گزارش تسنیم | دیدار ترامپ ــ پوتین؛ لبخندهایی که پشتشان عداوت موج میزند
دیدار ۲۵ تیر پوتین و ترامپ شاید پر از لبخند و فشردن دست باشد؛ شاید هر دو طرف آن را سازنده بخوانند و راهگشای تعاملات آتی بینگارند اما واقعیتهای ژئوپولیتیک و قواعد سیاست بینالملل با چنین لبخندهایی تغییر نخواهد کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، با سفر جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید به روسیه، اعلام شد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و دونالد ترامپ، همتای آمریکایی او، روز 16 جولای (25 تیر) در هلسینکی، پایتخت فنلاند و جایی که یادآور «دیدار برژنف و فورد» در سال 1975 میلادی است، با یکدیگر دیدار خواهند کرد. این اولین «دیدار رسمی» دو طرف است هرچند که ترامپ و پوتین، پیشتر دو بار دیدارهای غیررسمی داشتهاند.
دونالد ترامپ پس از اجلاس ناتو (ائتلافی که علاقه چندانی به آن ندارد و آن را پرخرج میداند) و سفر به بریتانیا پای به هلسینکی خواهد گذاشت. او گفته است دیدارش با پوتین احتمالاً از دیدارهایش با مقامات اروپای غربی آسانتر خواهد بود. خوشبینی ترامپ البته بیسابقه نیست. ادبیات او در دوران کمپین انتخاباتی 2016، نشان میداد که دیدگاه او نسبت به روسها نسبت به سایر همپالگیهای آمریکاییاش مثبتتر است. بعدها، وقتی رکس تیلرسون را بهعنوان وزیر امور خارجه برگزید، به روسگرایی بیشتر متهم شد اما شرایط خیلی زود تغییر کرد و باز هم روسها و آمریکاییها در موضع دو قدرت متخاصم قرار گرفتند.
دولت پوتین در آمریکا متهم است که برای پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و غلبه او بر هیلاری کلینتون تلاش کرده است. این مسئله همچنان در آمریکا تحت تحقیق قرار دارد.
حالا ترامپ و پوتین به هلسینکی میروند تا در اولین دیدار رسمی، شاید بتوانند راه را برای روابط آینده هموارتر کنند، امری که شاید آنگاه که هیلاری کلینتون و لاوروف در سال 2009 دکمه «ازسرگیری» را فشار میدادند، انتظارش را داشتند اما هرگز محقق نشد. بررسی این موضوع شاید ضرورت داشته باشد که واقعیتهای عرصه بینالملل و قواعد ژئوپولیتیک در شرایط فعلی تا چهحد میتوانند از تنشزدایی بین روسیه و ایالات متحده حمایت کنند. هرچند پاسخ مبسوط به این سؤال فرصتی فراختر و مجالی بیشتر میطلبد اما در سطور بعد تلاش میکنیم به شمهای از پاسخ این سؤال، اشاره کنیم.
هویتهای متعارض
پس از آغاز جنگ سرد تا همین امروز، انتظاراتی که روسیه و ایالات متحده از نقشهای خود در محیط بینالمللی داشتهاند، متفاوت و غالباً در تعارض بوده است، بهعبارت دیگر، طرفین دچار هویتهای متعارض هستند.
در تمام طول جنگ سرد، در اقصینقاط جهان بین اتحاد جماهیر شوروی سابق و آمریکا درگیری وجود داشت. هرجای دنیا، دولتی با انگارههای سوسیالیستی ظهور میکرد، واشنگتن به هر نحو از جمله کودتا سعی در سرنگونی آن داشت. دو طرف در رقابت تسلیحاتی تنگاتنگ بودند و هیچگاه از این رقابت چشم نپوشیدند و هیچ پیمان کاهش تسلیحاتی نیز عملاً مانع این رقابت نشد.
پس از فروپاشی شوروی نیز این انتظارات رنگ نباخت. توسعه ناتو به مرزهای روسیه باعث شد تا روسها همواره تصویر یک تهدید امنیتی را از واشنگتن و متحدانش داشته باشند. بحرانهای گرجستان و اوکراین با همین پیشزمینه رخ دادند.
در غرب آسیا نیز در سالهای اخیر و بالاخص با بحران سوریه، رقابت راهبردی دو طرف تشدید شد و همچنان هم ادامه دارد.
