نگاهی به حوادث اخیر در ورزشگاه غدیر اهواز/مسیر رو به تزلزل فوتبال
درگیری و خشونت در ورزشگاههای فوتبال بیش از مُسکن موقت و مقطعی، نیاز به درمان ریشهای دارد. محروم کردن و بی اعتنایی به خواست فرهنگی تماشاگران، خشونت را از بازی به بازی دیگر منتقل میکند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، فوتبال، درگیری و دیگر هیچ! مخابره تند و سریع درگیری و حواشی بازی تیمهای فوتبال استقلال خوزستان و پرسپولیس و درگیریهای شدیدی که بین هواداران دو تیم در ورزشگاه غدیر اهواز رخ داد در روزهای اخیر افکار عمومی را با اما و اگرهای درباره پدیده فوتبال توأم ساخت.
فوتبال و تب آن امروز همه گیر شده است و کمتر خانواده ای را می توان یافت که در آن انگیزه های فوتبالی رسوخ نکرده باشد. فوتبال تیمی با ساختاری غیرقابل پیش بینی و هیجانی هر مخاطبی را پای تماشا و پیگیری آن مجاب می سازد.
هولیگانیسم فوتبالی!
هواداران فوتبال بخشی از این بازی هستند و اصولاٌ این هواداران هستند که به بازی فوتبال جذابیت دوچندان میبخشند. درگیری و هیجانات استادیومی نیز بخشی از این فوتبال و ورزش است . هولیگانیسم فوتبالی یا آشوبگری فوتبالی آن روی دیگری شادی استادیومی است. در دنیای فوتبالی امروز درگیری قابل حذف نیست بلکه مدیریت و کاهش و هدایت آن روندی است که امروز فوتبال و لذت با خانواده دیدن را به مخاطبان ارائه کرده است.
بازی استقلال خوزستان با پرسپولیس حاشیههای زیادی داشت و در پی درگیریهای مکرر هواداران دو تیم 10 هوادار مردمی آسیب دیدند. این کل خبری بود که در چند روز اخیر در محافل ورزشی، غیر ورزشی دست به دست می شود و هر کس از این وضعیت دنبال ماهی گیری است. اما چرا درگیری؟ چرا در اهواز؟ ریشه این مشکلات کجاست؟ درمان را باید کجا جست؟
درگیری و هولیگانیسم فوتبالی نه در اهواز نه در ایران بلکه در دیگر باشگاه های دنیا هم امری فوتبالی به شمار میآید که باشگاه های ایتالیایی در این زمینه شهره هستند. آنچه قابل تأمل است تکرار و بی تدبیری و استیصال مسئولان است که سبب گشته این مسایل علاج واقعی نشوند و از حاشیه به متن فوتبال وارد شوند. به شکلی که به طنز گفته می شود فوتبال تا آنجا پیدا می کند که دعوا شروع شود!
مسیر رو به تزلزل فوتبال
فوتبال ایران و فرهنگ فوتبالی ایران در ابعاد مختلف مسیر روبه رشدی نداشته است. فرهنگ در ابعاد مختلف در این ورزش آسیب دیده است. ورزشی که می بایست با منش پهلوانی و جوانمردی آمیخته میشد امروز ناجوانمردانه مرزهای اخلاقی را جابجا می کند. آیا این در ورزش های دیگر نیست، چرا هست ولی مسیر فوتبال بواسطه گفتمان غالب حاکم در آن روبه آبادانی نیست. از سوی اثر و تاثیر میلیونی فوتبال حساسیت آن را بیش از پیش می کند. این ره در فوتبال که اتفاقاً به ترکستان است میتواند از زوایای مختلف قابل بررسی باشد که در این یاداشت به برخی از آن اشاره میشود:
بازیکنان و الگویی که موفق نبودند!
یکی از چالش های اساسی در فضای اجتماعی سلبریتی شدن است. سلبریتیهای است که به مدد صداوسیما و نشریات زرد در حال تکثر هستند. فوتبال در این مسئله در صدر جدول قرار دارد. فوتبالیستها در جامعه امروزی ما به الگوی بخشی از مردم مبدل شده اند. سلبریتیهای که چه بسا در بزنگاههای مانند انتخابات اثرگزار هم میشوند. بازیکنانی که بخشی از آنها در آن سطح فرهنگی مناسب با جامعه موفق و پیشرو نیستند. درگیری های اخلاقی، رفتاری، مسایل غیرشفاف مالی . سبک زندگی نامتعارف و.. این باعث شده که فوتبالیست ها اثرات سوء بر فوتبال و فرهنگ فوتبالی بگذارند.
