پرونده ویژه جنگ ۳۳روزه| ناگفتههای عملیات وعده صادق حزبالله؛ ۶ دقیقهای که سرنوشت منطقه را تغییر داد
۸ کشته و دو اسیر و ۴ قبضه سلاح خسارات دشمن صهیونیستی از عملیاتی بود که تنها ۶ دقیقه بهطول انجامید، اما توانست روند تحولات منطقه را تغییر دهد و پروژه خاورمیانه جدید آمریکا را با شکست مواجه کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه الاخبار لبنان در دوازدهمین سالروز جنگ 33روزه جزئیاتی جدید و ناگفته از عملیات وعده صادق حزبالله لبنان در بهاسارت درآوردن «ایهود گولدفاسر» و «الداد ریگیف» 2 نظامی صهیونیست در روز 12 جولای سال 2006 منتشر کرده است.
در این گزارش آمده است: شهید خالد بزی (حاج قاسم) طی چند ماه، محل عملیات اسارتگیری را قبل از اجرای آن بهدقت زیر نظر داشت. او بارها به منطقه مرزی در نقطه صفر نزدیک شده بود تا مکان نفوذ را دقیقاً مشخص کند و نحوه عبور عناصر مقاومت بعد از انفجار را مشخص نماید.
همچنین طی چند ماه مانورهای آموزشی گستردهای در محیطی کاملاً شبیه به مکان اجرای عملیات انجام شد. این مانورها زیر نظر حاج عماد مغنیه فرمانده نظامی حزبالله لبنان دنبال میشد. رزمندگان مقاومت چندین هفته را در مناطقی که عناصر فرماندهی عملیات در منطقه خله وردة تعیین کرده بودند، مستقر شده و انتظار عبور هدفهایی را میکشیدند که قرار بود بهسمت نقطه کمین حرکت کنند.
دقایق بهسختی سپری میشد. آنها منتظر گشتیهای اسرائیلی بودند تا به نقطه کمین برسند. آنها چندین ماه برای رسیدن این لحظه صبر کرده بودند و نتیجه صبر آنها قرار بود در روز 12 جولای 2006 مشخص شود.
«صبحبهخیر، این گشتزنی آخر است، امیدوارم روز خوبی داشته باشید»، ساعت 8:45 دقیقه صبح بود. این اولین پیامی بود که ایهود گولد فاسر فرمانده تیم گشتی رژیم صهیونیستی ارسال کرد تا مطمئن شود ارتباطش با خودروی پشتسرش قطع نشده است. این دو خودرو وابسته به گشت مرزی ویژه بازبینی سیمهای خاردار در نقطه صفر مرزی بودند.
گروههای مقاومت پیشروی نیروهای نظامی اسرائیلی را در مسیر داخلی مرتبط بین دو روستای زرعیت و شتولا رصد کردند. آنها داشتند بهسمت منطقه مرزی شماره 105 حرکت میکردند.
در طرف مقابل در ساعت 8 و 55 دقیقه یگان مراقبت وابسته به ارتش رژیم اسرائیل در منطقه زرعیت یکی از عناصر مسلح حزبالله لبنان را مشاهده کرد که موشک ضدزره را حمل میکرد. او در منطقهای بود که مسافت زیادی تا موقعیت یگان مذکور نداشت، به همین علت این موضوع جدی گرفته نشد و حتی به مسئولان بالاتر نیز ابلاغ نشد.
در ساعت 8 و 57 دقیقه ایهود گولدفاسر بار دیگر با خودروی پشتسرش تماس برقرار کرد. این آخرین تماس بین دو خودرو بود.
نظامیان رژیم اشغالگر قدس بهآرامی در مسیر منتهی به خلة وردة حرکت میکردند. این منطقه یک منطقه کور بود، چرا که در منطقهای درهمانند واقع شده بود، به همین علت تجهیزات نظارتی رژیم صهیونیستی بر آن تسلط نداشتند.
تمامی این اتفاقات زیر نظر اتاق عملیات محور مقاومت دنبال میشد که توسط اتاق مرکزی ویژه پیگیری این موضوع در حزبالله لبنان مأمور این کار شده بود و اوضاع را گزارش میداد.
حاج قاسم به تمامی عناصر مقاومت اعلام کرد که آماده اجرای عملیات شوند. آنها مواد منفجره را برای عبور از سیم خاردار مهیا کردند. او دوربین خود را در دست گرفت تا سرعت خودروهای هامر اسرائیلی را بسنجد. در ادامه تفنگ خود را برداشت و به مقابل نقطه مرزی رفت، یعنی همان جایی که قرار بود عملیات ورود به مرز انجام شود.
رصد خودروها لحظه به لحظه دنبال میشد و آنها در انتظار رسیدن خودروها به مکان مورد نظر بودند. تمامی یگانها در حالت آمادهباش کامل قرار داشتند. از جمله این افراد شهید علی صالح (بلال عدشیت/شهادت در جنگ 33روزه) بود که توپ بی9 ضدزره را در اختیار داشت.
شهید علی صالح
انتخاب این سلاح برای آن بود که گلوله آن سرعت بالایی برای رسیدن به هدف داشت (800 متر بر ثانیه). این موضوع عنصر غافلگیری را نزد دشمن افزایش میداد، علاوه بر اینکه کلاهک انفجاری این سلاح نیز بهگونهای بود که احتمال کشته شدن نظامیان اسرائیلی را کاهش میداد، این بهخلاف سلاحی بود که در جریان عملیات اسارتگیری در مزارع شبعا در سال 2000 اتفاق افتاد.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان بعد از انجام عملیات تبادل اسرا در سال 2004 اعلام کرده بود که عملیات اسیرگیری آینده بهگونهای خواهد بود که نظامیان اسرائیلی بهصورت زنده در دست نیروهای مقاومت قرار گیرند. انتخاب بلال عدشیت نیز بهعلت تجربه بالای وی در حزبالله لبنان بود. او از ماهرترین شلیککنندگان موشکهای رهگیر بود. وی قبل از آزادسازی لبنان در سال 2000 نیز عملیات متعددی را انجام داده بود.
عدشیت قرار بود بهصورت نقطهزن و دقیق خودروی اول را هدف قرار دهد، بهنحوی که نظامیان اسرائیلی کشته نشوند و خودرو بدون ایجاد انفجار متوقف شود. گشتیهای اسرائیلی به مکان مورد نظر رسیدند. حاج قاسم گوشی تلفن را در دست گرفت. رزمندگان حزبالله در این عملیات از دستگاه بیسیم استفاده نکردند، بلکه یک شبکه داخلی تلفن را وصل کردند که تمامی مناطق استقرار گروههای نظامی مسلح در منطقه را به هم مرتبط میکرد. او با صدای قاطعی دستور آغاز عملیات را با رمز «یا رسول الله» صادر کرد.
بلال سلاح خود را با دقت بهسمت منطقهای نشانه رفت که قرار بود خودروی هامر رژیم صهیونیستی از آنجا عبور کند. در ساعت 9 و یک دقیقه گلوله توپ با فریاد یا رسول الله شلیک شد و عملیات وعده صادق آغاز شد. هامر بلافاصله هدف قرار گرفت. عناصر مقاومت طبق برنامه سه گلوله توپ بی7 دیگر شلیک کردند که خسارتهای جزئی را در خودروی هامر ایجاد کرده باعث توقف آن شد.
مسلسلهای سنگین نیروهای مقاومت از سوی تیم تأمین بهفرماندهی شهید بلال خیرالدین (ابوجعفر/شهادت در منطقه القریتین در سوریه) شلیک گسترده خود را بهسمت خودروی هامر پشتسر آغاز کردند. همچنین خمپارههای ضدتانک نیز این خودرو را هدف قرار داد. قرار نبود کسی زنده از این خودرو خارج شود. راننده خودرو بلافاصله کشته شد. 2 نظامی اسرائیلی از خودرو بیرون پریدند و تلاش کردند فرار کنند، اما گلولههای رزمندگان مقاومت باعث شد آنها نقش بر زمین شوند.
شهید بلال خیرالدین
حاج قاسم به تیم مهندسی دستور داد که سیم خاردار مستقر در نوار مرزی را منفجر کنند و شکافی ایجاد کنند که اجازه عبور آنها بهسمت اراضی اشغالی را بدهد، در این میان نقشه تیم مهاجم آغاز میشد. شهید حمزه حیدر (ابومصطفی/شهادت در سال 2014 در حمص سوریه) بههمراه شش نفر از رفقای مجاهد خود پیشروی خود را آغاز کردند و زیر گلولهباران شدید خودروها بهسمت خودروی اول حرکت کردند. آنها بهسرعت به پیشروی خود ادامه میدادند.
دو نظامی اسرائیل نیز تلاش داشتند که بهسمت درختچههایی که در نزدیکی آنها قرار داشت حرکت کنند. شهید عباس کورانی (هشام/شهادت در یک مأموریت جهادی) مأموریت تکتیراندازی را در این عملیات بهعهده داشت. او نظامیان اسرائیلی را هدف قرار داد. نفر اول بلافاصله کشته شد و نفر دوم نیز زخمی شد، اما موفق شد خود را از محل عملیات دور کند.
شهید عباس کورانی
امانت در دست ماست
تیم مهاجم به خودروی هامر رسیدند که ایهود گولدفاسر و الداد ریگیف در آن قرار داشتند. رزمندگان حزبالله این دو نظامی را از خودرو بیرون کشیدند و آنها را بهروی دوش خود حمل کردند و بهسمت دیوار مرزی بردند. یک رزمنده دیگر نیز یک بمب را داخل خودرو قرار داد و با یک شوکر زمانی آن را منفجر کرد تا هیچ مدرکی در دست دشمن قرار نگیرد تا بتوانند نسبت به سرنوشت نظامیان اسیر خود اطلاع حاصل کنند.
عقبنشینی از منطقه عملیاتی بلافاصله آغاز شد. عناصر مقاومت بهسمت دیوار مرزی حرکت کردند و سوار بر خودروهایی شدند که منتظر آنها بود. طی چند دقیقه آنها کاملاً از عرصه محو شدند. تمامی این اتفاقات در شرایطی دنبال میشد که نیروهای آتش پشتیبانی بهفرماندهی شهید محمد عسیلی (ذوالفقار/شهادت در جنگ مارون الرأس در سال 2006) نیز عملیات خود را انجام میدادند.
در ساعت 9 و 6 دقیقه حاج قاسم بار دیگر گوشی تلفن را برداشت. او این بار با اتاق عملیات ارتباط برقرار کرد و گفت: به دوستمان بگویید امانت رسید. بلافاصله به سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله ابلاغ شد که عملیات با موفقیت انجام شده و هیچ مجروح یا شهیدی میان نیروهای مقاومت بهجای نگذاشته است. نظامیان اسرائیلی بیهوش بودند، آنها بلافاصله به اتاق عملیات مرکزی نیروهای مقاومت و اتاق پیگیری حوادث فوقالعاده که قبلاً مشخص شده بود منتقل شدند.
عوامل ذیربط در این رابطه احضار شدند، آنها سه دسته بودند. بخشی از آنها پیگیری عملیات را بهعهده داشتند. بخش دوم مسئول پیگیری واکنشهای دشمن بودند و بخش سوم نیز آمادهباش و آمادگی نیروها را دنبال میکردند. سید حسن نصرالله اعتقاد داشت که دلیلی برای آمادهباش علنی تمامی یگانهای نظامی وجود ندارد، بلکه تنها تیمهای مرتبط باید تحولات را دنبال کنند.
در این هنگام حملات سنگین در منطقه خلة وردة و منطقه عملیاتی متوقف شده بود، اما عملیات ادامه داشت. تیم پشتیبانی نیروهای پیشرو، حملات خود را با گلولههای توپ و خمپاره ادامه میداد تا دشمن را به خود مشغول کند.