تعارض هویتها، امری ریشهدار است که با یک دیدار و 10 دیدار از میان بر نخواهد خاست، کمااینکه با فشار دادن دکمه ازسرگیری هم از میان برنخاست. دو کشوری که همواره آماده بودهاند یکدیگر را با فشار دکمههای هستهای، به لاشههای رادیواکتیو بدل کنند، حتی با توافق بین سرانشان نخواهند توانست هویتهای متعارض خود را محو کنند.
نظام بینالملل
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظم بینالمللی از دوقطبی به تکقطبی تغییر یافت و ایالات متحده آمریکا به تکقطب این نظام بدل گشت؛ اما با افتضاحی که دولت بوش پسر در عراق و افغانستان بهبار آورد و ناتوانی اقتصادی ناشی از آن که به آمریکا روی آورد، روند حرکت نظام بینالمللی از نظام تکقطبی به چندقطبی آغاز شد. تحلیلگری چون «جورج فریدمن» بهصراحت پیشبینی کرد که در آینده، آمریکا تنها یکی از قدرتهای بزرگ بینالمللی خواهد بود نه یک تکقطب دارای هژمونی.
در دوره باراک اوباما، بهنظر میرسید آمریکا به این تغییر نظام تن داده و خود نیز جهانی چندقطبی را پذیرفته است. بهنظر میرسید در این نظم آمریکا یک قطب، اتحادیه اروپا یک قطب دیگر، چین و روسیه نیز هرکدام قطبهای دیگر باشند، اما ظاهراً ترامپ به کاخ سفید آمده تا این بازی را عوض کند.
ترامپ از همان دوران کمپین انتخاباتی بر این موضوع تأکید کرده که آمریکا امتیازات زیادی به دیگران داده و خود را تضعیف کرده است. این امتیازات از منظر ترامپ، بیشتر اقتصادی است اما حتی میزان هزینهکرد در ناتو را هم که یک بلوک امنیتی است، در بر میگیرد. او اکنون هم در مواجهه با متحدین غربی خود و هم در مواجهه با چین، تلاش میکند تا دسترسی آنها به بازارهای آمریکا را محدود ساخته و با بازگرداندن شرکتهای آمریکایی از کشورهای دیگر، اشتغال را به درون آمریکا بیاورد، چیزی شبیه آنچه نیکسون در خصوص اروپا میاندیشید و ساختار حمایتی ایالات متحده از متحدین غربی را بر هم ریخت.
این امر اکنون به مواجهه آشکار تعرفهای بین ایالات متحده، چین و اروپا بدل شده است. اگرچه شاید پوتین از تضعیف اتحادیه اروپا بدش نیاید، اما نهایتاً این را میداند که واشنگتن قدرتمند شدن هیچ طرفی را نمیپذیرد، همانطور که در خصوص چین نیز نپذیرفته و ضمن جنگ تعرفهای، بهدنبال تحدید چین در آسیای جنوب شرقی است.
پوتین خوب میداند که در دنیای تکقطبی ترامپ، روسیه رقیب هم جایی ندارد، حتی اگر ترامپ گفته باشد که پوتین دشمن نیست، بلکه یک رقیب است!
افکار عمومی آمریکا و انتصابها و عملکرد ترامپ
بر اساس نظرسنجی منتشرشده توسط مؤسسه پیو در ماه مارس گذشته، پوتین همچنان بین آمریکاییها شخصیتی نامحبوب شمرده میشود. این نظرسنجی نشان داده که 68 درصد آمریکاییها از ولادیمیر پوتین خوششان نمیآید و تنها 16 درصد او را محبوب خود دانستهاند.
نکته مهم دیگر بر اساس نظرسنجی فوق این است که بین حامیان حزب جمهوریخواه، حزبی که دونالد ترامپ از آن برخاسته و مستقلین متمایل به این حزب، تنها 25 درصد نظری مثبت نسبت به رئیسجمهور روسیه داشتهاند. این آمار بین دموکراتها البته کمتر و تنها 9 درصد است، در این میان، 62 درصد از جمهوریخواهان و 76 درصد دموکراتها گفتهاند که نظر مثبتی به پوتین ندارند.
