برای رهایی از محرومیت لازم نیست راهکار خلق کنیم!
چگونه میتوان از محرومان حمایت کرد، به گونه ای که خودکفا شوند و روی پای خودشان بایستند؟ آیا برای این کار نیازمند خلق شیوهها و راه های جدید هستیم؟ به نظر که این گونه نیست.
به گزارش تسنیم، سیاست های بازتوزیع درآمد زمانی در جوامع محروم و کمتر برخوردار موثر خواهد شد که منجر به توانمندی افراد آن منطقه از لحاظ اقتصادی شود. از لحظهای که توزیع و بازتوزیع درآمد نتواند در مقایسه با نوسانات اقتصادی و تورم موجود، نتیجه بخش باشد دیگر نمیتوان به آن سیاست نگاه ویژه ای داشت. از این رو اصلی ترین سیاستگذاری برای کمک رسانی به مناطق محروم، سیاستهای دیربازده اما سودآور است. اقداماتی مانند آموزشهای دورهای و ارتقای مهارتهای افراد مناطق محروم، البته با چاشنی حمایت از تولید در این مناطق.
اما این ها یعنی چه؟ بیایید با یک مثال بحث را پیش ببریم. از مدت ها پیش و در برخی مناطق محروم، برنامه هایی توسط «بنیاد علوی» در راستای اشتغالزایی صورت گرفته که طی قرن ها به نوعی دیگر در کشورمان مورد استفاده قرار میگرفته اند و البته کارایی هم داشته اند. برنامه هایی مانند دایر کردن کارگاه های فرش بافی که روزگاری یکی از مهم ترین محل های کسب درآمد ساکنان روستاها در کشورمان بود.
کارگاههایی که احداثشان در برخی مناطق مانند قلعه گنج کرمان در دستور کار این بنیاد قرار گرفت تا گامی موثر در راستای نیل به اهدافی مانند اشتغالزایی، خودکفایی، ورود زنان به عرصه تولید و اشتغال، تامین معاش زنان سرپرست خانوار و... باشد. با این یادآوری که بنیاد علوی مشتری بالقوه فرش های بافته شده است و این محصولات گرانبها را در قالب طرح های تامین جهیزیه، در اختیار جوانانی قرار میدهد که در گام نخست تشکیل خانواده دچار سختی هایی هستند.
البته این طرح پیشتر نیز توسط برخی نهادهای حمایتی به کار بسته شده و حتی اعتباراتی نیز برای دایر کردن این دست کارگاه ها اختصاص یافته است. بنیاد علوی نیز از این شمول استثنا نبوده و در برخی مقاطع طرح هایی نیز برای تداوم تولید فرش در این دست کارگاه ها در دستور کار قرار داده که پیش خرید فرش از کارگاه های اشتغال زایی برخی روستاهای محروم در استان گلستان از این دست بوده است.
سلسله اقداماتی حمایتی که می تواند سرمشق بسیاری از ارگان ها و سازمان های مسئول و حمایتی قرار گیرد و چند هدف را همزمان نشانه رفته و محقق کند؛ از یکسو اشتغالزایی برای افراد آن مناطق و تامین معاش ایشان با بازآفرینی چرخه تولید و فروش فرش و به کارگیری زنان در عرصه رونق اقتصاد این مناطق، از سوی دیگر حمایت از امثال زنان سرپرست خانوار، در بعد دیگر حفاظت از میراث گران سنگ کشورمان در این حوزه و در نهایت، تکیه بر مزیت های نسبی مناطق برای توسعه و آبادانی شان و مزیت نسبی کشورمان در صادرات این محصول گره خورده با نام ایران در جهان.
رویکردی که با خرید از این کارگاهها و به نوعی تضمین تداوم فعالیت آنها، الگویی تمام و کمال برای اشتغال زایی و حمایت از محرومان به دست میدهد. اشتغالی که در کنار آن، رونق این دست مناطق را شاهد خواهیم بود و این رونق، میتواند به گسترش این دست کارگاه ها و کسب و کارهای وابسته به آن منجر شود؛ دورنمای روشنی که موجب شده بنیاد علوی به این عرصه پا بگذارد.
اقتصادی که گاه دایر کردن آن نیازمند یک جرقه کوچک است. جرقهای مانند خرید از این دست کارگاه ها که دست کم بازار فرش در کشورمان نتوانسته آن را رقم بزند و اکنون بنیاد علوی میکوشد با دایر کردن کارگاه های فرش بافی و آموزش به افراد متقاضی و در نهایت، پیش خرید کردن محصول از بافندگان، به خوبی آن را به انجام برساند.
برنامهای که نیک میدانیم اگر قرار بر محرومیت زدایی، آن هم به صورت نهادی و ریشه ای باشد، ناگزیر از پیش گرفتن سیاست های توسعه اشتغالزایی، مانند آن هستیم. سیاست هایی که نقطه مقابل سیاست های توزیع پول است و برخلاف آن، میتواند ریشه فقر را بخشکاند. برنامه ای از جنس باور داشتن به مردم برای رهایی شان از فقر.