سیامک عباسی و سناریوی یک بام و دو هوا
این مطلب روایتهایی از جوانی در ساختمان موسیقی، کاربری معتاد به فضای مجازی و دو تن صاحب دل را روایت میکند.
خبرگزاری تسنیم - یاسر یگانه
روایت نخست:
روز – داخلی – ساختمان دفتر موسیقی
گویند جوانی در ساختمان دفتر موسیقی سردرگُم بود. از این اتاق به اتاقی دیگر و از طبقهای به طبقهای دیگر میرفت. به هر اتاق که داخل میشد، شانهها را بالا میانداخت و مظلومانه ماجرایش را خلاصه وار بیان میکرد. شنوندگان یا همان کارمندان دفتر موسیقی سری برایش به چپ و راست تکان میدادند و نفسی عمیق میکشیدند و او را به اتاقی دیگر میفرستادند.
حل ماجرایش از دست کسی ساخته نبود. او ممیزیها را بد جوری رد کرده بود. جرمش آنقدر سنگین مینمود که کسی را یارایِ یاری رساندن به او نبود.
صاحب دلی که او هم خود پروندهای کُلُفت زیربغل داشت، از او پرسید: «ماجرا چیه؟ چکار کردی؟»
پاسخ اما کوتاه و واضح است: «میگن با رادیوجوان کار کردی. گفتن تا وقتی بخوای با اونا کار کنی، اجازه کار کردنِ رسمی توی ایران رو نداری.»
صاحبدل آهی به نشانهی افسوس کشید و زیرلب چیزی گفت و برفت.
روایت دوم:
روز – خارجی – گاهی فضای مجازی و گاهی هم واقعیت
کاربری را گویند که معتاد بود به فضای مجازی. روزگارش به گشت و گذار در فضای مجازی میچرخید. روزی صفحههای شاخهای اینستاگرام را میچکید که در آن میان چشمش به صفحهی اینستایِ «رادیو جوان» افتاد. صفحه را زیر و رو کرد. همهی آن سویِ آبیها آنجا بودند؛ گو...، عارف، سوگند، ساسی، هانا، شادمهر، شماعیزاده و دیگرانِ بسیاری.
در آن میانه چشمش به تبلیغی برای اثرِ تازهی سیامک عباسیِ خودمان افتاد. باورش نمیشد. چشمانش را با پشت دو دستش مالشی داد و با دقت بیشتری در ویدیو نگریست.
آری واقعیت داشت. بخشی از موزیک ویدیوی تازهای از سیامک عباسی بود با نام «من دیوانه نیستم». این همان سیامک عباسیِ خودمان است. همان که در ایران فعالیت رسمی دارد و کسی هم کاری به کارش ندارد.
روایت سوم
شب – داخلی – واحدی 45 متری در نارمک(خانهی مجردی)
گویند آن کاربرِ روایت دوم که معتاد به فضای مجازی بود، سر در جَیبِ مراقبت فرو برده و در بحر مکاشفت مستغرق شده؛ «که مگر میشود هم در ایران فعالیتِ رسمی داشت و هم با آنانی همکاری کرد که در لیست سیاهِ وزارت ارشاد هستند.
مگر جز این است که در سرزمین ایران، کسانی که با «رادیو جوان» همکاری کنند، باید ماهها و سالها بدوند و توبه کنند از کردارشان تا به آنان مجوزِ فعالیت داده شود.
به راستی این چه سِری است که ما از درکش عاجزیم. چرا کار کردن با رادیو جوان برای برخیها به ممنوعالفعالیتی منجر میشود و برای برخی دیگر، همان رادیو جوان یک رسانهی پرنفوذ است. آخر این چه عدالتی است»
آنگه که کاربرِ معتاد به فضای مجازی از این معاملت باز آمد، یکی از دوستان به طریق شوخی او را گفت: «چندان در اندیشهاش نباش. آنکه در راهروهای دور و دراز ارشاد در حال دویدن است، قانون حاکم بر کشور بر او اعمال میشود تا از کردهاش پشیمان شود. سیامکِ خودمان هم که آنگونه در دو جناح مشغولِ استفاده(بخوانید سوءاستفاده) است، در واقع ن...ن را به ن...خ روز می....رد و پ....تی دارد.» (جملههای آخرِ سخنانِ این دوست عزیزمان ممیزی خورده است)
روایت چهارم
روز – خارجی – تپهای کنار شهر
صاحب دلی سه روایت قبلی را خواند و البته این لینک را هم.
بیشتر بخوانید: گروکشیِ خواننده پاپ از رسانهها؛ سیامک عباسی: اولویتم شبکههای ماهوارهای است
نعرهای چنان نهیب کشید که علفهای کنارش سیخ شدند. گریبان چاک کرد و سر نهاد اندر بیابان و برفت.
انتهای پیام/