آمار فوق نشان میدهد که ترامپ در بهبود روابط با شخص ولادیمیر پوتین و روسیه تحت حاکمیت او نمیتواند بیمحابا پیش رود، حتی اگر نظرسنجی مزبور و امثال آن را قبول هم نداشته باشد. اهمیت افکار عمومی در آمریکا بر هیچکس، نه پوتین و نه ترامپ پوشیده نیست و میتوان پیشبینی کرد که افکار عمومی آمریکا نسبت به دیدار هلسینکی نیز چندان نگاه مثبتی نداشته باشد.
از سوی دیگر، دونالد ترامپ شخصی را بهعنوان مشاور امنیت ملی خود برگزیده که سوابقش نشان میدهد چندان نظر مثبتی نسبت به روسیه ندارد. هرچند که دیدار جان بولتون از روسیه پیامآور اولین دیدار رسمی رؤسای جمهور دو کشور تلقی شد اما سال گذشته او در یادداشتی در روزنامه انگلیسی تلگراف در خصوص آنچه دخالت روسیه در انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا خوانده شده، نوشته بود: «این یک اقدام جنگی علیه آمریکا و امری است که واشنگتن هرگز تحمل نخواهد کرد»!
بولتون همچنین سابقهای طولانی در اظهاراتی علیه شخص رئیسجمهور روسیه دارد. او بارها ولادیمیر پوتین را به دروغگویی در خصوص رویدادهای جهانی متهم کرده است. وی در خصوص مواضع روسیه در قبال ادوارد اسنودن، در سال 2013 به فاکسنیوز گفته بود: «لازم است کارهایی انجام دهیم که پوتین هم رنج ناشی از آنها را حس کند».
اگرچه بولتون این روزها نسبت به گذشته در خصوص روسها ساکتتر بهنظر میرسد اما آیا معقول است مواضع گذشته او از سوی روسها فراموش شود؟ دستکم پوتین چنین بیاحتیاط بهنظر نمیرسد. کنار انتصاب بولتون، این را هم نباید از یاد برد که رئیسجمهور آمریکا وزیر خارجهای را که بهنظر طرفدار روسیه میرسید عزل کرده و مایک پمپئو را جایگزین او کرده است.
علاوه بر افکار عمومی و انتصابهای ترامپ، امر دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، سابقه حدود یک و نیم سال زمامداری او در آمریکا و نوع برخورد دولت وی با روسهاست. وی در بیستم فوریه سال جاری میلادی در صفحه توئیتر خود نوشت: «من بهمراتب بیش از اوباما نسبت به روسیه سختگیر بودهام، تنها به حقایق بنگرید...». دولت وی نهتنها در ماه مارس گذشته تحریمهایی را علیه روسیه اعمال کرد، بلکه در جریان اختلاف بین روسیه و بریتانیا بر سر مسموم شدن یک جاسوس دوجانبه و دخترش، 60 دیپلمات روس را در حمایتی آشکار از موضع لندن، اخراج کرد.
سخنان ترامپ در خصوص روسیه در جریان نشست خبری او با نخستوزیر انگلستان تنها 3 روز پیش از دیدار برنامهریزی شده با ولادیمیر پوتین شنیدنی بود. او مسئله جدایی شبهجزیره کریمه از اوکراین و پیوستن آن به روسیه را فاجعه دوران اوباما دانست و گفت اگر او (ترامپ) رئیسجمهور بود، روسیه نمیتوانست چنین کند! وی افزود: «من مطمئنم روسیه آرزو میکند که شخص دیگری در انتخابات بهجای ترامپ پیروز شده بود». او همچنین در اجلاس ناتو نیز از آلمان بهخاطر وابستگی به انرژی روسیه بهشدت انتقاد کرد و این کشور را اسیر روسیه خواند.
لبخندها در برابر واقعیتها
دیدار 25 تیر پوتین و ترامپ شاید پر از لبخند و فشردن دست باشد؛ شاید هر دو طرف آن را سازنده بخوانند و راهگشای تعاملات آتی بینگارند اما واقعیتهای ژئوپولیتیک و قواعد سیاست بینالملل با چنین لبخندهایی تغییر نخواهد کرد.
زمینه روابط روسیه و ایالات متحده همچنان پرتنش است و فشار دادن دکمههای «ازسرگیری» و «دیدارهای هلسینکی» این زمینه پرتنش را رفع و محو نخواهد کرد. این را هم پوتین خوب میداند و هم ترامپ و هم دستگاههای اطلاعاتی و قوای مسلح روسیه و ایالات متحده که در هرنقطهای از جهان در قامت رقیبانی سرسخت ظهور میکنند.
انتهای پیام/*