یادداشت|ضرورت ائتلافسازی راهبردی با شرق با نگاهی به سفر ولایتی به روسیه
"روندهای تغییر در سیاست بینالملل نشان میدهد که ساختار جدیدی در حال شکلگیری است که اصلیترین نشان آن را میتوان در مقابله با یکجانبهگرایی و هژمونیکگرایی آمریکا دانست."
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران در یادداشتی با عنوان "ضرورتهای ائتلاف سازی راهبردی در نگاه به شرق " به سفر اخیر علیاکبر ولایتی مشاور امور بینالملل مقام معظم رهبری به روسیه و ابلاغ پیامهای رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور به پوتین رئیس جمهور این کشور اشاره کرد.
متن این یادداشت را در زیر میخوانید:
یکی از سازوکارهای سیاست خارجی کشورها را ائتلافسازی و همکاریهای فراگیر راهبردی تشکیل میدهد. واقعیت آن است که انجام چنین همکاریهایی تابعی از شرایط زمانی و شکلبندیهای ژئوپلیتیکی خواهد بود. معادله قدرت هیچگاه در حوزه سیاست بینالملل ماهیت ثابت نداشته است. بنابراین کشورهایی همانند ایران باید بدانند که از قالبهای سنتی و ساختاری گذشته باید عبور کنند. اتحاد شوروی در دوران جنگ تحمیلی هیچگونه حمایتی را از ایران و در روند دفاع مقدس انجام نرساند. ضرورتهای ساختاری نظام بینالملل چنین وضعیتی را اجتنابناپذیر میساخت.
هماکنون شکل جدیدی از قالبهای ساختاری در نظام و سیاست بینالملل ظهور یافته که زمینه همکاریهای مؤثر و سازنده ایران با سایر کشورهای منطقهای و قدرتهای بزرگ را امکانپذیر و اجتنابناپذیر میسازد. نگاه به شرق در نگرش سنتی ایران همواره موضوعی دور از ذهن بهنظر میرسید. روندهای تاریخی دوران تزار و همچنین اتحاد شوروی در ساختار دوقطبی نشان میدهد که سیاست آنان در ائتلاف با جهان غرب بوده است. تئوری «بازی بزرگ» در روابط انگلیس و روسیه تزاری با ایران، بسیار مخاطرهآمیز و تهدیدکننده بوده است.
روندهای تغییر در سیاست بینالملل نشان میدهد که ساختار جدیدی در حال شکلگیری است که اصلیترین نشان آن را میتوان در مقابله با یکجانبهگرایی و هژمونیکگرایی آمریکا دانست. باراک اوباما تلاش نمود تا سیاستهای چندجانبه را چاشنی سیاست خارجی ایالات متحده سازد. دونالد ترامپ تلاش دارد تا بر سنتهای چندجانبهگرایی اوباما غلبه نماید. طبیعی است که چنین فرآیندی چالشهای خاص خود را در حوزة امنیت منطقهای و بینالمللی ایجاد خواهد کرد.
روندهای تحولیافته سیاست بینالملل بهگونهای دگرگون شده که امکان تغییر در الگوهای رفتاری را اجتنابناپذیر میسازد. به همین دلیل است که سیاست نگاه به شرق بخشی از راهبرد دفاعی، امنیتی و سیاست خارجی ایران شده است. واقعیتهای چنین شرایطی را میتوان در قالب شکلبندیهای جدید دفاعی و ژئوپلیتیکی تحلیل نمود. ضرورتهای ژئوپلیتیکی محور اصلی کنش سیاسی و سیاست خارجی کشورها را شکل میدهد.همکاریهای جدید ایران و روسیه بخشی از ضرورتهای کنش ژئوپلیتیکی در محیط امنیتی آشوبزده خواهد بود. سیاست جهان غرب در برخورد با ایران نشانههایی از عدم اطمینان را منعکس میسازد. گذار از وضعیت عدم اطمینان در فضای سیاست بینالملل نیازمند تغییر در الگوهای رفتاری کشورها در حوزه سیاست خارجی و جهتگیری کنش منطقهای خواهد بود.
