دختران می‌دانند و می‌توانند

اساس تشکیل هویت، تلاش ها و فعالیت هایی است که به آن علاقمند و در تعقیب آن هستیم و در برابر فعالیت ها و تلاش های خود است که متوجه می شویم ما که هستیم.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، برای شکل گیری هویتی مطلوب برای جوانان بویژه دختران، اولا نیاز به توجه به موقع و دقیق و همچنین تقویت حس خودباروری و اعتماد به نفس در آنها است. این مهم تا زمانی که خانواده به عنوان مرجع الگوسازی و جامعه- دولت، مجلس،نهادهای ذی ربط- به صورت جدی پای کار نیایند اتفاق نخواهد افتاد و شاهد دخترانی هستیم که در هویت شناسی خود سرگردان و سرگشته هستند.

پرداختن به مسئله دختران و زنان در جامعه با توجه به اینکه نیمی از جمعیت کشور را به خود اختصاص می دهند و به عنوان کسانی که در تمدن سازی و تربیت نسل نقش های پر رنگی دارند، از ضروریات در اجتماع است. زنان در عرصه ها و زمان های مختلف سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و مذهبی و... حضور فعال و پر رنگی از خود نشان داده اند. نه فقط خود که نیروهایی تربیت کرده اند تا در زمینه های گوناگون به جامعه خدمت کنند. با این وجود زنان همیشه به عنوان عنصر دوم در نظر گرفته می شوند.
از این رو، تبیان برای بررسی برنامه هایی که در راستای مسائل و مشکلات زنان طرح ریزی شده است و نقش و اثرگذاری آنها در جامعه، به مناسبت ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر، با توران ولی مراد، کارشناس علوم اجتماعی و مدیر مسئول سایت ایران زنان که دبیر تشکل های مدنی ائتلاف اسلامی زنان نیز بوده است به گفتگو پرداخته است.

 

 زنان و دختران در بازشناسی هویت خود و اینکه که هستند؟، با وجودی که در میدان های مختلف تحصیل، کار، فعالیت های اجتماعی حضور دارند دچار سرگشتی اند.از یک سو زن در دیدگاه انقلاب اسلامی که بر اساس تفکرات و اعتقادات ما شکل گرفته و از سوی دیگر زن غربی که به شکل های مختلف وارد هویت دختران جامعه شده است. هویت واقعی دختر ایرانی چگونه تعریف می شود؟

با انقلاب اسلامی تعریف و تصویری از زن به صحنه آمد که می شود گفت نگاه اسلام به زن است چرا که رهبر این حرکت یک فقیه است. از قبل انقلاب، نگرشی نسبت به زنان وجود داشت که هویت زنان را شکل می داد. متاسفانه همچنان دو مانع برسر راه رشد و تعالی زنان وجود دارد. یکی نگاه متحجرانه که متاسفانه به اسم دین و سنت بود و یک نگاه مدرن غرب گرای که زن را بر اساس جذابیت های جنسی تعریف و در یک کلمه زن را فریبا و عروسکی می بیند.

نگرشی که با انقلاب اسلامی به صحنه آمد باید در همان مسیر و مدار می‌ماند و تقویت و تثبیت و رشد می کرد که از طرف ملت همین بود و همین شد. چه زنان و چه مردان و به طور خاص از سوی زنان آن نگاه که با انقلاب اسلامی آمده بود بالنده شد و خود را تقویت کرد. رشد توانمندی ها و اعتلای زنان در ابعاد مختلف در اثر همین رشد و بالندگی است. متاسفانه آن سیستمی که باید جامعه را هدایت کند و ابزارهای اجرا را در دست دارد و قانون گذاری می‌کند کارش را منطبق و هم راستا با نگاه انقلاب اسلامی به زن به درستی انجام نداد به دو دلیل یکی به علت نقش پررنگ سلیقه ها و تفکرات شخصی و جناحی و دیگری به سبب نقص کار سیستماتیک. نتیجه، عملکردی شد که آلوده به همان دو نگرش از قبل انقلاب به زن بود. جریانی به تحجر تنه بزند و جریانی غربگرای واداده به غرب. قرار بر این بوده است که به عنوان نظام تعریف شویم پس نظام باید در حوزه زن و خانواده، آن زن و دختر مطلوب را تعریف و همه امکانات را در راستای عملیاتی کردن آن فعال کند تا همان را تقویت و در صحنه نگه دارد. یعنی باید چشم انداز، راهبرد، راهکار، نقشه راه بر همان اساس تعیین و بر همین اساس قوه مجریه، مقننه، صدا و سیما و سایر دستگاه های آموزش دهنده و فرهنگساز و... هدایت شوند.

