مگر میشود این دریا را نصف کرد؟
دریای مازندران که تا سال ۱۹۹۱ از لحاظ سیاسی به دو کشور ایران و اتحاد جماهیر شوروی سابق تعلق داشت و بین دولتها حقوق کشتیرانی تجاری محفوظ بود، اما طبق معاهده گلستان و ترکمانچای حق داشتن بحریه جنگی منحصراً در اختیار دولت روسیه قرار گرفت.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، در ماههای اخیر موضوع حقوق کشورهای مجاور با دریای خزر به ویژه کشورمان از این آبراه بزرگ، در کانون بحثونظر صاحبنظران قرار گرفته است. گذشته از فضاسازی دشمنان در این مقوله، بازنمایی ابعاد مسئله و بررسی پیشینه آن، از ضرورتهای قطعی در این موضوع به شمار میرود. از این رو با جناب خسرو معتضد تاریخپژوه معاصر کشورمان در این باره گفتوشنودی انجام دادهایم که نتیجه آن را پیش رو دارید.
پیش از آغاز بحث بفرمایید نام این دریا چیست و چرا برخی آن را کاسپین و برخی خزر میخوانند؟
نامهای مختلفی همچون کاسپی، کاسپین (به معنی مردم نواحی جنوب غربی این دریا و از جمله نامهایی است که یونانیان بر این دریا گذاشتند)، دریای فراخ کرت (به معنی دریای بسیار وسیع، در اوستا با این نام از این دریا نام برده شده است)، هیرکانیا یا ورکانه (به معنی گرگان نامی که در زمان ساسانیان به کار برده میشده و در تمام نقشههای قدیم آمده)، گرگان یا جرجان به این دریا گفته میشده است. علاوه بر این سربازان عربی که برای اولینبار در قرن اول هجری به این نواحی آمدند، چون این نواحی را نمیشناختند کلمه دریای خزر را به کار بردند. اعراب به این دریا بحرالقزوین (شمال قزوین) هم میگفتهاند که احتمالاً کاسپین را به قزوین ترجمه کردهاند.
چرا اعراب این دریا را خزر مینامیدند؟
خزران طایفه بسیار وحشی و شجاع یهودی بودند که به مدت 250 سال در قسمت شمال این دریا زندگی میکردند. آنها در واقع به خاطر اینکه نه تابع دولت روم (مسیحیان) و نه تابع دولت ساسانی (زرتشتیان) باشند، به مذهب یهود گرایش یافته بودند. ابنمسکویه رازی تاریخنویس بزرگ ایرانی در کتاب «تجاربالامم» مینویسد: این طایفه در سال 300 به ایران حمله کردهاند. او همچنین از روسها هم نام میبرد که در همین زمان به ایران حمله کرده و تا منطقه بردعه _محلی نزدیک باکو_ پیش آمده، آنجا را تصرف کرده و بیلقان را هم گرفتهاند. روسها در این میان بسیاری از مردم را هم میکشند.
مگر در گذشته تمامی اطراف دریای خزر متعلق به ایران نبود؟
تمام اطراف دریای خزر هرگز متعلق به ایران نبوده است. قسمت شرقیاش قبایل وحشی به نام ماساژتها بودند که در قرون قدیم ملکهشان کوروش را در یک جنگ غافلگیر میکنند و میکشند که در نهایت جنازهاش را به ایران میآورند. همچنین ابنفضلان از منشیان دربار خلیفه عباسی در حدود دهه 1300 ه. ق. سفر کاملی به اطراف دریای خزر انجام داده و از ترکان، روسها، خزران و سایر اقوامی که در اطراف دریای خزر سکونت داشتند، تحقیقات جامعی کرده است.
در دورههای بعدی نیز تمام جزایر دریای خزر جز آشوراده جزو مستملکات روسیه تزاری سابق و شوروی بعدی بوده است. آشوراده تنها جزیره ایرانی _شامل سه جزیره کوچک _. است که از سال 1838 تا سال 1917 در اشغال نیروی دریایی روسیه بود بهطوری که حتی اسامی تمام جزایر را هم روسی گذاشتند. البته غیر از خزران و روس ها، قزاقها هم از جمله مهاجمان ساکن اطراف دریای خزر بودند. قزاقان طایفه وحشی سوارکار و شجاعی بودند که در زمان شاهسلیمان صفوی وارد شمال ایران شدند و در فرح آباد و بندر اشرف (بهشهر امروز) تمام قصر جهاننما از بناهای دوره شاهعباس اول را آتش زدند و مردم آن مناطق را کشتند و میانکاله را مورد حمله قرار دادند. پس از این واقعه شاه سلیمان از دربار روسیه تقاضای تنبیه قزاقها را کرد. از طرفی دولت ایران تصمیم گرفت نیروی دریایی تأسیس کند؛ لذا هیئت سوئدی از طرف پادشاه سوئد (لودویک) به ایران آمد که با شاهسلیمان مذاکره کند. فابرتیوس سفیر پادشاه سوئد در این مذاکره بود و قرار شد دولت سوئد در ایران تأسیسات کشتیسازی درست کند، اما چون مصادف با جریانات مرگ شاهسلیمان شد، این قرار به هم خورد.
با این وصف ایران از چه دورهای صاحب کشتی نیروی دریایی میشود؟
در آن دوران روسیه هم نیروی دریایی نداشت و، چون از نظر سیاسی و اقتصادی نیاز شدیدی به دریای آزاد داشت، به همین منظور پتر کبیر به کمک اروپاییان نیروی دریایی ترتیب داد و دریای سیاه و دو منطقه در دریای بالتیک را تصرف کرد. علاوه بر این وی تصمیم داشت دریای خزر را هم بگیرد. در واقع هدف پتر کبیر پیشروی به طرف هندوستان بود. او تصور میکرد از استرآباد رودهایی به هندوستان میرسد. از آنجا که نیروی دریاییاش مفصل بود، 60- 50 هزار سپاهی را همراه تعداد زیادی ناو حرکت داد و در بندر کازان این نیروی دریایی داغستان را مورد حمله قرار داد. داغستان در گذشته خاننشین بود و مرکزش هم شهر دربند نام داشت. پتر کبیر شهر دربند یکی از ایالات ایران را تصرف کرد، اما به خاطر وجود پشه و بیماریهای مختلف و جنگهای بسیار و مقاومت دلیرانه طوایف غربنشین داغستان به روسیه بازگشت و سه سال بعد هم مرد. از آن پس دولت روسیه دریای خزر را مورد نظر قرار میدهد کما اینکه بعد از او ملکه کاترین تصمیم میگیرد دریای خزر و گرجستان و قفقاز را تصرف کند. در دوران لشکرکشی پتر کبیر، اصفهان در محاصره افغانها بود شاه طهماسب به روسها وعده داده بود در عوض کمک برای بیرون کردن افاغنه، رشت و مازندران را به روسها بدهد. روسها این درخواست را میپذیرند و گیلان را تصرف میکنند. منتها در مدت 12 سال که در گیلان ماندند 120 هزار نفرشان به خاطر پشه مالاریا، آب و هوای ناسالم گیلان و تابستانهای شرجی مردند تا اینکه نادر توسط سفیر روسیه «گالیتزین» به ملکه پیام میدهد و روسیه در سال 1735 با نادرشاه صلح میکند.
داغستان در آن روزگار مرتب شورش میکرد و نادرشاه برای آرام کردن منطقه احتیاج به کشتی داشت به همین خاطر او از روسها درخواست کشتی کرد، ولی آنها از ترس اینکه نادرشاه در بندر هشترخان (آستاراخان امروز و به قول ما حاجیطرخان) از کشتی پیاده شود، نمیپذیرد.
در این دوران کاپیتان انگلیسی به نام جان آلتون (جمال بیگ) میپذیرد در چمخاله، بهشهر و فومن کارگاه کشتیسازی تأسیس کند. او هفت هشت کشتی جنگی میسازد که بعضی از آنها 22 توپ داشتند. نادرشاه به او درجه قوپوتانباشی (کاپیتانباشی که بعدها دریابیگی و دریادار میشود) میدهد. او برای ایران بسیار زحمت کشید و بعد از مرگ نادرشاه هم به فعالیتهایش ادامه داد تا اینکه توسط روسها، چند ایرانی خائن او را در یک خانه زندانی کردند و کشتند. پس از مرگ نادر داغستان نیز از ایران جدا میشود.
گفته میشود با امضای قرارداد گلستان و ترکمانچای حاکمیت بدون منازع ایران بر دریای خزر خدشهدار شده است. ابتدا بفرمایید علت بستن این قراردادها چه بود؟
از آنجا که روسها نمیخواستند ایران دارای نیروی دریایی شود لذا در زمان آغامحمدخان دوباره به ایران حمله میکنند تا اینکه آغامحمدخان در قفقاز کشته میشود. در زمان فتحعلیشاه جنگهای ایران و روسیه بار دیگر شدت میگیرد، اما در دوران پادشاهی پل اول برای دوره کوتاهی روسها دست از جنگ برمیدارند. تا اینکه پس از او پسرش الکساندریکم دستور جدایی گرجستان و قفقاز را از ایران میدهد و از آنجا که بعضی مناطق قفقاز خواستار حکومت خودمختار بودند دوباره جنگ میان ایران و روسیه آغاز میشود. نهایتاً پس از کش و قوسهای فراوان و 10 سال جنگ فتحعلی شاه که از هر طرف در فشار بود در 29 شوال 1228 ه. ق- 21 اکتبر 1813 م. مجبور به امضای قرارداد گلستان میشود، اما مسئله به همین جا ختم نمیشود. پس از چندی نیروی دریایی روسیه از هشترخان به سمت ایران حرکت میکند ولی مردم در پیربازار آنها را میکشند و فراری میدهند، اما در نهایت پس از یک سال و نیم جنگ، ما مغلوب آنها شدیم و در 10 یا 22 فوریه قرارداد ترکمانچای بسته شد. دولت ایران طی قرارداد گلستان، 15 ولایت قفقاز و بعد از یک سال و نیم جنگ ایران که منجر به شکست شد در فاصله 13 سال ایروان و خانات نخجوان و بخشهای دیگری از تالش را به روسها واگذار کرد و حاکمیت ایران بر دریای مازندران محدودتر شد و مردم ایران ناچار به پذیرش کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی) گردیدند. دریای ایران که میشود گفت: یک سوم دریای خزر بود با از دست دادن باکو و شمال آن وسعتش به نزدیکی آستارا رسید. آستارا تا نزدیک خلیج حسینقلی 700 کیلومتر است.
محدودیت ایران در کشتیرانی چه مشکلاتی را برای ساحلنشینان ما به همراه داشت؟
باعث شد قبایل اطراف خزر به ایران حمله کنند. در طول دوران قاجار ترکمانها از ناحیهای که امروز ترکمنستان نامیده میشود، وارد ایران شده و قلاده به گردن زن و مرد و بچههای ایرانی اطراف خزر میانداختند و آنها را به عنوان گروگان با خود میبردند. بعد از مدتی فردی را میفرستادند و با اعلام اسامی گروگانها برای آزادیشان درخواست پول میکردند. این وضع فجیع در تمام دوران قاجار ادامه داشت. آرمینیوس وامبری سیاح مجارستانی در لباس درویشی به میان آنها رفته و این صحنهها را دیده است؛ لذا از این مسئله عکس و نقاشی وجود دارد. روسها برای آنکه مانع این اقدام ترکمانها شوند در سال 1838 آشوراده را هم تصرف کردند. آشوراده در نزدیکی میانکاله و میانکاله در ساحل گرگان است، بنابراین جنوبیترین نقطه دریای خزر هم به روسها تعلق یافت. شهری اروپایی که کلیسا و سربازخانه هم داشت. روسها میگفتند ما برای اینکه ترکمانها به ساحل ایران و کشتیهای بازرگانیمان حمله نکنند چنین اقدامی کردهایم، اما ترکمانها همچنان حمله میکردند. این وضع ادامه داشت تا اینکه کمونیستها بر سر کار آمدند. در این زمان بعد از مدتی که بین ایران و روسیه درگیری بود، قرارداد دیگری به نام 21 فوریه در سال 1921 به امضا رسید.
