نقد و بررسی سریال "پدر" در خبرگزاری تسنیم|عنقا: "حاجعلی" کاراکتر لاکچری نیست/ توفیقی: زمانی که "پدر" ساخته شد وضعیت اقتصاد مردم وخیم نبود
من فکر میکنم نظام مقدس ما سالها برای نشاندادن چنین کاراکتری به مردم بدهکار بود؛ برای اینکه مردم و حتی رسانهایها را از این تصور غلط و اشتباه خارج کنیم که متنعمبودن و بهرهمندی از دنیا هیچ ربطی به دنیاپرستبودن و زالوصفتبودن ندارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، این شبها شاهد عاشقانهای در شبکه دو سیما هستیم که بسیاری از منتقدین، رسانهایها و مخاطبین خاص را معطوف خودش کرده که هم میخواهد از کسب و کار صحبت کند، هم عاشقانه دو جوان متفاوت امروزی و هم جذابیتهای درام را در خودش جای داده است. البته آیات قرآنی و احادیث و روایات را در جای جای سریال میبینیم که به جای خودش رادیو قرآن از عوامل این سریال به خاطر این خوشسلیقگی و تأثیرگذاری بر مخاطب، تقدیر کرد. ولی همانطورکه بسیاری در رسانهها دیدهاند بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند "پدر" فارغ از نگاه تکراری که شاید پیش از این مخاطب در سریال "تنهایی لیلا" یا خیلی عامتر در "دلشکسته" با این سوژه که یک دختر مدرن عاشق یک پسر متدین مذهبی میشود، روبرو شده باشند. یا تمول و ثروتی که شخصیت اصلی داستان سریال "پدر" آن را به نمایش میگذارد و سوء تفاهمی که برای مخاطب ایجاد میشود آیا به خاطر این ثروت لیلا عاشق حامد میشود و یا همچنین خیلی عامتر مردم در کامنتهایشان عصبانی میشوند از مرگ حامد؛ همه این ابهامات و انتقادها نشست نقد و بررسی سریال "پدر" را جذابتر کرد. بخش اول صحبتهای حامد عنقا(نویسنده و تهیهکننده) و بهرنگ توفیقی(کارگردان) در ادامه آمده است:
*سریال "تنهایی لیلا" را خوب دیدیم و سریال "پدر" هم در معرض دید مخاطب قرار گرفته است. "تنهایی لیلا" را خیلی دوست داشتیم و "پدر" را هم دوست داشتیم و هم دوست نداشتیم. انگار همیشه باید{حامد} یا به قولی شخصیت مقابل لیلا بمیرد و دوران شیرین زندگی را تجربه نکند. چرا باید لاکچری بودن و ثروتمند بودن خانواده پسر(حامد) را در سریال "پدر" شاهد باشیم و البته در "تنهایی لیلا" هم خانواده مینا ساداتی(لیلا) متمول بودند و این باور و تعبیر بسیاری یک سوء تفاهم در مردم شکل گرفت که لیلای سریال "پدر" انگیزه این تحول به خاطر تمول "حامد" شکل میگیرد متحول شده، در صورتیکه سرمنشأ این تحول میتوانست از معصومیت و پاکی درون {حامد}، باشد؟
باور رسانهایها درباره نگاه مردم غلط است
عنقا: در وهله اول اعتقاد دارم صحبت کردن از زبان مردم سالهاست در کشور ما تبدیل به یک اپیدمی بسیار بیمارآلود شده است. ما فکر میکنیم در خانهمان با عمو و خالهمان صحبت میکنیم و 5 کامنت میبینیم از بین میلیونها نفر یعنی به جمعبندی نظر مردم رسیدهایم. به نظرمن باید شفافسازی کنیم و بگوییم مردم این طور فکر نمیکنند و این طور که ما میگوییم فکر میکنند؛ این تصور و تحلیل همان قدر غلط است که باور شما درباره نگاه مردم غلط است. دوم اینکه یک اتفاق بدتری افتاده مخصوصاً من خودم به عنوان کسی که سابقه ژورنالیستیام بیشتر از سابقه کار تلویزیونی و سینمایی است. نکته مهمتر این است یک سوء تفاهمی برای برخی از رسانهایها وجود دارد که من هم در دوران فعالیت رسانهایام هم با آن درگیر بودم- فکر میکردم دریافت اولیه و ابتدایی من از یک مفهوم گویی که آن مفهوم را در ذهن من به عنوان یک امر مطلق مینشاند و فرد پرسش شونده باید نسبت به آن مفهوم جوابی بدهد- یعنی باید بر این دال و مدلولی که ما تعریف میکنیم اصطلاحاً تن بدهد.
