شهید مدافع حرمی که شهادتش را به روز عرفه گره زد؛ روایتی از آخرین دیدار شهید عطائی با پدر
شهید مرتضی عطائی شهادتش به روز عرفه گره خورده است؛ شهید مدافع حرمی که تمامی آرزویش شهادت در مسیر دفاع از حرم حضرت زینب(س) بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، امروز روز پر خیر و برکت و سراسر نور عرفه است؛ روزی که به خودی خود منشاء خیر و برکت و البته محمل و بستری برای دعا و نیایش آن هم در سطحی کلان و همگانی است؛ پیوندخوردن این روز با نام و یاد یکی از شهدای مدافع حرم اما در نوع خود جالب است.
این شهید کسی نیست جز شهید مرتضی عطائی از شهدای مدافع حرم که همزمان با روز عرفه به شهادت رسید و شهد شیرین شهادت را در قامت مدافع حرم در این روز نورانی چشید.
شهید مرتضی عطایی با نام جهادی "ابوعلی" از فرماندهان لشکر فاطمیون است بود که در روز عرفه سال 95 حین مبارزه با تروریستهای تکفیری و دفاع از حرم حضرت زینب(س) در لاذقیه سوریه به شهادت رسید.
پدر شهید عطایی میگوید: افتخار میکنم که فرزندم شهید شده است، نمیگویم که من از او راضی هستم بلکه امیدوارم که مرتضی از من راضی باشد.
وی میافزاید: مرتضی به اسلام، ولایت و اهل بیت(ع) خدمت کرد، جنگ سوریه که شروع شد دلش هوایی شده بود که برود سوریه اما اقوام و آشنایان همه ناراضی بودند، اما من گفتم اگر برای رضای خداوند و دفاع از اسلام میروی من راضی هستم. چندین بار به سوریه رفت و هر دفعه که بر میگشت زخمی و مجروح بود و آخرین دفعهای که مجروح شده بود از ناحیه دست بود به طوری که داخل انگشت دستش میله گذاشته بودند وقتی تصمیم گرفت مجدد برود سوریه گفتم با این دست میتوانی خندید و گفت تا جایی که توان داشته باشم هر کاری از دستم برآید انجام میدهم و این بار هم رضایت به رفتنش دادم.
مرتضی برای رضای خدا به سوریه رفت
پدر شهید مدافع حرم با بیان اینکه برای مرتضی شرط گذاشتم که اگر میخواهد به سوریه برود تنها باید برای رضای خداوند برود و اگر رفت دست من را هم بگیرد عنوان میکند: دفعه اول دور از چشم اقوام که راضی به این موضوع نبودند و حتی موقع رفتن هم با پسرم خداحافظی نکردند به جبهه رفت؛ همه به من اعتراض میکردند که چرا اجازه دادم و من در پاسخ میگفتم به جبهه جنگ میرود کنار دریا که نمیرود و اگر رفت و با یک دست و پا برگشت خودم را ملامت نمیکنم.
وی بیان میکند: آخرین دفعهای که میخواست برود آمد و روی مرا بوسید و خداحافظی کرد اما به دوستانش گفته بود من دیگر نمیآیم، من مال اینجا نیستم و موقت آمدهام و اینقدر تلاش میکنم تا خداوند خودش من را انتخاب کند.
پدر در حالی که چشمانش پر از اشک است میگوید: همزمان که در سوریه بود، برادر بزرگترش نیز مدافع حرم است و الان بیش از اینکه دلم برای شهیدم بسوزد برای برادرش میسوزد.
عطایی میافزاید: مرتضی شغل آزاد داشت به حرفه تاسیسات ساختمانی مشغول بود و بسیجی فعال، فرمانده پایگاه بود و قائم مقام گردان منتهی هیچوقت نمیگفت که قائم مقام گردان است. همیشه میگفت برای برداشتن یک بار نیاز به پنج انگشت است اگر یکی از انگشتان نباشد بار به مقصد نمیرسد من هم باید باشم به حضور من نیاز است اگر من و امثال من نرویم داعشیها فردا مشهد هستند. همیشه این مثال تکه کلامش بود که از سیره پیغمبر است که میگفتند همیشه جنگ را به خارج از کشور اسلامی بکشید تا خاندان و ناموس مسلمین در امان باشند.
علی اصغر محمد داوودی؛ از جانبازان دفاع مقدس و از دوستان شهید عطایی نیز میگوید: مرتضی از جمله جوانانی است که در عمل نشان داد مدافعان حرم از ما که در جبهه بودیم جلوتر هستند و آمدند و امتحانشان را خوب پس دادند. شهادت روحیه میخواهد البته روحیه شهادت طلبی در همه خانوادهها وجود دارد و باید قدر بدانیم.
مرتضی شجاعتش را در عمل نشان داد
وی میافزاید: استکبار با اسلام مشکل دارد و همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند اگر جهان خواران در مقابل دین ما میایستند ما در مقابل دنیای آنها خواهیم ایستاد. اینها با اسلام مشکل دارند ما اگر تسلیم شویم یعنی اسلام آمریکایی را پذیرفتهایم. اما میگوییم تا کفر هست مبارزه هم وجود دارد و تا مبارزه هست؛ اسلام پابرجا است بنابراین اگر مبارزه را کنار بگذاریم تضعیف شده ایم.
دوست شهید عطایی بیان میکند: مرتضی شجاع و بزرگوار بود و سر از پا نمیشناخت و در عمل همیشه نشان داد به طوری که خانوادهاش را رها کرد و رفت آن طرف مرزها و باتکفیریها جنگید. جنایات داعش کم نیست و این مجاهدین فی سبیل الله همه جنایات داعش را با چشم خود دیدهاند و از خود، زندگی و هستیشان میگذرند و جانشان را فدا میکنند.
انتهای پیام/ ز