متاسفانه در همه این 4دهه این اتفاق نیفتاده چرا که اصلا زن مطلوب نظام اسلامی نه تعریف شده و نه مبنای کار سیستم قرار گرفته. برعکس آن جا که امکانات ملی بوده یعنی دولت، مجلس، تولیدات فرهنگی و هنری ما در این چهار دهه آن چیزی را که القا کرده و به تصویر کشیده اند، سردرگمی و نقص هویت زن بوده است. یعنی زن همیشه سرگشته بوده که من چه و که هستم؟ ما می‌بینیم که خروجی آن امروزه درجامعه خودش را نشان می‌دهد.

آن دو نگرش متحجرانه و غربگرا که قبل از انقلاب اسلامی بوده اند هر دو حضور دارند و در تقابل هایشان آن که قربانی می شود زن با هویت انقلاب اسلامی است. جریانی که زن را با نگرش غربگرا تعریف می کند با استفاده از رسانه ها و فضای مجازی و شبیخون فرهنگی همچنان زن را ابزار جنسی می‌بیند و بسترساز همین نگاه است. خاصه، این جریان تقابلش با نظام اسلامی را با استفاده از همین موضوع به پیش می برد. واضح تر این که امکانات و مشخصا حمایت ها و پشتیبانی نیروهای مقابل نظام اسلامی همین موضوع را ابزاری جهت تقابل با نظام اسلامی هم کرده اند.


 

 چرا با وجودی که در نگاه اسلام و انقلاب اسلامی زن کانون و محور است، تاکنون تعریف جامع و مشخصی برای "هویت زنان" ارائه نشده است؟

هویت زنان و موضوعات مرتبط با آن ها با دو اشکال روبرو بوده و همچنان هست. از یک طرف عملکرد اشتباه مسئولین که سیستماتیک عمل نکرده اند و موضوع زنان برایشان محملی برای توان افزایی سیاسی خودشان بوده است. دیگر این که حمله‌ای به لحاظ فرهنگی انجام شده و همان هویت عروسکی و ابزار جنسی به زن را القا کرده اند که هم راستا با کلیه نیروهای مخالف و معاند، همچنان زنان را نشانه رفته اند. این دو باعث آشفتگی بیشتر زنان و دختران می شود. اما از طرف دیگر دخترانی که با نگاه انقلاب اسلامی خودشان را تربیت کرده‌اند وجود دارند که با آن دو آفت روبرو هستند.

 

 در جامعه شاهد هستیم که نه در قالب الگو و نه در تعریف درست از هویت دختر ایرانی موفق عمل نکرده ایم به همین علت نمود دخترانی که هویت شان به سوی یک زن غربی گرایش دارد، بیشتر است. بر این اساس در نوع دغدغه و خواسته های دختر دیروز و امروز نیز دگرگونی رخ داده است. با روند مدرن شدن و عصر ارتباطات و تکنولوژی و نبود یک هویت ایرانی برای دختران، مسیر حرکت آنها در آینده چگونه خواهد بود؟

بیش از 80 میلیون جمعیت هستیم که نیمی از آن را زنان و دختران تشکیل می دهند. بیشتر دختران خود را آن چنان که بایسته و شایسته یک دختر با کرامت انسانی است تربیت کرده و می کنند. این افراد موضوع اولشان لایک و دیسلایک و لذت جویی نیست. اگر در جامعه دختران به گونه دیگر دیده می شوند کسانی اند که به دنبال خودنمایی هستند پس بیشتر به چشم می آیند. در شکل گیری شخصیت مؤلفه‌های مختلف موثر است از ژنتیک، تا خانواده، فامیل، آموزش و پرورش، گروه دوستان، رسانه های مختلف مولفه های شخصیتی و از این قبیل عوامل.. در تربیت فرزند موثر هستند.