"حاجعلی" کاراکتر لاکچری نیست
من باز هم میگویم اول اینکه نمیدانم منظور شما از اصطلاح لاکچری چیست و استفاده از این نام برای شخصیت فرهیخته داستان من برای چه منظور است؟ من فکر میکنم نشان دادن یک خانواده معتقد، مومن و متدین که ثروت خودش را از راه حلال بدست آورده و وجوهات خودش را پرداخت میکند و بخش زیادی از زندگیاش صرف کمک به مردم میشود. همچنین هدفش از کسب و کار این است که از این کارخانه روزی من و چندصد کارگر بدست میآید. بخشی از درآمد کارخانه صرف خیریهای میشود که همسرش آنجا را اداره میکند. در شیوه تربیتیاش به پسرش میگوید من برایت خانه نمیخرم و کار و کسب راه نمیاندازم که خودت باید روی پای خودت بایستی. یا در مورد دامادش خیلی سفت و سخت برخورد میکند تا در راه کسب روزی حلال، همیشه تلاش کنند و به کسی وابسته نباشند. در آن صحنهای که بنز آخرین مدلش را به راحتی به یک کارگر دون پایه میدهد تا گل بزند و برای عروسیاش استفاده کند و اتفاقاً ماشین گرانقیمتش دچار لطمه میشود. این در حالی است که "حاج علی" داستان ما همان موقع به دامادش سخت میگیرد که باید هزینههای زندگیاش را مدیریت کند و بحث داشتن و نداشتن نیست. به حسابداری میگویم یک رقمی را به اندازه تلاش در کارخانه برایت درنظر بگیرند. باز مقداری جلوتر برویم میبینیم "حاج علی" وقتی خانواده عروسش دچار مشکل مالی شدید میشود زیر بار تعهدات و بدهیهای این خانواده میرود. {یک همچنین مختصاتی را با هم ببینیم.}
نظام ما برای نشان دادن کاراکتر "حاج علی" بدهکار مردم بود
این "حاج علی" آدمی است که میگوید از جوانی کار کردهام و یک کارگاه ریسندگی را در کنار پدرم تبدیل به این کارخانه کردم. راستی من فکر میکنم نظام مقدس ما سالها برای نشان دادن چنین کاراکتری به مردم بدهکار بود. برای اینکه مردم و حتی رسانهایها را از این تصور غلط و اشتباه خارج کنیم که متنعم بودن و بهرهمندی از دنیا هیچ ربطی به دنیاپرستبودن، حب دنیا داشتن و هیچ ربطی به زالو صفتبودن و اختلاسگر بودن و رانتخوار بودن ندارد. حتماً امروز اگر من هم زندگی لاکچری و عروسی لاکچری فلان آقازاده را میبینم، عصبانی میشوم. که اگر آن آقازاده محترم پدرش برحسب تصادف در یک وزارتخانهای استخدام نشده بود و بعد از سالها به مقام سفارت نرسیده بود شاید خیلی از جاها به عنوان آبدارچی هم استخدامش نمیکردند. حتماً من آنجا عصبانی میشوم. حداقل همین الان فیالمجلس میتوانم بالای 50 نفر از ثروتمندان اصلی را اسم ببرم که حتی انقلاب اسلامی به آنها مدیون است.
اگر از کاراکترهایی مثل "حاجعلی" حمایت کرده بودیم امروز کاسهگدایی دستمان نبود
فراموش نکنیم خانواده عسکراولادیها، خاموشی، میرمحمدصادقی، حاج ترخانی که نماینده امام در شورای اقتصادی بودند و فوتکردند. اینها ثروتمندانی بودند که در دهه 50 میلیاردر بودند که امروز نمیتوانستند حسابهایشان را هیچ مدیر مالی و حسابداری بنویسد. اینها کسانی بودند که همین انقلاب و جمهوری اسلامی به آنها مدیون است. این که با چه عینکی داریم به چه چیزی نگاه میکنیم خیلی مهم است. بله! امروز شرایط اقتصادی خیلی بد است. شرایط اقتصادی اتفاقاً به خاطر کسانی بد است که یک شبه خواستند به این ثروت برسند. ولی کارخانه آن کارخانهدارها که ایجاد کار و شغل کردند، طبیعی است درآمدشان باید بیشتر از سطح عمومی کشور خواهد بود؛ چون هم ایجاد شغل داشتهاند و هم به عنوان کارآفرین شناخته میشوند. اگر ما از اینها حمایت کرده بودیم، امروز مجبور نبودیم کاسه گدایی از این کشور به آن کشور بگیریم. واقعاً ما مدیونیم به مردم و خیلی زودتر از این ها باید به مردم این شخصیتها را نشان میدادیم. به جای اینکه امروز به خاطر اینکه آقایان به خودشان اجازه میدهند بعد از سالها بگویند بله برای اقشار کم درآمد کوپن توزیع کنیم. این آقایان باید سالهای دورتر به مردم صنعت و اقتصاد را یاد میدادند که باید تلاش کرد و اتفاقاً باید از دنیا بهرهمند شد. اما چرا نگفتند؟!
حسنه دنیا به قول امامسجاد(ع) کسب روزی حلال است
یادمان نرود دستور اسلام دوری از فقر است. هیچ امری در روابط انسانی به قول حضرت رسول(ص) از سوال کردن منظورم دست دراز کردن و تقاضا کردن است؛ یعنی تکدی کردن! هیچ امری مثل این امر مضموم نیست. فقر به قول حضرت رسول(ص) روسیاهی دو دنیاست. به قول امام صادق(ع) فقر همنشین کفر در هر خانهای است. این بدین معناست ما امروز قشر فقیر داریم و مشکل ماست که نتوانستهایم اینها را جا بیندازیم. حتماً در کارهای بعدی همه تلاشم را انجام میدهم حتی اگر این چارچوب و ساختار در صداوسیما بوجود نیامد حتماً در بخش خصوصی این کار را انجام میدهم و کاراکترهایی مثل حاج علی تهرانی را به جامعه معرفی میکنم. فکر میکنم این اولین وظیفه فرهنگی ماست. به همین خاطر به موضوعات به شکل پایهای و عمیق نگاه کنیم. میدانید یک دورهای متأسفانه این افکار التقاطی در دهه 60 به واسطه یک گروههای سیاسی که بعدها اسلحه دستشان میگرفتند و وسط همین کوچهها مردم را به شهادت رساندند، بله قصدشان همراهی اسلام با افکار سوسیالیستی و کمونیستی بود و هنوز هم رگههایی از آنها را میبینیم. حرفی را هم که شما میزنید چند روز پیش هم رسانهای دیگر یک جایی گفته بود این مشکل ما نیست که احیاناً یک بخشی از جامعه فرهنگیمان با مسائل دینی و اعتقادیمان به شکل پایهای برخورد نکردند. وقت نگذاشتهاند قرآن و روایت و حدیث و سیره حضرت رسول(ص) را بخوانند و ببیند، اشکال ما نیست. این فقر فرهنگی را یک جایی شما رسانهایها باید برطرفش کنید. آنقدر میتوانم روایت بخوانم در ستایش کار، تلاش و ثروت و روایت هم میتوانم بخوانم در ردّ دنیاپرستی... یادتان باشد: {حب الدنیا رأس کل خطیئة}. حسنه دنیا به قول امامسجاد(ع) فقط کار خیر نیست و کسب روزی حلال است.
