پرونده ویژه؛ توطئه شیشهای- ۷|توطئههای برنامه ریزی شده در شهر به شهر سوریه
یاسمن آبی برای تک تک شهرهای سوریه برنامه ویژهای طراحی کرده بود تا از طریق ابزارهای مختلف مردم را اغوا کرده و آنها را به همراهی با توطئه براندازانه خود مجبور کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، غرب و رژیم صهیونیستی قطعاً هر موضوع مرتبط با رویکرد اتحاد امت عربی و اسلامی را رد میکنند، چرا که میدانند این اتفاق باعث ایجاد قدرت فراوان انسانی، سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و فرهنگی مسلمانان میشود و مانعی در برابر تلاشهای غرب جهت نفوذ در خاورمیانه مملو از منابع پولی و انرژی خواهد بود. منطقهای که موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب منافع جهانی دارد. از همین رو رویکرد استراتژیک غرب از مدتها پیش تاکنون بر اساس تجزیه منطقه و به ویژه دولتهای بازدارنده منطقه نظیر سوریه ، عراق ، لبنان و مصر رقم خورده است تا آنها را تحت اراده سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود قرار دهد.
پروژه تجزیه سوریه و از بین بردن هویت عربی و اسلامی آن بخشی از پروژه خاورمیانه جدید بود که با استفاده از مبنای « هرج و مرج خلاق» و با به کارگیری گروههای گستردهای از عناصر مسلح و تروریست با تسلیحات فراوان و کشنده و ضمن آمادهسازی مادی و روانی این عناصر تحت عنوان عملیات موسوم به « یاسمن آبی» از 7 سال پیش تاکنون به اجرا گذاشته شده است.
با توجه به نزدیک شدن به پایان زمان موجودیت گروههای تروریستی در سوریه، هر اندازه که با حجم بالای توطئهها و اهداف آمریکایی- صهیونیستی برای سقوط دولت سوریه یا تجزیه آن بیشتر آشنا میشویم، ابعاد شکست طرحهای آمریکایی و صهیونیستی بیش از پیش خود را نشان میدهد.
بخش نهم: دومینوی شهر به شهر تحولات برنامهریزی شده در بحران سوریه
نگاهی به تحولات سال های گذشته سوریه و منطقه نشان میدهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش کرده با وجود شکست در مراحل گذشته، جسته و گریخته اهداف پروژه مذکور را بر اساس نسخه اصلی خود محقق سازد. حمله ترکیه به شمال سوریه، تجزیهطلبی کردها، تحولات جنوب و شرق سوریه همگی برگرفته از نسخه اصلی عملیات یاسمن آبی است.
برنامهریزی حمله به سوریه تنها مختص این کشور نبود، بلکه قرار بود خشونتهای قومی ـ مذهبی کل منطقه را در بر بگیرد. همه تحولات مصر و بازگشت انفجارها در عراق را شاهد بودند. بر این اساس عربستان و بحرین و بسیاری از مکانها در درگیریهای فرقه ای و مذهبی غرق میشوند. در سوریه اما توجه بیش از حدی برای انتخاب اماکن اجرای عملیات صورت گرفت. واشنگتن حتی در اردن نیز شبکههایی را به وجود آورد که با شعلهور شدن درگیریهای فرقه ای در سوریه، شمال اردن نیز وارد این درگیریها شود.
سازوکار انتخاب مناطق اعتراضات و درگیریها شامل موارد زیر است:
1- بُعد استراتژیک: در این راستا مکانهایی انتخاب می شد که قادر باشد پایتخت را از محلهای درگیری فرقه ای جدا سازد.
2- بُعد ترکیب جمعیتی: مشخص کردن مکانهایی که در آنها بتوان درگیری قومی ـ مذهبی ایجاد کرده و در آنجا کشتارها و جنایتهای فجیع را عملی ساخت.
3-بُعد نظامی: در این راستا تلاش ویژه ای برای تعیین راهکارهای خارج کردن پایگاههای موشکهای استراتژیک از دسترس فرماندهان سوریه و همچنین انتخاب مکانهایی که ارتش در آنها به علت بروز جنگهای خیابانی زمینگیر شود، صورت گرفت.
پنج منطقه از مناطقی که ناتو در اطراف دمشق آنها را انتخاب کرده بود شاهد تظاهرات و اعتراضات بودند. این مناطق عبارت بودند از: دوما، حرستا، التل، الحجر الاسود و عرطوز جدید. این در حالی بود که اکثریت ساکنان این مناطق از حامیان نظام بودند. با مقایسه مناطق انتخاب شده بر اساس طرح آمریکا برای عملیات یاسمین آبی با مناطق اطراف پایتخت سوریه اقدامات زیر دنبال میشد.
- شعلهور کردن اعتراضات در درعا، حمص و شهرهای ساحلی به ویژه بانیاس و لاذقیه.
- آتشزدن دادگاهها برای گرد همآوردن متهمان امنیتی تحت پیگرد جهت تشکیل باندهای تروریستی از آنها.
- انجام جنایتهایی که موجب درگیری مذهبی شود.
- کشاندن ارتش به درگیریها از طریق فتنهانگیزی و کشتار تظاهرات کنندگان و متهمکردن نیروهای امنیتی به آن و انتشار گروههای مسلح کوچک در منطقه که این مورد نیز با اخذ اعترافات از بازداشتشدگان در خلال تحقیقات اثبات شد.
- زمینگیر کردن ارتش در جنگهای خیابانی از طریق درگیری با گروههای مسلح آموزشدیده و کاملاً مجهز که اکثریت آنها تابعیت غیرسوری داشتند.
- انتقال درگیریها به ورودیهای پایتخت با هدف محاصره آن.
- ارتکاب قتل و کشتار و اعمالی که خشونتهای قومی و مذهبی بزرگ را رقم بزند و اعمالی که موجب تحریک قومیتهای مختلف شود.
- آغاز هجوم باندهای تروریستی مزدور از لبنان برای حمله به یگانهای موشکی استراتژیک و اشغال آنها.
- انتقال درگیریهای قومی ـ مذهبی به پایتخت سوریه با هدف شعله ور کردن خشونت ها در جنوب حومه دمشق.
- آخرین مرحله پس از فروپاشی ارتش سوریه در این پروژه، ورود ارتش اسرائیل از جنوب به بهانه حمایت از دروزیها، ورود ارتش ترکیه از شمال به بهانه حمایت از اهل سنت و ورود ناتو از طریق دریا به بهانه حمایت از علویها و البته برای نظارت بر تجزیه فرقه ای و مردم شناختی منطقه برای کوچدادن مابقی کسانی که طی درگیریها از مناطق مورد نظر خارج نشدهاند
- شبکه الجزیره اقدام به برجستهسازی سخنرانیهای جمعی از مزدوران واشنگتن به اسم رهبران قومیتها و طایفههای مختلف کرد. البته در ذکر نام این افراد ملاحظاتی صورت گرفت و تنها این موضوع مطرح شد که همه این سخنرانان از علمای دینی هستند.
- قرار بود درگیریها بعد از مدتی در شمال اردن و جنوب ترکیه نیز شعلهور شده و آمریکا پروژه ایجاد کشورهای کوچک متخاصم را عملی سازد.
- حمله به اردن با هدف نابودی آن و انتقال پادشاهی هاشمی به حجاز و تبدیل اردن به عنوان وطن جایگزین فلسطینیها.
توطئه دشمن در درعا چگونه شکست خورد
قبل از آغاز بحران سوریه از شهر درعا، برخی جوانان تحریک شده اقدام به نوشتن شعارهای ضد دولتی در دیوارها و خیابانها کرده بودند که بازداشت شدند. قرار بود، بازداشت این جوانان به عنوان بهانه ای برای گسترش اعتراضات مردمی به کار گرفته شود. در سایر استانها نیز تیم گسترده ای از مزدوران ایجاد شده بودند که اقدام به انتشار شایعات و تحریک مردم میکردند.
لشکر چهارم سوریه ،عناصر ارتش و افراد نزدیک به دولت و شخص بشار اسد هدف اتهام زنیهای این پروژه بودند. رسانههای مرتبط با طرح یاسمن آبی سرتیپ ماهر الاسد را به عنوان فرمانده لشکر معرفی کرده و هر نظامی در ارتش سوریه را عضوی از لشکر چهارم معرفی میکردند، این در حالی بود که این لشکر اصلا از پایگاههای خود خارج نشده بود.
مهاجرت دادن تمامی اهالی درعا و ایجاد فتنه برای مهاجرت بیش از یک میلیون غیرنظامی در عرصه تئوریک موضوعی مشکل به نظر میرسید، اما با طرح یاسمن آبی همه چیز تفاوت میکرد و این موضوع تنها به زمان نیاز داشت.
بثینة شعبان مشاور اطلاع رسانی رئیسجمهور سوریه به نقل از بشار اسد آغاز بستهای از اصلاحات را در کشور اعلام کرد، اما بنا بر دیدگاه آمریکاییها این رویکرد تنها نشان دهنده ضعف و ترس سران سوریه بود. این موضعگیری چهار روز بعد از آغاز اعتراضات مطرح شد، همین رویکرد باعث شد واشنگتن تحریک به رو کردن برگههای خود شود، چرا که تصور میکرد اسد ترسیده است. در پی این تحولات دیداری بین بشار اسد رئیسجمهور سوریه و هیئتی از اهالی درعا برگزار شد. اعضای هیئت از بشار اسد خواستند تا نیروهای امنیتی را از شهر خارج کند، با عقبنشینی نیروهای امنیتی از درعا افراد مسلح به خیابانها ریختند. این اقدامات برگههای دشمن را رو کرد، ارتش سوریه وارد درعا نشد و این شهر همچنان تحت تسلط گروههای مسلح باقی ماند.
مقامات سوری در این راستا اطلاعات خود را در مورد گروههای تروریستی و مناطق استقرار آن ها کامل کردند. ارتش تنها به علت شهادت نظامیان خود وارد این شهر نشد، بلکه اطلاعاتی را که برای پاکسازی درعا بدون خسارتهای انسانی نیاز داشت، جمعآوری کرد. در این میان گروههای مسلح نیز به خانههای افسران ارتش حمله میکردند تا آنها را نسبت به سرنوشت خانوادههای خود بترسانند و افسران در سایه این ترس واکنشی از خود نشان دهند. آنها سعی داشتن هر گلولهای که شلیک میکنند، با خمپارهای از سوی ارتش سوریه پاسخ داده شود.
مدتی بعد با مداخله یگانهایی از ارتش غائله درعا به طور موقت مرتفع شد. آمریکاییها از این موضوع غافلگیر شدند، چرا که انتظار مداخله یگانهایی از لشگر 16 را نداشتند. در این درگیریها هیچ یگانی از لشکرهای مستقر در درعا وارد عمل نشده بودند. بعد از قطع خطوط تلفن در درعا به مدت دو روز ضربه سنگینی به مخالفان وارد شد و شهر با سرعت فوقالعادهای پاکسازی شد.
بشار اسد بعد از پاکسازی شهر دستور عفو تمام کسانی را صادر کرد که سلاح خود را زمین گذاشته و اطلاعاتی که در اختیار دارند را ارائه کنند. این یک ضربه سنگین و غیرقابل انتظار بود. در این شرایط گروهکهای مسلح کاملاً پوشش مردمی خود را از دست دادند. به این ترتیب مردم متوجه شدند که این نیروهای امنیتی نیستند که تظاهراتکنندگان را میکشند، بلکه گروهکهای مسلح سازماندهیشده این کار را انجام میدهند.
روند فتنهانگیزی در مرحله بعد به سویداء رسید. در پی این اقدام تجاوز به عنف بر ضد تعدادی از معلمان زن صورت گرفت که در درعا کار میکردند. همین جنایت در مسیر جرمانا و در عرطوز در مسیر جبل الشیخ نیز تکرار شد. این مناطق که شامل سویداء تا جرمانا و الکسوه تا منطقه جبل الشیخ در بقاع غربی در لبنان و منطقه الزرقاء در روستاهای المثلث بود، بر اساس این طرح باید از وجود اهل تسنن تخلیه میشد.
طرحی که برای آن برنامهریزی شده بود، فتنهانگیزی در منطقه الجبل در السویداء بود که قرار بود از طریق تأثیرگذاری بر آنها در چندین مرحله دنبال شود. این طرح با برجسته کردن شخصیتهای مخالف دولت که موقعیت اجتماعی در این منطقه داشتند، آغاز میشد. طبعاً چنین فردی وجود نداشت. هر چند که قرار بود از خارج از این منطقه بر احساسات مردم الجبل تاثیر گذاشته شود.
در حالی که برخی به دنبال فتنه انگیزی نهایی در الجبل بودند، آمریکا برای موضوع دیگری برنامهریزی میکرد، واشنگتن به دنبال ایجاد درگیری در داخل الجبل بود، نه تظاهرات. آمریکاییها به خوبی میدانستند که تظاهرات نمیتواند یک دولت را ساقط کند. آنها میدانستند که فریب رسانهای بهترین اقدامات است. تمام چیزی که آنها میخواستند ایجاد درگیریهای طایفهای بود تا از آن به عنوان اهرم فشاری بر ضد دولت سوریه استفاده کنند.
مقامات سوریه در جرمانا راه فتنه را از طریق اعمال قوانین ترافیک سد کردند و مزدوران ناتو راهی برای فتنهانگیزی در این شهر پیدا نکردند. در عرطوز احتمالاً حمله به اتوبوس معلمان زن تدابیر امنیتی در این شهر را افزایش داد و راه بر فتنه انگیزی در آن بسته شد. در حجر الاسود و القدم قرار بود بعد از ایجاد فتنه در جنوب، این مناطق نیز شعلهور شود، اما شکست فتنهانگیزان در درعا تحولات موجود در حجر الاسود را متوقف کرد. تحولاتی که قرار بود درگیریهای فرقهای را به ورودیهای دمشق منتقل کند. در درعا گروههای تروریستی موفق شدند مسیر یک اتوبوس که معلمان زن مدرسه را منتقل میکرد، ببندند. اما راننده موفق به فراری دادن اتوبوس از دست تروریستها شد.
سه روز پس از ورود ارتش عربی سوریه به درعا روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشت که اسرائیل باید بر توانمندیهای ارتش سوریه تجدیدنظر کند. دشمنان از قدرت ارتش و همبستگی ملت با آن و آگاهی مردم به ویژه در مناطق جنوبی سوریه شگفتزده شده بودند.
در پی این اتفاقات یک پایگاه جاسوسی اسرائیلی، اطلاعاتی از عملیات یاسمن آبی را منتشر و مرگ این عملیات را اعلام کرد. این پایگاه همچنین با تهدید کردن اعراب نوشت که الان حضور افسر اماراتی در این عملیات فاش شده و اگر این کشورها در تجاوز علنی آینده بر ضد سوریه شرکت نکنند، تمام عربهایی که در توطئه بر ضد سوریه حضور داشتند، رسوا خواهند شد.
با شکست عملیات یاسمن آبی در سالهای 2006 و 2011 آمریکا به مرحله جدیدی از تجاوز بر ضد سوریه وارد شد. به این ترتیب آمریکا متوجه شد که پروژهاش در منطقه کاملاً از بین رفته است، به همین علت تصمیم گرفت عملیات دیگری را اجرا بگذارد تا شاید بتواند مزدوران ارشد خود را نجات دهد. مرحله دوم تجاوز به سوریه از طریق طرح جایگزین اسرائیلی برای تحریک اخوان المسلمین و تأمین پوشش جهت ورود ارتش ترکیه بود. بعد از شکست رژیم اسرائیل در جنگ ژولای و عدم وجود جایگزینهایی برای آن، تجاوز انجام شده در سال 2011 به گونهای طراحی شد که در صورت شکست با جایگزینهایی همراه باشد. این جایگزین ایجاد شکاف در مرزهای ترکیه و لبنان بود تا از آن به عنوان اهرم فشار بر سوریه جهت باجخواهی سیاسی بعد از شکست توطئه فتنهانگیزی و تجزیه سوریه استفاده شود.
همچنین توطئه جایگزین، فتنهانگیزی در شهرهای حماه و جسر الشغور بود که البته تمرکز ویژه بر روی شهر حماه بود. قرار بود گروهکهای مسلح به منطقه اعزام شوند تا شهر جسر الشغور را اشغال کنند. مداخله یگانهای نظامی سوریه برای آزادسازی این شهر با مداخله ارتش ترکیه به بهانه حمایت از غیرنظامیان همراه میشد و به این ترتیب شکافی ایجاد میشد که تحت عنوان منطقه بیطرف از آن استفاده میشد و شورای انتقالی به رسمیت شناخته شده از سوی اروپا و آمریکا و دولتهای عربی در این منطقه شکل میگرفت. به این ترتیب باجخواهی از دمشق آغاز میشد و در این شرایط سوریه یا باید تسلیم میشد یا اینکه رویکردهای تروریستی در شمال این کشور ادامه پیدا میکرد. اهداف آمریکا در سوریه از نابودی و تخریب کامل این کشور به مجبور کردن آن برای امضای توافق و سازش با اسرائیل به ضرر آرمان فلسطین و مشارکت دادن اخوان المسلمین در دولت این کشور به عنوان نماینده واشنگتن تنزل پیدا کرده بود. علاوه بر اینکه آمریکاییها تمدید حضور نیروهای خود در عراق و تسلط بر پرونده لیبی و یمن را میخواستند.
حمله با آغاز درگیری مخالفان با نیروهای پلیس و عناصر امنیتی سوریه در جسر الشغور آغاز شد. در این حمله بیش از 80 نیروی پلیس کشته شدند، همچنین نزدیک به 40 نفر از نیروهای پشتیبانی نیز در ورودی شهر در کمین گروههای مسلح گرفتار شده و کشته شدند. به این ترتیب 400 شبه نظامی مسلح به شکل کامل شهر را اشغال کردند. در همان روز اردوغان احداث اردوگاههای آوارگان را در مناطق مرزی آغاز کرد و یگانهای نظامی را به مرزها فرستاد. قطر بار دیگر شبکه الجزیره را بسیج کرده تا صحنههای فرار اهالی منطقه از جنگ خیابانی بین ارتش و گروههای مسلح را فیلمبرداری کنند، اما ارتش وارد عمل نمیشود.
با این وجود گروهکهای مسلح مدتی بعد در اثر مداخله ارتش سوریه شکست خوردند و ارتش سوریه پاکسازی شهر را در برابر دوربینهای 25 رسانه آغاز میکند. به این ترتیب اقدامات مسلحانه به حماه منتقل میشود، این در حالی بود که این شهر شاهد اعتصاب گستردهای بود، نیروهای تروریستی مسلح با پشتیانی ترکیه خیلی زود کنترل این شهر را در دست گرفتند.
ادامه دارد...