علی عطشانی در گفت‌وگو با تسنیم: "کاتیوشا" پاسداشت مقام شهدا بود اما هیچ نهادی با ما همکاری نکرد/ ارتباطی با بابک زنجانی نداشتم

علی عطشانی پس از بیان مشکلاتی که در ساخت «کاتیوشا» داشت گفت: کاراکتر«خلیل‌کاتیوشا» واقعی و انتهای فیلم به نوعی پاسداشت مقام شهداست اما هیچ نهادی با ما همکاری نکرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «کاتیوشا» عنوان فیلمی است به‌تهیه‌کنندگی و کارگردانی علی عطشانی که داستان آن به تقابل دو نسل و دو جهانی که هیچ‌گونه نقطه اشتراکی با هم ندارند می‌پردازد. کاتیوشا  خلق کمدی ــ موقعیتی است که در همان لحظه‌ای که تو را می‌خنداند، حال و هوایی از جنگ، دفاع مقدس و بچه‌هایش را به‌تصویر می‌کشد و همان آنی که دارد از پارادوکس «خلیل‌ها» و «عرشایاها» حرف می‌زند گویی روایت دیگری هست که می‌خواهدرخ بنمایاند. «کاتیوشا» نوشته‌ مشترک علی عطشانی و مهدی علی‌میرزایی است که هادی حجازی‌فر، احمد مهران‌فر، لیلا اوتادی، بیژن بنفشه‌خواه، ارژنگ امیرفضلی، لیندا کیانی، میترا حجار، نیما شاهرخ‌شاهی از بازیگران آن هستند.

درباره همین فیلم گفت‌وگویی داشتیم با علی عطشانی و محمود عطشانی (فیلم‌بردار کاتیوشا) که در ادامه می‌خوانید.

قبل از آنکه سراغ فیلم برویم، میخواهم این سؤال را بپرسم. «علی عطشانی» چه تصویری از سال‌های دفاع مقدس دارد؟

من اهل اصفهانم و آن موقع در اصفهان زندگی می‌کردیم. یادم می‌آید آن دوران با تمام مشکلاتی که بود مردم با هم مهربانتر بودند. جنگ یک حرمتی برای مردم مملکتمان بوجود آورد، دلیلش خود آن جنگ نبود دلیلش این بود که همه ما مرگ را کنارمان می‌دیدیم، کنار گوشمان می‌دیدیم، دلیلش این بود که هفته پیش در آن کوچه شهید می آوردند، یک هفته دیگر هم موشکی می‌خورد آن طرف و واویلا.

 آن حس که مرگ از رگ گردن به ما نزدیکتر است در ما زنده شده بود و جنگ باعث شده بود که حال و هوا و حرمت انسانی بیشتر باشد من آن موقع 10 سالم بوده و خیلی نمی توانم تحلیلی داشته باشم، آدم سیاسی هم نیستم نه این طرفم نه آن طرف ولی شهدایی که می آوردند باعث شده بود که حرمت ها بیشتر شود، خط کشی بیشتر شود حرمت‌ها بین مردم بیشتر بود. شما فکر می کنید که مشکلات اقتصادی آن زمان کمتر از الان بود؟ خیر، خیلی بیشتر بود. ولی آیا مردم اینقدر ناراحت بودند؟!

 

در مصاحبه‌ای، یکی از دوستان به‌ من گفت در آن اواسط سال‌های جنگ، استاندار اصفهان با تهران تماس می‌گیرد و اطلاع می‌دهد در اصفهان آرد وجود ندارد و فردا مردم نان ندارند بخورند. این دوستمان تعریف می‌کرد که در عرض 5-6 ساعت تمام استان‌ها و شهرهای اطراف اصفهان بسیج شدند و شب تا صبح نان پختند، تا اهالی اصفهان فردا با مشکلی برخورد نکنند.

این خیلی اتفاق مهمی است، ولی هیچ وقت مردم آن موقع اینقدر حالشان بد بود؟! نه. این برکت جنگ بود. یا خاطرم هست در همان اصفهان موشک باران بود بعد یک‌سری از مردم رفته بودند در شهرستان های اطراف و شهر کمی خلوت شده بود، بعد یک‌عده دیگر داشتند کوپن و پول بنزین جور می‌کردند که بروند و با ماشینشان بی‌جهت در شهر رانندگی کنند که شهر خلوت نباشد، مردم حس ترس نداشته باشند و فکر نکنند که اتفاقی افتاده است!

