شعرخوانی عاشورایی فضهسادات حسینی در بیستمین محفل شعر «قرار»+فیلم
شعرخوانی فضه سادات حسینی در بیستمین محفل شعر «قرار» با عنوان عصر شعر عاشورایی «اشارات» منتشر شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا،یستمین محفل شعر "قرار" با عنوان عصر شعر عاشورایی «اشارات» و همکاری حلقه ادبی مجاز با عرض ارادت به ساحت قدسی ملک آسمان حضرت اباعبدالله علیه السلام و دیگر شهدای کربلا و با اجرای فضه سادات حسینی در تالار همایش های کوثر برگزار شد.
در ادامه اشعار خواندهشده توسط فضهسادات حسینی در این محفل را با هم میخوانیم:
این غزل را سیدحمیدرضا برقعی سروده است.
با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیهها را مرور کرد
ذهنش ز روضههای مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیتهاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژههاست
شاعر شکست خورده طوفان واژههاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه میکند
دارد غروب فرشچیان گریه میکند
با این زبان چگونه بگویم چهها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بیریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیهها را، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
خورشید سر بریده غروبی نمیشناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود
او کهکشان روشن هفده ستاره بود
***
خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانیاش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلسهای عمیق خودش بود و هیچکس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...
انتهای پیام/