*آقای عنقا! شما نام خانوادههایی را آوردید که همه ما برایشان احترام قائل هستیم و البته نام آقای رفیق دوست را هم به این اسامی اضافه کنید. اما این خانوادههای مذهبی، انقلابی هم هستند. البته توقعم این نیست که خانواده انقلابی 97 همان چارچوبها و ساختار خانواده انقلابی 57 را داشته باشند ولی حداقل اینکه به صورت خنثی نباشد و نه تنها رویکرد انقلابی را نمیبینیم و تنها رویکرد مذهبیاش این است که حامد فرزند این خانواده حافظ قرآن است که باز درباره حافظ بودن قرآن او هم بحث وجود دارد. البته ناگفته نماند یکی از نکات خوب سریال "پدر" تیتراژ همراه با یک آیه قرآن متنوع با تفسیر، میباشد. اما میبینیم خانواده تهرانی به مسجد میروند یک نمازی میخوانند و اگر جشنی باشد شربت و شیرینی توزیع میکنند اما هیچ کنشگری انقلابی به واسطه این خانواده اتفاق نمیافتد. این اسامی که نام بردید عمدتاً در جنگ تحمیلی هستند و باز در گروههای جهادی به جنوبکشور، شمالغرب کشور و شرق کشور میروند و در دورترین روستاهای کرمان و سیستان و بلوچستان فعالیت دارند. مثلا خانواده میرمحمدصادقی که به عنوان یکی از خانوادههای ثروتمند مذهبی و انقلابی شناخته میشوند، هم شهید دارد و هم در جبهه هستند و در عین فعالیتهای سیاسی، مشارکت عامالمنفعه هم دارند...
عنقا: اینکه چندین سال یکی از اعضای خانواده میرمحمد صادقی، معاون وزیر اقتصاد باشند لزوماً کنشگری انقلابی به حساب نمیآید.
* وقتی شخصیتش یک شخصیت انقلابی است یقیناً جایگاهش جایگاه انقلابی است بالاخره آقای میرمحمدصادقی انقلابی با یک مدیر لیبرالی که الان پشت میز نشسته، متفاوت است.
عنقا: ما همین الان یک معاون وزیر در همان وزارتخانه داریم که در زندان است. ما وزیر داشتیم در مهمترین نهاد فرهنگی و انقلابیمان که الان در بیبیسی تحلیل میدهد. وقتی به اینها یک برچسب کلی میزنیم، میتوانیم به مثابه همه این مصادیق یک مثال نقض هم بیاوریم. برای همین باید درباره یک نوع خاص صحبت کنیم.
* این خانواده "حاج علی تهرانی" به عنوان یک خانواده مذهبی انقلابی چه کنشگری انقلابی دارند؟
عنقا: حتماً در دهه 60 این اتفاق افتاده است. اینکه وقتی سریال جلوتر برود میبینیم اتفاقاتی برای کارخانه و کارگران میافتد که این کنشگری انقلابی را به وضوح میبینیم. بدبختی ما اینجاست که فکر میکنیم همه چیز را باید همان اول گفت و صبر نمیکنیم تا به روزهای پایانی مجموعه تلویزیونی برسیم. ولی حتماً این خانواده در دهه 60 وقتی در این کشور جنگ بوده، خیریهای که الان دارند و زنان بدسرپرست را حمایت میکند آن زمان فعالیتهای مستقیم با جنگ تحمیلی داشتند.
