روایت زندگی کارگر فصلی بیرجندی با داشتن ۵ عائله + فیلم
"محمدرضا زارعی" کارگر ساده بیرجندی است که هر روز مسافتی طولانی را با پای پیاده برای رفتن به سرگذر طی میکند به این امید که بتواند لقمه نانی حلال برای فرزندانش مهیا کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از بیرجند، امروز نوشتهام از تلخیهای روزگار و کمبود اعتبارات بلکه امروز صحبتهایم پیرامون زندگی مردی است که هر روز کفشهای سفید و مندرسش را میپوشد و به امید اینکه مبلغی کاسبی کند به میدان امام حسین (ع) بیرجند میرود.
او ساعتها کنار میدان به انتظار مینشیند تا شاید ماشینی در جلوی پایش متوقف شود و او را برای کارگری ببرد، برخی روزها میتواند بعد از چندین ساعت کارگری، 25 هزار تومان را به خانه ببرد اما روزهای زیادی هم وجود دارد که ساعتها منتظر میماند و در پایان با شرمساری به نزد همسر و چهار فرزندش برمیگردد.
شادی و حیات در زندگیش رنگ باخته است
برای هم صحبت شدن با او ما را به خانهاش دعوت میکند، فرزندانش به استقبال ما آمده و بعد از سلام و احوال پرسی ما را به خانه دعوت میکنند، گاه و بیگاه نگاهی به صورتم میاندازند و در گوش یکدیگر حرفهایی رد و بدل میکنند.
نمیدانم در ذهنشان از من چه ساختهاند و چه میگویند اما از چشمهایشان به خوبی میتوان شرم را پیدا کرد چرا که نگاهشان به دیوارههای کند و کاری شده اتاقهای کوچک و پنجرههایی است که به جای شیشه با پلاستیک پوشانده شده و به وضعیت نابسامان پدر چشم دوختهاند شاید از بازگو کردن مسائل زندگیشان شرم دارند و شاید هم میدانند که غمخواری برای درمان زخمهای زندگییشان وجود ندارد.
خانه سادهای است که از وسایل رفاهی و تزئینات امروزی چیزی در آن به چشم نمیخورد، تمام سهمشان از زندگی چند تکه وسایل جزئی است تا بتوانند زندگیشان را گذران کنند بر دیوارههای اتاق میخهایی فرو رفته و بر هر کدام لباس یا شیئی آویزان است به خوبی میتوان فهمید که حیات در زندگیشان رنگ ندارد.
زارعی اظهار داشت: با پیگیریهایی که انجام دادم به صورت موقت تحت پوشش کمیته امداد درآمدم که از آنجا نیز در ماه تنها 300 هزار تومان دریافت میکنم.
وی گفت: با اوضاع اقتصادی کنونی نمیدانم 300 هزار تومان را در راه مخارج زندگی هزینه کنم یا اجاره خانه پرداخت کنم.
وقتی مسئولان از کارگران مطالبهگری میکنند
سرش را به زیر میاندازد و میگوید: در حال حاضر گاز خانه به دلیل بدهی قطع شده و از پکنیک برای پخت و پز استفاده میکنیم.
وی بیان میکند: اگر به ادارات بدهکار باشیم هر روز به درب منزل ما میآیند تا طلبشان را دریافت کنند اما امروز با وجود پرداخت قبض گاز هنوز گاز خانه ما وصل نشده است.
این کارگر دردمند بیان میکند: جلوی فرزندانم شرمنده شدم که باید همسایههایمان به داد زندگی من برسند و من را حمایت کنند.
نفسی برخاسته از بغض میکشد و میگوید: درد سنگینی بر روی دلم است و هیچ کس صدای من را نمیشنود.
ترک تحصیل فرزندان به علت فقر و نداری
نامهربانیها نه تنها بر چهاردیواری خانه این کارگر رسوخ کرده بلکه ابعاد مختلف زندگیاش را نیز به کام خود کشیده است.
دستی بر موهایش میکشد اندکی خودش را جابه جا میکند و میگوید: به دلیل بیکاری هزینه تحصیل فرزندانم را نداشتم و آنها مجبور به ترک تحصیل شدند.
وی میگوید: من شرمنده فرزندانم هستم چون چند سال است نتوانستم برایشان گوشت بخرم و مایحتاج ضروری زندگی را برایشان فراهم کنم و جز شرمندگی چیزی برای خانواده ندارم.
خدمت به محرومان را سرفصل کارهایمان قرار دهیم
رهبر فرزانه انقلاب چه زیبا بیان کردهاند که "در نظام اسلامى، رفع فقر و محرومیت، در شمار هدفهاى طراز اول است و پایبندى به اصول انقلاب بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان سخنى بىمعنى و ادعایى پوچ است".
و به راستی که در قرآن نیز چه نیکو بیان شده "لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ (این صدقات) براى آن (دسته از) نیازمندانى است که در راه خدا فروماندهاند و نمىتوانند (براى تأمین هزینه زندگى) در زمین سفر کنند و از شدّت خویشتندارى فرد بىاطلاع، آنان را توانگر مىپندارد آنها را از سیمایشان مىشناسى. با اصرار (چیزى) از مردم نمىخواهند و هر مالى (به آنان) انفاق کنید قطعاً خدا از آن آگاه است».
پس بیاییم در لبیک گفتن به فرمان رهبری و رواج سیره انبیاء، خدمت به محرومان را سرفصل کارهایمان قرار دهیم.
گزارش فاطمه واعظینسب و حسین ترشابی
انتهای پیام/ح