1. ضرورتهای محیطی و ژئوپلیتیکی همکاری منطقهای با روسیه
تغییر در شکلبندیهای سیاست جهانی عامل اصلی بسیاری از دگرگونیهای رفتاری در حوزه سیاسی و سیاست خارجی است. پالمرستون در اواخر قرن 19 زیربناهای سیاست خارجی واقعگرا و عملگرا را تبیین کرد. چنین روندی بهمفهوم آن است که سیاست خارجی هر کشوری از جمله جمهوری اسلامی ایران نیازمند تغییرات بنیادین خواهد بود. تغییراتی که بتواند منافع و امنیت ملی کشور را در وضعیت تهدید، ارتقاء داده و بهینهسازی نماید.
سفر دکتر علیاکبر ولایتی مشاور امور بینالملل مقام معظم رهبری به روسیه مبتنی بر پیامهای امنیتی، اقتصادی و راهبردی مقامهای عالیه ایران برای پوتین رئیسجمهور روسیه بوده است. انجام چنین اقدامی بهعنوان بخشی از ضرورتهای راهبردی سیاست خارجی ایران در شرایط تهدیدات منطقهای، آشوبهای فزاینده و تحریمهای اقتصادی جدید علیه ایران محسوب میشود. ایران در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش نمود تا نقش سازنده و مشارکتجویانه امنیتی در محیط منطقهای و فرامنطقهای ایفا نماید. از آنجایی که محیط منطقهای در شرایط بحران و آشوب قرار دارد، بنابراین طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران علاوه بر سازوکارهای مبتنی بر «خودیاری»، از الگوهایی همانند ائتلافسازی نیز استفاده نماید.
نگاه به شرق بهمفهوم رویکردی پویا در سیاست خارجی خواهد بود. آنانی که سیاست خارجی و یا داخلی را ایستا تلقی میکنند و از انگارههای دهه 1970 برای بهینهسازی رویکرد خود بهره میگیرند، هیچگاه قادر نخواهند بود تا با تهدیدات نوظهور مقابله نمایند. مقابله با تهدیدات نوظهور را باید بهعنوان بخشی از ضرورتهای بنیادین سیاست خارجی ایران دانست. این امر نشان میدهد که هرگونه ائتلافسازی در فضای منطقهای و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بخشی از ضرورت مقابله با تهدیدات ژئوپلیتیکی و امنیتی خواهد بود.
تغییر در مؤلفههای تهدید منطقهای و بینالمللی را باید در زمره عوامل ظهور نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران دانست. چنین رویکردی ماهیت انقلابی داشته و در جهت مقابله با تهدیدات نوظهور است. طبیعی است که هیچ کشوری در سیاست بینالملل نمیتواند متحد دائمی دیگران باشد. دونالد ترامپ در 10 جولای 2018 و در روند برگزاری اجلاسیه سران کشورهای آتلانتیک شمالی در بروکسل به رؤسای کشورهای عضو پیمان ناتو هشدار داد که همکاری امنیتی با آمریکا هزینههای اقتصادی بیشتری را اجتنابناپذیر میسازد.
چنین روندی بهمعنای تغییر در قالبهای گفتمانی امنیت منطقهای آمریکا، اروپا و روسیه خواهد بود. همکاریهای ایران و روسیه از این جهت اهمیت دارد که هر دو کشور درصدد مقابله با الگوهای یکجانبه و سیاست مبتنی بر هژمونی ایالات متحده هستند.ایران و روسیه از انگیزه لازم برای مقابله با تروریسم تکفیری برخوردار است. همکاریهای ایران و روسیه میتواند زمینه کاهش آثار اجتماعی و اقتصادی تحریمها را فراهم سازد.