نگاه سلیقهای با اتفاق طبیعی درام متفاوت است
* اما در این سریال یک سکانس و یک صحنه نمیبینیم که برای مخاطب تداعیگر انقلابی بودن حاج علی و خانوادهاش باشد.
عنقا: چرا باید ببینیم؟! وقتی میگویید باید و منفعل نیست و منظورت از عدم انفعال را با این تیتر میگویید باید به یک پشتوانه نظری برگردد. یعنی باید به واسطه این چند نمونه و مصداق در این درام خاص باید این طور گفته شود. اما اینجا بگویید نگاه صرف و سلیقهای شما بهتر است؛ اینکه من دوست داشتم این را هم ببینم. یعنی تو به عنوان مخاطب جدیتر که موقعیت فرهنگی هم دارد، دوست داشتم این را هم ببینم. وقتی میگویی باید یعنی عوامل سریال "پدر" از یک مفاهیم تئوریک نظری دیکته شدهای در جهان درام تخطی کردهاند. غیر از این است باید بگویی به جهت سلیقه شخصی و خواستگاه سیاسی و اجتماعی و فرهنگیام دوست داشتم وقتی شریف و حاج علی یک شب با هم صحبت میکنند خاطره یک شب جبهه حاج علی را هم بشنوم. آنجا میگویم سلمنا... اما واقعیت درام این است که باید از یک قاعده دراماتیک تبعیت کند.
باید بگویید ما از درام تخطی کردیم....؟!
*خانواده مذهبی داستان "پدر" آنقدر متمول هستند که همسرش برای اینکه حوصلهاش سر نرود یک موسسه خیریه هم دایر میکند...
عنقا: یعنی شما همه فعالیتهای اجتماعی این کشور را به این سطح تقلیلش میدهید. برای اینکه بعداً میبینید این خیریه اتفاقاً از پدر حاجعلی به این خانم میرسد و سالهاست این اتفاق افتاده است. همچنان سر حرفم هستم که باید این اتفاق میافتاد که برای ما باید مصادیقی بیاورید که ما از درام تخطی کردیم یا اینکه بگویید من به عنوان یک بخشی از مخاطبین احتمالاً به جز شما هزاران مخاطب هم ممکن است چنین سلیقهای داشته باشند و دوست داشتیم همچنین چیزی را در درامتان ببینیم. با هر متر و معیاری سلیقه را بیشتر از واقعیت درام قبول میکنم. یعنی من میتوانم بگویم فیلمهای جدی حوزه دفاع مقدس از این قاعده تبعیت نکردند...
*در ابتدای صحبتتان گفتید که متأسفانه رسانهایها یاد گرفتهاند که از زبان مردم صحبت کنند. این نظر شما را قبول ندارم، چون هر روز با نظرات مردم مواجه میشویم.
عنقا: در گوشیهای همه ما هزاران هزار پیامک است. اینکه برخی به ما میگویند ما چرا این سریال را باید نگاه کنیم و گریه کنیم، من پاسخ میدهم "آرماندو" هم در شبکه یک سیما یک نوع طنز است که میشود آنجا خندید. یادتان باشد که می گوییم مردم چرا؟ این کلمه توهینآمیزی است مخصوصاً زمانیکه حق انتخاب وجود دارد.
منظور از سرگرمی، خندیدن نیست و گریه هم لازم است
*آقای عنقا! امروز مردم مجبورند؛ طبقه متوسط جامعه که شبکه جم را دنبال میکردند و از آن همه رذالت و اتفاقات ضدخانواده خسته شدند و دوباره به تلویزیون روی آوردند و البته در بیابان یک لنگه کفش شما غنیمت است. مردم امروز میخواهند یک سریال قشنگ ببینند و هر کانال تلویزیون را میزنند ثروت و تمول میبینند. تنها یک سریال در این مدتها از شبکه یک پخش شد به "شب عید" و البته آنها هم در فقرنشینی قدری افراط کردهاند. من کامنتهایی منتشر میکنم از کسانی که میگفتند چهار ماه ماهواره را جمع کرده بودیم و تلویزیون نگاه میکردیم اما دوباره مجبور شدیم به ماهواره روی بیاوریم، چون یک سریال درست حسابی ساخته نمیشود. ما فرار رو به جلو نکنیم. به نظرمن رسانه و مردم میبینند و مورد توجه هستید و عمیقتر باید حرکت کنید...
عنقا: اگر یک تهیه کننده در پروژه یک وظیفه داشته باشد اینکه کار خودش را در وهله اول در معرض نگاه قرار بدهد و بعد تلاش کند همه نگاهها معطوف کار او شود. باقیاش به کارگردان، بازیگر و نویسنده برمیگردد. ولی یک چیزی را در نظر بگیریم این بلا از موقعی بر سر ما آمده که ما فکر میکنیم بالاخره سیاستگذاران و کارگزاران فرهنگیمان، الان که این سریال به جایی رسیده، از در که داخل میآیند و ما را میبینند چرا درباره این نکته صحبت نکردید و یا دیشب مردم ناراحت شدند ای کاش یک جوک و شوخی را هم مطرح میکردید. برای همین از کی دچار این سوء تفاهم شدیم که به چه منظور داریم سریال میسازیم. ما سریال میسازیم یک ساعت مردم سرگرم بشوند که منظور از سرگرمی خندیدن نیست، گریه هم لازم است. ما در وهله اول یک سریال ساختیم تا مردم سرگرم بشوند. دوم، اگر سرگرم شدند یک کم حالشان عوض شود و موارد دیگر آموزه اخلاقی و دینی هم به همراه خود دارد. این نکاتی که شما اشاره میکنید در وهلههای هفدهم و هجدهم هم وجود ندارد.
*خودتان به عنوان مخاطب خسته نمیشوید که این همه زندگیهای لاکچری درجه یک را تلویزیون میبینید؟
عنقا: پس چرا آنقدر "پدر" میبینند.
*چون مخاطب مجبور است تلویزیون ببیند و بهتر از این سریال را نمیبیند.
عنقا: نه این طور نیست. به نظرمن اطلاق عام میکنید. من در "پدر" از روز اول با کارگردان صحبت میکردیم و حتی بعضاً مدیران، تعمدانه به موضوع متنعم بودن و متمکن بودن حاج علی تهرانی و شیوه زندگیاش پرداختیم.
* دلیل آن چیست؟
فکر میکردیم باید یک بار چنین کاراکتری به مردم نشان داده شود. باید بگوییم که در شهر ما آدمهای ثروتمندی هستند وجودشان برای این مملکت چقدر تأثیرگذار بوده است.
حامدی را دارم نشان میدهم که شما و رسانههای اصولگرا از آن غافل شدید
*شما چند قسمت دارید یک کارخانه نخ را نشان میدهید و چه دلیلی دارد آنقدر در این بلبشوی اقتصادی هیچ مشکل اقتصادی در این کارخانه وجود ندارد؟
عنقا: چون من آرزویم را میگویم. آن آرزویی را نشان میدهم که به خاطر آن انقلاب کردند. من حامدی را دارم نشان میدهم که شما و رسانههای اصولگرا از آن غافل شدید. چه بلایی سر ما آمده که وقتی در این شهر یک جوان به خاطر عفت و گناه خودش را دور میکند و میگویید باور پذیر نیست. چه بلایی سرمان آمده است؟! جالب است سرلشکر رحیم صفوی در کتاب خاطرات خودشان آوردهاند در کشوری که جنگ یک کیلومتر آنورتر یک معبر بازتر عقل میگوید از معبر باز بروید و از نقاط مین نروید... ولی اگر از معبر باز بروید یک ساعت و نیم دیرتر به گردان میرسید و میروند روی مین... من آرزو دارم یک کارخانهای این طور کار کند. بحمدالله همان کارخانهای که ما فیلمبرداری میکردیم یک ساعت تعطیلی نداشتند. یعنی 24 ساعته شرکت پایان بافت فعالیت میکردند و بهرنگ توفیقی صبر میکرد در تغییر شیفت چند پلان تصویربرداری کند.
*ترجیحم بر درگیری مخاطب است
*آقای توفیقی! گاهی آنقدر فلشبکها زیاد و متعدد میشوند که مخاطب را سردرگم میکند و ما شاهد یک داستان رئاتل منسجم نیستیم. البته این اتفاق را هم گاهی در سریال "تنهایی لیلا" دیدهایم؟ فینالهای فیلم خیلی بد لو میروند؟
ساختار فلشبک از فیلمنامه آمده و من کارگردانی هستم که به فیلمنامه به شدت متعهدم و فکر میکنم آن تعاملی که باید در ساختار کار برای فیلمنامه و کارگردان اتفاق بیفتد قبل از شروع فیلمبرداری و در حین فیلمبرداری برای صحنههایی که تازه نوشته میشود.
*شما پیش از این سریالهای ساختهاید که مخاطب را هم خوب میشناسید...
توفیقی: اول سریال پرمخاطبم "انقلاب زیبا" بوده است و این ساختار را امتحان کرده بودیم. برای من این فلشبکهای متعدد جذابیت دارد و معنای آن سردرگمی نیست. من ترجیحم این است که بیننده یک کار را راحت نبیند و بیشتر سعی کند بر روی آن تمرکز کند تا اینکه یک سیر داستان منسجم و خطی را ببیند. من خیلی این سلیقه را نمیپسندم و ترجیحم بر درگیری مخاطب است.
*فارغ از این همه درگیری مخاطب که شما میگویید، گاهی فینال های داستان لو میروند؟
توفیقی: من فکر نمیکنم یک همچنین امکانی را نویسنده فهیم این فیلم به مخاطب بدهد. جذب بیننده برای بهتر کردن فیلمنامهشان را از دست بدهند و صرفاً به خاطر اینکه سریال خطی باشد. فکر میکنم بیشتر از اینها برای سیر داستان فکر شده است. نه من فکر نمیکنم این درست نباشد.
زمانی که "پدر" ساخته شد وضعیت اقتصاد، این همه وخیم نبود
*برخی از کارشناسان دینی اعتقاد دارند شما کارگردان ناپختهای هستید برای القای مفاهیم ارزشی و دینی؟
توفیقی: اتفاقاً در جمع حافظان قرآن و مسئولین رادیو قرآن حضور داشتیم اعتقاد دیگری داشتند.
عنقا: هیچ کارشناس دینی نمیتواند به اندازه یک حافظ قرآن اظهارنظر مهمتری داشته باشد. وقتی پورزرگری یک قاری قرآن از ما به خاطر سریال "پدر" تقدیر میکند دیگر نظر یک کارشناس دینی که مثلا سه سال در یک جا درس خوانده، اهمیتی ندارد.
توفیقی: یک صحنههایی از فیلم را در نشست رادیو قرآن نشان دادیم و برخی از دیالوگها و آیات قرآنی که توسط شخصیت حامد خوانده شده بود کنار گوش من زمزمه میشد. خیلی برایم جذابتر بود تا اینکه میتوانم چند سکانس مثال بزنم و محوریت قصه ما اساساً اوضاع اقتصادی این مملکت نبوده است و در شرایطی که ما شروع کردیم آنقدر وضعیت اقتصادی وخیم نبوده است. برای من کامنتها و نظراتی دادند که کاش در اوضاع اقتصادی وخیم امروز یک کار شاد میساختید و البته فکر میکنم در کارگردانی موفق بودم و دفاع کنم. با وجود اینکه محوریت کار موضوع کسب و کار و اقتصادی نبوده ولی به اندازه خودش به این مفهوم درست اشاره شده است.
بازیگران شناخته نشده ما را شگفتزده کردند
* یک سوالی که مطرح میشود به نحوه انتخاب بازیگران برمیکردد. بازیگر همواره از کارگردانی و فیلمنامهنویس در سریالها جلوترند. تنها مشکلی که وجود دارد کارگردانها ریسکپذیر نیستند. و معمولاً در بسیاری از موارد از کسانی که روی بورس هستند و در کارهای موفق حضور دارند به سراغشان میروند و کمتر کارگردانی را میبینیم انبوهی از بازیگران را در تئاتر انتخاب کنند و خودشان و تواناییشان را در خهدایت بازیگر به چالش بکشند؟
توفیقی: من الان برای جشن حافظ و سریال عقیق کاندیدای کارگردانی شدم و همه بازیگران تئاتر هستند. درباره علیرضا آرا خیلی بحث بود و اگر میخواستم ریسک نکنم کامبیز دیرباز را انتخاب میکردم. درباره شخصیت حاج علی و چارچوب شخصیتها و داستان را میدانستیم قرار شد ترکیبی از بازیگران شناخته شده و جوانانی که قرار است نقشآفرینی کنند. منطقیتر بود شخصیت حاجعلی به یک بازیگر شناخته شده و با سابقه واگذار شود و از سوی دیگر نقش جوانان را به بازیگران با استعداد و شناخته نشده بسپاریم. ترکیب این نقشها و بازیگران را دوست داشتم، چون به اندازه کافی ریسک را انجام دادیم و این چالش را برای خودمان در زمان ساخت بوجود آوردیم. که وقتی به سر صحنه میرویم این جوانان با استعداد شناخته نشده ما را شگفت زده کنند و این اتفاق افتاد.
نمیخواستم اتفاق عجیب و غریبی را مردم در ایفای شخصیت "حاج علی" ببینند
*مهدی سلطانی همان هاشم دماوندی سریال شهرزاد است و این ریتم تکراری را ادامه میدهد و چیز جدیدی از او نمیبینیم؟
توفیقی: من سریال شهرزاد را متأسفانه ندیدم اما از برخی کامنتها متوجه شدم شخصیت هاشم دماوندی را مهدی سلطانی بازی کرده اما این ترس را به دلایلی درباره شخصیت "حاج علی تهرانی" نداشتم. اول اینکه سلطانی میتواند این تفاوت را در کاراکترهای مختلف ایجاد کند. میدانید که در کار قبلی خودمان "زیر پای مادر" نقش منفی داشت و برای خود من این چالش جذابتر بود که آنجا نقش منفی و در نقش "حاج علی" با ایشان تجربه ایفای نقش مثبتی را داشته باشم. به نظرتان راه رفتن کاراکتر حاج علی با اسماعیل نفر در سریال "زیر پای مادر" متفاوت نیست. حتی حالت نگاه و سرعت چرخاندن سر حاج علی با اسماعیل نفر متفاوت است. نمیخواستم از فضای ذهنی مردم خیلی فاصله بگیرد و کار عجیب و غریبی و فانتری قرار نبود نشان دهیم. با توجه به اینکه اتفاقاتی که در گریم داشتیم و دستکاری فیزیک بازیگر به اندازه کافی این تفاوت را برای مخاطب به منصه ظهور رسانده و حتی لحن و حرکتهای مهدی سلطانی در سریال "پدر" گونه متفاوتی دارد.
==================
گفتگو از مجتبی برزگر
=================
ادامه دارد...(بخش دوم صحبتهای حامد عنقا، بهرنگ توفیقی، حسین امیر جهانی، سینا مهراد و ریحانه پارسا منتشر خواهد شد)