گزارش تسنیم| اهداف و پیامدهای قانون نژادپرستانه «دولت یهود»
قانون نژادپرستانه دولت یهود از یک سو اقدامی برای جلوگیری از ناکامیهای طرحهای آمریکا در منطقه و از سوی دیگر مقدمهای برای اشغال فلسطین تاریخی و حذف اصول ملی فلسطین است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، صهیونیستها پس از گذشت 70 سال از اشغال فلسطین و تأسیس رژیم صهیونیستی، اقدام به تصویب قانونی کردند که براساس آن فلسطین اشغالی را کشور قوم یهود برشمارند. تصویب قانون پایه قومیت در کنست رژیم صهیونیستی در مقطع کنونی قطعا بنابر دلایلی است که نگاهی به این اهداف میتواند موجب گشایش طریق برای آینده منطقه و محور مقاومت باشد. گرچه این اهداف هیچ گاه بهطور رسمی اعلام نشدهاند اما از لابهلای سخنان مقامات این رژیم و اسناد موجود از این رژیم قابل دستیابی و احصا هستند.
- بیشتر بخوانید
- جایگاه قانون نژادپرستانه "دولت یهود" در معامله قرن
- متن قانون نژادپرستانه "دولت یهود"
- قانون آپارتاید جدید؛ احتمال انتخابات زودهنگام
تشکیل اولین کشور قومی براساس طرح آمریکایی برنارد لوئیس
براساس طرحی که برنارد لوئیس برای غرب آسیا در قرن 21 تدوین کرده بود و این طرح در دستور کار آمریکاییها قرار گرفته بود، نظامهای سیاسی دنیا بهویژه منطقه غرب آسیا باید به حاکمیتهای کوچک تقسیم میشد، یعنی کشورهای بزرگ باید به واحدهای سیاسی کوچک تقسیم میشدند. برخی عدد این واحدهای سیاسی را تا 6 هزار نیز اعلام کردهاند. اما در طرح برنارد لوئیس تنها تقسیم واحدهای سیاسی بزرگ به واحدهای سیاسی کوچک مد نظر نبود بلکه شاخصهای دیگری را هم برای این واحدهای کوچک در نظر داشتند، بر این اساس این واحدهای کوچک باید براساس قومیتها، طوایف، مذاهب (نه ادیان) و حتی گروههای نژادی تقسیمبندی میشدند.
سال 2008 برای نخستین بار کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا در کنفرانس آناپولیس تولد خاورمیانه جدید را اعلام کرد. این اعلام نه از سر برنامه، بلکه از سر دستپاچگی بهدلیل شکست رژیم صهیونیستی در سال 2006 و پیروزی جنبش حماس در ساختار سیاسی فلسطین صورت گرفت، یعنی پیروزیهای مقاومت موجب شد آمریکاییها مجبور شوند طرحی را که برای چند سال بعد آماده کرده بودند، پیش از موعد برنامهشان به منطقه بیاورند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی از همان زمان اعلام کرد که این خاورمیانه جدید مرده به دنیا آمده است. اما آمریکاییها تلاش داشتند آن را به هر قیمتی اجرا کنند. بیداری اسلامی در منطقه فرصت مناسبی بود که آمریکاییها بهخوبی از آن بهره گرفتند تا با سوار شدن بر موج آن، بتوانند طرح خود را اجرایی کنند. اما این موجسواری آمریکاییها اگرچه در مواردی همچون سوریه موجب برخی توفیقات کوچک برای آنها شد اما عملاً نتوانست موجب اجرای طرح خاورمیانه جدید و تشکیل واحدهای سیاسی کوچک براساس قومیتها و طوایف شود.
طرح بعدی آمریکاییها برای ایجاد این واحدهای سیاسی اجرای پروژه تکفیریها و داعش در منطقه بود که آن هم به فرجام نرسید و این روزها تتمه ناتوان آنها در حال زوال و نابودیاند.
در گام بعدی آمریکاییها تلاش کردند با کمک صهیونیستها در کردستان عراق و سوریه ایجاد کشور کردی را برای دست یافتن به یک موفقیت حداقلی کلید بزنند اما این اقدام نیز با شکست به پایان رسید.
حال که تمامی اقدامات آنها طی یک دهه گذشته برای ایجاد این واحدهای سیاسی کوچک به در بسته خورد، آنها اقدام را از جانب حامیان خود آغاز کردند تا اولین حاکمیت سیاسی براساس قومیت را در منطقه ایجاد کنند. همانگونه که در متن قانون پایه «قومیت» رژیم صهیونیستی آمده است با تصویب این قانون، رژیم صهیونیستی اولین واحد سیاسی قومیتی است که نهتنها در غرب آسیا بلکه در تمام جهان شکل میگیرد.
صهیونیستها با این اقدام هم در پی پوشاندن ناکامی طرح خاورمیانه جدید آمریکا هستند و هم اینکه میخواهند با ایجاد اولین واحد سیاسی قومیتی، آغازگر جریان تشکیل و تأسیس واحدهای قومیتی جدید در منطقه و جهان باشند.
فرار رو به جلو مقابل توسعه و تقویت مقاومت
همانگونه که در مورد اول ذکر شد، دلیل ناکامی طرح خاورمیانه جدید آمریکایی، حضور جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا بوده است. محور مقاومت با ایجاد نخستین شکستها برای رژیم صهیونیستی در سالهای 2000 تا 2008 موجب شد آمریکاییها دستپاچه طرحی را که هنوز موعد اجرای آن نرسیده بود به منطقه بیاورند و اجرا کنند، پس از آن با حضور در سوریه و عراق، پروژه تکفیری را که بهدنبال تقسیم منطقه بودند به شکست کشاند و در وجه سوم تشکیل کشور کردستان را نیز در نطفه خفه کرد.
این پیروزیهای مستمر موجب گسترش و تقویت جبهه مقاومت در منطقه شد. این گسترش برای صهیونیستها قابل تحمل و تأمل نبود لذا آنها برای دهانکجی به جبهه مقاومت که حال به بیخ گوش آنها رسیده بود دست به اقدامی زدند تا بگویند هنوز طرح خاورمیانه جدید رایس زنده است. اما این تنها یک فرار رو به جلو بود که با هدف عقب نماندن از حریف بهصورت تاکتیکی برنامهریزی شده است، لذا خود آنها نیز میدانند که به فرجام دلخواه آنها را نخواهد رساند.
اشغال کامل فلسطین و پروژه نیل تا فرات
صهیونیستها از زمان اشغال فلسطین همواره بهدنبال نیل تا فرات بودهاند. این آرمان دستنیافتنی آنها در این طرح نیز بهخوبی قابل مشاهده است. هنگامی که سخن از یک کشور یهودی گفته میشود آنها در طرح خود کرانه باختری را نیز بخشی از این دولت، معرفی میکنند، یعنی برای اینکه یک دولت یهودی شکل گیرد امکان ندارد بدون کرانه باختری باشد. کنار این، آنها سخن از تشکیل یک دولت کردهاند که معنایش کنار گذاشتن طرح دودولتی بوش پدر است، لذا با این قانون آنها قصد اشغال کامل فلسطین تاریخی را دارند.
پیامدهای تصویب قانون نژادپرستانه یهودیت اسرائیل
یکی از تبعات این اشغال، اخراج فلسطینیان کل فلسطین است. فلسطینیان ساکن در کل فلسطین بهلحاظ جمعیتی یک معضل غیر قابل تحمل برای صهیونیستها هستند حال با تصویب این طرح، وقتی کرانه را اشغال میکنند هر که را که خود را فلسطینی بنامد اخراج خواهند کرد.
از سوی دیگر وقتی نام فلسطین را «دولت یهود» میگذارند هر غیریهودی را از آن اخراج خواهند کرد، مسئلهای که در مذاکرات پنهان آنها طی یک دهه اخیر بهخوبی ارائه شده است، یعنی اشغال کامل فلسطین و اخراج فلسطینیان باقیمانده در فلسطین از آنجا.
نکته مهمتری که باید به آن توجه کرد، پاک کردن کامل مسئلهای بهنام آوارگان فلسطینی و قدس است. با اجرای قانون پایه قومیت و تشکیل «دولت یهودی» دیگر هیچ فلسطینیای حق بازگشت به کشورش فلسطین را نخواهد داشت، چرا که در تعریفی که در قانون قومیت ارائه کردهاند تنها یهودیان حق حضور در این دولت را خواهند داشت. از سوی دیگر قدس دیگر تنها پایتخت دولت یهودی خواهد بود بهبیانی دیگر در واقع فلسطینی وجود نخواهد داشت که مردمی داشته باشد و مردم آن قدس را پایتخت خود بدانند.
انتهای پیام/*