درست است که با آفت هایی روبروایم، هر چه خانواده در تربیت تلاش می کند، از طرف دیگر با شبیخون فرهنگی نیز مواجه هستیم. بعضی از جوانان ما آلوده به این آفت‌ها شده اند. دنیای مدرن با خودش آسیب های خودش را می آورد؛ فردیت و لذت جویی از مؤلفه های دنیای مدرن نه فقط برای دختران بلکه برای همه است. فردگرایی، لذت جویی، دنبال خواهش و میل نفسانی رفتن از آموزه های دنیای غرب است. به دنبال امیال نفسانی رفتن که در مقابل نگرش اسلامی که به تقوا، خویشتن داری و کنترل هوای نفس به وسیله عقل دستور می‌دهد. خویشتن داری مشخصاً یعنی عقل بر شهوت غلبه دارد. فعالیت های آدم‌ها بر اساس دو انگیزه شهوت و عقل صورت می گیرد.


 

 فرمودید که لذت طلبی و لذت خواهی از مولفه های دنیای مدرن است و در مقابل نگرش اسلامی خویشتن داری را توصیه می کند. اما آموزه های تربیتی در خانواده، آموزش و پرورش، صدا و سیما، سینما و... هم بر این نگرش برنامه ریزی می کنند؟

متاسفانه این عقل مداری و عقل پروری در جامعه ما بخصوص برای دختران به صحنه نمی‌آید چون فرهنگ پدرسالار یا فرهنگ نگاه ابزاری و عروسکی به زن وجود دارد. عقل باید پرورش پیدا کند. اگر کلیه مسیرها یعنی از خطابه ها گرفته تا تولیدات ادبی، هنری، سینما، تلویزیون و یا عملکرد مسئولین زن، با نمی داند، نمی تواند و یا جذابیت های جنسی هویت زنان را تعریف کرده است. وقتی می خواهند وزیر یا نماینده زن انتخاب کنند نگاه شان بر این اساس است که زن نمی داند و نمی تواند. این چند صندلی به زنان هم سهم سیاسی برای گرفتن رای زنان است. عملکرد بر این اساس که زن یا جوان نمی داند و نمی تواند یعنی عقل زن پرورده نشود. شما زمانی که بگویید می‌داند و می‌تواند این دانستن و توانستن در عمل تمرین می‌ شود و عقل و توانایی پرورش می یابد یعنی مبنایی است که تقوا را تقویت می کند.

 

در قیاس با گذشته حضور زنان در عرصه های مختلف سیاسی، دانشگاهی، اجتماعی و... بیشتر شده است و به طبع نگاه امیدوارانه تری به حل مشکلات زنان بوجود می آید. اما کسانی که در پست های مختلف قرار گرفته اند گرچه به تعبیری می توانند نقش یک الگوی موفق را برای سایر زنان ایفا کنند امابا حضور آنها گره ای از مشکلات دختران باز نشده است.

پُست گرفتن مسئله نیست مسئله همان "می‌داند و می‌تواند" زنان است که مهم است. این چهار دهه حتی مسئولین ما در عملکردشان نگاهشان این بوده که زنان نمی‌دانند و نمی‌توانند، به همین دلیل راه پُست های عالی را بر زنان بسته اند. البته انحصارطلبی هم به این نگرش اضافه می شود. بعد از 4دهه کارنامه کاری زنان سبک است پس بهانه هم دارند برای این که راه بر زنان همچنان بسته باشد. وقتی بخواهند یک وزیر انتخاب کنند به سابقه کاری و کارنامه عملی او نگاه می کنند پس خود به خود زنان از گردونه خارج می شوند. یعنی از همان ابتدا با دانستن و توانستن زنان مقابله شد. این عملکرد مخصوص یک جریان سیاسی خاص نبوده است. همه چه آن ها که شعار زنان را داده اند و چه آن ها که نداده اند در عملکرد مثل هم عمل کرده اند.

گرفتن پست‌ها رقابتی بوده است که به راحتی زنها را کنار گذاشتند. به طیف و نگرش‌های سیاسی هم مربوط نیست کلاً زنان را حذف و به آنها القاء کردند که نمی توانند و نمی‌دانند. با این تفسیر و این عملکرد مسئولین ما به دنبال کدام هویت دختران هستیم؟


 

 با این نگرش هیچگاه نه زنان به علت توانایی شان در میدان های مختلف وارد می شوند و نه مشکلی از مسائل زنان جامعه حل می کنند، چگونه باید این تفکر را از بین برد؟

