تحلیلگر ازبک: روابط ایران و ازبکستان در مسیر توسعه است
کارشناس مسائل منطقه گفت: صرف نظر از اراده سیاسی و اشتراکات فرهنگی و تاریخی، روابط دوجانبه در حوزههای غیرسیاسی همچون مبادلات تجاری، کسبوکارهای کوچک و مواردی از این دست، در حال ارتقاء و تکامل است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، با روی کار آمدن شوکت میرضیایف در ازبکستان و اتخاذ رویکردهای نوین این کشور در سیاست خارجی، امیدهای جدیدی در بازسازی روابط ایران و ازبکستان به وجود آمده است. در همین راستا، پایگاه «ازبکستان تودی» مصاحبهای را با «گلی یولداشوا» تحلیلگر و کارشناس مسائل بینالملل در حوزه ژئوپلیتیک آسیای مرکزی و نویسنده کتاب «فرایندهای ژئوپلیتیکی در آسیای مرکزی مدرن: ایران و ایالات متحده» در زمینه فاکتورهای توسعه مشارکت ایران در اقتصاد ازبکستان ترتیب داده که در ادامه میخوانید.
تسنیم: اخیراً شماری از تحلیلگران مباحثی را با توجه به وضعیت فعلی خاورمیانه و احتمال ازسرگیری روابط نزدیک میان ایران و ازبکستان و شکلگیری گفتوگوهایی در سطوح عالی میان مقامات دو کشور مطرح میکنند. نظر شما در این باره چیست؟
یولداشوا: پیش از پاسخ به این سوال لازم است اشاره شود که تاریخ، مذهب، زبان و فرهنگ مشترک همواره به میزان قابل توجهی تاثیرگذار بوده و طبیعی است که بر روابط ایران و ازبکستان نیز تاثیر مثبتی خواهد گذاشت. صرف نظر از برنامههایی که دولتها پیگیر آن هستند، در واقع روابط دوجانبه در حوزههای غیرسیاسی همچون مبادلات تجاری، کسب و کارهای کوچک و مواردی از این دست، در حال ارتقاء و تکامل میباشند.
اما مورد دیگری که توجه تحلیلگران را به خود جلب کرده است، شناسایی دوفاکتوی نزدیکی هدفمند ایران و ازبکستان به یکدیگر است. بر همین اساس من فکر میکنم که بدون شک مذاکرات میان دو طرف به وقوع خواهد پیوست، چرا که منافع مهمی برای طرفین در این زمینه وجود دارد. البته پیشبینی زمان دقیق آغاز این مذاکرات کمی سخت است. بدیهی است که وضعیت مبهمی که در فضای خاورمیانه و مناطق پیرامونی آن وجود دارد، بر فرایند تصمیمگیری در این مساله تاثیرگذار است. منطقهای که ایران نقش بسیار پررنگی در آن ایفا میکند و اختلافات زیادی در مواضع بازیگران موثر در منطقه نسبت به ایران وجود دارد (ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، روسیه و دیگران).
سادهانگارانه است اگر بگوییم که ازبکستان با جمعیتی که بیش از 88 درصد آن را مسلمانان تشکیل میدهند، (پیشنهادهای) سرمایهگذاری و همکاریهای تکنولوژیک از سوی منطقه خاورمیانه را رد میکند. مولفههای تاریخی و فرهنگی نقش بسیار مهمی در جریان مهاجرت از ازبکستان به کشورهای مسلمان، از جمله خاورمیانه تاثیرگذار بودهاند.
هر ساله صدها تن از شهروندان کشورهای آسیای مرکزی به گروههای تروریستی و افراطگرا همچون داعش، در خاورمیانه میپیوندند. بدیهی است بخشی از ین افراد در سودای از دست دادن «گذشته نوستالژیک اسلامی» چنین میکنند. بخش بزرگی از جوامع این منطقه نیز همچنان در سبک زندگی همچون پوشش، سنتها و آداب و رسوم از آموزههای اسلامی پیروی میکنند. دولت ازبکستان نیز در پاسخ به این چالشها سیاست معروفی را در پیش گرفته که احیاء میراث اسلامی و سنتهای کهن بومی، ساخت مساجد، (تاسیس) نهادهای آموزش عالی اسلامی، سازماندهی حج و ... را در بر میگیرد.
حتی اگر به مجموعه مشکلات نیز بنگرید، خواهید دید که از تاریخ، فرهنگ و ذهنیت مشترک مردم ایران و ازبکستان پیروی میکنند. وضعیت جمعیتی مشابه با نرخ تولد بالا، درصد بالای جوانان در ترکیب جمعیتی، گذشته شبه استعماری، وابستگی به کشورهای توسعه یافته و ...؛ و همانطور که بسیاری دیگر بر این عقیدهاند، مشکلات اجتماعی و اقتصادی کنونی ریشه در همین مسائل دارد.
