اسرار جنگ ۳۳ روزه-۱۱| شکاف بین فرماندهان رده بالای ارتش اسرائیل؛  اختلاف گسترده ستاد فرماندهی با فرماندهی منطقه شمالی

اختلافات میان فرماندهی ستاد کل ارتش و فرماندهی منطقه شمالی رژیم صهیونیستی به حدی رسید که حالوتص در طول جنگ تصمیم به انتقال اختیارات اودی آدام به فرد دیگری گرفت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرور خاطرات جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی ضد حزب‌الله لبنان تنها به معنی تکرار خاطرات زیبای تاریخی نیست بلکه زنده نگه داشتن یکی از نقاط عطف عملکرد و تاثیرگذاری مقاومت در لبنان است که همچنان پیامدهای خود را در منطقه دارد و بخشی جدایی‌ناپذیر از موازنه قدرت بازدارنده در برابر دشمن صهیونیستی است. این جنگ باعث شد اسرائیل محدودیت قدرت و توان خود برای استفاده از ابزار نظامی را بشناسد.

آنچه در این مجموعه مطالب مورد بررسی قرار می‌گیرد، یادداشتهای علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه است که در پایگاه خبری شبکه ماهواره‌ای المیادین به مناسبت سالروز جنگ 33 روزه منتشر شده است.

بعد از گذشت یک هفته از آغاز جنگ جولای، ریاست ستاد ارتش رژیم صهیونیستی به اجرای طرحی برای انجام یورشی برای نفوذ به اراضی لبنان در نزدیکی مناطق مرزی روی آورد. این دستور به فرماندهی منطقه شمالی ابلاغ شد تا آمادگی‌ها برای ورود به شهر بنت جبیل فراهم شود. یک لشکر کامل نظامی با مشارکت نیروهای تیپ چتربازان و تیپ گولانی با پشتیبانی تیپ هفتم مأمور این عملیات شدند.

روز پنجشنبه بیستم جولای یعنی همان روزی که تیپ گولانی به دنبال کسب آمادگی‌های لازم برای ورود به منطقه الطیبه در نزدیکی شهرک صهیونیست‌نشین المطلة بر اساس طرح اودی آدام فرمانده جبهه شمالی رژیم ‌صهیونیستی بود، حالوتص با آدام تماس گرفت و به وی ابلاغ کرد که باید تیپ گولانی به منطقه عملیاتی لشگر 91 به فرماندهی گال هرش اعزام شود تا ماموریت اشغال شهر بنت جبیل را انجام دهد.

صبح روز جمعه 21 جولای گادی آیزنکوت رئیس بخش عملیات ارتش رژیم صهیونیستی با فرماندهی تیپ گولانی تماس گرفت تا مطمئن شود این تیم آمادگی انتقال را دارد، اما ناگهان متوجه شد که دستور انتقال به تیپ مذکور ابلاغ نشده است و آنها همچنان منتظر آغاز عملیات برای ورود به مناطق مقابل الطیبه هستند. در این زمان بود که آیزنکوت بلافاصله با حالوتص تماس گرفت و به او خبر داد که فرماندهی منطقه از دستورات سرپیچی کرده و تلاش دارد تیم‌های متفرقه را برای درگیری در بنت جبیل اعزام کند.

وی به حالوتص پیشنهاد کرد که به مقر فرماندهی جبهه شمالی برود تا از اجرای دقیق دستورات عملیاتی خود مطمئن شود.

بی‌اعتمادی شدیدی در میان فرماندهی منطقه شمالی و ستاد ارتش رژیم صهیونیستی از هفته اول جنگ ایجاد شده بود. حتی رسانه های رژیم صهیونیستی نیز در طول جنگ بارها در جریان پوشش حوادث روزمره جنگ به این موضوع اشاره کرده بودند.

این بی‌اعتمادی تنها منحصر به فرماندهان رده بالای ارتش نبود، بلکه حتی به سطح فرماندهان تیم‌ها نیز رسیده بود. آنها در بسیاری از موارد با دوستان خود در نیروهای نظامی تماس می‌گرفتند تا پیشنهادهای عملیاتی آنها را بشنود. به عنوان نمونه فرمانده تیپ گولانی بارها بدون مشورت گال هرش فرمانده لشکر 91 با فرماندهان سابق این تیپ تماس گرفته بود. این در حالی بود که تیپ گولانی زیر نظر لشکر91 به منطقه غربی مرزهای شمالی سرزمین‌های اشغالی منتقل شده بود تا در آنجا در عملیات بنت جبیل شرکت کند.

نمونه‌های متعدد دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد فرماندهان رده‌های میانی رژیم‌ صهیونیستی در مواقع فشار با دوستان خود تماس می‌گرفتند تا پیشنهادات آنها را برای خروج از باتلاق میدانی موجود بشنوند. هگای مردخای فرمانده تیپ چتر بازاران یکی از این افراد بود که هنگامی که در ورود به ساختمان مرکز 17 در بنت جبیل به همراه نیروهای خود شکست خورد، از طریق تلفن رمز دار با یکی از فرماندهان سابق تیپ چتربازان تماس گرفت. مأموریت وی در این عملیات این بود که پرچم رژیم صهیونیستی را در بنت جبیل برافراشته کند، اما با تیراندازی شدید نیروهای مقاومت که در کمین نظامیان اسرائیل نشسته بودند، در عملیات خود ناکام ماند.

در نهایت این فرمانده سابق تیپ چتربازان به مردخای پیشنهاد کرد که پرچم رژیم صهیونیستی را بر فراز ساختمانی که نیروهای این رژیم در حال حاضر در آن مستقر هستند، نصب کند و بعد از تصویربرداری از این پرچم بلافاصله از منطقه خارج شود.

این همان اقدامی بود که مردخای برای جلوگیری از وقوع خسارت‌های انسانی بیشتر در میان نیروهایش انجام داد. این عملیات بعدها به عنوان عملیات پرچم دروغین معروف شد.

گفتیم که بی اعتمادی شدیدی میان فرماندهی ستاد ارتش و فرماندهی منطقه شمالی رژیم‌ صهیونیستی وجود داشت تا اینکه مناسبات میان آن‌ها کاملاً از هم پاشید. در هفته آخر جنگ، حالوتص تصمیم گرفت بنی گانتس فرمانده بخش زمینی نیروهای ارتش را مسئول اداره تمامی عملیات نظامی در منطقه شمالی کند و به او تمام اختیارات اودی آدام را بدهد. این اقدام باعث خشم اودی آدام شد و تهدید کرد که در صورت انجام آن وی استعفا خواهد کرد.

با این وجود حالوتص که هیچ اعتمادی به فرماندهی اودی آدام نداشت، این تهدیدات را نادیده گرفت و معاون خود کابلنسکی را به عنوان نماینده ستاد ارتش در فرماندهی منطقه شمالی انتخاب کرده و اختیارات گسترده‌ای به او داد. در نهایت آدام تسلیم شد و به حالوتص گفت: من نمی توانم این موضوع را بپذیرم، اما اگر نماینده تو باشد یا تو او را اینگونه قرار داده باشی، نمی توانم آن را رد کنم.

بعد از جنگ مشخص شد که فرمانده منطقه شمالی رژیم صهیونیستی تنها ژنرال ارتش اسرائیل بود که هیچ دوستی نداشت تا در زمان بحران با وی تماس بگیرد و خارج از ساختار فرماندهی ارتش با او مشورت کند.

ادامه دارد...