«خاطرات سفیر» از مرز ۸۰ هزار نسخه گذشت/ چالشهای یک زن مسلمان در جامعه غربی
«خاطرات سفیر»، نوشته نیلوفر شادمهری از جمله کتابهای پرفروش انتشارات سوره مهر در ماههای گذشته است. تاکنون ۸۰ هزار نسخه از این اثر به فروش رفته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «خاطرات سفیر»، دربردارنده خاطرات دانشجوی ایرانی در فرانسه است که بخشی از چالشهای حضور یک زن مسلمان در جامعه غربی را روایت میکند.
این اثر که به قلم نیلوفر شادمهری نوشته شده، طی ماههای گذشته و پس از توصیه رهبر معظم انقلاب به خواندن این اثر، از جمله آثار پرمخاطب انتشارات سوره مهر معرفی شده است. تاکنون 32 چاپ از این اثر روانه بازار کتاب شده است.
شادمهری در دوران دانشجویی یادداشتهای کوتاهی را در وبلاگی به نام «سفیر» از تجربیاتش منتشر میکرد که بازخورد خوبی داشت. به گفته او گاه حتی در برخی از پستها، 500 کامنت از تشویق تا تحقیر نوشته و منتشر میشد. برداشتهای نادرست فرانسویها و حتی مسلمانان این کشور از ایران و اسلام انگیزه مطالعه و بحث در این زمینه را در شادمهری ایجاد کرد؛ چرا که او به این نتیجه رسیده بود که بیش از آنکه او را به عنوان یک دانشجو ببینند، به عنوان «ایران» میبینند که باید پاسخگو باشد. او حالا دیگر سفیر ایران شده بود. «از وقتی به خاطر دارم بحث کردهام! نه اینکه خودم بحث راه بیندازم؛ که اگر من هم نمیخواستم بروم طرف بحث، بحث میآمد طرف من! و اینچنین شد که نوعی زندگی مسالمتآمیز بین من و بحث کردن شکل گرفت و هنوز ادامه دارد. یاد گرفتهام و اعتقاد دارم «مذهب بدون موضع»، به غایت درست و مستقیم که برود، به ترکستان میرسد. نمیشود به مفاهیمی چون «حق» و «باطل» باور داشته باشی و به پیرامون خودت بیاعتنا بمانی. صدالبته آنچه از انواع مسلمانها دیدم نیز قلم در تأیید این جمله میزد.
پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتارها و سؤالهایی که دربارة حجابم میشد و بهخصوص دربارة وضعیت و شرایط ایران، متوجه شدم آنجا کسی من را نمیبیند. آن که آنها میدیدند و با او سر صحبت را باز میکردند یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری. آنها چیز زیادی از ایران نمیدانستند. اگر بخواهم دقیقتر بگویم، شناختی که از ایران داشتند فاصلة زیادی حتی با واقعیت داشت؛ چه رسد به حقیقت.
و من شدم «ایران»! من باید پاسخگوی همة نقاط قوت و ضعف ایران میبودم. انگار من مسئول همة شرایط و وقایع بودم. چارهای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم...».
انتهای پیام/