روحافزا: برنامههای سیما روابط بیضابطه دختر و پسر را ترویج میدهند/ زالی: فلسفه حجاب عدم افتادن در ورطه گناه نیست
پژوهشگر حوزه عفاف معتقد است منظور خداوند از رعایت حجاب عدم افتادن در ورطه گناه نیست بلکه در درجه اول تزکیه قلب است. طی تحقیقاتم رفتاری به اندازه حجاب ندیدم تا برای طهارت قلب مؤثر باشد، زیرا سلوکهای به سوی خداوند با قلب انجام میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا مهمترین چالش جهان اسلام در سده 14 ه.ق مقارن با سده 20 میلادی مواجهه با تفکر مدرنیسم بود. تفکر مدرنیسم که در دهههای بعدی در بین حاکمان و اندیشمندان غرب و شرق ریشه دواند، حکام کشورهای اسلامی و برخی اندیشمندان، نواندیشان و روشنفکران غربگرای این کشورها به خصوص ایران در عصر قاجار را تحت تأثیر قرار داد. از این رو یکی از مهمترین دستاوردهای مدرنیته غرب که همان شعار جدایی دین از سیاست و نیز شعار ناکارآمدی دین در پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بود، در بین نخبگان جامعه ریشه دوانید.
این رویکرد باعث شد از اواسط دهه 1300 (اواخر پادشاهی قاجاریان) انتقاد به حجاب دستکم در تهران آسانتر شود. گروههای فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد میکردند؛ برای مثال «نشریه عالم نسوان» در سال 1310 بحثی دربارهٔ حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ کرد. پاسخهای موافق و مخالف داده میشد. در مجموع، زنان از بیحجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط اخلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان میدانستند ( ساناساریان، ص98 تا 100) این رویه نیز در زمان حکومت رضاشاه(1305ه.ش) ادامه یافت. فعالان جنبش زنان ایران در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه بحثهایی در نقد حجاب گشودند. رضاشاه در این دوران به تقویت نفوذ و افزایش پایگاه مردمی خود، خصوصاً در میان برخی منوّر الفکران پرداخت. سازمانهای زنان (مانند جمعیت نسوان وطنخواه) آزادیِ فعالیت داشتند. مدارس مختلط دختران و پسران در این دوره تأسیس شد. در حالی رضا شاه با کشف حجاب ادعای برابری حقوق زنان با مردان را مطرح میکرد و به آنان به اصطلاح آزادی میداد که زنان کارگر در شرایط مساوی کار با مردان همکارشان از مزد کمتری برخوردار بودند. از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم بودند. (جمعی از مستشرقین، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیفر و کشاورزی، تهران، انتشارات پوشیل، چاپ اول، 1359، ص 473). تمام این چالشها دستاوردهای برابری جنسیتی زنان به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای مدرنیسم در آن سده بود.
با ظهور انقلاب اسلامی ایران و استقرار نظام اسلامی هرچند این جمعیت شبه روشنفکر و به اصطلاح نخبه به انزوا کشیده شدند، اما همچون مار خوش خط و خالی در پستوهای این نظام لانه گزیدند تا در فرصتهای لازم بتوانند خود را نمایان کنند و جامعه را تحت تأثیر تفکرات غربگرایانه خویش قرار دهند و به عنوان اولین اقداماتشان مسأله حجاب را مجدداً به چالش بکشانند. مسألهای که متأسفانه ظهور و بروز آن را در طول انقلاب اسلامی از سوی برخی از این افراد به وضوح مشاهده میکنیم. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم با تلاش این جماعت شبهروشنفکر و مرتجعین خودباخته، زندگیِ کم و بیش مدرن و پیچیده، نقشهای جدیدی را در ذهن مردان و زنان امروزی تنیده است. اگر بپذیریم که شرایط زندگی، چنین نقشهایی را بر دیوار انگارههای بشری حجاری میکند، انتظار غریبی نیست که با تغییر شرایط، نقشهای جدیدی نیز برای زنان و مردان خلق شود و آنها با در نظر داشتن تنگناهای اقتصادی، نقشهای حجاری شده اسلامی و باستانی خود را نادیده بگیرند و تن به این نقشهای بدلی دهند.
ناگفته نماند پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عوامل مختلفی همچون عدم تبیین بایسته در موضوع عفاف و حجاب از یک سو و سهلانگاری نهادهای اجرایی و نظارتی از سوی دیگر، تأثیر بسزایی در به چالش کشیدن این ارزش انسانی از سوی شبهروشنفکران دینی داشت.
وجود این چالشها باعث شد میزگردی با حضور فرشته روحافزا، عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانوادهو ابراهیم زالی، محقق و پژوهشگر عفاف و حجاب و از عوامل مستند «حجاب راه رستگاری» ترتیب دهیم. در این میزگرد به عوامل چالش حجاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی از منظر اجتماعی و نیز اهمیت و فلسفه حجاب بر اساس آیات قرآن پرداخته میشود.
زالی در بخشی از این میزگرد میگوید برای فهم فلسفه اصلی حجاب باید دید حجاب با این حساسیت و ظرافتی که در آیات و روایات به آن اشاره شده در چه فضائی مطرح شده؟ سپس باید بدانیم چه نسبتی بین آداب حجاب و فضای حاکم بر حجاب است. وقتی این نسبت و سنخیت را متوجه شویم، فلسفه و علت طرح موضوع حجاب را متوجه خواهیم شد.
همچنین دکتر روحافزا معتقد است ما در رابطه با بحث سیاسی خوب کار کردیم، مردم ما فهم سیاسی مناسبی دارند، اما در مسائل فرهنگی و مسأله حجاب نمیتوانیم ادعا کنیم عملکرد مناسبی داشتیم. اصل بحث حجاب کار نشده است؛ علتش این است که متأسفانه مسائل فرهنگی ما با وجود اینکه دستگاههای فرهنگی زیادی داریم و همه به فرهنگ هم میپردازند، مدیریت واحدی ندارد.