فوتبال فنی و هیجانی در زیر فرهنگ لگام گسیخته سرمایه داری حاکم بر آن دچار مرض شده است. ذهن و آرامش مخاطب را از مسطیل سبز فوتبال به بیرون آن هدایت کرده است. تماشاگر طوری تربیت شده است که بیش از فوتبال زیبا دنبال فوتبالیست زیبا باشد و این مسئله ای است از حیث روانی میتواند تماشاگر را از مسئله صبر و هیجان و آرامش فوتبالی به آشوب و درگیری غیرفوتبالی سوق دهد.
برنامه نود و ناکارآمدی در توسعه فرهنگ فوتبالی
صدا وسیما با برنامه 90 نقش مهمی در این سالها در چهره سازی از فوتبالیست ها داشتند. نقش برنامه های مثل نود نیز در این درگیری های غیر ورزشی در فوتبال کم نیست. مجری نود آقای فردوسی پور با ضریب دادن به درگیری های فوتبال و پردازش حاشیه ها و بزرگنمایی آنها، فوتبال را حاشیه محور کرده است . بازیکنان خوب میدانند برای ستاره شدن خوب بازی کردن تنها مهم نیست حاشیه دار بودن هم لازم است . در فوتبال امروز مدل مو تا سبک زندگی غیر متعارف تا زبان فحاش داشتن بازیکن را در صدر نگه میدارد. این حاشیه نگاری سبب گشته در سکوهای ورزشی فوتبال زیبا بیش از مسایل فنی، در مسایل غیرفنی دیده شود. این شیف دادن از مباحث فنی به غیر فنی ورزشگاه ها و بازیکنان را در یک حالت تهییج و فورانی همیشگی قرار می دهد تا با کوچکترین واکنشی منفجر شود.
حال باید صداوسیما پاسخ دهد نتیجه ایستادگی و دفاع از برنامه نود چیست؟ اینقدر فضا دادن به مجری جوان برای حاشیه سازی چیست؟ صرف جذاب بودن و مخاطب گیری آیا ملاک است؟ غلبه سایه دلالی و تهوع آور فوتبال بر صداوسیما و غفلت از ورزشهای دیگر خسران کمی نیست، چرا صداوسیما کاری نمیکند؟ به یقین میتوان ادعا کرد بیش از 18سال حضور برنامه نود در سر سفره فوتبال و صداوسیما، میلی متری اخلاق ورزشی را رشد نداده است. در بحث فنی, در بحث باشگاه داری، مدیریت و ورزش سالم هم شاید صاحبنظران همین را تایید کنند.
سلبریتی های فوتبالی و سقوط اخلاق فوتبالی
از اثرات سوء سلبریتی شدن فوتبال؛ تولید ناهنجاری در سطح تماشاگران است. سقوط اخلاق در سکوها و تولید رفتارهای سانسوری و منشوری بخشی از آن بازخوردهای است که از بازیکنان و سبک و رفتار آنها به سکوها منتقل نمی شود. بازیکنی که به خود اجازه می دهد در رسانه یا در استادیوم پرخاشگری و دهن به توهین باز می کند، فضای روانی ورزشگاه را مهیج و غیرنرمال میکند و آماده انفجار می سازد. بازیکنی که به خود اجازه می دهد به داور، به تیم و یا هواداران تیم توهین کند، پالس را به تماشاگر می دهد که پرخاشگری کنید. آماده سازی روانی می بایست در کنار آمادگی فنی در تیم ها دیده شود. باید باور داشته باشیم ورزشگاه ها نمود عینی و واقعی جامعه نیستند . چه بسا این ورزشگاه ها هستند که خشونت تولید میکنند وگرنه بسیاری از این رفتارهای غیرمعمول از همین تماشاگران خاطی، در فضای عادی سر نمی زند.
حضور بانوان آیا مسئله این است؟
حضور بانوان که برخی ادعا می کنند میتواند این فضا مهیج استادیومی را منعطف سازد، هم راه چاره نیست. حضور بانوان نه تنها فضا را آرام و اخلاقی نمیکند بلکه بر شدت و رادیکالی شدن فضا تاثیر مضاعف میگذارد. کسی مخالف حضور بانوان نیست ولی بی شک در این فضای روانی مهیج و غیرسازنده حضور بانوان فضا را تندتر میکند. تا تربیت فوتبالی که ریشه فرهنگی دارد حاصل نشود، حضور بانوان جزء آسیب روانی به قشر بانوان و به مخاطره افتادن سلامت روانی خانواده ها، آورده ای ندارد.