من اصلا جنگ را دوست ندارم جنگ کار نکوهیده ای است صددرصد. گفت‌وگوست که باید حاکم شود. اما نکات مثبتی هم داشت، یک نمونه‌اش برای ما این بود که کمی مردم قدر زندگی و لحظه و دقایقی که دارند زندگی می‌کنند را می‌دانستند. ولی اینکه خودم بخواهم از فضای جنگ چیزی داشتم باشم، ندارم. مثل بقیه آدم‌ها یکسری تصاویر بریده بریده و جانکاه در ذهنم مانده است.

آیا سینما توانسته در جهت اینکه این اتفاق در زندگی‌مان نیفتد و جامعه با چنین مشکلی مواجه نشود، تلاشی بکند؟

این که توانسته «تلاش کرده» یا «موفق بوده» دو سوال مجزاست. حتما تلاش کرده، خیلی از سینماگران تلاششان را کرده‌اند، اینکه جواب داده باشد یا نداده باشد به خیلی عوامل دیگری برمی‌گردد، به اینکه ما اصلا سینما را چگونه دیدیم؟ در این چند سال چه کار کردیم؟ مثلا در آمریکا اولین درآمد دولت ایالات متحده آمریکا اسلحه سازی و دومین درآمدش سینما و هالیوود است.

دو درصد مردم ایران فیلم می‌بینند

 این نشان می‌دهد که مردم با سینما اُخت هستند. یعنی مردم‌شان می‌روند سینما. حالا در ایران پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران حدودا دو میلیون نفر تماشاگر داشته است که به نسبت 80 میلیون جمعیت می‌شود 2 درصد! این یعنی ما سینما نداریم. منظورم از سینما، صنعت سینماست. چرا نداریم؟ مقصر کیست؟ مقصر سینماگرها هستند فقط؟ نه. این یکی از چیزهایی است که در درجه چهارم و پنجم قرار می‌گیرد. یعنی در این 40 سال فیلم خوب ساخته نشده است؟! چرا به نظر من شده است. پس چرا آن فیلم خوب دیده نشده؟ از هشتاد میلیون نفر جمعیت این ‌همه هم جوان داریم چرا ده میلیون، پانزده میلیون نرفتند آن را ببینند؟! اصلا سالنش را داریم که پانزده میلیون نفر بروند ببینند؟ اگر بخواهیم توقع داشته باشیم که سینما در این زمینه فرهنگ سازی کند باید راه را برای سینما باز کرده باشیم. الان ما مصداق بارز این ضرب‌المثل هستیم که طرف با دست پس می زند با پا پیش می‌کشد.

شما می دانید در وزارت ارشاد ما چه خبر است؟! نوع نگاهی که وجود دارد و مجوزهایی که برای پروانه ساخت داده می‌شود یکی نیست، سلیقه است.  یک فیلم ساخته می‌شود پانصد تا بیلبورد دارد سیصد تا تیزر و... اما فیلم دیگر هیچ. چه کسی این را تعیین می‌کند؟! چه خط کشی دارد؟! به ما هم معرفی کنید. سه نفر نشستند به این فیلم هرچه می‌خواهند می‌دهند، به آن فیلم نمی‌دهند. آن وقت شما از سینما توقع فرهنگ‌سازی دارید؟! اول باید بستر درست بشود.

 من در هالیوود هم فیلم ساختم و هر روز آنجا غبطه می‌خوردم که ما مملکت اسلامی هستیم و اما ذره‌ای موارد اسلامی را در سینما رعایت نمی‌کنیم. همین هالیوودی که می‌گوییم به شدت حقوق همدیگر را رعایت می‌کنند و به شدت عدالت رعایت می‌شود و هیچ فرقی هم بین همدیگر نیست، برای ما که اینگونه کار کرده‌ایم آنجا سخت است. آنجا رعایت می‌شود هیچ فرقی هم بین همدیگر نیست. یک بچه پانزده ساله می‌تواند برخی از فیلم های سینما را با خانواده اش ببیند، اما شما روی آن‌را دارید این فیلم‌ها‌یی را که مثال زدم با پسر پانزده شانزده ساله ات ببینی؟! من نمی‌توانم، تربیتمان اینگونه نیست.