مشروح این میزگرد را در ادامه بخوانید.
تبلیغ ارزشهای دینی نیاز به فضاسازی دارد
* اولین سؤالی که ذهن افراد دغدغهمند نسبت به انقلاب را به خود مشغول کرده این است که چرا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران موضوع عفاف و حجاب در جامعه ما افول کرد در حالی که مردم ما بر اساس آنچه در فرهنگشان بود، نسبت به حجاب ارق خاصی داشتند؟
زالی: به طور خلاصه علت پسرفت حجاب در جامعه ما دو مسأله است: یکی عدم تبیین این موضوع برای دست یافتن به آثار حجاب است. قطعاً اگر کسی آثار یک رفتاری را بداند، در میزان و کیفیت عمل و تقیدش نسبت به آن رفتار اثرگذار است. مردم ما اثر حجاب و بسیاری از ارزشها را نمیدانند.
عموم این ارزشها تبدیل به یکسری عادت و یا مراسماتی آیینی شده اند. در حالی به ارزش ها میپردازیم که فهم درست و بلندی از جایگاه آنها نداریم به همین دلیل در شرایط سخت از این ارزشها کوتاه میآئیم
نکته بعد، عدم فضاسازی برای طرح موضوع حجاب و به طور کل طرح ارزشهای دینی است. این مسأله نیز باعث کاهش تقید افراد میشود. خداوند در آیات 30 تا 33 سوره احزاب به زنان رسول گرامی اسلام(ص) توصیههایی میفرماید یا حسناتی را ذکر میکند تا ایشان به آن حسنات مقید باشند. وقتی مفاد این حسنات را بررسی میکنیم، عموماً درباره موضوع حجاب است. قبل از آنکه خداوند در آیات 30 تا 33 این مفاد را بیان کند، در آیات 28 تا 29 از زنان رسول الله(ص) میخواهد تکلیفشان را مشخص کنند. در چه موضوعی؟ نسبت به هدفشان به زندگی. میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا؛ ای پیامبر، به زنانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینتهای آن، هستیدبیایید تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم»، در آیه29 میفرماید: «وَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا؛و اگر خواهان خدا و پیامبر او و سرای آخرت هستید، خدا به نیکوکارانتان پاداشی بزرگ خواهد داد». خداوند پس از این فضا یعنی پس از تعین اهداف زندگی در آیات 30 تا 33 حسنات را مطرح میکند. که از جمله این حسنات رفتارهائی در بحث حجاب هستند.
توجه به این ابعاد در بحث حجاب بسیار مهم است به فهم بنده برای فهم فلسفه اصلی حجاب باید حجاب و هر ارزش دینی دیگر را در فضای مطرح در آیات 28 و 29 سوره احزاب بررسی کرد سپس باید بدانیم چه نسبتی بین آداب حجاب و فضای حاکم بر حجاب است. وقتی این نسبت و سنخیت را متوجه شویم، فلسفه و علت طرح موضوع حجاب را متوجه خواهیم شد که در ادامه مباحث اشاره خواهم کرد.
* به نظر شما چه دلایلی باعث افول حجاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جامعه ما شد؟
روحافزا: دلایل مختلفی دارد و باید به تمام دلایلش به صورت پازل پرداخت. اصلیترین نقطه این افول را پس از انقلاب اسلامی عمل نکردن و عدم تبیین موضوع حجاب میدانم. هیچ کدام از دستگاههای ما درباره بحث اغنایی حجاب کار نکردند و سلیقهای عمل کردند.
ما در رابطه با بحث سیاسی خوب کار کردیم، مردم ما فهم سیاسی مناسبی دارند، اما در مسائل فرهنگی و مسأله حجاب نمیتوانیم ادعا کنیم عملکرد مناسبی داشتیم. اصل بحث حجاب کار نشده است؛ علتش این است که متأسفانه مسائل فرهنگی ما با وجود اینکه دستگاههای فرهنگی زیادی داریم و همه به فرهنگ هم میپردازند، مدیریت واحدی ندارد.
تصور میکنم یک دلیل افول ارزش حجاب در جامعه سوءاستفاده سیاسی از این ارزش بود. جناحها برای اینکه جریان خود را پیش ببرند، حجاب را دستاویز مباحث خود قرار میدادند. این قضیه لطمه شدید به حجاب زد. بر اساس ذائقه مردم عمل کردن صحیح نیست؛ ما با مردمی سر و کار داریم که از جهت فرهنگی آسیب فراوانی دیدند؛ زیرا از یک سو برنامهریزی تربیتی مناسبی در زمینه ارتقای فرهنگ جامعه نداشتیم و کمترین بودجهها را به موضوعات فرهنگی اختصاص دادیم و از دیگر سو مسیر را برای هجمههای فرهنگی دشمن به دنبال کوتاهی برخی دولتمردان در دهههای گذشته باز گذاشتیم. ما تاکنون نتوانستیم جلوی جریان ربا در بانکها را که مسبب و مخرب اصلی عفت و حیای جامعه و در کل افول ارزشهای دینی است، بگیریم. حال که جریانات سکولار و ضد دین مردم معصوم را مبتلا به این مسائل کردند، شعار میدهند باید بر اساس ذائقه آنها رفتار کنیم! سؤال اینجاست که چه مقدار بر تربیت عمومی جامعه تلاش کردیم تا بخواهیم جامعه را بر اساس نظرات عمومی پیش ببریم؟ باید گفت اولویت اول را باید بر تربیت و رشد فرهنگی جامعه قرار بدهیم تا جامعه را از مسیر انحطاط ارزشی حفظ کنیم.