2. دلایل مشارکت راهبردی ایران و روسیه
هرگونه کنش دیپلماتیک و همکاریهای نظامی براساس واقعیتهای محیط منطقهای و بینالمللی شکل میگیرد. سیاست خارجی ایالات متحده در دوران ترامپ، شکل جدیدی از تهدید علیه ایران، روسیه و کشورهای اروپایی را منعکس ساخته است. ترامپ تلاش دارد تا از مزیت نسبی آمریکا برای تحقق اهداف امنیتی و راهبردی استفاده کند. طبیعی است که در چنین شرایطی هر کشوری باید بتواند ائتلافهای جدیدی را شکل داده و از سازوکارهای مقاومت مرحلهای استفاده نماید.
ائتلافسازی و مشارکت امنیتی با روسیه از این جهت اهمیت دارد که میتواند زمینههای لازم برای تولید قدرت در جهت مقابله با تهدیدات را بهوجود آورد. هرگونه قدرتسازی بخشی از ضرورت مربوط به همکاریهای منطقهای برای رویارویی با کارگزاران و فرآیندهایی است که محیط امنیتی را با چالش روبهرو میسازند. هر یک از مؤلفههای یادشده را میتوان بهعنوان بخشی از ضرورتهای کنش سیاسی و ژئوپلیتیکی ایران در محیط منطقهای و بینالمللی دانست.
روندهای جدید در سیاست خارجی، دفاعی و امنیتی ایران مبتنی بر ضرورت مقابله با تهدیدات مشخص است. روندهایی که بتواند زمینههای لازم برای مقابله با تهدیدات را بهوجود آورد. هرگاه تهدیدات کمشدت، منطقهای و بینالمللی جدید ظهور پیدا میکند، باید مخاطبین جدیدی نیز جستوجو کرد. در چنین شرایطی رویکرد نگاه به شرق را میتوان زیربنای روابط جدیدی برای مقابله با تهدیدات دانست. هیچ کشوری نمیتواند در برابر تهدیدات نوظهور نقش ایستا داشته باشد.
2-1. ادراک مشترک ایران و روسیه در برابر تهدیدات
ادراکات را میتوان بهعنوان بخش اصلی و محوری رفتارهای سیاست خارجی کشورها دانست. در شرایط موجود تاریخی و ژئوپلیتیکی شاهد شکلگیری ادراک مشترکی در انگاره ذهنی زمامداران ایران و روسیه در ضرورت مقابله با تهدیدات نوظهور وجود دارد. تهدیداتی که در قالب تروریسم تکفیری شکل گرفته و بهگونة تدریجی آثار خود را بر فضای امنیت منطقهای و سرزمینی ایران و روسیه بهجا گذاشته است. ایران و روسیه در سالهای دهة دوم قرن 21 بهعنوان هدف عملیاتی گروههای تروریسم تکفیری قرار داشتهاند. بنابراین طبیعی بهنظر میرسد که آنان برای مقابله با تهدیدات از ادراک سیاسی و امنیتی نسبتاً مشترکی برخوردار شوند.
پویایی تهدیدات نیازمند پویاسازی حوزه سیاست خارجی است. موازنه تهدید را میتوان بهمنزله یکی از سازوکارهای اصلی امنیتسازی جمهوری اسلامی در شرایط بحران راهبردی در محیط منطقهای دانست. همکاریهای ایران و روسیه در فضای محیطی، بخشی از ضرورتهای مربوط به موازنه تهدید را شکل میدهد. روابط ایران و روسیه در سالهای 18-2015 تحت تأثیر بحرانهای امنیت منطقهای قرار گرفته است. اگرچه روسیه در روند مقابله با داعش و گروههای تکفیری در سوریه با ایران همکاری تاکتیکی دارد، اما چنین رویکرد و اقدامی بهعنوان نمادی از همکاریهای طولانیمدت و راهبردی تلقی نمیشود.