من در هالیوود هم فیلم ساختم و هر روز آنجا غبطه می‌خوردم که ما مملکت اسلامی هستیم و اما ذره‌ای موارد اسلامی را در سینما رعایت نمی‌کنیم

 

 کاری هم با آن فیلم خاص ندارم، منظورم این است قانون یکسان حاکم باشد. یا بگویند همه در فیلم‌ها فحش بدهند یا هیچ کسی فحش ندهد. از ده سال پیش هم همه دارند فریاد می‌زنند که قوانین برای همه یکی باشد اما نیست. حتی همین الان با این مصاحبه من فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد؟ هیچی، فقط برای فیلم بعدی‌ام دیرتر پروانه ساخت می‌دهند.

همچنین در مورد اکران، من رفتم سینما سانس‌هایمان را می‌دیدم. در فلان سینما به یک فیلم 27 تا سانس داده می‌شود، به فیلم من پنج سانس داده می شود. چه اتفاقی می‌افتد؟ توقع دارید کدام فیلم بیشتر بفروشد؟ روز سه شنبه ای که گذشت فیلم من با چهارتا سانس دو میلیون تومان فروخته در سالن یک سینما با چند تا سانس فیلمی است که با هجده تا سانس سه میلیون و نهصد فروخته. صنعت سینما عقل سلیم تبلیغات سینما داری می‌گوید چه کار کن، می‌گوید این فیلمی که بیشتر فروخته را سالن‌هایش را بیشتر کن عقل این را می‌گوید بیزینس این را می‌گوید پول این را می‌گوید چهارشنبه و پنج شنبه باز سانس‌های ما همان است و سانس‌های آن فیلم هم همان تعداد. اصلا سینمای ما قانونمند نیست. بعد شما از من درباره فرهنگ سازی سینما سؤال می‌پرسید؟!

 این وضعیت ناعدالتی و بی‌قانونی که از آن صحبت می‌کنید دامن‌گیر فیلم شما هم شد؟ چه اتفاقاتی افتاد؟

چند مثال می‌زنم، ما یک صحنه فلاش‌بک داشتیم که یک جیپ که هادی حجازی‌فر سوارش بود، دارد از دور حرکت می‌کند. یک سکانس خیلی ساده که فقط نیاز به لوکیشن و یک جیپ دارد، نه توپ و تانک و انفجار و... .پدرم در آوردند، آخرش هم اجازه ندادند آن را بسازم. رفتیم شهرک سینمایی دفاع مقدس مجوز را بردیم، نامه نگاری کردیم، گفتیم آقا پولش را می‌د‌هیم. دو میلیون اجاره‌اش بود که باید پرداخت می‌کردیم. گفتند بررسی شده با درخواست‌‌تان موافقت نشده است!  رفتیم سمت منطقه پیروزی همین تهران، یک پایگاه بسیج بود که فضایش را داشت، گفتیم این فیلم اخلاقی است و پاسداشت مقام شهداست، هیچ کار خاصی هم نداریم یک جیپ در یک بیابان می‌خواهد حرکت کند. یک ماه معطل‌مان کردن، باز هم ندادند. آخر سر گروه را بردیم در بیابان‌های قم و آن سکانس را با بدبختی گرفتیم، یک هفته بعد از وزارت ارشاد نامه آمد بیابانی که شما در آن فیلم‌برداری کرده‌اید، همان بیابانی بوده که «تنگه ابوقریب» در آن ضبط شده است، حق ندارید از آن نماها استفاده کنید. تا بالاخره مجبور شدیم آن سکانس را در آوریم و کلا از داستان فیلم حذف کنیم.

 

من چند وقت پیش رفتم سینما یک فیلمی را ببینم، رکیک‌ترین شوخی‌های جنسی و اروتیک سراسر آن فیلم را پر کرده بود، یا مثلا یکی دو ماه پیش در خانه نشسته بودم و یک فیلم DVD داشت پخش می‌شد، دخترم داشت با موبایلش بازی می‌کرد و گاهی هم به فیلم نگاه می‌کرد، دیالوگی در فیلم گفته شد که من خجالت کشیدم و گفتم خدایا دخترم این دیالوگ را نشنیده باشد. حالا به نظر شما این قوانین یک‌سان است؟!