فوتبال سیاسی آری یا نه؟
فوتبال به عنوان یک پدیده اجتماعی، با زندگی عادی مردم پیچ خورده است. با فوتبال فارغ از این که در کجا زندگی میکنید، چه دینی دارید یا از چه نژادی هستید می توانید این زبان مشترک را درک کنید، با آن شاد باشید و با آن بگریید. می توانید با هرکسی در هر نقطه از جهان همذات پنداری کنید و با هر فردی در هر گوشه عالم ارتباط برقرار کنید. اما این تنها یک روی سکه فوتبال است.
دشمنی به عنوان نقطه مقابل این درک متقابل شناخته می شود. فوتبال علاوه بر کارکردهای وحدت آفرینش یک پدیده چند بعدی است، پدیده ای که در هر اجتماعی رنگ و بوی آن اجتماع را می گیرد و با فرهنگ بومی آن نقطه شناخته می شود. هیجانات و احساسات امریکای جنوبی در درگیری ها و جنگ های فوتبالی آن نقطه و گل گل گل گفتن گزارشگران آن ها نمود پیدا میکند. فوتبال هنوز به هلندی ها جنایات آلمان نازی را یاد آوری می کند. به طرفداران سلتیک و گلاسکو ریشه قدیمی دشمنیشان را یاد آور می شود. به بارسایی ها سلطه چندقرنی اسپانیا و غصب نمادهای ملی شان را یادآوری می کند.
این داستان و این زبان مشترک علاوه بر قرائت دوستی ها، دشمنیها را نیز روایت می کند. این پدیده غریب که دیگر رنگ و بوی تجارت، سیاست، فرهنگ، هنر و ... را گرفته است را نمی توان تنها از زاویه ورزشی تفسیر کرد و دید. اما فوتبال می تواند روی سیاسی داشته باشد ولی سیاستی که به صلح و وحدت منتهی شود. ترویج مسایل قومی و قبیله ای در ورزش فوتبال با سیاست سازنده متناقض است.
درمان
درمان این معضلات فرهنگی، کار فرهنگی تمیز است ، شفاف سازی و مبارزه با فساد است ، تربیت مربی، داور و بازیکن، رسانه ورزشی و درنهایت فوتبال در تراز اخلاق اسلامی است. وقتی فضا سالم، شفاف، فرهنگی شد، تماشاگر دیگر تماشاگرنما و فوتبال ضد فوتبال نمیشود، حضور بانوان مسأله نمیشود. مدیریت روانی فوتبال، علم و حلم و بردباری نیروی انتظامی می تواند سکوها را سالم سازی کند. تقدیر از الگوهای خوب ورزشی و ضریب دادن به آنها می تواند این فضای فرهنگی را به سوی رشد و اخلاقیات سوق دهد.
سخن آخر اینکه، علیرغم عدم وجود معضل اجتماعی ناشی از رفتار طرفداران ، ضرورت دارد قبل از تبدیل حرکات و رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشجویانه گاه و بیگاه برخی از طرفداران به معضلی اجتماعی و سازمان یافته مانند کشورهای اروپایی صاحب فوتبال، که شواهد چند ساله اخیر بر نشانه هایی از آن هنگام برگزاری برخی مسابقات ملّی دلالت دارد، برای ارتقای ظرفیتها و امکانات فیزیکی و فرهنگی و با در نظر گرفتن اجزای کارکردی و ساختی مؤثر بر رفتار اجتماع طرفداران ، برنامهریزیهای مناسب طراحی و اجرا گردد.
خوزستان با داشتن 4 تیم در لیگ برتر فوتبال یکی از قطبهای فوتبالی کشور است. استانی با ظرفیتهای بالای فرهنگی و مردمی که به عنوان مدافع حریمهای زمینی و اعتقادی و فرهنگی سهم بالای در اعتلای کشور داشته است. فوتبال خوزستان ریشه در فرهنگ و خوشیهای مردم دارد. مردم خوزستان با فوتبال زندگی میکنند. نباید اجازه داد برخی این فرهنگ و فوتبال پاک را با آدرس های غلط لکه دار کنند.
گزارش از اکبر بهاری
انتهای پیام/ش