چه کسی میگوید سلیقه مردم، داشتن یک خانواده با ثبات و روابط عاطفی پایدار نیست؟ چه کسی میگوید خانمها و آقایان میپسندند که در جامعهشان نابهنجاریهای رفتاری و پوششی ببینند؟ حتی از کسانی که رفتار نابهنجار در جامعه از جهت پوشش دارند بپرسید نظرتان درباره خانواده خودتان چیست، دوست ندارند مورد هجمه قرار گیرند و حقیقت را بگویند.
ارزشهای دینی مثل یک نخ تسبیح با هر کدام از دانههای تسبیح است. اگر دانههای تسبیح از یکدیگر جدا شوند، تسبیح کارایی خود را از دست میدهد. ما نمیتوانیم در جامعه شعار دهیم مال حرام اشکال ندارد، اما برای نماز ارزش قائلند. هرچند نباید گفت کسی که در ورطه حرام افتاده نماز خود را کنار بگذارد بلکه باید حرام را کنار بگذارد. ما درباره ارزشهای دینی مردم که باید پایدار باشد، کار فرهنگی بایسته انجام ندادیم. در مقوله حجاب هم که اصلاً کار فاخری نکردیم. آیا یک سریال درباره حجاب ساخته شده یا خیر؟ آیا یک تئاتر، کلیپ و یا حتی یک سرود درباره حجاب ساختهایم؟ بیشتر از اینها سخنرانی و همایش داشتیم. ما ارزشهای دینی را کجا مطرح کردیم؟ اگر حجاب در یک جامعه نباشد، آن جامعه به اضمحلال میرود. تهاجمهای فرهنگی و شبیخون فرهنگی که از دهههای اول انقلاب از سوی رهبری مدام بیان میشد حاکی از چه مسألهای بود؟
مجلس به جای مسائل ارزشی لایحههای مسألهدار را تصویب میکند
روحافزا: در بحث حجاب هیچ ورود صحیحی در تاریخچه مجلس شورای اسلامی نمیبینیم. به عنوان مثال از وزارت ارشاد هیچ گاه سؤال نکردند شما در قضیه مد و لباس چه کار کردید؟ بنده از نزدیک گزارشات ایشان را چه در مجلس و چه در شورای عالی انقلاب فرهنگی شنیدم. مسئول آموزش و پرورش در وزارت کشور به شورای عالی میآید گزارش میدهد مسأله ما حجاب نیست بلکه حجاب برای بیرون مدرسه است؛ یعنی حجاب فقط همین پوشش ظاهری است؟! بعد میگوید ما کار خودمان را خوب انجام دادیم. میپرسیم چکار کردید؟ میگویند تمام عکسهای کتب بچهها با حجاب هستند. به جای این موضوعات لایحه خشونت علیه کودکان که اقتدار خانواده را میگیرد و تربیت فرزندان را از دست والدین خارج میکند تصویب میکند. این موضوع، لایحهای است که بر اساس مسائل کودکان جامعه ما نوشته نشده است، اما در مجلس تصویب میشود. حضور زنان در ورزشگاه هم که دغدغه تمام مسئولان دولتی و مجلسی ما شده است. لذا باید گفت مجلس ما به جای مسائل ارزشی لایحههای مسألهدار را تصویب میکند.
مرکز پژوهشهای مجلس گزارش صحیحی را ارائه داده است مبنی بر اینکه بانوان کمحجاب سطح تحصیلاتشان بالاتر است بدون اینکه ریشهیابی کند. گزارش درست اما تحلیل غلط است. خانمهای باسوادتر به این علت که در بازار کار میخواهند جذب شوند. دختر در دانشگاه حجاب ندارد، بیرون از دانشگاه چادر سرش میکند. از بس استاد او را تحقیر میکند. وزارت علوم درباره عفاف و حجاب چه کار کرده است؟ با همایش مشکلات حل نمیشود. کجا گفتمان علمی داشتیم؟ دغدغه مجلس ما نظارت بر حجاب نیست. دغدغه مسئولان فرهنگ کشور ما در عرصه لباس را ببینید.
بیمسئولیتی در قبال ماجرای فرودگاه تفلیس
روحافزا: چند روز گذشته هم که در گرجستان زنان را وادار کردند حجاب خود را بردارند، عکسالعمل مناسبی از سوی کسانی که دم از حقوق زنان میزنند، ندیدیم. شأنیت زن مسلمان حفظ نمیشود. اینها جزو حقوق بینالمللی است. هیچ کس نمیتواند به پوشش دیگری اعتراض کند. آیا شما مجازید لباس یک راهبه را در فرودگاه در بیاورید؟ محال است. در دنیایی که زن در دنیا جنس دسته دوم هم نیست، پرنوگرافی صنعت اول دنیا میشود و به زن به عنوان موجودی پست و پایین نگاه میکنند. چقدر درباره این مسأله کار کردیم؟ در قرآن تعداد رکعات نماز را نداریم، اما درباره حرف زدن زنان، نگاه کردن آنان، تبرج، راه رفتن و خلخال انداختن زنان صحبت کرده است. خداوند ببینید دختران شعیب را چقدر تقدیس میکند.
مسئول رسانه ما میگوید باید طوری فیلم بسازیم که مردم ماهواره نبینند. از این جهت خود ماهواره را در کانالهای تلویزیونی خودمان نمایش میدهیم تا مردم راحت ببینند. این استدلال رسانه ماست! من میدانم خواست مردم چیست؟ شما به مسئولان قوه قضاییه تماس بگیرید تا ببینید، خواستشان چیست؟ مردم یک زندگی آرام، با ثبات فرهنگی و اقتصادی مطالبه دارند. ما حتی فیلم با مضمون برزخ میسازیم تا درباره قبر و قیامت بگوییم، یک دختر و پسر را در برزخ قرار میدهیم، با یکدیگر رفیق میشوند، به داد یکدیگر میرسند. با افکار مردم و دین مردم بازی میکنیم. در موضوعات اجتماعی در سیما حتماً باید یک دختر و پسر باشند! در فیلمهای فعلی دیگر باحجابها از این روابط بیضابطه دارند. فرزندان ما میخواهند تلویزیون نگاه کنند، روابط زن و مرد میبینند. سریالی بگویید درونش این مسائل نیست. در مساجد هم که جذب جوان نداریم.