2-2. مقابله با یکجانبهگرایی دونالد ترامپ
ایران و روسیه از سازوکارهای ادراکی و رفتاری نسبتاً مشابهی برای مقابله با یکجانبهگرایی دونالد ترامپ برخوردارند. هرگاه روندهای مبتنی بر یکجانبهگرایی در سیاست جهانی ظهور کند، طبیعی است که زمینه برای شکلگیری الگوهای جدید کنش سیاسی بهوجود خواهد آمد. روسیه درصدد است تا زمینه لازم برای گذار از یکجانبهگرایی دونالد ترامپ در سیاست جهانی را فراهم آورد. در چنین فرآیندی، کشورهایی همانند ایران و روسیه از انگیزه لازم برای ایفای چنین نقشی برخوردار خواهند بود.
رویکرد ایران و روسیه در مقابله با سیاستهای آمریکا ماهیت تدافعی دارد. هیچ کشوری را نمیتوان برای دفاع از خود منع نمود. نقش روسیه در روند امنیتسازی منطقهای ایران بهویژه در روزهای بعد از برجام اهمیت بیشتری پیدا کرده است. کشورهای اروپایی رویکرد نسبتاً خنثی در فضای واکنش متقابل نسبت به ایالات متحده ایفا نمودند. اگرچه کشورهای اروپایی اقدام دونالد ترامپ برای خروج از برجام را مورد انتقاد قرار داده، اما واقعیت آن است که ایران برای حفظ زیرساختهای اقتصادی خود نیازمند همکاریهای فراگیر و چندجانبه خواهد بود.
2-3. موازنه تهدید در نگاه به شرق
نگاه به شرق بخشی از فرآیند موازنه تهدید خواهد بود. ضرورتهای ساختاری روابط بینالملل ایجاب میکند که روسیه و ایران نقش مشارکتی و همکاریجویانه مؤثری را ایفا نمایند. چنین نقشی بخشی از ضرورتهای معادله قدرت و تهدید محسوب میشود. روسیه در زمره آن گروه از بازیگران سیاست بینالملل محسوب میشود که در شکل بندیهای قدرت نظام جهانی میتواند بهعنوان نیروی تأثیرگذار ـ تأثیرپذیر ایفای نقش نماید. علت اصلی نقشیابی روسیه در کنش تعاملی با ایران را باید در قالب معادله قدرت و تهدید جستوجو نمود. واقعیتهای رفتار قدرتهای بزرگ براساس چگونگی معادله قدرت و نقش ساختاری بازیگران شکل میگیرد. هر کشوری همانند ایران و روسیه تلاش دارد تا قدرت خود در برابر تهدیدات را افزایش دهد. نگاه به شرق ایران بهموازات نگاه به ایران در روسیه معنا پیدا کرده است.
براساس چنین رویکردی است که سیاست نگاه به شرق مبتنی بر قالب راهبردی موازنه تهدید معنا پیدا میکند. در فضای موازنه تهدید، هر یک از کشورهای مشارکتکننده در ائتلاف نقش همتکمیلی و در برابر تهدید ایفا مینمایند. تهدیداتی که امنیت و منافع ملی ایران و روسیه را به یک اندازه تحت تأثیر قرار خواهد داد. بنابراین در فضای نگاه به شرق ایران، مقامات روسیه نیز به ایران و نقش منطقهای آن نیازمند خواهند بود.
2-4. چندجانبهگرایی منطقهای ایران و روسیه
چندجانبهگرایی نیازمند همکاریهای فراگیر در راستای تحقق اهداف مشترک خواهد بود. ایران و روسیه بهدلیل قابلیتهای ساختاری و همچنین آسیبپذیریهای منطقهای نیازمند مشارکت در قالب چندجانبهگرایی منطقهای خواهند بود. چنین فرآیندی را میتوان در روابط ایران، روسیه و ترکیه مشاهده کرد. همکاریهای منطقهای ایران و روسیه را میتوان در قالب الگوی تعامل چندجانبه در شرایط بحرانهای منطقهای در سیاست بینالملل دانست.