برای ضبط آن صحنه‌ای که شهید را می‌آورند، رفتم معراج شهدا و گفتم چندتا سرباز بدهید چنددقیقه بیایند زیر تابوت را بگیرند و بیایند داخل تا این صحنه را ضبط کنیم، ندادند! با گرو گذاشتن کارت ملی خودم و عوامل و دردسر توانستیم سه‌تا سرباز بیاوریم سرصحنه. بحث بودجه و حمایت مالی و این‌ها به کنار... هرجا می‌رفتیم کلی واکنش خوب در همان ابتدا نشان‌ می‌دادند که فیلم ارزشی و خوبی است و حمایت می‌کنیم، اما از فردایش دیگر جواب‌مان را هم نمی دادند.

*محمود عطشانی (مدیر تصویربرداری فیلم سینمایی «کاتیوشا»): متاسفانه نمی‌دانم چرا «علی عطشانی» به خاطر برخی مشکلات و فکرهایی که پشت سرش ایجاد شده فیلمسازی برایش سخت و دشوار شده است.

همه بار روی دوش خودش است و به جایی وصل نیست، کسی را هم ندارد که کمکش کند. شاید خیلی انتقادها درست باشد ولی باید بگذاریم به حساب این که خود علی عطشانی تک و تنهاست. توضیح داد که چه اتفاق‌هایی سر فیلمبرداری، فیلمنامه، مجوزها و... می‌افتاد. البته خودش می‌گوید که من نباید زیاد توضیح بدهم باید فیلمم را بسازم، این فیلم است که باید صحبت کند. مثلا برای همان فلاش‌بک و صحنه جنگ خیلی اذیت شدیم، طبیعی هم هست وقتی که قرار بود حذفش کنیم خیلی ناراحت بودیم، اما کاری نمی‌توانستیم بکنیم.

بخاطر بعضی مشکلات مجبور بودیم به‌سرعت و پشت سرهم نماهایمان را بگیریم و ضبط کنیم، ما تمام صحنه‌های خانه «عرشیا» را در حدود 10 روز گرفتیم، یعنی یک کار خیلی عجیب و فشرده. حال آنکه اگر علی عطشانی فراغ‌بال داشته باشد و امکانات بهتری در اختیارش قرار بگیرد، قطعا آثار بهتری می‌سازد.

وقتی «دموکراسی در روز روشن» که بُن‌مایه‌اش درباره دفاع مقدس بود را ساختید، خیلی‌ها علّت آنرا سهولت در أخذ مجوز و راه راحت‌تری برای ورود به سینمای حرفه‌ای و  فیلم‌سازی قضاوت کردند. اما با دیدن کاتیوشا نشان دادید انگار دلیل پرداختن علی عطشانی به این موضوعات چیز دیگری است.

من سعی می‌کنم که فیلمم را بسازم، دنبال فیلمنامه ای می‌گردم که حالم با آن خوب باشد و آن را بسازم. آن روزگار «دموکراسی تو روز روشن» را ساختم چون حالم با آن خوب بود، الان هم این فیلمنامه را ساختم پس حتما حالم با آن خوب بوده است.

«دموکراسی در روز روشن» فیلم ضد جنگ نبود

می گفتند دموکراسی تو روز روشن یک فیلم ضد جنگ است؛ می خواستم بدانم این را قبول دارید؟ چرا؟

خیر قبول ندارم. اصولا چون دلیلی برای آن نمی‌گویند ما هم توجیهی نمی‌آوریم. گفتند فیلم ضد جنگ است ما گفتیم نه نیست. هرموقع با دلیل حرف زدند من هم با دلیل جواب می‌دهم. سینمای ما یک وقت‌هایی درگیر اتمسفر دور فیلم‌ها می‌شود یعنی آدم‌هایِ فیلم مورد هجمه قرار می‌گیرند. من فکر میکنم آن دوران بیشتر می‌خواستند تهیه کننده فیلم را مورد نوازش قرار دهند! این حرف ها زده شد. انگار هم حواسمان نیست که خیلی مهم‌تر از سینما و وزارت ارشاد و پول و شهرت و هالیوود و... این است که شما جای دیگری هم باید جوابگو باشی. دنیای دیگری هست خدایی هست، تو اول باید تکلیفت را با خودت روشن کنی از آن طرف که می‌توانی جواب بدهی یا نه؟ اگر خوب بود یا علی بیا جلو، یکی خوشش می‌آید یکی خوشش نمی‌آید.