خداوند مقدم بر طرح حجاب اهداف حجاب را تعیین میکند
* جناب زالی شما به عنوان پژوهشگری که در عرصه حجاب پژوهش و تحقیق انجام دادهاید و کار پژوهشی «حجاب راه رستگاری» ساخته شهریار بحرانی را در کارنامه خود دارید، نظرتان درباره علل افول ارزش عفاف و حجاب در جامعه چیست؟
زالی: اینکه خانم دکتر اشاره داشتند دلایل متعددی برای چالش موضوع عفاف و حجاب در جامعه وجود دارد و این دلایل را مطرح کردند، بسیار بجا بود. اما صحبت سر اهمّ و مهم کردن این دلایل است. اگر قرار باشد کسی قدمی برای اصلاح بردارد، باید ورودش به فضای اصلاح، یک اصل و فرعی داشته باشد. با اینکه عدم تبیین صحیح از بحث حجاب از مهمترین علل است، اما اصلیترین علت، عدم فضاسازی صحیح است و آیات 28 و 29 سوره حاکی از همین مطلب است. ما برای ساخت مستند حجاب نمیدانستیم چگونه به آثار حجاب ورود کنیم. آثار حجاب را جمعآوری کرده بودیم، اما نمیدانستیم از کدام مدخل وارد شویم. انگیزه مخاطب باید چه باشد؟ چرا باید به بحث حجاب بپردازد؟ تا اینکه به آیات 28 و 29 سوره احزاب رسیدیم. خداوند در این آیات میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا؛ ای پیامبر، به زنانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینتهای آن، هستیدبیایید تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم»، «وَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا؛ و اگر خواهان خدا و پیامبر او و سرای آخرت هستید، خدا به نیکوکارانتان پاداشی بزرگ خواهد داد». خداوند در این آیات فضاسازی میکند، هدفدهی میکند و به دنبال هدفدهی ارزشها از جمله حجاب را در آیات بعدی مطرح میکند. پس فضای حاکم بر حجاب و دیگر ارزشها باید اراده الله و رسول او و سرزمین آخرت باشد. یعنی انسان باید دغدغه خدا و رسول داشته باشد دغدغه آخرت داشته باشد و به خاطر به ارزشها از جمله به حجاب بپردازد. این کلیت بحث اما برای فهم این موضوع و نسبت میان این فضای کلی و آداب حجاب باید وارد سوره نور شویم.
ارزشها را دقیق بشناسیم و دقیق عمل کنیم
زالی: یک فضای مبسوطتری در سوره نور وجود دارد که وقتی ورود میکنید، آنجا بحث حجاب خیلی بهتر قوام مییابد. اگر قرار باشد نسبت بین آداب حجاب و فضای حجاب را دنبال کنیم، بهترین جا، سوره نور است. قبل از طرح بحث سوره نور باید عرض کنم جامعه ما یک جامعه مؤمن است. حکومت ما جمهوری اسلامی است و حرفمان این است که در بین فرقههای اسلامی مذهب تشیع نگاهش عالیتر و مرتفعتر است. وقتی با این نوع نگاه به بحث دین ورود میکنیم، باید مناسب همین کیفیتی که صحبت میکنیم، مطلب ارائه کنیم. جامعه ما یک جامعه دینی است و ادعا داریم دین را در بهترین شکل خود میخواهد ارائه دهد. پس باید دقیق بشناسیم تا به دنبال آن بتوانیم قوی عمل کنیم.
اکثر سوره نور موضوع حفظ حریمهاست
* شما بهترین مدل را برای طرح حجاب سوره مبارکه نور معرفی کردید؛ در این باره بیشتر توضیح بدید؟
زالی: در سوره نور اگر یک نگاه اجمالی که داشته باشید، 90 درصد آن نگاه داشتن حریمهاست. موضوع حریم دیگران از آیه دوم این سوره شروع میشود. وقتی به دنبال این آیات موضوع تهمتها مطرح میشود، خداوند بسیار غیور وارد میشود و توصیه میکند و هشدار میدهد. به دنبال آن به مراقبت از حریم شخصی خود افراد دعوت میکند، آنجا که میفرماید «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛ به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند» و در مورد بانوان میفرماید «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ؛ به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند». اینها ناظر به حفظ حریم شخصی خود افراد است. در جاهای دیگر حتی خداوند دستورالعملهایی میفرماید که حتی داخل خانه چه حریمهایی را رعایت کنید. رعایت حریمها در سوره نور خیلی پررنگ است.