سفر مشاور امور بینالملل مقام معظم رهبری به روسیه را میتوان بهعنوان بخشی از سازوکارهای کنش دیپلماتیک و راهبردی برای تثبیت موقعیت ایران در برابر تهدیدات نامتقارن منطقهای و تهدیدات سازمانیافته بینالمللی دانست. روسیه را میتوان در زمره بازیگرانی دانست که از الگوی امنیتسازی منطقهای ایران حمایت کرده است. مقابله آمریکا با داعش نیز تابعی از الگوهای کنش سیاسی روسیه در منطقه محسوب میشود. تجربه روسیه در تحولات سوریه، نقش ایران را در تحولات بینالمللی ارتقا میدهد.
ایران یکی از بازیگران جبهه مقاومت است. همکاریهای روسیه و ایران در ارتباط با تحولات سوریه را میتوان بهعنوان نمادی از چندجانبهگرایی منطقهای در مقابله با بازیگران آشوبساز همانند داعش دانست. یکی از دلایل همکاریهای متقابل ایران و روسیه را میتوان براساس ضرورتهای راهبردی روسیه در سیاست منطقهای و نظام بینالملل دانست. قالبهای تئوریک و راهبردی روسیه در سالهای گذشته با تغییراتی همراه شده بهگونهای که انگیزه کنشگری آن کشور در سیاست بینالملل را فراهم میسازد. افزایش نقش راهبردی روسیه در محیط منطقهای را باید در زمرة عواملی دانست که زمینههای اجتماعی برخی از فرآیندهای کنش سیاسی را شکل میدهد.
3. ائتلافسازی در نگاه به شرق
نگاه به شرق صرفاً نمیتواند در فضای ادبیات سیاسی مطرح شود. هر رویکرد ژئوپلیتیکی نیازمند شکلگیری نهادها و ساختارهای مربوط به آن خواهد بود. ائتلافسازی بخشی از سیاست قدرت محسوب میشود. همکاریهای ایران و روسیه میتواند بهگونه تدریجی زمینه شکلگیری نشانههایی از ائتلافسازی را بهوجود آورد. مشارکت ایران و روسیه در پیمان شانگهای نمادی از همکاریهای سازنده برای مشارکت سازمانیافته را اجتنابناپذیر میسازد.
مشارکت ایران و روسیه در سیاستهای منطقهای زمینه تحقق اهدافی را بهوجود میآورد که مبتنی بر همکاری سازنده از طریق ائتلافگرایی خواهد بود. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران نیازمند «ائتلافسازی»، «بیطرفسازی راهبردی»، «همکاریهای تاکتیکی» و «موازنهسازی ساختاری» با بازیگرانی همانند روسیه میباشد که دارای رویکرد ژئوپلیتیکی در الگوهای کنش همکاریجویانه و یا رقابتی در سطح بینالمللی میباشند.
پوتین با جایگزینی مفهوم «چندجانبهگرایی» بهجای مفهوم «نظام چندقطبی» تلاش کرد مؤلفههای رقابت و همکاری در ایده چندجانبهگرایی را جایگزین عناصر رقابت و تنش در اندیشه نظام چندقطبی نماید. چندجانبهگرایی مبتنی بر همکاری و احترام متقابل بهعنوان یک ایده مثبت در نظام جهانی عنصر اصلی اندیشة پوتین در این خصوص و موضوع اصلی آن این بود که روسیه به هیچ کشوری بهعنوان منبع تهدید و یا دشمن نمینگرد و مایل است مسائل و مشکلات جهانی را با استفاده از سازوکارهای سیاسی مرتفع کرده و در این باب «مبنایی دموکراتیک» ایجاد کند.
هرگونه کنش تعاملی ایران با روسیه میتواند زمینههای مشارکت تاکتیکی و عملیاتی را برای مقابله با تهدیدات مشترک بهوجود آورد. همکاری ایران و روسیه بخشی از سیاست قدرت محسوب میشود. در شرایطی که ترامپ از برجام خارج شده، کشورهای اروپایی قادر به تأمین نیازهای اقتصادی ایران نبوده و از همه مهمتر اینکه آمریکا از سیاست کنش پرشدت علیه ایران بهره میگیرد، طبیعی است که ایران نیازمند ارتقاء نقش راهبردی خود در فضای کنش تعاملی با روسیه خواهد بود. روندی که میتواند زمینه تنظیم همکاریهای سازنده برای مقابله با تهدیدات را بهوجود آورد. در چنین فرآیندی هر یک از بازیگران متناسب با مزیت نسبی خود، نیازمند نقش راهبردی هستند.
همکاریهای ایران و روسیه ماهیت منطقهای، تاکتیکی و عملیاتی دارد. چنین نشانههایی از همکاریهای دفاعی و امنیتی را میتوان بهعنوان پاسخی نسبت به تهدیدات فراروی کشورهایی همانند ایران و روسیه دانست. ایران و روسیه گروههای تکفیری و داعش را بهعنوان نیروهای برهمزننده ثبات منطقهای دانسته و تلاش دارند تا شکل جدیدی از روابط همکاریجویانه برای مقابله با تهدید مشترک را در دستور کار قرار دهند.
4. آینده نگاه به شرق در سیاست منطقهای و راهبردی ایران
رویکرد سیاست خارجی واکنشی نسبت به تهدیدات خواهد بود. نگاه به شرق بخشی از معادله قدرت سیاست خارجی ایران در راستای همافزایی نیروهای منطقهای جهت مقابله با تهدیدات نوظهور محسوب میشود. بحرانهای امنیتی میتواند آثار خود را بر روابط کشورها بهجا گذارد. الگوی همکاریهای ایران و روسیه را میتوان بهعنوان بخشی از ضرورتهای موازنه منطقهای دانست.
اگر جمهوری اسلامی ایران از قابلیت و سازوکار لازم برای نقشیابی در روند نگاه به شرق بهره نمیگرفت، طبعاً در آینده با تهدیدات بیشتری روبهرو میشد. تجربه ایران دوران دکتر مصدق بیانگر این واقعیت است که نباید از انگارههای نسبتاً ایستا در سیاست خارجی استفاده کرد. همکاری سازنده مصدق با آمریکا همانند همکاری سازنده تیم سیاست خارجی ایران در روند برجام نتیجه مؤثری برای اهداف سیاست خارجی و امنیت ملی ایران ایجاد نکرده است.
در چنین شرایطی طبیعی است که ایران از سازوکارهای مربوط به «موازنه قدرت» و «موازنه تهدید» در روابط ایران با روسیه استفاده کند. بنابراین نگاه به شرق در شرایط تهدیدات فزاینده منطقهای و بینالمللی بهعنوان بخشی از سازوکارهای انقلابی برای عبور از بحران تلقی میشود. نیازهای ایران و روسیه به همکاری مشترک، زیربنای اصلی شکلگیری روندهای جدید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
یکی از دلایل اصلی مشارکت روسیه در بحران سوریه را باید مقابله با نیروهای اسلامگرا با رویکرد تکفیری دانست. چنین نیروهایی که در جمهوریهای آسیایی روسیه ایفای نقش میکنند، تلاش دارند تا مرکزیت خود را از تمامی حوزههای جغرافیایی در نقطة مشخصی متمرکز نمایند. چنین رویکردی بهمفهوم آن است که هرگونه اقدام سیاسی و امنیتی روسیه معطوف به کنترل بحرانهایی است که در آینده فراروی محیط امنیتی روسیه در جمهوریهای خودمختار آسیایی شکل میگیرد.
ایران و روسیه برای تحقق اهداف امنیتی خود نیازمند سازوکارهای چندجانبهگرا خواهند بود. راهبرد امنیتی جدید روسیه متمرکز بر به چندجانبه گرایی راهبردی در محیط بینالمللی و همبستگی امنیتی در محیط همجوار بوده است. در این راهبرد روسیه، سعی دارد هدف تغییر جایگاه خود به سطح یک قدرت بزرگ را با توجه به حفظ وضع موجود در صحنه بینالمللی تنظیم کند.
انتهای پیام/