ها برای برگزاری رویداد از ما مجوز می‌گیرند اما اگر درخواست مجوز از ما نکنند مسئولیت رویداد با خود آن‌ها است.در مواردی که در آثار ارائه شده در نمایشگاه اشکالاتی وجود داشته باشد ما تذکر می‌دهیم تا آثار را جمع‌آوری کنند و با متولیان امر برخورد می‌کنیم.

در حال حاضر 250 گالری در تهران و حدود 400 گالری در ایران فعالیت می‌کنند. اینها هر هفته نمایشگاه‌های جدید برگزار می‌کنند. واقعاً صدور مجوز پیش از برگزاری نمایشگاه برای ما مقدور نیست.

«نظارت بر هنرمند» به طور کلی غلط است

*آقای قدیریان از نگاه یک هنرمند و خالق اثر،  میزان نظارت وزارت ارشاد بر اهالی هنر چگونه باید باشد؟ به نظر شما آیا باید نظارتی بر آثار ارائه شده از سوی هنرمندان وجود داشته باشد؟

قدیریان: این یک بحث مدیریتی- هنری است. از یک منظر اگر از هنرمند شناخت کافی داشته باشیم، در می‌یابیم که «نظارت بر هنرمند» به طور کلی غلط است و هیچ بار معنایی ندارد. به عبارت دیگر، «نظارت بر هنرمند» مانند این خواهد بود که گفته شود می‌توان بر ناخودآگاهِ پنهانِ کسی آگاهی داشت. قطعا اِعمال چنین نظارتی غیرممکن است.

اما اگر این نظارت در ساحت وزارت ارشاد تعریف شود، باید گفت اولاً چه کسی می‌خواهد نظارت کند؟ و ثانیاً به چه شکلی نظارت اعمال شود؟ البته می‌توان بر آثار تولیدی هنرمندان نظارت کرد که در آن صورت هم اتفاق خاصی نمی‌افتد.

اصلاً این که چرا  امروز درباره این مسئله صحبت کنیم و چرا 10 سال قبل این کار صورت نگرفت، خود یک سئوال است.چرا همیشه یک گام  از مسائل عقب هستیم؟ چرا  باید در فرهنگ و هنر کشور، اتفاق ناهنجاری شکل گیرد، بازتاب یابد و انتقاداتی به وجود آید و بعد درصدد حل مسئله باشیم.علت این امر را  عملگرا بودنِ ذهن مدیریت فرهنگی می‌دانم. در این حالت با تفکر و ایده کاری نداریم و فقط خروجی عمل را می‌بینیم.در آن‌چه به عنوان فرهنگ برخی خود ساخته‌ایم صرفاً به خروجی اعمال نگاه می‌کنیم. این درحالی است که براساس نص صریح آیات کلام‌الله الهی، خداوند می­فرماید: «چرا در آیات تفکر و تعمق نمی‌کنید؟» یعنی قرآن تفکر را به عنوان فرهنگ ارائه می‌کند. بنابراین ما  باید  به سوی آموزش فرهنگ تفکر و فکر‌کردن پیش برویم، که در این صورت بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد.

آن فردی که چنین تابلوهایی را در قالب اثر هنری در یک گالری ارائه داده است، از یک منظر گمان می‌کند تابلوهایش در اوج هنر جهانی قرار دارد. در مرحله اول، هنرمندان و مسئولین هنری که تجربه لازم را دارند باید به دنبال جواب این سوال باشند که چگونه ذهن این فرد به چنین موضوعی معطوف شده است؟ چرا اینگونه می‌بیند؟ در حالی که آثاری که ارائه کرده است کدر بوده  و بار ناامیدی و فضای طلسم گونه دارند؟ چرا آثارش به سمت فضای ترنس‌مدرن گرایش دارد؟ آن هنرمند آنقدر به این موضوع فکر کرده که برایش تبدیل به مسئله مهم زندگی‌اش شده است. در حالیکه ما در فضای فرهنگی و دینی ،  صحنه‌های بسیار زیبایی داریم؛ چرا چشم و دل را به سوی آن معطوف نکرده است؟

البته تنها او این‌گونه نیست. اگر نظارت بر گالری‌ها را توسعه دهیم درمی‌یابیم که تعداد زیادی از هنرمندان دارای چنین تفکراتی هستند. البته ممکن است که یک تابلو دارای صور قبیحه نباشد اما تفکر و فضای شیطانی داشته باشد. به عنوان یک هنرمند از شما می­پرسم که چرا فقط در آثار هنری به دنبال صور قبیحه می‌گردید؟ دوباره تأکید می­‌کنم چنین نمایشگاه‌هایی در ابعاد امنیتی، فقهی و اخلاقِ اجتماعی و... جای بحث دارند و من اصلاً مدافع این چنین نمایشگاه‌هایی نیستم. اما معتقدم در حیطه فرهنگ نباید وجود صور قبیحه معیار باشد، بلکه باید آن تفکری را زیر سئوال برد که باعث ایجاد این صورت‌ها شده است.

به عنوان مثال تفکر کابالا  را که در میان هنرمندان خارجی ترویج زیادی یافته است در نظر بگیریم؛ آثار برگرفته از این تفکر نه‌تنها دارای صور قبیحه نیست، بلکه از مسائلی همچون نور،کمک و محبت به مردم صحبت می‌کند، اما ریشه‌اش شیطانی است! باید به این نکته توجه داشت.

فضای هنری حاکم بر جامعه منطقی نیست احساسی است

*جناب ملانوروزی، بحث قابل تاملی را آقای قدیریان مطرح می‌کنند، به نظر شما آیا می‌توان نگاه و تفکر این‌چنینی را در عرصه هنر دنبال کرد؟

ملانوروزی: مسئله‌ای که ایشان مطرح کرده‌اند،  صحیح است. این تفکرات مختص ایران نیست و در عموم جوامع هنری دنیا مطرح است. در ایران طی تمام دوره‌های هنری، آثار هنرمندان ارزش‌مدار و مردمی  از چشمه حکمت معنوی و اسلامی سیراب شده است و آثار همواره در فضایی متعادل و با دیزاین واحد خلق شدند.

البته معتقدم که نباید خود را صرفا در این فضا محدود کنیم چراکه هنرمندان ما باید جهانی شوند و البته در مسیر جهانی‌شدن حتماً آسیبهایی وجود دارد. امروز همه در فضای هنری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ کشور به دنبال مولف‌بودن و موسس‌بودن هستند؛ اما در قدیم چنین نبوده و مکاتبی وجود داشته که عده‌ای در آن فعالیت می‌کردند. این مکاتب در اجزاء مختلف زندگی مردم حتی در شکل پوشش آنها تاثیر داشته است.

متاسفانه ما امروز حتی نتوانسته‌ایم «مکتب انقلاب» را تشکیل دهیم تا مردم به سراغ آن بیایند. یعنی افرادی که خود نقش غیر قابل انکاری در انقلاب و دفاع مقدس داشته‌اند، نتوانسته‌اند خالق مکتبی به نام انقلاب در فضای فرهنگی و هنری کشور باشند. بلکه هر کسی به دنبال مکتب مورد علاقه یا نگاه شخصی خود رفته  و در نهایت وضعیت فعلی بر فضای فرهنگی-هنری کشور حاکم شده است که آقای قدیریان آن را توصیف می‌کنند.

بنابراین باید توجه داشت که هنرمندان کنونی در چنین فضایی رشد می‌کنند. فضایی که چندان منطقی نیست و بسیار احساسی است و شاهد بعضا تولیدات قابل تامل هنری آنها در گالری‌ها هستیم. البته با تمام این تفاسیر می‌توان گفت که هنرمندان تجسمی در مقایسه با هنرمندان سایر عرصه‌ها اصول و آداب دینی را بهتر و بیشتر رعایت می‌کنند.

امروز جوانان هنرمند ایرانی از طریق رسانه‌های خارجی نگاهی به فرهنگها و هنرهای بیرون از کشور نیز دارند که طبعا تا حدودی تاثیر می‌گیرند.نگاه هنری‌شان به صورت خالص برخوردار از رویکرد سنتی و داخلی نیست.امروزه مسئله‌ای تحت عنوان «نیوآرت» را در جهان مطرح می‌کنند و هنرمندان جوانی که پایگاه فکری قوی ندارند به راحتی مجذوبِ این تفکرات می‌شوند. بنابراین لازم است همه  به این موضوع بپردازیم و به ویژه متفکران و صاحب نظران در رسانه‌ها و کتابها به این موضوع بپردازند. وزارت ارشاد نیز در جشنواره‌ها باید نگاه فرهنگی خود را عرضه کند تا تاثیراتی در فضای هنری کشور داشته باشد.

*سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حفظ و تقویت نگاه دینی - انقلابی در جامعه چگونه بوده است؟

ملانوروزی: وزارت ارشاد، حوزه هنری و کانون پرورش فکری کودکان هرکدام به نوبه خود فعالیتهایی را در این زمینه داشته و دارند اما خیلی با یکدیگر همسو نبوده‌اند. یعنی فعالیتهایی به صورت  پراکنده صورت گرفته است و سیاستهای یکسانی  عملیاتی نشده است.

شاید حوزه هنری قصد داشت مانیفست بزرگی در عرصه فرهنگ و هنرِ ایرانی-اسلامی با رویکرد امروزی داشته باشد اما متاسفانه موفق واقع نشد. نتیجه این پراکندگی‌ها این است که امروز مشاهده می‌شود فرهنگ ایرانی در هنرهای تجسمی، سینما و تئاتر حضور چندانی ندارد. البته در ایرانِ قدیم این‌چنین نبوده است یعنی هنرمندان همواره هویت ایرانی-اسلامی را وارد زندگی مردم می‌کردند بدون اینکه دانشگاه و آموزشی در این زمینه وجود داشته باشد.

امام(ره) اسلام را بر مبنای ترکیب  عاشورا و مهدویت تعریف کرد

قدیریان: با توجه به صحبتهایی که آقای ملانوروزی کردند باید پرسید، منظور کدام اسلام است؟ اول باید تعریف خود را از اسلام بیان کنیم و بعد در رابطه با هنر اسلامی مربوط به آن تعریف ارائه دهیم. تعریف اسلام ناب محمدی در کلام امام خمینی بر مبنای ترکیب عاشورا و مهدویت است؛ یعنی عقبه‌ای محکم به نام عاشورا و آینده‌ای روشن به نام ظهور. قبل از انقلاب مسیر به این شکل بود که با عمل به شرعیات به مثابه یک نردبان فرد به سوی خدا بالا میرفت. امام (ره) همین نردبان را به صورت کوهپایه‌ای درآورد تا مردم علاوه بر عمل به شرعیات به سوی آسمان بالا بروند و درضمن حرکت به جلو و آینده داشته باشند تا به ظهور امام(عج) برسند. یعنی یک تغییر در جنس نگاه اتفاق افتاد.

ملانوروزی: البته این مسائل منافاتی با یکدیگر ندارند...

قدیریان: بحثِ منافات نیست بلکه بحثِ ساختار است. یعنی هدف ما نزدیک شدن به خداوند است در مسیر ظهور، و اگر ظهور را نادیده بگیریم از آن تفکر داعشی پدید می­آید که فریاد می­زد، فقط خدا. داعش می‌گوید فقط خدا باشد و هیچ چیز دیگر نباشد؛ درحالیکه امام به ما آموخت که برای رسیدن به خدا باید به سوی مهدویت رفت. در بعد از انقلاب با تجلی تفکر امام(ره)  باید یک بازنگری جدی و اساسی در همه زمینه ها از جمله در تفکر و تعریف هنر اسلامی صورت می‌گرفت.

به عنوان هنرمند انقلاب می‌گویم که ما باید ساختار تفکر خود را تغییر می‌دادیم اما این کار را نکردیم. مناره و گنبد هنر اسلامی نیست بلکه هنر مسلمانان است. وقتی که محققان انگلیسی به نگارش و تدوین چندین جلد کتاب درباره هنر اسلامی می‌پردازند، نشانگر این است که آنها می‌خواهند ما را به امثال هنر مینیاتور و ... مشغول کنند تا غافل از توان بالقوه خود باشیم. در جلوه‌های هنر اسلامیِ اصطلاحی، حرکت وجود ندارد. اگر یک اسلام حرکت‌زا بخواهیم باید فرم حرکت‌زای آن را ایجاد می‌کردیم، اما نکردیم.

ملانوروزی: البته حرکتهایی انجام شد و تاثیراتی از حکمتهای ایرانی مثل مکتب اشراق گرفته شد اما به نتیجه نرسید چراکه آن هم به نگارخانه‌ها، کتابها، مجلات، رویدادها و جشنواره‌های هنری بزرگ و معتبر نیاز داشت. دوسالانه ونیز بیش از صد سال است که فعالیت می‌کند و با موفقیت جایگاه خود را در جهان تثبیت کرده است اما ما نتوانسته‌ایم چنین جشنواره‌ای را در ایران پایه‌گذاری کنیم تا به عنوان یک حرکت بین‌المللی بتوانیم مانیفست هنری خود را در جهان ترویج دهیم تا طرفداران خود را در جهان پیدا کند.در حالی که در موضوعات سیاسی این اتفاق شکل گرفته است مثل حزب‌الله لبنان اما در فضای هنری چنین حرکتی انجام نشده است.

*ایجاد تفکر به جای خود اما در این راستا نهادهای بالادستی مثل وزارت ارشاد باید از متفکران بخواهند که برای جامعه هنری تولید فکر کنند و ارشاد از آنها حمایت کند؛ اما این کار به خوبی توسط ارشاد انجام نشد.

قدیریان: من فکر می‌کنم قبل از وزارت ارشاد، شما رسانه‌ها باید به این موضوعات بپردازید.

ملانوروزی: وزارت ارشاد سازمانهایی پژوهشی را در این راستا ایجاد کرد اما متاسفانه انقطاع مردم با سیستم موجب عدم تحقق این امر شده است.

البته باید این نکته را هم یادآور شد که مگر در دوره صفویه، حکومت می‌خواست هنر ایرانی-اسلامی به مردم منتقل شود؟ پدران ما بدون فرهنگسازی از جانب حکومتها به استفاده از دستاوردهای هنر ایرانی-اسلامی روی آوردند و در معماری و لباس و نقاشیِ آنها فضای ایرانی-اسلامی حاکم شد.

تنها وظیفه من به عنوان مسئول هنرهای تجسمی کشور اعمال سیاستهای کلان فرهنگی-هنری برای کشور نیست بلکه وظایف مهمی همچون معیشت هنرمندان به عهده ماست. بیش از 100 هزار هنرمند در تهران فعالیت می‌کنند. 150 هزار دانشجوی هنر در حال حاضر مشغول تحصیل هستند که پس از فارغ‌التحصیلی نیاز به شغل دارند. اینها نیاز به برنامه‌ریزی دارد و این کار به عهده ماست.

یکی از وظایفِ دیگر ما رسیدگی به وضعیت نگارخانه‌هاست. ما نه به این نگارخانه‌ها وام می‌دهیم و نه حمایتی از آنها می‌کنیم. سینماداران با وجود درآمدی که از محل گیشه دارند بابت هر متر سالن سینمای خود تراکم می‌گیرند در حالیکه مدیران گالریها چنین امتیازاتی ندارند؛ آنها بر اساس علاقه خود اقدام به تاسیس گالری می‌کنند. هنرمندان تجسمی تنها قشر از هنرمندان هستند که بدون هیچ حمایتی از جانب دولت کار می‌کنند. اهالی موسیقی و تئاتر نیاز به سالن دارند اما هنرمندان تجسمی در کارگاه‌های خود به تولید اثر می‌پردازند و در فضای مجازی می‌فروشند و اصلاً نیازی به اخذ مجوز از ما ندارند؛ البته ما وظیفه داریم نظارت کنیم تا فعالیتهای زیرزمینی انجام نشود.

این روندِ عدم حمایت موجب شد که اخیراً نگارخانه شهریور به دلیل عدم صرفه اقتصادی تعطیل شود. در حالی که این این نگارخانه جزو نگارخانه‌های خوبی بود که فضای آن مخصوص گالری طراحی شده بود. مجله تندیس که یک نشریه تخصصی هنرهای تجسمی بود نیز تعطیل شد. در وضعیت اقتصادی کنونی و در این شرایط مردم اولین چیزی که از زندگی خود حذف می‌کند کالاهای هنری است و این مسائل وضع هنرمندان را بغرنج‌تر می‌کند. در مقطعی وزارت ارشاد، حوزه هنری و شهرداری بودجه‌هایی را به هنرهای تجسمی اختصاص می‌دادند و از هنرمندان حمایت می‌کردند اما امروز این حمایتها کمرنگ شده است.

من فضای تجسمی کشور را از لحاظ فقهی مساعد می‌دانم. شاید در هزار نمایشگاهی که برگزار شود حدود 5 تا 10 نمایشگاه وضعیت بغرنجی داشته باشند. البته در فضای تجسمی کشور از لحاظ فرهنگِ ایرانی-اسلامی مشکلات زیادی وجود دارد.

*آیا  به فعالیتهای گالری‌ها نظارت جدی و اثرگذار دارید؟

ملانوروزی: بازرسانی برای این کار داریم. البته بیشتر روی گالری‌هایی که سابقه برگزاری رویدادهای ناهنجار دارند، متمرکز می‌شویم. اما نگارخانه‌هایی که کمتر فعالیت دارند  یا اینکه سابقه خوبی دارند، به صورت نوبه‌ای مورد نظارت قرار می‌گیرند.البته باید به این نکته هم توجه داشت که برخی از هنرمندان به طور عامدانه نمایشگاهی برگزار می‌کنند که مسئولین با آنها برخورد کنند و همین را بهانه‌ای برای دریافت اقامت کشورهایی مثل کانادا کنند.

*نظر شما درباره محتوای نقاشیهای ارائه شده در یک گالری که بازتاب رسانه‌ای هم یافت، چیست؟

ملانوروزی: حدود 70 درصد نقاشان فعلی همین‌طور کار می‌کنند و بعضی از آنها اصلاً نمایشگاه ‌نمی‌گذارند.

قدیریان:این هنرجوها از اساتید خود پیروی می­‌کنند. بعضی از اساتید به همین شکل کار می‌کنند.

ملانوروزی:نگاره‌هایی که به نمایش درآمد ممکن است دارای نگاه شیطان‌پرستی باشد اما دارای نگاه جنسی، اروتیک و شهوت‌آمیز نیست. به هر صورت آثار ناهنجار بود و من زمانی که تصاویر آثار را دیدم تذکر دادم تا چهار - پنج تابلو برداشته شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط