درسهایی که باید از رفتار آمریکا با اروپا گرفت
هجمه مستقیم ترامپ به بنیانها و قواعد جمعی جاری در اروپای واحد و منطقه یورو، حمایت کاخ سفید از جریانهای ضداروپایی و ملیگرا و ... از جمله مصادیق تقابل تمام عیار ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا محسوب میشود.
این روزها کمتر کسی میتواند «خشم مقامات اروپایی» از دولت ترامپ را کتمان کند! اگرچه نوع مواجهه سران اروپایی با این خشم و نارضایتی یکسان نیست اما «تحقیر قاره سبز» توسط ایالات متحده آمریکا نکتهای نیست که از دید تحلیلگران مسائل بینالملل پنهان مانده باشد. وضع تعرفههای گمرکی بر آلومینیوم و فولاد صادراتی اروپا، اعمال فشار بر اعضای ناتو بابت افزایش هزینههای جمعی (به میزان 2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشورها)، هجمه مستقیم ترامپ به بنیانها و قواعد جمعی جاری در اروپای واحد و منطقه یورو، حمایت کاخ سفید از جریانهای ضداروپایی و ملیگرا و ... از جمله مصادیق تقابل تمام عیار ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا محسوب میشود.
1- اتحادیه اروپا از اواخر قرن بیستم تاکنون، به بازی مستقیم خود در زمین ایالات متحده آمریکا ادامه داده است. حتی در جریان جنگ عراق در سال 2003 میلادی، بسیاری از بازیگران اروپایی از جمله انگلیس، لهستان، اسپانیا و... با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا در منطقه غرب آسیا همراه شدند. نکته قابل تامل اینکه مخالفت بازیگرانی مانند آلمان و فرانسه با جنگ عراق نیز در آینده با دخالت آنها در تشکیل داعش و دیگر گروههای تروریستی و تکفیری در سوریه و عراق جبران شد! وابستگی امنیتی، اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا به آمریکا، نهتنها باعث عقبماندگی قاره سبز در نظام بینالملل و کاهش قدرت مانور بینالمللی این مجموعه شد، بلکه اعتبار سیاسی اروپای واحد را نیز مخدوش کرد. مقامات اروپایی مدعی بودند پرداخت این هزینهها (هزینههای اعتباری و روانی ناشی از بازی در زمین آمریکا) در ازای حمایت درون آتلانتیکی واشنگتن از اروپای واحد لازم است! بر پایه چنین استدلال مضحکی بود که سران اروپا به مهرههای بازی بیل کلینتون، بوش پسر و اوباما تبدیل شدند.
2- سال 2016 میلادی، فردی در آمریکا بر سر کار آمد که صراحتا از ساختار امنیتی موجود در ناتو انتقاد میکرد و جریانهای ملیگرا و ضداروپایی، از جمله جریان راست افراطی در فرانسه، از وی حمایت میکردند. فردی که در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ضمن حمایت از پدیده «بریگزیت»، از دیگر کشورهای اروپایی نیز خواست در «خروج از اتحادیه اروپا» شتاب کنند! بسیاری از شهروندان اروپایی در طول 2 سال اخیر که از حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید سپری شده است، در انتظار مواجهه مستقیم، قاطعانه و تاثیرگذار سران خود با کاخ سفید بودهاند؛ انتظاری که تاکنون بیفایده بوده و ثمرهای جز ناامیدی برای آنها نداشته است! اقدامات سلبی اخیر ترامپ در حوزههای اقتصادی و امنیتی، بنیانهای اروپای واحد را هدف قرار داده است؛ بنیانهایی که در زمانی نه چندان دور، حکم خطوط قرمز و ثوابت استراتژیک قاره سبز را داشت.
3- ابتدای سال 2017 میلادی، سران اروپا یکی از بدترین و بزرگترین خطاهای خود را مقابل ایالات متحده آمریکا مرتکب شدند. این خطای بزرگ، معامله با دولت ترامپ بر سر برجام بود. دولت انگلیس، نخستین دولتی بود که با تغییر توافق هستهای (مطابق شروط پیشنهادی ترامپ) موافقت کرد. «ترزا می» در همان نخستین سفر خود به آمریکا که در روزهای نخست حضور ترامپ در کاخ سفید انجام شد، برجام را توافقی بحثبرانگیز خواند! متعاقب انگلیس، «امانوئل مکرون» رئیسجمهور بیتجربه و جوان فرانسه نیز حاضر شد در ازای کسب حمایت بیشتر آمریکا در نظام بینالملل، پروسه تغییر توافق هستهای با ایران و گنجاندن موضوع توان موشکی و دفاعی ایران در برجام را پیگیری کند. دولت آلمان نیز با کمی تاخیر به این پروسه پیوست! تروئیکای اروپا بدون آنکه متوجه عواقب و تبعات بازی خود در زمین «دشمن آمریکایی اتحادیه اروپایی» شوند، راه تقابل با ایران و برجام را در پیش گرفتند. با این حال در نهایت، پس از ماهها مذاکره میان کارشناسان و دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی(که بعدها مشخص شد نوعی شوی دیپلماتیک از سوی ترامپ بوده است)، رئیسجمهور آمریکا خروج از برجام را اعلام کرد و حتی به بازی اروپا در زمین خود وقعی ننهاد. در حال حاضر نیز بازیگران اروپایی به بازی خود در زمین دولت آمریکا ادامه میدهند و در حال رایزنیهای پشتپرده با کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا درباره نحوه مواجهه با توافق هستهای با ایران هستند. تاخیر اروپاییان در ارائه جزئیات بسته پیشنهادی به ایران نیز برخاسته از همین واقعیت است.
4- این روزها هرگاه نشستی میان اعضای اروپایی ناتو و ترامپ برگزار میشود، شاهد ایجاد تنشهای تازهای میان آمریکا و اروپا هستیم: افرادی مانند آنگلا مرکل صدراعظم آلمان سخن از استقلال اروپا از آمریکا به میان میآورند و اکثر تحلیلگران اروپایی «گذار از کاخ سفید» را تنها نسخه شفابخش برای بازگشت ابهت اروپای واحد در نظام بینالملل قلمداد میکنند. معاملهای که امروز ایالات متحده آمریکا با اروپای واحد میکند، درس بزرگی را به ملتهای دنیا و سایر بازیگران بینالمللی میدهد! اینکه نتیجه بازی در زمین ایالات متحده آمریکا چیزی جز تباهی و حرکت به سوی سقوط نیست. در این معادله، واشنگتن حتی به متحدان غربی خود نیز رحم نمیکند، حال کشورها و بازیگران دیگر جای خود را دارند! واشنگتن به عنوان بازیگری سرکش در جهان، ابایی از قربانی کردن سایر بازیگران پای اهداف و مطامع خود ندارد. اگر چه امروز بزککنندگان چهره ایالات متحده آمریکا در داخل کشورمان سکوت کرده و در صددند میان «رفتار آمریکا» و «رفتار دولت ترامپ» تفکیکی کاذب قائل شوند اما بر همگان مسجل است رفتارهای ترامپ منبعث از یک شخص و تفکر فردی نیست، بلکه ساختار سیاسی و هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا پشت سر این تصمیمات قرار دارد. هم اکنون زمان آن رسیده است نوع رفتار و مواجهه ایالات متحده و اتحادیه اروپایی از منظری عمیقتر مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد. بدون شک، این مواجهه، خود درسی بزرگ در حوزه روابط بینالملل محسوب میشود؛ درسی که میتوان با مطالعه آن، سیاستمداران آمریکایی و ماهیت آنها را بیشتر شناخت!
محمد سلامتی
منبع:وطن امروز
انتهای پیام/