اما سوالی اینجا مطرح است. اینکه با وجود چنین تاکیداتی درباره آداب، احکام و شرعیات، چرا خداوند نام این سوره را نور گذاشته است؟ این عجیب نیست؟ این سوره پر است از تقیدات فردی، اجتماعی، خانوادگی و ... ، اما خداوند نام سوره را نور قرار داده است. لذا باید در 10 درصد دیگر سوره دقت کرد. وقتی آیه اول سوره نور را میخوانید، میفرماید: «سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ سورهای است که آن را نازل کرده ایم و، واجبش کردیم و در آن آیاتی روشن فرستادهایم ، باشد که متذکر شوید» سپس از آیه دوم بحث حریمها را مطرح میکند. برای فرد سؤال میشود، آیات بینات که در آیه اول مطرح شده است، چیست؟ میگوییم همین بحثها و حریمهایی که خداوند میفرماید. چون اکثر آیات این سوره در این باره است. سوال دیگر اینکه برای چه این حریمها را مطرح میکند؟ برای چه مبینات را مطرح میفرماید؟ در انتهای آیه اول میفرماید «لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ». به این دلیل که متذکر شوید. باز سؤال پیش میآید ما به واسطه آیات بینات باید نسبت به چه موضوعی متذکر شویم؟ برای پاسخ به این بخش باید وارد بخشهای مختلف این سوره شویم. خداوند در لابلای مباحث عملی این سوره یکدفعه برخی موضوعات را پررنگ میکند، مثلا بحث تزکیه، توبه و ... را مطرح میکند. مثلا این که اگر رحمت و فضل من نباشد، شما تزکیه نمیشوید. لابلای بحث حریمها خداوند 4 بار به این موضوع اشاره میکند. در کمتر از 30 آیه چهار بار میفرماید «وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ؛ اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود»، یک جا میفرماید «مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا؛ هیچ یک از شما هرگز روی پاکی نمی دید». یک جا میفرماید «به سزای آن سخنان که می گفتید شما را عذابی بزرگ میرسید» و ...
جالبتر اینکه خداوند زمانی که موضوع غضّ بصر و حفظ فرج را مطرح میکند، یک دفعه در آیه35 وارد آیات نور میشود. آیاتی که بسیار مرتفع و قابل توجه است. اما چرا خداوند از بحث رعایت حریم شخصی به آیات نور وارد میشود؟ در آیه 34 وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْكُمْآیاتٍ مُبَیِّناتٍوَ مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ و جلوتر در آیه46 میفرماید «لَقَدْ أَنزَلْنَا آیَاتٍ مُّبَیِّنَاتٍ وَاللَّهُ یَهْدِی مَن یَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ؛ به تحقیق آیاتی روشنگر نازل کردیم و خدا هر کس را که بخواهد به راه راست هدایت میکند». یعنی همان که در ابتدای آیه نور مطرح شده است: «سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ». این آداب چه ارتباطی به رحمت و فضل و توبه دارد؟ چه ربطی به آیات نور و هدایت به صراط المستقیم دارد؟ از همه عجیبتر اینکه خداوند در آیه55 بحث وعده خلافت در زمین را هم به اهل ایمان و عمل صالح میدهد. موضوع چیست؟ علت طرح این مباحث خاص در لابلای مباحث عملی و آدابی مثل رعایت حریم فردی و جتماعی چیست؟
زالی: علت این است که خداوند این آداب را مطرح کرده است تا دریچههایی برای سلوک نورانی باشند. وقتی خداوند میفرماید «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛ به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند» در انتها میفرماید «ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ». نمیفرماید دنبال این هستم که به گناه نیفتید یا مسائل خانوادگی شما به مشکل نخورد بلکه موضوع تزکیه را مطرح میکند و بعد میفرماید «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ؛ خداوند به آنچه میسازید آگاه است».
صُنع مفهومی عجیب و بسیار متعالی است؛ صنع همان چیزی است که در آینده با آن مواجه میشویم البته نه در آینده دنیائی مان بلکه وقتی از دنیا رفتیم، در آن زمان با یک سرزمینی روبرو میشویم. آن سرزمین، صُنع ماست که با ایمانیات و اعمالمان ساخته ایم. چرا خداوند پس از غص بصر و حفظ فرج به تزکیه و صُنع مؤمنین اشاره میکند؟ کاملاً واضح است. منظور خداوند این است که ای مؤمنین از دریچه این دو رفتار غص بصر و حفظ فرج وارد عرصه تزکیه شوید تا درنهایت صنعی داشته باشید که وقتی در بزرخ و قیامت با آن مواجه میشوید، سرافکنده نباشید. ببینید جهتگیری خداوند چگونه است.
در ادامه همین بحث و برای توضیح بیشتر همین بحث خداوند وارد آیات نور میشود و پس از طرح بحث آیه نور (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...) از اشخاصی صحبت میکند که صفاتی متعالی دارند: «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ؛ مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی از یاد خدا و نمازگزاردن و، زکات دادن بازشان ندارد». «یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ؛ از روزی که دلها و دیدگان دگرگون می شوند هراسناکند»
سوال اینجاست ربط بین این افراد با صفات اینچنینی و بحث حجاب در چند آیه قبل تر چیست؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به پرسش دیگری پاسخ گفت. اینکه این رجال کجا تربیت شده ند؟ پاسخ در آیه 36 است. یعنی آیهای که بین آیه اول نور (اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...) و آیه سوم نور («رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ) قرار گرفته. در این آیه میفرماید «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ؛ «خانههایی که خداوند اذن رفعت برای آن قرار داده و اینکه نامش در آنجا یاد شود و او را هر بامداد و شبانگاه تسبیح گویند». این خانهها مادی نیستند بلکه بیوت معنوی هستند. آن اشخاص، آن رجال در این بیوت رشد کرده اند که به چنین صفات نائل شده اند این خانه ها، خانه های رفعت اند باذن الله. هر کس وارد شود او هم رفعت میابد. اما چه کسانی به این بیوت وارد میشوند؟ در این خانهها نور خداوند وارد میشود. چگونه به آن خانهها باید ورود کرد؟ سازوکار چیست؟ مکانیسمش به این صورت است که قلب انسانها حرم خداست؛ «القَلبُ حَرَم اللّه فَلا تُسکِن حرمَ اللهِ غیر اللّهِ؛ دل حرم خداست، پس در حرم خدا، غیر خدا را ساکن نکن». چنین انسانی که از حرم خدا مراقبت میکند و اجازه نمیدهد غیر از خدا در حرم خدا بیاید، این فرد اجازه دارد در این خانههای فرازمینی، در «بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ ...» وارد شود.
* چه ارتباطی با بحث حجاب دارد؟
زالی: ارتباط آن اینجاست که انسانی که اهل غض بصر و حفظ فرج باشد او مجبور است از قلبش بشدت مراقبت کند، اساسا نقطه اثر اصلی در بحث حجاب قلب است. اهل حجاب ابتدا یاد میگیرند چگونه قلبشان را از یاد جذابترین و وسوسه انگیزترین محرمات محافظت کنند چنین سعی ای آنقدر برای خداوند قیمت دارد که وقتی مؤمنی به آن مقید میشود خداوند او را تزکیه میکند در مجموع خداوند به او توفیق میدهد قلبا، درکی و حظ و بهرهای از بیوت الهی داشته باشد و رشد کند. این یک توضیح بسیار کوتاه از ارتباط بین مبحث حجاب و آیات نور در آیات 30 تا 38 است.
برای توضیح بیشتر در بحث حجاب باید گفت خداوند وقتی از غض بصر و حفظ فرج صحبت میکند، بیشتر ناظر بر حفظ افکار، نیتها و قلبیات است. نه صرفا حفظ بدن از نگاه نامحرم. این یک معنای حداقلی است. بخش اصلی در بحث غض بصر و خصوصا حفظ فرج، مربوط به مراقبت از قلب است. جالب است در آیات و احادیث رفتاری نداریم که این مقدار تأکید بر طهارت قلب باشد. در آیه53 احزاب پس از آنکه میفرماید اگر چیزی از زنان رسول الله ص خواستید از ورای حجاب و غیر مستقیم بخواهید بلافاصله میفرماید «ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن».
یک نکته در پرانتز عرض کنم. حجاب یعنی نگه داشتن حریم. خداوند خطاب به اصحاب پیامبر(ص) میفرماید: «وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ؛ اگراز زنان پیامبر چیزی خواستید، از پشت پرده بخواهید» ورای حجاب؛ یعنی شما گاهی میتوانید در مهمانیها طوری مبل را بچینید که خانمها و آقایان مقابل هم نباشند. اینکه فضاها را جدا میکنید، همان مفهوم «مِن وَرَاء حِجَابٍ» است. یا مثلاً از فرزند کوچک خودتان درخواست میکنید فلان چیز را از آن آقا یا خانم دریافت کن و به من بده. معنایش این نیست که یک پرده قرار دهند و بگویند معنای «مِن وَرَاء حِجَابٍ» این است.
ضمن اینکه خداوند در چهار حیطه مسأله حجاب را مطرح میکند:
یک فضا رفتار در قبال نامحرم آشنا است که حساسترین وضعیت همین شرایط است؛ متأسفانه در این مقوله گاهی برعکس رفتار میکنیم. یعنی در فضایی که نامحرم، از فامیل و خویشاوندان است ما نسبت به او راحتتر رفتار میکنیم تا با نامحرم غریبه، اما توصیه های خداوند سختگیرانهتر است
فضای دوم، درباره نامحرم غریبه است که توصیه ها در این باب یعنی در فضاهای اجتماعی آسانتر است.
فضای سوم، نامحرمِ مریض القلب است. خداوند برای این افراد توصیه های خاصی دارد تا جلوی سوء رفتارهای ایشان گرفته شود یا به حداقل برسد. که باید در زمان دیگری به آن پرداخته شود
در فضای چهارم، خداوند نسبت به محارم دستوراتی را میدهد. مثلاً در انتهای سوره نور میفرماید فرزندان باید تعاملشان با والدین در دو سه موقعیت از شبانهروز به این کیفیت باشد. «وَ إِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ...و چون اطفال شما به حد بلوغ رسیدند، باید همانند کسانی که ذکرشان، گذشت رخصت طلبند». حال آنجا که خداوند به یکی از این حیطهها اشاره میکند، فلسفه حجاب را اینطور معرفی میکند که «ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن». من میخواهم قلوب شما طاهر بماند نه اینکه گناهی شکل نگیرد؛ موضوع در وهله اول گناه یا عدم گناه نیست. بحث، بحث طهارت قلب است.
قلب، واسطهای برای سلوک نورانی انسانهاست
* بنابر تعریف شما پس حجاب مقولهای است که در درجه اول باعث تزکیه قلب میشود و زمینه را برای رستگاری فراهم میکند تا اینکه بخواهیم آن را صرفاً عامل صیانت معرفی کنیم؟
زالی: بله عرض میکردم که در بررسیهای انجام شده هیچ رفتاری یافت نشد که مانند حجاب، بر آثار آن بر قلب اشاره و تاکید شده باشد.تعدادی حدیث داریم که امام معصوم میفرماید شما اگر نگاهتان را رعایت کنید، خداوند ایمانی به شما عطا میکند که حلاوت آن را در قلبتان میچشید. یا میفرماید «النَّظرةُ تَزرعُ فی القَلب الشَّهوة؛ نگاه پی در پی شهوت را در قلب میرویاند» و این برای آنکه فرد دچار فتنه طولانی شود، اکتفا میکند. و روایات دیگری از این دست. برای توضیح بیشتر عرض می کنم. چرا قلب باید طاهر بماند؟ زیرا یک انسان مؤمن با قلبش سلوک میکند نه اینکه سوار ماشین شود و با آن از یک نقطه به نقطه دیگر سفر کند. سلوکهای به سوی خدا سلوکهایی است که با قلب انجام میشود. قلب بُعدی از انسان است که برای خودش شخصیت مستقل دارد. خداوند در آیات مختلف برای قلب تعقل مطرح میکند. یا قلبی که چشم و گوش دارد. ممکن است این قلب کر یا کور و یا لال شود. این بُعد از آنجایی که واسطهای برای سلوک نورانی انسانهاست، لذا خداوند تکیه بر بحث حجاب میکند.
* چرا خداوند ثمرات بیشتری برای رعایت عفاف و حجاب نسبت به سایر ارزشها قرار داده؟
زالی: در میان رفتارهای مختلف مفهوم حجاب موضوعی است که اگر انسان بخواهد به آن عمل کند، واقعاً کار دشواری است. اگر قرار باشد انسان فکر و تصاویر ذهنی خود را مراقبت کند، کار سختی است. اگر بخواهد نگاهش را مراقبت کند، تا جایی که قلبش طاهر بماند، کار سختی است. جالب است ما در میان ارزشهای دینی موضوعات منفی دیگری نداریم که انسان برای پس زدن در لایه فکر بخواهد خیلی انرژی صرف کند. مثلاً وقتی میفرمایند ربا نخور، انسان تصمیم میگیرد انجام دهد یا ندهد. اینکه بخواهد تصویر ذهنی از ربا را پس بزند که به ربا فکر نکند یا به دروغ و دزدی فکر نکند، کار سختی نیست، اما همین که شما بخواهید نسبت به نامحرم ذهنت را حفظ کنی، کار سخت میشود. لذا خداوند این رفتار را به عنوان ارزشی مطرح میکند که هر مؤمنی اگر در آن سعی کند، او لیاقت این را مییابد که وارد بیتالله شود. چرا؟ زیرا او بیت خودش را حفظ کرد، قلب خودش که حرمالله بود حفظ کرد، حالا که شخص آن بخشی از وجودش که بیت الله است را از ناجوریها حفظ کرد، خداوند به او لیاقت ورود بیتش را میدهد. و به او بهرههای خاصه عطا می کند. کما اینکه مریم(س) با تقید به این رفتار وجودش به گونهای میشود که خداوند میفرماید: «مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ؛ و (یاد کن حال) آن زن (یعنی مریم) را که وجودش را پاک نگاه داشت و ما در آن از روح خود بدمیدیم و او را با فرزندش (عیسی) معجز و آیتی بزرگ برای اهل عالم قرار دادیم.». ببنید اینجا صحبت از صرف پاک نگه داشتن دامن نیست. این موضوع خیلی ضعیف است اینکه چون مریم س دامنش پاک نگه داشت ما از روح خود بر او دمیدیم، این قابل قبول نیست. چون این خصوصیت را خیلی از زنان مومنه واجد هستند. باید «حصن فرج» طور معنا شود که همسنگ عطای خاصه الهی به مریم س یعنی «فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ» باشد. این یکی از دلایلیست میگوئیم «حفظ فرج» منظور صرفا پوشاندن بدن نیست. فرج آن مرزهائی است که مومن باید مراقبت کند تا از آن مرزها آلودگی وارد قلب نشود حال این آلودگی هم می تواند یک گناه کبیره باشد یا توجه به یک تصویر ذهنی از یک نامحرم و یا میل به او. مریم س خودش را از ورود کوچکترین رجسها پاک نگه داشت. بله در بحث حجاب باید به چنین ابعادی پرداخت. ما باید این را معرفی کنیم. اینکه گفتیم جامعه دینی تکلیف خودش را مشخص کند این یک رفتار قرآنی است و برای آن است که شخص تکلیف خودش را معلوم کند. اگر میخواهد آنگونه که خداوند میفرماید حجاب را رعایت کند، پس لازم است ابتدا اهدافش را مناسب این ارزش تعیین کند سپس مقید شود و اگر نمیخواهد، در همان حدی که هنجارهای متعارف اجتماعی حفظ شود پوشش و رفتارش را تنظیم کند و دیگر اصل حجاب و آداب آن را زیر سوال نبرد و نفی نکند.
در بحث حجاب اگر کسی واقعاً همت کند، خداوند توفیقات خاصهای به او عطا میکند همچنان که در تاریخ نمونههای مختلفی داشتیم که این کار را انجام دادند و خداوند به آنها توفیق عطا کرده به موضوعات متعالی معرفت پیدا کنند و رشد کنند. اگر ما در جامعه دغدغه افراد را این موضوع قرار دهیم، من تصور میکنم که جامعه ایرانی که ذاتاً شخصیتی سالک مأب دارد موفق میشود.
اندیشمندان دینی ما باید نگاهشان مرتفع باشد
زالی: ایرانیان تنها کسانی هستند که در آثار باستانیشان دو چیز را نمیبینید: یکی شرک و دیگری بیحیایی. تمام این تندیسها داخلش نوعی عفت، حیا و پوشش و وحدانیت وجود دارد. این دو عنصر در نظام ارزشها بسیار کلیدی هستند. وجود این دو صفت در ایرانیان یعنی این جامعه مستعد رشد است. مناسب این استعداد خدادادی و شرایطی که از بُعد بین المللی در آن هستیم ایجاب می کند که ما نگاهمان را متعالی کنیم. مانند امام راحل(ره). ایشان فردی بود که گویی در این دنیا نبود. گویا در قیامت بود، گویا در برزخ بود و از آنجا با انسانها حرف میزد. روحیه جلودار ما اینگونه بود و مقام معظم رهبری نیز اینچنین هستند. اما متاسفانه الان این رویکرد در اندیشمندان ما که مغز متفکر جامعه هستند و باید به عنوان پیش قراولان حرکت جامعه روشنگری کنند ضعیف شده. برخی از متخصصین علوم قرآنی ما تمام دغدغهشان شأن اجتماعیشان است. تمام دغدغهشان کلاس و مدرکشان است. تمام دغدغهاشان این است که در یک برنامه چطور لفاظی کنند.
زالی: متخصصین ما باید مرتفع باشند، دغدغهشان دغدغههای خدایی باشد تا وقتی وارد قرآن میشوند بهره ببرند و زمانی که صحبت میکنند، کلامشان حاکی از عمل و حرکت باشد. متخصصین علوم قرآنی ما هم در حوزه برداشت از آیات و احادیث و هم در حوزه اصلاح جامعه باید روحیهشان روحیه سلوک باشد، روحیهشان باید «إنّا للّه و إنّا إلیه راجِعون» باشد. من تصور میکنم اگر حقیقتا تفکرات قرآنی در جامعه ما وارد شود به آن شأنی که جامعه ایران دارد که همان نقشآفرینی منجیگرانه در تحولات آینده جهان است، دست خواهد یافت. یادمان نرود انقلاب اسلامی شروع ماجرایی برای ظهور امام زمان عج و استخلاف خوبان در زمین است. و این از آیات و روایات قابل استنتاج است ضمن اینکه وقایع این چهل سال پس از انقلاب به این حقیقت شهادت میدهند. لذا ما هرچه بتوانیم عالمانهتر و دقیقتر وظیفه و جایگاهمان را بشناسیم، هم خودمان آرامش بیشتری خواهیم داشت و هم وظیفهای که در قبال برنامه خداوند مبنی بر تحقق حکومت حقه الله در زمین داریم، انشاءالله سرافراز خواهیم بود.
متخصصین ما باید مرتفع باشند، دغدغهشان دغدغههای خدایی باشد تا وقتی وارد قرآن میشوند بهره ببرند و زمانی که صحبت میکنند، کلامشان حاکی از عمل و حرکت باشد. اصلاً درب به روی چنین افرادی بسته است. آیات و احادیث را می خوانند، اما چیزی متوجه نمیشوند؛ چون دغدغهشان متناسب فرمایشات خداوند در قرآن نیست. پس هم در حوزه برداشت از آیات و احادیث و هم در حوزه اصلاح در جامعه انسان باید روحیهاش روحیه سلوک باشد، روحیهاش باید «إنّا للّه و إنّا إلیه راجِعون» باشد.
اگر در جامعه حیا کم شود، انسان حراج شیطان میشود
* خانم روح افزا به اعتقاد جناب خزائی یکی از مهمترین علل افول حجاب عدم فضای مناسب فرهنگی در جامعه است؛ نظر شما در این باره چیست؟
روحافزا: همین طور است؛ فرزندان ما فضای صحیح و درست را تجربه نکردند. در دوران دفاع مقدس با تمام سختیهایی که داشت، زمین و زمان نورانی بود. وقتی امام فرمودند جنگ رحمت الهی است، برخی متوجه نمیشدند. وقتی فرزندان ما به صورت مقطعی به فضای اعتکاف میروند، خودشان مشاهده میکنند که این فضا چقدر میتواند در رشد حالت معنویشان کمک کند. انسان اگر از معنویات و نور الهی بهرهمند نشود، «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» است. این مباحثی که در جامعه در حوزه عفاف و حجاب مطرح است و ما با آن مخالفت میکنیم، علتش این است که انسان را به حیوانیت نزدیک میکند. اگر در یک جامعه حیا کم شود، در حقیقت انسان حراج شیطان میشود. مهمترین بحثی که باید به آن بپردازیم، حیاست. خود قرآن در بحث حجاب بحث نگاه، گفت و گو، راه رفتن و تبرج و اختلاط را مطرح میکند و در آخر به موضوع پوشش میپردازد. ما متأسفانه به پوشش ظاهری صرفاً میپردازیم. یک فرد چادری را میبینیم که آرایش کرده است. خب این حجاب نیست. یا با مرد نامحرم میگوید و میخندد. این حجاب نیست. به ما میگویند این موارد را نگویید. چرا نباید بگوییم؟ چرا فرزندان ما نباید بفهمند اینها حجاب نیست و این مسائل به شخصیت خودشان لطمه میزند؟ یا این فضای اختلاط باعث اُفت اخلاقی انسانها میشود. وقتی جامعه از نظر اخلاقی اُفت پیدا میکند، انسان از خود واقعیاش فاصله میگیرد و مهارش دست نفسش میافتد، انسان دیگر بهرهبری صحیحی ندارد. حالا اگر بگوییم مدل زن امروز نمیتواند اینها را برتابد و این موارد را داشته باشد، تعبیر بسیار غلطی است که الان در بحثهای مختلف میشنویم.
روحافزا: اگر بگویند حجاب موجب میشود زنان در جامعه حضور نداشته باشند، یک دروغ است. به نظر من لاف سیاسی است. حجاب برای این است که خانمها در مقابل آقایان جنبه ذهنیتی، استعدادهای مختلف هنری، فکری و توانمندیهای مختلف خود را به منصه ظهور گذارند؛ وقتی گفته میشود حجاب، برای جامعه و حضور اجتماعی میگویند. بعد عدهای میگویند حجاب موجب میشود خانمها در اجتماع نیایند. اصلاً حجاب را گذاشتند تا خانمها وارد جامعه شوند. 50 درصد از جامعه ما زنان هستند. ما نیاز به حضور 50 درصدی آنان داریم. مگر میشود پزشک زن نداشته باشیم؟ در این صورت حجابمان رعایت نمیشود. اگر معلم زن نداشته باشیم، حجابمان رعایت نمیشود. من فکر میکنم راه درمان را اگر در یکی دو جمله بگوییم، اولین کارمان جلوگیری از اختلاط است. وقتی فروشنده و خریداری نباشد، اولین قدم برای سالمسازی است. حتماً باید روی اختلاطهای محیط کار تجدید نظر شود. هیچ مشکلی ندارد و به راحتی میتوانند انجام دهند. محیط اختلاط صرفاً محیط کار نیست بلکه خیلی جاهای دیگر است که باید تطهیر کنیم. ما در صدر اسلام زنانمان حضور خوب داشتند. حضرت زهراء (سلامالله علیها) پس از سقیفه در خانه ها میرفتند خطبه می خواندند.
انتهایپیام/