هم در «دموکراسی تو روز روشن» و هم در «کاتیوشا» ما کاراکتری را می‌بینیم که در زمان جنگ رفیقش، پسرخاله‌اش و... را در خط مقدم و جبهه جا گذاشته، حال یا بابت آن دارد مؤاخذه می‌شود یا عذاب وجدان دارد. این تداوم و تکرار دلیلی دارد؟

راستش را بگویم هیچ دلیل خاصی نبوده که من بگویم به آن دلیل هم آنجا هست هم اینجا. در درام شکل گرفته است. من هم دوست داشتم اگر بخواهیم تحلیلش کنیم این گونه باشد که فارغ از جنگ و جبهه، به نظرم ما یک مشکل فرهنگی داریم اینکه یک وقت هایی که باید دست همدیگر را بگیریم نمی‌گیریم، یک وقت هایی که باید پشتیبان هم باشیم نیستیم، به کسی هم امیدوارم بَر نخورد. این می‌تواند تعمیم داده شود، ولی اینکه بگوییم چون هم در آن فیلم بوده هم در این فیلم پس می‌خواستیم حرفی علیه کسی بزنیم، نه اینگونه نبوده است، نقطه‌ای بوده که در سیر درام شکل گرفته است.

اما برداشت دقیق‌تری اگر می‌خواهد وجود داشته باشد باید خود فیلم حرفش را بزند. اگر عطشانی بخواهد چیزی را برساند با فیلمش برساند، اگر آن فیلم ها رساند که رساند اگر نرساند سینما اینگونه نیست که یک بروشور هم به فیلم منگنه کنی و بگویید این را بخوان یا برو مصاحبه اش را در تسنیم بخوان. اگر چیزی قرار بوده برسانم فیلمم باید برساند حالا یا موفق بوده یا نبوده است بحث دیگری است.

عده‌ای معتقدند داستان و سوژه‌های فیلم تکراری و کلیشه است. آیا با این موضوع موافقید؟

اگر بخواهیم اینگونه نگاه کنیم بالاخره تمام این موضوعاتی که در سینما کار می‌شود تکراری است. اگر بخواهیم با این ذهنیت کار کنیم تمام فیلمهای دنیا کلیشه است، چون تمام تِم‌ها استفاده شده، یعنی اگر یکی فیلمی ساخت که در آن دزدی می شود می گوییم این کلیشه است اگر کسی در مورد جنگ ساخت باید بگوییم کلیشه است . تِم‌های زیادی در دنیا داریم که صد تا فیلم از آن ساخته می شود، این کلیشه نیست.

ممکن است از این موقعیت ما استفاده دیگری می خواستیم بکنیم، من نگاه نمی کنم که کلیشه است و فکر هم نمی کنم کلیشه باشد. شما یک ما به ازاء به من نشان بده، شاید این موقعیت جای دیگری بوده است یا مثلا یکی از کاراکترها شبیه یک کاراکتر در یک فیلم دیگر باشد، اما اینکه این کاراکترها در کنار هم و در این موقعیت درگیر این داستان شوند، من جایی ندیده‌ام و فکر نمی‌کنم باشد.

کاملا ملموس است که شما در «کاتیوشا» از آدمهای نو کیسه و تازه به دوران رسیده انتقاد دارید. به نوع فرهنگشان به نوع آدابشان و... اما وقتی اسم خود شما را در اینترنت سِرچ می کنیم یکی از عکس‌هایی که از شما می آید عکسی است که با «بابک زنجانی» هستید، قبل از اینکه سوالم را بپرسم می خواستم نظر شما را در مورد بابک زنجانی بدانم.

اگر من یک عکسی از شما ببینم با یک آدمی که نماز نمی خواند باید بگویم که شما نماز نمی‌خوانید. قبلا هم این داستان را تعریف کرده‌ام، من یک فیلمی داشتم می‌ساختم روز شانزدهم فیلمبرداری سرمایه گذار رفت کنار، گفت: پول ندارم. من یک میلیارد تومان بدهکار بودم، هیچ‌کسی هم آنروزها در این مملکت اسم بابک زنجانی را نمی شناخت و هنوز مطرح نشده بود. یک دوستی گفت من شخصی را می‌شناسم که پول می‌دهد و سرمایه گذاری می کند، ما هم رفتیم دفتر یک آقای جوانی و صحبت کردیم و ایشان هم به ما یک پولی داد. تازه ما بعداً فهمیدیم که اسم این فرد بابک زنجانی است و آدم گنده و پولداری است. من نه با ایشان صنمی داشتم نه اصلا می شناختمش، یک یا دو ماه بعد هم رفت.

(صحبت‌های مفصل عطشانی در مورد بابک زنجانی را در کلیپ زیر می‌توانید مشاهده کنید)

 

نظر خودت در مورد این قشر به اصطلاح نوکیسه چیست؟ آیا به عمد خواستید در «کاتیوشا» به آن بپردازید؟

به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما اختلاف طبقاتی موجود است. ایران بسیار جای خوبی است، عشق هست فراوانی هست، ولی برای دو درصد از جامعه، برای 98 درصد جامعه نیست. این شکاف طبقاتی هم که بوجود آمده دیگر شکاف نیست دره است به نظرم یک دره ای بوجود آمده که از هر صد نفر دو نفر وضعشان خوب است حالشان خوب است.  اینها چیزهای جدیدی نیست همه می دانیم و یکسری از آن به نظر من ربطی به استعمار و آمریکا ندارد. اشتباهات خودمان است مثلا آن ناعدالتی که من راجع به آن در سینما گفتم، دست نشانده آمریکا دارد پول هزینه می کند که در سینمای ایران عدالت نباشد؟ مجلس سنای آمریکا پول خرج کرده که در فیلم‌مان بگوییم از شوخی‌های رکیک استفاده کنیم؟! در مورد فیلم هم باید بگویم من هدفم نبود که نوکیسه‌ای نشان دهم، اما اگر تماشاگر اینگونه برداشت می‌کند ایرادی ندارد.

چرا پایان فیلم با مهاجرت تمام می‌شود؟

چرا بماند؟ اصلا به شما چه، به من چه؟! اصلا دوست ندارد بماند. زندگی و سرمایه هرکس به خودش مربوط است.

دارد مهاجرت را تبلیغ می کند

چه کسی گفته است مهاجرت چیز بدی است؟

با تمام اذیت‌هایی که می‌شوم، معتقدم هیچ‌جا ایران نمی‌شود

بعضی موقع ها چیز بدی است از این نظر که سرمایه‌ای دارد از کشور خارج می‌شود.

سرمایه برای خودشان است دوست دارند بردارند ببرند ضمن آنکه آنها از همان اول می‌خواستندبروند، در طول فیلم یا داستان این تصمیم را نگرفتند.  اما اگر من درصدی احساس می کردم که دارد تبلیغ مهاجرت می‌شود، قطعا این کار را نمی کردم. من هم اقامت اروپا دارم هم بعضی جاهای دیگر، ولی هیچ جایی ایران نمی شود. با همه بدی هایی که اینجا دارد، من اینجا از خیلی چیزها حالم بد است، اما اصلا شک نکن هیچ جایی ایران نمی شود. بحث سیاسی نیست، بحث اقلیمی است بحث آدم‌هاست. فکر می‌کنید برای من موقعیت نبوده که بخواهم جای دیگری کار کنم؟ و آنقدر هم مورد هجمه قرار نگیرم، آنقدر حرف های ناصواب نشنوم و آنقدر برخی رسانه‌ها و افراد هم تهمت نزند. اما من ماندم و دارم کارم را می‌کنم و فیلمی می‌سازم که ارزشی باشد.

 

چرا هیچ کدام در پایان فیلم تغییر نمی‌کنند؟

یکی از چیزهایی که باعث شده من روی آن پافشاری کنم همین سکانس آخر است، که نه خلیل عوض شد نه عرشیا. خلیل از محل کارش اخراج شده با همان تیپ و با همان لباس پی زندگی‌اش می‌رود، عرشیا هم با همان تیپ و لباس و با همان موهای دم اسبی راه خودش را دارد می رود. «کاتیوشا» منبر که نیست، من فیلم نمی‌سازم مردم را نصیحت کنم که این کار را انجام بده یا نده. من یک موقعیتی را نشان دادم که اینها در یک زمانی در کنار هم بودند و حالشان از کنار هم بودن، خوب بود. با اینکه صدو هشتاد درجه با همدیگر فرق می کردند ولی یکجایی حالشان خوب شد، توانستند کنار هم از یکدیگر لذت ببرند.