در اطراف منطقه رامیا که مشرف بر خلة بود، شهید ابراهیم الحاج (ابومحمد سلمان/ شهادت در عراق) مأموریت تأمین عملیات اسارتگیری را از دور دنبال میکرد تا جلوی پیشروی نیروهای پشتیبانی دشمن را بگیرد و تلاش تیمهای اسرائیلی برای دستیابی به نظامیان را از بین ببرد.
شهید ابراهیم الحاج
در طرف مقابل، مسئول یگان اسرائیلی گزارشی را به فرماندهی گردان ابلاغ کرد مبنی بر اینکه صدای نظامی فراری اسرائیلی را شنیده که گفته گشتی مورد حمله واقع شده است. او همچنین تلاش کرده با گشتی مذکور ارتباط بگیرد، اما موفق نشده است.
در ساعت 9 و 27 دقیقه یعنی 26 دقیقه بعد از آغاز عملیات، فرمانده گردان به فرمانده لشکر این موضوع را ابلاغ کرده و تیراندازی گستردهای در محیط اطراف منطقهای که احتمال میرفت عملیات حزبالله در آن صورت گرفته باشد، آغاز شد. صهیونیستها تلاش داشتند مانع از مخفی کردن اسرا شوند. بلافاصله دستور رژیم صهیونیستی برای ورود به اراضی لبنان و جستوجوی افراد ربودهشده در منطقه عیتا الشعب صادر شد.
در همین رابطه یک تانک به موقعیت قبة العلم اعزام شد. تانک از ترس اینکه گرفتار مینهای جادهای حزبالله لبنان شود، از دو طرف مسیر تردد میکرد. اسرائیلیها جانب احتیاط را در این خصوص رعایت کرده بودند، اما فرماندهی مقاومت تمامی این اقدامات را پیشبینی کرده بودند. آنها در منطقهای که احتمال میدادند تانک اسرائیلی از آن عبور کند و به تعقیب عناصر عملیاتکننده بپردازد، مین بزرگی را کار گذاشته بودند. این مین زیر چشم دوربینهای رژیم صهیونیستی کار گذاشته شده بود.
در ساعت 11 اتاق فرماندهی ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در تلآویو مملو از حضور ژنرالهای نظامی و ایهود اولمرت نخستوزیر و عمیر پرتص وزیر جنگ رژیم صهیونیستی بود تا تحولات اوضاع را از طریق پخش مستقیم صفحهای که در برابر آنها قرار داشت، دنبال کنند.
تانک مرکاوا4 وارد اراضی لبنان شد و مسیر خود را بهسمت تپهای مشرف به مسیر اصلی ادامه داد. بر اساس ارزیابیهای رژیم صهیونیستی، رزمندگان حزبالله از این مسیر برای عقبنشینی استفاده کرده بودند. تانک حدود 5 متر پیشروی کرد، اما ناگهان یک مین منفجر شد.
تمام هیبت یگانهای زرهی رژیم صهیونیستی در یک لحظه فرو ریخت، چرا که برج تانک در برابر دیدگان سران رژیم صهیونیستی به هوا بلند شد و بدنه آن در زمین فرو رفت.
در طرف مقابل، عناصر مقاومت اسرا را به موقعیت دیگری انتقال دادند. آنها در وضعیت ناامیدکنندهای بودند و تلاشهای صورتگرفته عناصر امداد جنگی حزبالله برای بازگرداندن حیات به آنها موفقیتآمیز نبود.
8 کشته و دو اسیر و 4 قبضه سلاح نتیجهای بود که دشمن صهیونیستی از خسارتهای خود در نتیجه عملیات وعده صادق به آن اذعان کرد، عملیاتی که تنها 6 دقیقه بهطول انجامید، اما توانست روند تحولات منطقه را تغییر دهد و پروژه خاورمیانه جدید آمریکا را با شکست مواجه کند.
انتهای پیام/*