این قرارداد به نفع ایران بود؟
بله، در این قرارداد حق دریانوردی به ایران داده و گفته شده هر دو دولت مثل هم هستند و، چون پیشتر در مورد مسائل نظامی سکوت شده دولت ایران میتواند در این دریا کشتی جنگی داشته باشد. این قرارداد خیلی به نفع ایران بود.
علت پیشنهاد چنین قراردادی از سوی روسیه چه بود؟
روسیه در آن زمان برای اینکه دوستی ایران را جلب کند، بسیار به نفع ایران اقدام کرد و دست ایرانیان را در مسئله دریانوردی باز گذاشت. در سالهای بعد باز هم اختلافاتی میان ایران و روسیه بر سر تجارت و... پیش آمد تا اینکه بالاخره در سال 1918 دولت شوروی از دولت ایران در زمانی که جنگ جهانی آغاز شده بود درخواست پایگاه هوایی در تبریز و یک پایگاه دریایی در بندرعباس و همینطور اجازه تأسیس سربازخانه در آذربایجان کرد. روسها آن زمان با آلمانها قرارداد عدمتعرض بسته بودند و رابطهشان با آنها خیلی قوی بود و علاوه بر این با هم علیه انگلیس و فرانسه همکاری میکردند. آلمان آن زمان حامی ایران بود و شولمبرگ که دوست رضاشاه و سفیر سابق آلمان در ایران بود، سفیر آلمان در شوروی شد. ایران در آن دوره هیچ کشتیای نداشت ولی، چون آلمانها متحد شوروی بودند، از این رو رضاشاه به آلمان پیشنهاد کرد که آلمان و ایران به هم کمک کنند که ترانزیت کالا از خاک شوروی انجام شود، بنابراین ایران از طریق شوروی به آلمان گندم و مواد اولیه همچون پوست گاو، گوشت و... میفرستاد.
چرا ترانزیت کالا از خلیجفارس انجام نمیشد؟
آن زمان آلمان و ایتالیا داخل جنگ با انگلستان شده بودند و پنج کشتی آلمانی و سه کشتی ایتالیایی را در بندر شاپور توقیف کرده بودند. یعنی اگر این کشتیها داخل آب میرفتند نیروی دریایی انگلیس آنها را توقیف میکرد، بنابراین آنها به بندر شاپور پناهنده شدند. دولت شوروی در 11 فوریه 1940 وعده داد در خصوص حملونقل کالا از آلمان به ایران تسهیلات لازم ایجاد شود. بعد با ایران هم در این زمینه صحبت شد، چون همانطور که اشاره کردم ارتش شوروی قصد حمله به ایران داشت و میگفت: چرا من نباید در خلیجفارس پایگاه داشته باشم. شوروی آن زمان با آلمانها زد و بند کرده بود و قرار بود ایران زیر نظر و حریم شوروی باشد. محرمانه آلمان هم از شوروی امتیاز گرفته بود که بالکان و اروپای شرقی را شما به ما بدهید و در ایران و ترکیه هر چه خواستید انجام دهید. به همین خاطر در 25 مارس 1940 – 5 فروردین 1319- ایران و شوروی پیمان بازرگانی امضا کردند. قرارداد میبایست به تصویب قوای مقننه دو کشور میرسید ولی از همان روز امضا به طور موقت به مرحله اجرا درآید.
مفاد این پیمان چه بود؟
بخشی از مفاد این پیمان به شرح ذیل است:
1- رژیم کامله الودادی که شامل حقوق گمرکی/ انبار کردن کالا/ طبقهبندی کالا/ تعرفههای گمرکی/ سازمان اقتصادی شوروی/ حملونقل مسافر و کشتیهایی که در آبهای ساحلی و بنادر طرفین رفتوآمد میکردند، میشود.
2- به دولت شوروی حق داده شد که هر چقدر میخواهد به ایران کالا صادر کند. دولت شوروی هم استقبال کرد، چون شریک بزرگ ایران آلمان بود و صادرات شوروی به ایران اهمیتی نداشت. این بود که استقبال کرد.
3- دولت شوروی پذیرفت که حق ترانزیت آزاد در خاک خود به محصولات طبیعی و صنعتی ایران به مقصد هر کشور ثالث را میدهد. ایران نیز معامله به نص نماید. این حق ترانزیت شامل اسلحه و مواد جنگی نمیشود.
4- قرارداد بازرگانی شوروی در ایران ایجاد شود و کمک به توسعه روابط اقتصادی دو کشور. مرکزش هم خیابان پامنار بود. نمایندگی منافع شوروی در بازرگانی خارجی ترتیب معاملات تجاری با تجار ایرانی به نام دولت شوروی. ترتیب تجارت با دولت ایران نماینده بازرگانی و دو نفر از اعضایش هم از مصونیت دیپلماتیک برخوردار شدند.
5- دریای خزر مقرر است در بنادر ایران و روسیه با کشتیهایی که با پرچم یکی از دو کشور رفت و آمد میکنند، رفتاری به عمل آید که با کشتیهای خود آن کشور میشود. هیچ سفینهای که متعلق به یکی از کشور نباشد، حق ندارد در دریای خزر وجود داشته باشد. هر یک از طرفین حق انحصاری ماهیگیری در دریای خزر را تا فاصله 10 مایل دریایی از سواحل خود حفظ کنند.
با این وصف چرا برخی معتقدند این دریا در گذشته مشاع بوده است؟
مگر میشود که این دریا نصف بشود؟ دریایی به این عظمت که 420 هزار کیلومترمربع وسعتش است. مسائلی که مطرح میشود شایعهپراکنی است و این دریا از ابتدا 9 دهمش متعلق به شوروی بوده است. دریای مازندران دریاچه عظیمی است که تا سال 1991 از لحاظ سیاسی به دو کشور ایران و اتحاد جماهیر شوروی سابق تعلق داشت و بین دولتها حقوق کشتیرانی تجاری محفوظ بود، اما طبق معاهده گلستان و ترکمانچای حق داشتن بحریه جنگی منحصراً در اختیار دولت روسیه قرار گرفت که در سال 1921 بعد از روی کار آمدن دولت شوروی این مسئله منتفی شد. حتی در قرارداد مودت 1921 و معاهده کشتیرانی و تجارت 1940 هم ذکر نشده که این دریا مشاع است. اصلاً این دریا نمیتواند مشاع باشد مگر اینکه قزاقستان و آذربایجان اعلام کنند که ما حقمان را به ایران میدهیم. اینکه گفته میشود دریا را از ما گرفتند قصه و افسانه است. این دریا یک خط مرزی هم دارد که الان با وضعیتی که پیش آمده ایران میتواند از منابع طبیعی این دریا استفاده کند. فقط این دریا یک مشکل دارد.
چه مشکلی؟
این دریا با هیچ دریای خارجیای ارتباط ندارد و وضعیت ویژه حقوقی و منحصر به خودش را دارد. یعنی این دریا عرضش 200 مایل است، بنابراین منطقهای برای آنکه آزاد باشد ندارد. این دریا فقط از طریق کانالهای ایجاد شده و از طریق رود ولگا به دریای سیاه و بالتیک متصل است و فقط کشتی کشورهای ساحلی حق دریانوردی در آن را دارند.
اما چندی است گفته میشود دریای خزر از دست رفته و آن را فروختهایم...
هیچ کدام این نظرات از نظر جغرافیایی درست نیست. بعد از فروپاشی اتجاد جماهیر شوروی 14- 13 کنوانسیون انجام شده که شامل موضوع کشتیرانی/ استفاده از منابع زنده/ زیست محیطی/ افزایش سطح دریا/ استفاده از منابع معدنی/ تعیین حدود و میزان حقوق حاکمه بر صلاحیت دولتهای ساحلی میشود. کنوانسیون حقوق دریایی سازمان ملل متحد در 1982 م. گفته منطقهای به عرض 12 مایل دریایی از خط پایه برای آبهای سرزمینی در نظر میگیرد که به این 12 مایل میتوان 12 مایل دیگر به عنوان منطقه همجوار اضافه کرد.
در ماده 33 این کنوانسیون آمده که این منطقه همجوار را میشود به آن خط پایه دریایی اضافه کرد. الان دولت ایران 15 مایل منطقه ماهیگیری دارد و 10 مایل دیگر به آن اضافه کردند که میشود 25 مایل و این به نفع ایران است. طی 20 سال اخیر و صحبتهایی که انجام شده ما الان 25 مایل میتوانیم در آبهای ساحلی کشور خودمان ماهیگیری کنیم.
همچنین با توجه به ماده 57 کنوانسیون حقوق دریاها میتوان منطقه انحصاری اقتصادی را تا 200 مایل دریایی از خط پایه امتداد داد. اما همانطور که اشاره شد، چون عرض دریای خزر بیش از 200 مایل نیست منطقهای به نام دریای آزاد باقی نمیماند. یعنی ما باید به منطقه قزاقستان یا آذربایجان یا ترکمنستان وارد شویم. از طرفی جمهوری آذربایجان خیلی دوست دارد که دریای خزر به نسبت مرزهای آبی هر کشور به پنج منطقه انحصاری تقسیم شود که ظاهراً منصفانه است ولی به ضرر ما تمام میشود.
چه مسئلهای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر را فوریت میبخشد؟
بهرهبرداری از منابع و ذخایر هیدروکربنی قوی آن تعیین رژیم حقوقی دریای خزر را فوریت میبخشد. طبق کنوانسیونی که ذکر شد محدوده آبهای ساحلی برای هر کشور محترم شمرده میشود و بقیه دریا مورد مالکیت مشترک است و این مسئله بسیار مشکل است با توجه به فعالیتهایی که روسیه انجام میدهد. مثلاً الان روسیه 2 میلیارد دلار صرف اکتشافات نفتی کرده است و آذربایجان و ترکمنستان هم با یکدیگر توافق کردهاند. حال چرا ما این کار را انجام نمیدهیم، چون ما دکل و وسایل اکتشافات دریایی میخواهیم ولی تمام سازمانهای دریایی گفتند که ایران نمیتواند 3 یا 4 میلیارد دلار صرف دکل کند.
در تیرماه 1977 دو کشور آرای کشورهای ساحلی را مورد تأکید قرار دادند یعنی روسیه و ایران تا تقسیم مساوی و عادلانه بستر دریای خزر به میزان 20 درصد هر کشور موافقت کردند، اما معاون وزیر خارجه روسیه در همان سال اظهار کرد با عبور لولههای نفت و گاز از طریق دریا مخالفم و همچنین روسیه اعلام کرد که تا زمان اتفاق همه کشورها بر سرنوشت نهایی رژیم حقوقی، توافقنامههای 1921 و 1940 همچنان به قوت خود باقی است. الان ایران باید زرنگی کند و کارشناسهای بینالمللی بیاورد و ببیند چطور از بستر و عمق دریا و منابع هیدروکربنی میتواند استفاده کند.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/