گزارش تسنیم از رقابت آمریکا، چین و روسیه در آسیای میانه| "بازیهای بزرگ" با"قوانین محلی"
آمریکا تلاش دارد با قدرت سیاسی و نظامی خود و جلب همراهی سازمانهای بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول حوزه نفوذ را در آسیای مرکزی برای مقابله پیوندهای تاریخی و فرهنگی چین و روسیه در این منطقه گسترش دهد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در حالی که تهدید جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین رو به افزایش است و بحث در مورد تعرفههایی که هر طرف ممکن است به دیگری تحمیل کند، اما میدان جنگ دیگری نیز وجود دارد که پکن و واشنگتن برای کنترل استراتژیک بر آن با هم مبارزه میکنند.
آسیای میانه، منطقهای بدون مرز با آبهای آزاد جهان که از جنوب به ایران و افغانستان، از شمال به روسیه، از غرب به دریای خزر و از شرق به چین منتهی میشود از زمان پایان جنگ سرد در جایگاه مهمی در استراتژی کشورهای آمریکا، روسیه و چین برخوردار شده است.
این منطقه به رغم درگیر بودن با مشکلات امنیتی از جمله گروههای تروریستی اما مجموعهای از فرصتهای اقتصادی از جمله دسترسی و کنترل منابع طبیعی با ارزش، شرایط مطلوب و مسیرهای موثر تجارت را برای قدرتهای بزرگ فراهم میکند. لذا پکن، مسکو و واشنگتن تلاش دارند نظم بینالمللی مورد نظر خود را در آسیای میانه ترسیم کنند.
در این راستا در طول دهه 90 میلادی، چین و روسیه همزیستی روشنی را در منطقه ایجاد کردند و هر کدام مزایای نسبی دیگری را در آسیای میانه به رسمیت شناخت. در حالی که مسکو نقش تامین کننده امنیت را برای خود تعریف کرد، پکن مصمم بود تا از بعد اقتصادی بر کشورهای این حوزه تسلط یابد.
در این رابطه چینیها با استفاده از استان سین کیانگ، که در شمال غرب کشورشان قرار دارد، از سال 2013 درصدد هستند تا کمربند اقتصادی جاده ابریشم را احیا سازند تا چین را به آسیای میانه، روسیه و سپس اروپا و آفریقا پیوند دهند. براساس این طرح که مبتنی بر بهبود زیرساختهای حیاتی در حوزه خط لوله نفت و گاز، راه آهن، بزرگراه و شبکه ارتباطات راه دور است، از آن زمان تاکنون، بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی موافقت نامههای همکاری با چین را برای سرمایه گذاری در زیرساختهای انرژی و حمل و نقل امضا کردهاند. این شرایط با اختصاص 124 میلیارد دلاری چین به صندوق جاده ابریشم، با استقبال پایتختهای آسیای میانه روبرو شد.
روسیه نیز برای حفظ نفوذ خود در منطقه، در سال 2015 اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) را با حضور بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان تشکیل داد که براساس مدل اتحادیه اروپا عمل خواهد کرد. هدف از چرخش سرمایه، کالا، خدمات در این اتحادیه و در پیش گرفتن سیاستهای مشترک اقتصادی و صنعتی، ایجاد یکپارچگی بین کشورهای عضو با حفظ هژمونی روسیه در فضای بعد از شوروی است.
در نقطه مقابل آمریکا نیز به دلیل پتانسیلهای امنیتی و اقتصادی آسیای میانه و مرزهای مشترک این منطقه با روسیه، چین، ایران، افغانستان، پاکستان و هند حساسیت ویژهای به آن دارد. لذا مقامات آمریکایی برای خنثی سازی طرح اقتصادی چین، طرح موسوم به "ابتکار جاده ابریشم جدید " (NSRI) را ارائه دادند که هدف غایی آن اتصال آسیای میانه به هند، پاکستان و افغانستان است. براین اساس در حالی که ایالات متحده در نظر دارد با اصلاحات نئولیبرالی نسخههای اقتصادی برای آسیای میانه ارائه دهد، عملکرد چین و روسیه در این حوزه جغرافیای متضاد با تفکر اقتصاد آزاد است.
لذا تقابل رو به افزایش اقدامات پکن و مسکو با اهداف واشنگتن در آسیای میانه باعث شده تا در دولت دوم باراک اوباما توجه ویژه به این منطقه در دستور کار استراتژیستهای آمریکایی قرار گیرد. از همین رو، طرح خط لوله تاپی برای ایجاد مانع در برابر گازپروم و شرکتهای چینی فعال در مسیر جاده ابریشم، به سرعت شکل اجرایی به خود گرفت. این خط لوله که با حذف ایران در مسیر انتقال انرژی، گاز را از ترکمنستان و پس از عبور از افغانستان به پاکستان و هند میرساند در نظر دارد آمریکا را تبدیل به بازیگر مسلط منطقه در بازیهای سیاسی و اقتصادی کند.
به واسطه عملیاتی شدن این پروژه اقتصادی، ژئوپلتیک منطقه به نفع آمریکا رقم خواهد خورد و راه برای احداث پایگاههای دائمی آمریکا در افغانستان و حضور آنها در کنار مرزهای ایران هموار میشود. آمریکاییها با اجرای این پروژه، دست چین را از منابع انرژی آسیای مرکزی کوتاه کرده و همزمان قادر به تضعیف نفوذ روسیه در این منطقه میشوند؛ ضمن آنکه اهمیت ژئواستراتژیک افغانستان دلیل اصلی انتخاب این سرزمین برای حضور و سلطه آمریکاست. زیرا هر نیرویی که بر این کشور مسلط شود، خواهد توانست از این سرزمین کشورهای روسیه، چین، ایران، پاکستان و هند را کنترل کند.