راه برون رفت از این مشکل، اصلاح عملکرد است که راه ناممکنی نیست. هر چند سه دهه امور زنان که پست هایی برای زنان بوده با این سهم ها بازی سیاسی شده است. به عبارت روشن وقتی زنان را برای دولت، لیست‌های مجلس و شورای شهر قرار می دهند این پست ها توسط جریان‌های سیاسی در اختیار زنان قرار می گیرد و این جریان ها هم خواست های خودشان را از زنان دارند، اینکه در انتخابات بعدی رای زنان را برای همین جریان جذب کنند. خانم‌هایی که در این منصب ها قرار می گیرند، تعهدشان به افراد و جریان سیاسی است که آن ها را در این جایگاه قرار داده اند. عملکردشان نشان می دهد که توان افزایی جریان سیاسی مطبوع خودشان هدفشان بوده، از این رو مشکلات و مسائل زنان حل نشده روی زمین مانده است.

چند سال از عمر همین مجلس می‌گذرد؟ تعداد زنان مجلس اضافه شد اما رفع مشکلی از زنان در عمل به صحنه نیامد چون کار سیاسی می‌کنند حتی نظارت بر عملکرد دولت هم انجام نشد. بازدید از طرح و قیچی کردن روبان و رفتن به روسیه برای دیدن فوتبال و انجام مصاحبه و ایجاد جنجال که رفع مشکلات زنان و خانواده نیست. یکی از وظایف مجلس نظارت بر عملکرد دولت است. یکی از وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام هم همین است. اشکال و نقص اصلی این است که پست‌های که به نام زنان گرفته شده، بدون نظارت است و باید پرسش گری شود.

در پست های عالی و مدیریتی زنان قرار نیست حضوری نمایشی داشته باشند بلکه بر اساس توانمندی و شایستگی و دغدغه مندی باید که در صحنه باشند. خانمی که نه در حوزه زنان فعال مدنی بوده نه مطالعات خاصی دارد و نه مدیریتی داشته به یکباره مشاور و معاون وزیر یا معاون رئیس جمهور می شود یعنی این انتخاب یک بازی سیاسی بوده چرا که انتخاب انتخاب سیاسی و در واقع مهره چینی بوده و نه شایسته سالاری. خانمی که به واسطه پدر، همسر، برادر، و فامیلی و دوستی و مشخصا باند سیاسی با گزینش از طرف جریانی پست را در اختیار می گیرد آن چه از او خواهند خواست این است که امکانات را در اختیار داشته باشد تا در خدمت همان حزب باشد که البته او هم در همین راستا در صحنه فعال خواهد بود.


 

 چگونه باید زنانی که در جایگاه های مختلف قرار می گیرند را نه به جریان سیاسی و حزب بلکه به جامعه زنان و حتی ملت و بهبود مسائل مربوط به آنها متعهد کرد؟

راه رفع این اشکال نظارت است؛ هم نظارت مدنی هم دستگاه هایی که کارشان همین است و هم رسانه ها. باید دستگاه‌های نظارتی و سیستم نظارتی خلق شود. مثلاً مرکز عالی زنان و نهاد فراقوه ای زنان که رهبری به آن اشاره کردند باید سیاست ها را ابلاغ کند، برنامه را بدهد، گزارش بگیرد و نظارت کند. تقویت تشکل‌های زنان، ایجاد شبکه به این صورت که زنان از بستر مدنی نظارت کنند. معاونت امور زنان به هیچ کس پاسخگو نیست و خودش را موظف به پاسخگویی نمی‌داند. رئیس جمهور هم می‌بینیم که نظارتی بر آن‌ها نمی‌کند. باید رسانه ها، نقش نظارتی خود را با قوت جلو ببرند که مسئولین و معاونین پاسخگو باشند تا امکانات ملی در جهت رفع مشکلات زنان فعال شود که یکی از آنها آفت‌هایی است که بر سر راه هویت زنان است.

به روشنی یک جریان سیاسی در تعیین چشم انداز و افق پیش رو و نقشه راه با نگاه انقلاب و نگاه ارزشی فاصله دارد ولی با جریان سکولار، فمنیست، و ضد انقلاب خودش را تنظیم می‌کند و امکانات را در همین راستا به کار می گیرد. برای همین می‌بینیم وقتی تعریف از عدالت جنسیتی ارائه می دهند بر اساس منابع توسعه هزاره شاخص ها و نه اسناد بالادستی نظام و سیاست های ابلاغ شده رهبری تعیین می کنند.


 

 دختران در هر نقشی-دختر، خواهر، همسر، مادر- قرار بگیرند خواسته هایی از خانواده، جامعه و مسئولین دارند. به عنوان فردی که در اجتماعات مدنی زنان فعال است مهمترین مطالبه امروزه این قشر چیست؟

دختر؛ یعنی زن در مقام دختری که سن آن مشخص نیست از یک تا 60 سالگی به او دختر گفته می شود. طرح مطالبات به صورت موردی گرچه خوب است اما عملیاتی نیست. اگر قرار باشد که خواسته های زنان و دختران امروز مطرح شود و مشکلات خودشان را بگویند هر قشر و سن، خواسته ها و مطالبات خودش را دارد. زن خانه دار، دختر دانشجو، دانشگاهی، کارمند، عشایری، روستایی، کارآفرین، صنعتگران دستی، زن سرپرست خانوار و غیره هر یک مطالباتشان فرق می‌کند. می بینیم چون متاسفانه بلندگو در دست افراد سیاسی است آنها مطالبات خودشان را مطرح و پی گیری می‌کنند. معاون و مشاور امور زنان و مجلسی ها پست گرفتن زنان را پی گیر هستند که یک مطالبه سیاسی است. این موضوع مطالبات همه نیست. مشکل کلیدی زنان این است که امکاناتی که به اسم زنان گرفته شده و پست‌هایی که به اسم زنان و از سهم آنها در دولت، مجلس، شورای شهر و نهادها و سازمان‌های مختلف اختصاص یافته، وظیفه خودشان را برای رفع مشکلات زنان متناسب با شان دستگاه انجام نمی دهند.

کار درست برای این پُست ها از نظر منِ مدنی با تعریف کسی که آن مقام را گرفته است فرق می‌کند. کسی که در جایگاه قرار گرفته در پی رضایت جریان سیاسی خودش است تا در بخش بماند اما از نظر من به عنوان فعال مدنی و رسانه ای این است که از زنان و دختران و خانواده رفع مشکلات و آسیب ها بشود و امکاناتی که به نام زنان و سهم زنان است در جهت رفع مشکلات زنان به کار گرفته شود و اگر در جهت تقویت جریان سیاسی باشد و نه رفع مشکلات زنان این بازی دادن ملت است و خوردن و بردن سهم آن ها از امکانات ملی توسط جریان سیاسی. باید از مسئولین پرسش گری و نظارت صورت گیرد تا کارها بر اساس سلیقه شخصی و به نفع جریان سیاسی نباشد.


 

 زنانی که با تمام توان خود در مراحل مختلف زندگی ایستادگی کرده اند در جامعه بیشمارند. اما در زمینه الگوسازی و تبدیل کردن چنین زنانی به یک مدل برای دیگر دختران در کشور، یا کاری صورت نگرفته یا اگر انجام شده آنقدر ضعیف بوده که جلوه بیرونی برای دختران نسل جدید نداشته است.برای تبدیل یک زن ایرانی موفق به یک الگوی کشوری و حتی جهانی چه باید کرد؟

زن در انقلاب اسلامی با کرامت انسانی تعریف می شود. انقلاب اسلامی در تقابل با نگرش ابزاری و جنسی به زن است. او توانمند، تاثیرگذار، انتخابگر، متعهد و مسئول است، می داند، می تواند، با نفوذ، تصمیم گیرنده و تصمیم ساز، و پیشرو و پیشتاز است. او در عین حال که نقش خانواده و تربیت فرزند را قربانی نمی کند نقش های اجتماعی را هم به عنوان یک انسان توانمند و متعهد انجام می دهد. از این رو ، به عنوان یک انسان ساز اولویت اول، تربیت نسل است علاوه بر تربیت نفس خودش، تربیت نسل و آرامش خانواده را نیز بر عهده دارد. این‌ نگرش و این خصویت ها باید مدل شود و مدل چشم انداز را نشان می‌کند.

لازم است تا کلیه امکانات آموزشی و فرهنگسازی و شرایط برای تربیت و پرورش این زن را به تصویر بکشند و این تصویر را حفظ، نهادینه و تثبیت کنند. هر دستگاه به تناسب مسئولیت خودش فعال باشد. در فیلم های ایرانی در همه این چهار دهه، زن مشکل هویت گم شده دارد در حالی که با انقلاب هویت گمشده زن به صحنه آمده و تاریخ را ساخته است. ما فیلم های زیادی داریم که زن را نماینده مجلس، دکتر یا دارای سمت معرفی می کند اما باز هویت محدود کلیشه ای با یک حضور تعریف شده شخصی و خانوادگی از او نشان می دهد، باز یک انسان ناتوان ناکارآمد که چاشنی پرخاشگری و اعتراض و خشونت هم به او اضافه شده. کسانی که خوراک فرهنگی تهیه می‌کنند اعم از نویسنده، کارگردان، تهیه کننده، بازیگر و.. همه با آموزه های غربی رشد می‌کنند یعنی خوراک آموزشی آن ها غربی است. حالا یکی فمننیست می‌شود یکی زن را عروسکی و فریبا با جذابیت های جنسی تعریف می کند و یکی هم اداهای پسرانه را برایش پررنگ می کند ولی در همه این ها زن موجودی ناتوان به تصویر کشیده می شود.


 

 برای دختران نسل جدید پذیرش الگوهایی چون زن دفاع مقدس و انقلابی دشوار است. به این سبب که الگوسازی مناسبی از آنها نشده است. دخترانی که با مادران هم نسل با زن دفاع مقدسی و انقلابی، تفاوت سلیقه و نگاه دارند. در این مسیر، فرزندان دختران دهه های هفتاد به بالا شکاف بیشتری با آن الگو پیدا می کنند. چگونه می توان این الگو را برای نسل جدید تبیین کرد؟

آیه "إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ"، تغییر برای به دست آوردن نعمت نیست بلکه از دست دادن نعمت و از نعمت به نقمت است. اگر انسان نعمت را قدر نداند آن را از دست می دهد. نعمت را باید شکرگذاری کرد و شکرگذاری فقط به کلام نیست، به کار گرفتن درست و قدردانی هم هست. زنی که با انقلاب اسلامی به صحنه آمد با آن همه لیاقت و پتانسیل، سیستم موظف بوده است که در جهت حفظ و تقویت و بالندگی آن بکوشد و دختران نسل های بعد را با همان تعریف و تصویر تربیت کند. نمی شود جامعه در تربیت از یک طرف به حال خودش رها شود و از طرف دیگر دشمن همه راه ها را برای خراب کردن آن به کار گیرد و توقع داشته باشیم که همان هویت حفظ شود. یک گل در باغچه هم به مراقبت احتیاج دارد. نسل هایی که آمدند نمی دانند چه بوده ایم و چه راهی را آمده ایم و چه بهایی داده ایم. قدر نعمت برایشان نشان داده نشده.

وزارت فرهنگ و ارشاد ما برای حفظ ارزش های این انقلاب و دفاع مقدس و برای تثبیت آن در صحنه چه کرده است؟ در حالی که خود انقلاب هم نتیجه عملکرد زنان بوده است. این تربیت زنان بوده که فرزندانشان خواستار اسلام و استقلال و آزادی بوده اند. فرزند صالح زیر دست مادر صالح تربیت می شود و خانواده سالم است که جامعه سالم را شکل می دهد. مجلس و دولت و سازمان ها و وزارتخانه ها و دستگاه ها تا چه حد به وظیفه خود برای رشد و بالندگی زنان با نگرش انقلاب اسلامی به زن عمل کرده اند؟ جواب منفی است و مردودند. اگر برای دختران هر خصوصیاتی را می پسندیم همه امکانات موجود را اعم از قانونگذاری، فرهنگسازی و اجرا باید سازمان یافته، همه جانبه نگر و همراه با هم در راستای دستیابی به چنین دخترانی در صحنه فعال داشته باشیم.

فضای کلی و عملکردها اشکال اساسی دارد. چشم انداز و نقطه مطلوب برای زنان و دختران به عنوانی در سیسستم تعریف نشده تا همه امکانات برای دستیابی به همان تعریف فعال باشند. جریان های سیاسی هر کدام به تناسب قدرتی که در اختیار دارند و به نسبت امکاناتی که در اختیار گرفته اند تعریف و تاثیر خود را می گذارند و جامعه را به سمت نگرش خود هدایت می کنند و این ضعف سیستم است. هر کدام هر چقدر که زورشان برسد می خواهند همان بشود و این یعنی ایجاد سردرگمی برای هویت زنان و دختران. سیستماتیک یعنی تعیین تعریف منسجمی از زن مطلوب که به عنوان سند بالادستی و راهبری همه دستگاه ها و نهادها و سازمان ها بر آن اساس کارکنند و اگر کار نکردند مورد سوال قرار گیرند.

منبع:تبیان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها