عقبهی حیرتآور یک جهادی که کمتر دیدهاید / امانپور: به من نگویید «مؤسس جهاد»
در پی انتشار بخشهای پیشین گفتگو با عضو اصلی هیئت مؤسسان جهاد، وی در خطابی به خبرنگار تسنیم نوشت: «چرا نوشتید من مؤسس جهادم؟ مؤسس جهادسازندگی دم مسیحایی حضرت امام بوده؛ ما فقط سربازان و فرزندان ایشان بودیم.» توضیح خبرنگار تسنیم در این زمینه را ببینید.
هفتهی گذشته، سه شماره از گفتگو با محمدتقی امانپور منتشر شد. حین گفتگو از مواردی نوشتم که فوقالعاده خاص بود؛ و به همین دلیل هم طی روزهای اخیر موجی از تقدیر و نیز اعتراض به خبرگزاری واصل شد.
برای نمونه اینکه نوشتم که این «جهادگر»، در عرصهی مدلسازی کلان، حقیقتاً «نابغه» است، آنچنان که «دانشگاه هاروارد» هم در این حوزه به او مراجعه کرده که از فکرش استفاده کند؛ یا از اینکه گفته مدل روی زمین دارد برای تأمین آب و غذای 500 میلیون نفر؛ یا اینکه طرح تشکیل جهاد را خدمت امام ارائه کرده، نه برای «خدمترسانی»، که برای «بومیسازی امنیت» کشور، و چند مورد دیگر که قدرت علمی، فکری و اجرایی یک مدیر «جهادگر» را به رخ میکشید.
البته پیشبینی میشد که موجی از واکنشها – اعم از تشکر و تقدیر، تا انتقاد و بدگویی - نسبت به این گفتگوها راه بیفتد؛ از همه جالبتر هم واکنش خود محمدتقی امانپور بود. روز 27 شهریور طی تماسی مراتب اعتراضش را نسبت به اینکه نوشتم «مؤسس جهادسازندگی» و نیز چند مورد دیگر اعلام کرد. میگفت:
«من از شما بابت کار ارزشمندتان ممنونم، اما چرا نوشتید من مؤسس جهادم؟ حداکثر میشد بنویسید "عضو هیئت مؤسس جهاد که در سیر تاریخیِ تأسیس و استمرار این نهاد از ابتدا حضور داشته"؛ مؤسس جهادسازندگی دم مسیحایی حضرت امام بوده؛ ما فقط سربازان و فرزندان ایشان بودیم. من که هیچ! قطرهای از اقیانوس جهادگران و کوچکترین عضو این خانواده بودهام.»
و شاکی بود که چرا گفتید فلانی «نابغه» است؛ میگفت از این واژهها استنباط غلط میشود.
بخشهای پیشین این گفتگوی خواندنی را اینجا بخوانید
«دانشگاه هاروارد» از «مؤسس جهادسازندگی» چه میخواست؟
اگر پرونده را دنبال کرده باشید در بخش اول با تأسی به قرآن کریم – که خیلی قد و سن و وزن و قیافه و عقبهی فرد را توضیح نمیدهد – من هم از رزومهی امانپور چیزی ننوشتم، و تلاش کردم موارد مرتبط با موضوع ذکر شود؛ اما به نظر میرسد اینجا باید تکملهای داشته باشم، و نقش این جهادگر نابغه در تأسیس و استمرار جهاد را کمی توضیح دهم تا هم اهمیت مصاحبهی پنج بخشی با او روشن گردد، و هم از سوءتفاهمها جلوگیری شود، و هم چراغ راهی باشد برای آیندگانی که بنا دارند ذیل «دولتسازی اسلامی»، مدلهای کارآمد و نوین بروکراتیک را جایگزین ساختار کهنه و فرسودهی غربگرای فعلی کنند.
رزومهای که از او سراغ دارم از این قرار است:
- او پیش از انقلاب در دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلیتکنیک آن زمان) پذیرفته شده؛ و در کنکور نفر اول رشتهاش بوده است. در زمان دانشجوییِ او روال بر این بود که نفرات اول بصورت اتوماتیک بورسیهی دانشگاه "MIT" میشدند؛ اما چون محمدتقی جوان در فعالیتهای انقلابی ورود کرد (و به همین خاطر دو نوبت دستگیر شد)، از این امکان محروم ماند.
- بعد از انقلاب جزو پانزده نفر هستهی نهضت دانشجویی بوده که خدمت امام رسیدند. امام در آن جلسه دستور دادند که "بروید با دولت همکاری کنید"؛ در پی این، محمدتقی شد نمایندهی نخستوزیر (مرحوم مهندس بازرگان) در رکن 2 ارتش، برای ساماندهی دانشجویان. از این جمع 15 نفره، فقط دو نفر تا انتها در جهاد ماندند؛ برخی شهید شدند، و بیشتر هم به نهادهای دیگر پیوستند؛ البته برخی نیز فکرشان عوض شد و بهنوعی توبهکار شدند - از این بگذریم...
- مواجههی چند ماهه با ضد انقلاب، این دانشجوها را بهسرعت به این نتیجه رساند که یک نهاد پشتیبان برای کشور تعریف کنند، که با پلتفرم «رفع محرومیت» و با رسوخ در دلها، جلوی رخنهی ضد انقلاب را در روستاها و مناطق دوردست بگیرد؛ به نظر میرسد از این حیث مؤثرترین اقدام پس از انقلاب، همین بوده است. اینها رفتند به روستاها و به مردم گفتند این انقلاب بنا بوده یاور مستضعفان باشد، ما هم بهعنوان فرزندان امام در خدمت شما هستیم تا کسری کارآمدی نظام بروکراتیک کشور را از جانب امام برای شما ترمیم کنیم.
- طرح جهاد توسط همین جمع تهیه شد و بهواسطه دکتر بهشتی بهدست امام رسید و ایشان هم روی همان پیشنهاد فرمان صادر کرد. محمدتقی – همان نمایندهی جوان نخست وزیر در ارتش - اینجا هم نقشی بیبدیل داشته است.
وی در ادامه توفیق این را داشت که ذیل این پلتفرم بدیع، ساختارهای متنوعی را ایجاد و راهبری کند، که هر یک اعجابانگیز است. در هر کدام هم میشود گفت بینظیر یا کمنظیر بوده؛ یا لااقل میشود گفت در هر یک از جایگاهها کسی مثل او را سراغ نداریم. از جمله مسئولیتها و فعالیتهایش از این قرار بوده است:
- عضو شورای مرکزی جهادسازندگی.
- ساماندهی جهادسازندگی خوزستان.
- پیشبینی کنندهی جنگ تحمیلی از یک سال قبل از آغاز؛ در زمان مسئولیت جهاد خوزستان.
- تنها عضو غیرنظامی اتاق جنگ در طول دفاع مقدس.
- تأسیس و شکلدهی و مسئولیت در «پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد»؛ انبوه شاهکارهای فناورانهی خاص در جنگ (مثل موشک، و اژدر و پل و ...) از همین ساختار درآمد.
- تشکیل قرارگاههای چهارگانه و قرارگاه مرکزی مهندسی جهاد در جنگ.
- مؤسس «صنایع روستایی»؛ که قبلاً «کمیته فنی» بود.
- عضو شورای مرکزی جهادسازندگی و مسئول امور استانهای جهادسازندگی - یعنی مسئول صدور احکام عزل و نصب مدیران استانی جهاد.
- مبدع یک رشتهی جدید برای ارتقاء و تربیت مدیران جهادگر: کارشناسی «اقتصاد و برنامهریزی» - او در واقع مؤسس آموزش مدیران جهاد بود برای اینکه آنها را به کارآمدی و دانشهای روز مجهز کند.
- مبدع «اردوهای هجرت» در سال 1365؛ که ورژن ارتقاء یافتهی اردوهای جهادی فعلی است؛ خیلی بعدترها «اردوهای جهادی» شکل گرفت که باز هم «اردوی هجرت» نشد؛ این یک رویکرد ناب مدیریت جهادی بود که به امید حق در جای خودش خواهد آمد.
- جهادسازندگی خوزستان را در سال 59 برای مدت کوتاهی تعطیل کرد برای مهندسی مجدد در ساختارها و فرآیندها.
- اولین و آخرین و تنها معاون آموزش و تحقیقات وزارت جهادسازندگی طی 14 سال. جهاد در بدو تأسیس مرکز تحقیقاتی نداشت؛ اما وقتی منحل شد 150 مؤسسه و مرکز آموزشی و تحقیقاتی ذیل جهاد در سراسر وجود داشت که حدود 10 هزار پروژهی تحقیقات کاربردی را هدایت کرده؛ و 15 هزار نیروی متخصص و مدیر ارشد و برنامهریز راهبردی تربیت کرده بود.
- واژهی «جهاد علمی» را اولین بار محمد تقی امانپور مطرح کرد.
- «هاروارد» دو نوبت برای شرکت در کارگاه مدیران ارشد و رهبران جهانی، با موضوع «توسعهی کسب و کار در جهان سوم» او را دعوت کرده است.
- برای اولین بار از روشهای نوین استحصال آب مانند «آبخوانداری» گفت؛ در سال 79 گفت که مدلهایش توان احیای 100 میلیارد متر مکعب آب در سال (معادل کل مصرف فعلی کشور) را و توان تأمین آب و غذای حداقل 300 میلیون نفر را دارد؛ و الآن بعد از دو دهه با تکمیل این مدل، و ارتقای تکنولوژیهای روز، سفت و سخت روی این ایستاده که حداقل 500 میلیون نفر را میشود با امکانات فعلی کشور آب و غذا داد. برای این ادعا هم مدلها و پایلوتهای اجرا شدهی روی زمین دارد که نشانتان میدهد.
- پس از 22 سال فعالیت در جهادسازندگی به وزارت نفت میرود و بهعنوان مدیرعامل شرکت کالای نفت، سنگ بنای حمایت از ساخت داخل را با نوآوری و تشکیل یک ساختار جدید میدهد؛ متعاقب این، یک جریان قدرتمند حمایت از ساخت داخل راهاندازی میشود و شرکت کالا تبدیل میشود به شرکت پشتیبانی ساخت و کالای نفت.
- تحولات مدیریتی نمیگذارد این جریان قدرتمند ادامه پیدا کند؛ او جابهجا میشود و میرود جهاد علمی را در مدیریت شهری راه میاندازد، در سمَت رئیس مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری. آنجا هم مدل توسعه پایدار شهری را طراحی میکند برای تهران و مشهد.
- بعدها برمیگردد نفت و مدلی بدیع طراحی و راهاندازی میکند که خودش آن را «توسعهی پایدار صادارت با فاند واردات» مینامد.
- الآن هم که مدیرعامل کانون جهادگران شده، روشی بدیع طراحی کرده که انقلابی در سبک ثبت تاریخ شفاهی کشور خواهد بود.
با این حساب چهل سال در ردهی مدیریت ارشد اجرایی کشور فعالیت شبانهروزی داشته و هرجایی میرود ساختار و جریان قدرتمند تولید و اشتغال و ساخت داخل راه میافتد. پای صحبتش که بنشینید گرچه مدلهایش در ابتدا «فضایی» و «افسانهای» و «غلوآمیز» به نظر میرسد، اما چنان روشن و با شاخص حرف میزند، و آنقدر برایتان نمونه و پایلوت انجام شده میآورد که بعد از مدت کوتاهی، کاملاً متقاعد میشوید که مدلهایش کاملاً عقلایی و اجرایی است. یکی از مهمترین تفاوتهای الگوهایش با مدلهای جاری این است که مملو از ابتکار و خلاقیت در ساختارسازی است - که این در مدیران کشور کمتر وجود دارد.
+ کل بخشهای قبلی پرونده ویژه «جهادسازندگی» {اینـــــــــــــــــــجا} در دسترس است.
البته که نقش محمدتقی امانپور در کنار عظمت امام که قرار میگیرد، کوچک به نظر میرسد، اما حتماً او یکی از تأثیرگذارترین عناصر و احتمالاً مهمترین آنها در تشکیل و ارتقاء ساختارهای جهادسازندگی بوده است. در روزهای آینده از ابتکاراتش در جنگ خواهد گفت؛ مثلاً ابداع پلی که در روزها نامرئی میشد!
ما از لقب «مؤسس جهاد» کوتاه میآییم؛ اسمش را شما بگذارید، ما هم صدایش میکنیم.
منتظر بخش بعدی گفتگوی خواندنی او باشید...
انتهای پیام/*