نقد شکارفروشی سازمان محیط زیست توسط استاد محمود کرمی
افراد پیر یک گونه، بر خلاف آنچه مسئولان میگویند، دارای ژن غالب بوده و جفتگیری آنها ضامن بقای نسل گله است. این توجیه غیرکارشناسی که افراد پیر باید حذف شوند، باب طبع شکارچیان است که به شکار افراد پیر علاقه دارند تا با شاخ و دندانشان رکورد ثبت کنند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، در پی صدور پروانههای شکاری که اخیرا پای شکارچیان خارجی را به مناطق چهارگانه کشور باز کرده، انتقادات گستردهای از ابعاد مختلف متوجه معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست شده. بسیاری از متخصصان، کارشناسان و فعالان محیط زیست، شکارفروشی سازمان حفاظت محیط زیست را از بعد کارشناسی و فنی مورد انتقاد قرار دادهاند. بسیاری از سمنهای محیط زیست با ارسال نامه سرگشاده به رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خواهان لغو این پروانهها شدهاند و از سوی دیگر، بسیاری از نمایندگان مجلس از جمله اعضای کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی، انتقاداتشان را نسبت به این سیاست ابراز کردهاند.
به منظور بررسی و نقد ابعاد کارشناسی سیاست شکارفروشی سازمان حفاظت محیط زیست، خبرگزاری تسنیم پرسشهایی را برای استاد محمود کرمی، دکترای حیات وحش و زیست شناسی شیلات از دانشگاه ایالتی کلرادو، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و پژوهشگر پیشکسوت نمونه در بیست و پنجمین جشنواره پژوهش دانشگاه تهران ارسال کرد که به همراه پاسخهای مکتوب این متخصص برجسته حیات وحش کشور در ادامه میخوانید:
تسنیم: سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده که بنا دارد در سال جاری برای شکار چارپایان در مناطق چهارگانه و مناطق آزاد 105 پروانه صادر کند. علت صدور پروانه در این زیستگاهها را افزایش جمعیت حیات وحش عنوان میکنند و توضیح میدهند که در راستای حفاظت از منابع آب و همچنین علوفه در این زیستگاهها سیاست حذف برخی از افراد گله را پیش گرفتهاند تا بتوانند تعادل اکولوژیک را در زیستگاهها ایجاد کنند. در این باره چه نظری دارید؟
کرمی:باور من این است که ادعای افزایش جمعیت در شرایط کنونی در زیستگاهها معتبر نبوده و اساس علمی ندارد. برای آنکه بتوانیم چنین ادعایی را مطرح کنیم باید برآورد قابل اتکایی از جمعیت هریک از گونهها و هچنین ظرفیت برد زیستگاه آنها در دست داشته باشیم که محاسبه آنها با توجه به دشواریهای کار، بیرون از توان کارشناسی فعلی سازمان حفاظت محیط زیست است. اگر برای برآورد جمعیتها و ظرفیت برد زیستگاهها روشهایی به کار گرفته شده است انتظار میرود مدیران حیات وحش سازمان با شفافیت آنها را حداقل به دانشگاهها اعلام کنند. همچنین، ادعای افزایش جمعیتها ، از نظر بومشناختی، مستلزم برآوردهای بلند مدت جمعیتها با فنون لازم است تا بتوان تصمیمی بسیار حساس یعنی صدور پروانه را بر آن پایه استوار کرد. این ادعا باید به صورت مستند و با اعلام دقیق آمار و شیوههای مورد استفاده اثبات شود.
در این زمینه باید به نکته دیگری نیز اشاره کنم. شکار و صید اساسا یکی از عوامل اصلی نابودی تنوع زیستی است. نتیجه 176 مطالعه در باره اثر شکار بر نابودی پرندگان و پستانداران مناطق استوایی که در مجله ساینس مورخ 14 آوریل 2017، چاپ شد نشان داد که شکار شدیدا بر کاهش فراوانی جمعیتها موثر است. در این مطالعه آمده است که اساسا فراوانی حیات وحش در اکوسیستمهای طبیعی بیشتر تابع الگوی شکار است تا تیپ جنگل، مساحت زیستگاه یا وضعیت حفاظت آن. سوال این است که آیا آمار درستی از شکار غیرقانونی گونههای حیات وحش داریم؟ آیا این آمار در صدور پروانه شکار برای به اصطلاح "تعدیل جمعیت" به کار گرفته میشود؟ تصور نمیکنم.
تسنیم: تا کنون برخی از این پروانهها صادر و شکارهایی در مناطق چهارگانه مانند زون یک پناهگاه حیات وحش حیدری و منطقه حفاظت شده درمیان که انتقادات بسیاری را به همراه داشته. صدور پروانه شکار در مناطق چهارگانه محیط زیست را چگونه ارزیابی میکنید؟
کرمی:اصل انتخاب برخی مناطق به عنوان مناطق چهارگانه حفاظت محیط زیست آن بوده است که جمعیت حیات وحش در این مناطق مورد حفاظت قرار گرفته، رو به افزایش گذارده و به زیستگاههای پیرامون سرریز کنند. در حقیقت مناطق چهارگانه بناست، ذخیرهگاه جمعیتهای حیات وحش باشند. بنابراین، حتی اگر بپذیریم که به فرض غیرممکن، جمعیت چارپایان در این زیستگاهها از ظرفیت برد، فراتر رفته، این بدان معنی است که گام اول برداشته شده و حالا باید امید داشته باشیم که سرریز جمعیت به زیستگاههای خارج از مناطق چهارگانه بتواند به احیای جمعیت در این زیستگاهها و احتمالا بهرهبرداری خردمندانه در آنها منجر شود. این موضوع نیز خود در هریک از مناطق چهارگانه مستلزم پژوهش و کسب دادههای میدانی است.
تسنیم: مسئولان محیط زیست با این توضیح که افراد پیر یک گونه مانع جفتگیری افراد جوان میشوند مدعی هستند که شکار افراد پیر و مسن یک گونه، به سلامت گله منجر میشود. این ادعا را چگونه ارزیابی میکنید؟
کرمی: این ادعا غیرعلمی و غیرکارشناسی است و البته بر خلاف حقیقت. افراد اگر پیر شوند خود به طور طبیعی از رقابت با جوانترها برای تولید مثل عاجز شده و عرصه را به آنها واگذار خواهند کرد. اگر قوچ یا کلی به سنین بالا رسیده و هنوز توانایی چیرگی بر رقبا و تولید مثل را دارد از ژنهای مطلوب برخوردار است. چرا باید این حیوان کشته شود تا حیوان جوانی جای او را بگیرد؟ چرا افرادی از گله که توانستهاند در اوضاع نامناسب زیستگاههای کشور، از کمآبیها و منابع کم علوفه گرفته تا ناامنی، خود را زنده نگه دارند باید کشته شوند تا جوانها جای آنها را بگیرند؟ قوچ یا کلی که با همه این چالشها سازگار شده و به سن 12 سال میرسد داری ژن های مطلوبی است و جفتگیری آن ضامن بقای گله است . چنین حیوانی باید ژنهای توانمندی خود را به نسلهای بعد منتقل کند. حالا اینکه ما تصمیم بگیریم دارندگان ژن غالب را از زیستگاهها حذف کنیم یعنی نسل آن گونه را در زیستگاه در معرض خطر شدید قرار دادهایم. من فکر میکنم این توجیه غیرکارشناسی بیشتر، باب طبع شکارچیان است. چرا که شکارچیان به هیچوجه تمایلی به شکار جانوران جوان و یا مادهها ندارند. افراد نر مسن که شکارچیان آن ها تروفه مینامند از دیرباز مورد علاقه شکارچیان بودهاند چرا که میتوانند با شاخ و یا دندان آنها رکورد ثبت کنند یا سر پوست آرایی شده آنرا به دیوار اتاق های خود بیاویزند.در حالی که شاخ یا سر یک قوچ جوان ارزشی برای یک شکارچی ندارد.
تسنیم: مدافعان شکار، به توصیههای اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست (IUCN) که شکار را ابزاری برای حفاظت از حیات وحش معرفی کرده استناد میکنند. از این ابزار چطور باید در ایران استفاده کنیم؟
کرمی: اتفاقا اگر همین توصیه IUCN را هم به درستی مطالعه کنید متوجه میشوید که در این توصیه آمده است که شکار در صورت مدیریت صحیح میتواند ابزاری برای حفاظت باشد و در ادامه آمده است که در صورت مدیریت نادرست، شکار نه تنها به حفاظت منجر نخواهد شد بلکه صدماتی جبرانناپذیر را برای محیط زیست به همراه خواهد آورد. حالا ما با ضعف مشهودی که در حوزه کارشناسی با آن مواجه هستیم این شمشیر دولبه را به روی حیات وحش آسیبدیده کشور کشیدهایم. جابهجایی گونههای حیات وحش هم ابزاری برای حفاظت محسوب میشود. اما آیا از ابزار جابهجایی های مرال، گوزن زرد و یا بب ربه درستی استفاده کرده و عملکرد موفقیتآمیزی داشتهایم؟
در سال 1384 سازمان محیط زیست تصمیم گرفت با صدور پروانه شکار 200 راس از آهوان سهرین زنجان نسبت به تعدیل جمعیت اقدام کند. اما با آغاز و ادامه کار شکار آهوان سختتر و سختتر شد چرا که جمعیت بسیار پراکنده شد و در نتیجه موفقیت شکار بسیار کاهش یافت . بنابراین شکار برای تعدیل جمعیت حتی اگر گزینه درستی برای مدیریت جمعیت باشد در عمل کار سادهای نیست.
اینکه همانطور که پیشتر توضیح دادم بدون در دست داشتن برآورد دقیق جمعیت و ظرفیت برد زیستگاه، اقدام به صدور پروانه شکار کنیم یکی از جنبههایی است میتواند شکار را به ابزاری برای خسارت به حیات وحش تبدیل کند. یکی دیگر از ابعاد خسارتبار شکار، تبعات اجتماعی آن است که در صورت سوءمدیریت، به آفتی برای حفاظت از زیستگاهها تبدیل خواهد شد. مردم بومی پیرامون یک منطقه حفاظت شده را در نظر بگیرید که شاهد زندگی گلههای حیات وحش در منابع طبیعی اطرافشان هستند و شکار حیات وحش را تخلف میدانند. حالا همین بومیان، شکارچیانی را میبینند که با همراهی محیطبانان به شکار گلههای چارپایان مشغول شدهاند. چگونه میتوان از این بومیان انتظار داشت که همچنان شکار را تخلف بدانند؟ از محیطبانانی که سالها از گلههای حیات وحش با تعصب و غیرت پاسداری کردهاند و حال باید خودشان شکارچیان را در شکار چارپایان همراهی میکنند چگونه میتوان انتظار داشت برای حفاظت گونه ها جان بر کف بایستند؟ آیا مسئولان محیط زیست، از توانایی لازم برای مدیریت این چالشها و تبعات برخوردارند؟
تسنیم: اخیرا سازمان حفاظت محیط زیست، بازه زمان شکار را افزایش داده تا به گفته مسئولان این سازمان فشار از روی حیات وحش برداشته شود. یعنی در حالی که پیشتر، فصل شکار حدود دو ماه بود حالا به جز آذر و دی و سپس فروردین و اردیبهشت، کلیه ماههای سال، فصل شکار است. سازمان حفاظت محیط زیست مدعی است اصلاح فصل شکار با مشورت کارشناسان، متخصصان و حتی شکارچیان علاقهمند طبیعت کشور و با هدف کاهش و پخش کردن فشار ناشی از حضور شکارچیان در زیستگاه و دور شدن از فصول حساس جفت گیری، حاملگی و زایمان صورت گرفته است. در این باره چه نظری دارید؟
کرمی: تعین زمان و طول دوره شکار نیز از اهمیت بسیار برخوردار است. طبیعتا باید از شکار در طول فصل جفت گیری، به دنیا آمدن فرزندان، پرریزی و اوضاع حدی دمایی و زمان هایی که گونهها با کمبود غذا و آب مواجه هستند خوداری شود. طبیعتا چون بسیاری از این عوامل برای گونه ها به اوضاع بوم شناختی منطقه بستگی دارد تصمیم گیری در باره آن باید به عهده ادارات کل محیط زیست باشد. طبیعتا نوع شکار نیز در این زمینه مهم است. معمولا شکار با تیر و کمان زودتر از شکار با سلاح های گرم است. برخی از گونه ها را می توان هم در بهار و هم در پاییز شکار کرد ( مثل بوقلمون در آمریکا). گونه های آفت را در سرتاسر سال شکار می کنند (مثل خوک در آمریکا). بد نیست سازمان محیط زیست دستورالعمل تعین فصل شکار خود را منتشر کند تا مورد نقد و بررسی علاقمندان قرار گیرد.
ضمنا نکتهای را در پایان شایسته ذکر میدانم. پاسخ به همه پرسشهایی که شما مطرح کردید نیازمند پژوهشهای میدانی حیات وحش است. این پژوهشها باید به دست دانشجویان جوان عاشق، امیدوار و از خودگذشته رشتههای جانورشناسی و تنوع زیستی و ...علاقمند به طبیعت و با کاربرد فنون میدانی مناسب به انجام رسد. متاسفانه انجام مطالعات میدانی با دشواریهای فراوان روبرو شده است و بیشتر دانشجویان میکوشند که با جمعآوری نمونهها رساله خود را در آزمایشگاه به پایان برند. بنابراین، فقط سازمان محیط زیست حلقه ضعیف زنجیر نیست. در این زنجیر حلقههای سست بسیارند!
انتهای پیام/