علاوه بر طرح تاپی برای مقابله با نفوذ روسیه و چین در سال 2015 نیز وزارت امور خارجه آمریکا به ریاست جان کری، ائتلافی تحت عنوان C5 + 1 متشکل از کشورهای آسیای مرکزی - قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان – و ایالات متحده ایجاد کرد.
هدف از این ائتلاف، حل چالشهای مختلف منطقهای با ایجاد یکپارچگی بود. در اولین نشست این گروه، پروژه رقابتی تجارت آسیای میانه (CABC) با هدف افزایش سهولت تجارت در و صادرات بیشتر مطرح شد. همچنین در این نشست طرح توسعه راه آهن حمل و نقل برای کاهش هزینهها و بهبود واقعی حمل و نقل ارائه شد.
ادامه این راهبرد باعث شد تا با وجود رویکرد نرمتر ترامپ نسبت به دیگر روسای جمهوری آمریکا در خصوص مسکو، در سند استراتژی امنیت ملی سال 2018 این کشور، با ذکر نام روسیه در کنار چین از آنها به عنوان رقبایی یاد شود که قدرت، نفوذ و منافع آمریکا را به چالش میکشند.
در این سند، چین نه تنها به عنوان رقیب آمریکا شناخته شده بلکه کشوری است که رهبری آمریکا در جهان و نظم بینالمللی را از طریق سرمایه گذاری تهاجمی و سایر فعالیتهای اقتصادی خود در مناطق آفریقا، آمریکای لاتین، آسیای میانه و جنوب شرقی آسیا به چالش میکشد.
در سند امنیت ملی آمریکا، تلاشهای چین در استفاده از انگیزههای اقتصادی و توانایی نظامی برای متقاعد سازی دیگر کشورها محکوم و تهدیدات نسبت به سلطه پکن بر کشورهای کوچک برجسته شده است. در این سند ضمن انتقاد از کمربند اقتصادی جاده ابریشم چین، آن را یک اقدام تجاری ناعادلانه توصیف کرده است.
با توجه به این تحرکات، در وضعیتی که واشنگتن تلاش دارد با قدرت مالی، سیاسی، نظامی و کسب حمایت صندوقهای بینالمللی مثل صندوق بینالمللی و بانک جهانی پول کاهش نفوذ خود در آسیای میانه را که از سال 2012 به دلیل تمرکز بر شرق آسیا شروع شد جبران سازد، چین و روسیه بر تقویت پیوندهای تاریخی و فرهنگی خود با این منطقه اتکا میکنند.
واقعیت این است که علی رغم اختلافات نژادی و مذهبی، کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی دارای روابط قوی فرهنگی و زبانی هستند که میتوانند تسهیل کننده عملکرد سیاستهای روسیه باشد. چین نیز تلاش دارد با تبلیغات حول ارتباطات تاریخی میان این کشور با آسیای مرکزی و مقایسه کمربند اقتصادی جاده ابریشم با شبکه قدیمی"راه ابریشم"، موانع حضور خود را از بین ببرد.
در همین راستا جوشو والت واکر، سیاستمدار و معاون رئیس جمهور در سازمان *APCO(سازمانی غیردولتی با مسئولیت رسیدگی به مسائل مهم سیاسی و مدیریت بحرانهای بینالمللی که بسیاری از مدیران آن مقامات برجسته سابق دولتی، سیاستمداران و سفیران آمریکا هستند) در دوران ریاست جمهوری اوباما معتقد است: آسیای میانه همیشه روابط نزدیک با روسیه و چین داشته است. روسیه با این منطقه روابط تاریخی و فرهنگی با ارزشی داشته و چین یکی از پتانسیلهای اقتصادی آن به شمار میرود. اما آمریکا نیز میتواند به عنوان گزینه سوم قابل قبولی که شامل اتحاد با سایر دموکراسیهای نظم بینالمللی لیبرال (مانند اتحادیه اروپا، هند، ژاپن و ترکیه) آستانه، بیشکک، دوشنبه، عشق آباد و تاشکند میشود وارد میدان گردد و با رقبای خود مقابله کند.
وی تاکید دارد: با وجود روابط محکم میان چین و روسیه، فرصتی برای ایالات متحده در زمینه بررسی بیشتر امکانات و بهره برداری از پتانسیل عظیم منطقه هنوز باقی است، اما این فرصت همیشگی نخواهد بود. این که آیا دولت ایالات متحده دارای جسارت و تمایل به بررسی فرصتهای واقعی است، تاثیرات عمیقی بر نفوذ این کشور در سراسر قاره آسیا برای قرن بعدی خواهد داشت. بنابراین نباید اجازه داد پیشرفت حاصل شده در اجلاس C5 + 1 کند شود یا تردیدی در ادامه آن به وجود آید.
لذا با توجه به این مسائل میتوان گفت، الکساندر کوئلی، استاد دانشگاه کلمبیا توصیف بسیار درستی از تحولات این منطقه دارد. وی در کتابی با موضوع آسیای میانه که در سال 2012 به چاپ رسید بیان کرد، دستور العمل منطقهای آسیای میانه توسط "بازیهای بزرگ"و با "قوانین محلی" شکل گرفته است.
انتهای پیام/