علاوه بر این، تجربه تاریخی مشترک ازبکستان در نظام اتحاد جماهیر شوروی و ایران در سلطه انگلیسی- آمریکاییها تقسیمبندی مشابهی را در جوامع دو کشور به جناحهای محافظهکار و مدرن، باعث شده است. تنها تفاوت در درجه سنتگرایی و مدرنیته این رویکردها است. از سوی دیگر، ملیگرایی دولتی در هر دو کشور با ایدئولوژی اسلامی در آمیخته است. رهبران سیاسی که خود را برآمده از این سنتها اما در یک محیط مدرنیزه شده، در نظر میگیرند.
بنابراین، اتکاء عملی هر دو کشور ایران و ازبکستان به این شعار معروف سیاست خارجی «هم شرق و هم غرب» را همراه با مشارکت منطقهای، در کنار همکاری فعال با شرکا و سازمانهای بینالمللی، میتوان تحلیل کرد. این فاکتورها میتواند منجر به مشارکت دوجانبه تهران و تاشکند شود. تنها سوالی که باقی میماند این است که دو کشور به چه میزان از توانایی در مقابله با موانع پیشروی مشارکت دوجانبه برخوردارند؟
تسنیم: آیا تفاوت در نظامهای سیاسی تهران و تاشکند –نظام سکولار در ازبکستان و نظام دینی در ایران- میتواند مانعی در همکاری دو کشور تلقی شود؟
یولداشوا: من اینطور فکر نمیکنم. در درجه نخست، عمده جهان اسلام بهرغم شورشها و فجایعی که در آن رخ میدهد، به صورت کلی در حال حرکت به سمت توسعه روابط عملگرایانه و منطقی با دولتهای سکولار هستند. کافی است روابط پاکستان و عربستان سعودی را با دولتهای سکولار آسیای مرکزی بررسی کنید.
ایران نیز مستثنای از این مساله نیست؛ در این زمینه بد نیست به منافع مشترک در تعاملات اقتصادی کشورهای اسلامی با غربیها نیز توجه کنیم، که شامل روابط ایران و اتحادیه اروپا نیز میشود.
دوم این که هر دو جامعه در حال تجربه فرایند مدرنیزاسیون مشابهی هستند و همانطور که پیشتر اشاره شد، جوامع را با شکافهایی به دو بخش محافظهکار و غربی تقسیم کرده است. در نهایت باید اظهار داشت زمان اثبات کرده که ایران در هیچ فعالیت سازمانهای رادیکال مشارکتی نداشته و بلکه خود یکی از مهمترین مبارزان علیه داعش به حساب میآید.
در کل باید گفت که روابط ایران و ازبکستان در حال ظهور تدریجی از وضعیت نسبتاً راکد پیشین هستند که به رویکردهایی عملگرایانه بستگی دارد، که عبارتند از: نخست، سیاست ازبکستان در تضمین همسایگی خوب و شکلدهی به مناطق باثبات و امن در حوزه پیرامونی آسیای مرکزی؛ دوم، بیطرفی تاشکند در مقابله ایران و ایالات متحده آمریکا؛ و سوم، تحکیم روابط ایران با بازیگران پیشتاز در آسیای مرکزی یعنی روسیه، چین، ترکیه و هندوستان.
تسنیم: به عقیده تحلیلگران، از نگاه امنیتی و نظامی ایران یک کشور قدرتمند و شریکی قابل اعتماد است. از همین منظر، بنا به گفته تحلیلگران روس، با توجه به ماهیت مشترک تهدیدات، یکی از حوزههای همکاری میان ایران و ازبکستان مبارزه علیه تروریسم است. نظر شما در خصوص همکاری میان تهران و تاشکند در حوزه نظامی و امنیتی چیست؟
یولداشوا: من با این حقیقت که چالشها و تهدیدات مشترکی میان کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی با منطقه خاورمیانه وجود دارد، موافقم. اما به هر حال، همانطور که شما هم میدانید، اقدامات نظامی پاسخ مناسبی به این تهدیدات نیست. بهعنوان مثال میتوان به سوریه و افغانستان اشاره کرد. بهویژه در کانتکست مناقشات و اختلاف نظرهای میان دولتها این امر جدیتر است. ثبات تنها به وسیله ابزارهای اقتصادی فراهم میآید.
یکی از حوزههای اصلی و مهم گفتوگوها میان ایران و ازبکستان ساخت و ساز و راهاندازی مسیرهای ترانزیتی است. بهویژه کریدورهای مزارشریف- هرات، ازبکستان- ترکمنستان- ایران- عمان، چین- قزاقستان- ازبکستان- ترکمنستان- ایران و باکو- قارص و هاب لوجستیکی چابهار که میتواند در پروژه کریدور شمال- جنوب با مشارکت ایران و ازبکستان صورت پذیرد.
منافع مشترک ناشی از تجارت در این مسیرها در آینده میتواند اختلاف نظرهای منطقهای را کاهش داده که شامل نیروهای سیاسی داخلی طرفین درگیر نیز میشود. به هر حال اما ایالات متحده آمریکا که مهمترین مخالف ایران است، مخالفتی با اجرایی شدن پروژه کریدور مزارشریف- هرات و امتداد آن به بندر چابهار در ایران نشان نداده و تلاش کرده در این مسیر دیگر مسیرها بیطرف باشد. یک موضوع بسیار مهم وجود دارد (که آمریکاییها هم آن را به خوبی میفهمند)، و آن هم این است که بدون مشارکت ایران باثباتسازی منطقه بزرگ آسیای مرکزی و جنوبی، که شامل افغانستان نیز میشود، غیرممکن است.
در همین حال، تهدیدات و چالشهای جهانی (همچون تروریسم بینالمللی و قاچاق مواد مخدر و ...) از این برنامه حذف نشدهاند. در این راستا، همراه با موارد مربوط به طرحهای ترانزیتی، میتوان راجع به مسائل همکاریهای نظامی و امنیتی در حوزههایی خاص، بحث کرد. بهویژه در مسائلی نظیر محافظت از امکانات اقتصادی که در دست ساخت و یا در حال کار میباشند. تجربه ایران در این زمینه بسیار ارزشمند است.
تسنیم: پیش از این تصمیم دو کشور برای توسعه مناسبات تجاری از 250 میلیون دلار به یک میلیارد دلار اعلام شده بود. آیا فکر میکنید در سالهای جاری چنین امری امکانپذیر است؟ اتاق تجاری ایران و ازبکستان که در تهران بازگشایی شده چه نقشی در این زمینه خواهد داشت؟
یولداشوا: بعید به نظر میرسد که در سال جاری دو کشور بتوانند به چنین حجمی از مبادلات تجاری دست یابند. خود تهران هم در شرایط فعلی به جذب سرمایههای خارجی نیازمند است. به عنوان مثال اخیراً اعلام شد که تهران به 500 میلیارد دلار برای سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز و 1.5 میلیارد دلار در توسعه شبکه ریلی نیاز دارد.
پس از بازگشت تحریمهای ایالات متحده آمریکا نیز شرایط بسیار تغییر کرده است. بنا بر گزارش سازمان توسعه تجارت ایران، حجم مبادلات تجاری میان ایران و ازبکستان در سال 2017 کمتر از 227 میلیون دلار بوده است. بعید نیست اگر تاشکند اقدامات واقعگرایانهتری برای افزایش این میزان از مبادلات تجاری به 500 میلیون دلار صورت دهد.
بر این اساس، نقش اتاق تجاری مشترک ایران و ازبکستان محدود خواهد بود. ما نیاز به اقدامات سیستماتیک بزرگتری داریم تا وضعیت فعلی دستخوش تحول قابل توجهی شود. قبل از همه، پیشرفت در سه حوزه اصلی همکاریها ضروری است: بخش ترانزیت، تضمین امور گمرکی مناسب و رژیمهای ترانزیتی و در حوزه بانکی. تنها با موفقیت در این مسائل است که میتوان در خصوص عوامل تاثیرگذار بر فرایندهای عمقبخشی به حضور ایران در اقتصاد ازبکستان، صحبت کرد.
فاکتورهای تاثیرگذار در این زمینه میتوانند به شرح ذیل باشند:
- موفقیت در گفتوگوهای دستگاههای دیپلماتیک ایران و اتحادیه اروپا پیرامون یمن، که میتواند آغاز یک دیالوگ جدید و تشنجزدایی از روابط ایران و عربستان سعودی را در برداشته باشد. تمایل پاکستان برای میانجیگری میان ایران و عربستان میتواند این تمایلات را تقویت کند؛
- واقعیتبخشی به برنامههای دولت برای ایجاد زیرساختهای بانکداری اسلامی در کشور. علاوه بر این، شرکتهای خصوصی و صندوقهای مستقل کشورهای حاشیه خلیج فارس که بنا بر برآوردهای جهانی سرمایه آنها رقمی معادل 4.5 تریلیون دلار است، که آنها را به بزرگترین سرمایهگذاران جهانی تبدیل کرده است، میتواند نقش موثری در این زمینه ایفا کند.
- تمایلات روسیه، چین، هندوستان، اتحادیه اروپا و ترکیه برای توسعه پیوندهای اقتصادی با ایران بهرغم تحریمهای ایالات متحده.
در همین حال، وزارت تجارت خارجی ازبکستان در حال آمادهسازی نقشه راه مناسبات با ایران در حوزه نساجی، ساخت و ساز، صنایع نفت، حوزههای بهداشت و درمان و فرآوری محصولات کشاورزی، میباشد.
بنابراین، توسعه مشارکت اقتصادی میان ایران و ازبکستان یک اقدام در دسترس و واقعگرایانه است، اما با این حال، سرعت و دامنه تعاملات به متغیرهای زیادی وابسته است که در این فرایند پدیدار شدهاند.
انتهای پیام/