فیلم برای شوخی بیشتر جا داشت، دلیلی بود که از آن موقعیت‌ها استفاده نکردید؟

بله، ولی به نظرم همین اندازه کافی است. چون قرار است شهید را بیاوری وسط و قرار است در یک جایی چیزهای با ارزشی را مطرح کنی، نمی‌شود هرکاری کرد. همین الان هم یکسری هجمه‌ها سر همین موضوع داریم، دیروز توئیت شده بود که این فیلم توهین به آهنگران است، توهین به رزمنده‌هاست و... ما داریم جایی کار می کنیم که همه صاحب‌نظر هستند .

یکی از نقدهایی که به فیلم وارد می‌شود این است که ریتم فیلم کند است و جایی در وسط های فیلم تماشاگر شاید احساس خستگی کند. نظرتان در این مورد چیست؟

شاید یک جاهایی حوصله بیننده سر برود ولی آن دسته افرادی هستند که دقیقا فیلم‌های مثل هزارپا را می پسندند. یعنی باید پشت سرهم شوخی باشد شوخی های پایین تنه باشد شاید آنها هستند که انتقاد می کنند.

در بعضی مواقع نوع عصبانیتی که خلیل کاتیوشا دارد خیلی به کاراکتر «موسی» در فیلم « لاتاری» نزدیک است.

من لاتاری را هنوز ندیده‌ام پس نمی توانم چیزی بگویم. ولی از خلیل کاتیوشا تصویری در ذهنم بود که همان را از هادی حجازی‌فر خواستم.

بازخوردهایی که از بازی‌های «هادی حجازی‌فر» و «احمد مهران‌فر» داشتید تاکنون چگونه بوده است؟ چون بعنوان مثال عده‌ای معتقدند «احمد مهران‌فر» برای این نقش مناسب نبوده و اصلا بازی‌اش قابل باور نیست.

از بازخوردهایی که گرفتم مجموعاً راضی هستم. اتفاقاً جذابیت فیلم هم همین است، کسی برای من کامنت می‌گذارد که آقای علی عطشانی این بهترین فیلم شما بود سی ثانیه بعد کسی دیگر می نویسد آقای عطشانی این مزخرف ترین فیلم شما بود! این چه بود ساختی؟ حیف وقتی که صرف کردیم و...

 و جذابیت در همین تفاوت سلایق است. یک صحنه ای را یک نفر خیلی دوست دارد، یک نفر هم از آن متنفر است. کلا علوم انسانی همین است خط کشی ندارد، یعنی نمی‌توان به شعر حافظ مثلا 18 بدهید به سهراب 17 یا برعکس، سلیقه‌ای است. حتی بهترین فیلم تاریخ سینمای جهان را هم که تصور کنید باز هم عده‌ای به آن نقد و اشکال دارند. اما در کل از بازخوردهایی که دیدم و شنیدم راضی هستم. کاراکتر «خلیل‌کاتیوشا» را که «هادی حجازی‌فر» بازی می‌کند برگرفته از یک شخصیت واقعی در اینستاگرام است، که خودم کاملا آنرا می‌شناسم ولی زیاد تمایل ندارم نامش را اعلام کنم، در مورد بازی احمدمهران‌فر نظر خودم این است که اگر بازی‌اش را نمی‌پذیرفتم نمی‌گذاشتم فیلم اکران شود. اصلا فیلمنامه‌ای که اول نوشتم سن این بچه پانزده شانزده سال بود، خودم سنّش را بردم بالا. به دو دلیل اول اینکه گفتم کسی باشد که موشکباران را دیده باشد، دوم آنکه چون قرار بود بعضی جاها شوخی‌هایی باهم داشته باشند و درگیر شوند، نمی‌خواستم حرمت بزرگتر از بین برود و شکسته شود.

برنامه‌ای هم اکران خارجی دارید؟ آیا مخاطب خارجی بنظرتان می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند؟

از 10 سپتامبر اکران‌مان در خارج از کشور شروع می‌شود. نه فکر نمی‌کنم زیاد ارتباط بگیرند، بیشتر ایرانی‌ها پای آن خواهند نشست.

گفت‌وگو: حسین جودوی-ایمان رنجبر

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط