بیانیه تحلیلی "حسینیه اندیشه" در لبیک به فراخوان مقام معظم رهبری برای بررسی "سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت"


بیانیه تحلیلی «حسینیه اندیشه» در لبیک به فراخوان مقام معظم رهبری برای بررسی و اصلاح سند اولیه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تشریح فعالیت‌های پژوهشی صورت‌گرفته در این عرصه براساس اندیشه علامه آیت‌الله سید منیرالدین حسینی الهاشمی(ره) منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، بیانیه تحلیلی «حسینیه اندیشه» در لبیک به فراخوان مقام معظم رهبری برای بررسی و اصلاح سند اولیه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تشریح فعالیت‌های پژوهشی صورت‌گرفته در این عرصه براساس اندیشه علامه آیت‌الله سید منیرالدین حسینی الهاشمی(ره) منتشر شد. متن این بیانیه به‌شرح ذیل است: 

گرچه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش‌های مختلفی برای تحقق «حاکمیت اسلام بر زندگی اجتماعی» به‌عنوان شعار اساسی نهضت ملت ایران انجام شد و با تدابیر گوناگونی در تدوین قانون اساسی (از قبیل قرارگرفتن اصل ولایت مطلقه فقیه به‌عنوان منشأ توازن قوا، مقیدشدن «قوه‌ مقنّنه» به نظر شورای نگهبان در احراز عدم مخالفت قوانین با اسلام، مشروط‌شدن تصدیِ «قوه‌ مجریه» به تنفیذ رهبری و وابستگی ریاستِ «قوه‌ قضائیه» به انتصاب از سوی ولی‌فقیه و...) منعکس گردید و ایده‌هایی چون «ضرورت برخورداری از تعهد در کنار تخصص برای مدیران»، «توجه به احکام اولیه و احکام ثانویه»، «تغییر حکم بر اثر تبدل موضوع» و... نیز در همین راستا مطرح شد، اما نمی‌توان انکار کرد که ابتکار نورانی مقام معظم رهبری در ابلاغ سیاست‌های کلانِ حاکم بر تدوین برنامه دوم توسعه در سال 1372، تلاشی جدید برای حضور دین در عرصه اداره نظام بود که جهت‌دهیِ مکتبی به نحوه اداره کشور را در سطح جدیدی پی‌گیری می‌کرد.

همین بصیرت و تیزبینی بود که در ادامه حرکت تکاملی خود، به تبعیت برنامه‌های توسعه از «چشم‌اندازها» توجه پیدا کرد و با دغدغه جریان اسلام در رفتار نظام، به عرصه والاتری ورود پیدا کرد و با تأکید بر ضرورت تدوین چشم‌انداز بیست‌ساله برای کشور، تلاش نمود تا تعریف ایران به «کشوری توسعه‌یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه» را ــ که اصطلاحی برخاسته از ادبیات توسعه پایدار و همه‌جانبه است ــ  به «هویت اسلامی و انقلابی و الهام‌بخش در جهان اسلام» مشروط کند. اما عدم تعیینِ «متغیر اصلی» بین این دو مؤلفه در سند چشم‌انداز، باعث ‌شد که «قبض و بسطِ عینی میان ادبیات توسعه و ادبیات انقلاب» در عرصه تحقق این سند شکل بگیرد و درگیری بین ادبیات توسعه (به‌عنوان یک امر کاربردی و کمّی‌شده) و ادبیات انقلاب (به‌عنوان تجربه‌هایی عینی در اداره کشور که برخاسته از مکتب بود) ساختارهای اجتماعی را دوقطبی کند و کارکرد آنها را دچار بی‌نظمی و هرج‌ومرج نماید، در واقع علی‌رغم این تلاش‌های بدیع و بی‌سابقه، مدل توسعه و دستگاه کارشناسیِ برآمده از آن ــ که به محاسبات مادّی و دنیامحور و سرمایه‌سالارانه دچار بود ــ در عمل عینیِ خود این قیدها را نپذیرفت و همواره تصمیمات و عملکردهای انقلابی و مکتبی و عدالت‌محور و مستضعف‌گرا در اداره کشور را به چالشِ علمی و تخصصی کشید و آثار خود را در تغییر محاسبات مسئولین و دگرگونی در رفتار و عملکرد آنها و پیاده‌شدن آنها از قطار انقلاب به‌نمایش گذاشت و فشارهای شدیدتری را در تمامی موضوعات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی بر نظام اسلامی وارد ‌کرد.

 

مقام معظم رهبری با تکرار مسیر اعجازآمیز حضرت امام خمینی در عرصه‌های جدید و به‌جای انفعال و عقب‌نشینی در مقابل دستگاه عریض و طویل کارشناسی مادی و نسخه‌های کاربردیِ توسعه برای تغییر مسیر کشور، با راه‌اندازی «نشست اندیشه‌های راهبردی» در سال 1389 و سفارشِ «تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، با دقت هرچه تمام‌تر بر «بار ارزشیِ مفهوم توسعه و الزامات آن» تأکید کردند و بر جایگزینی «توسعه» با «پیشرفت» پای فشردند، در واقع روند ارتقاء نظام اسلامی در ملاحظه ابعاد پیچیده‌ی ارتباط بین «اسلام» و «اداره کشور» و طرح سفارش علمی در جهت تغییر وضع موجود و پی‌ریزی یک بنیان جدید، حقیقتاً مستحق برگزاری یک جشن ملی بود.

اما اتّکاء عمیقِ آن قائد مجاهد به قدرت و علم الهی و یقین پولادین به توانمندی اسلام و انقلاب اسلامی برای اداره کشور بر مبنای آرمان‌های مکتبی، تحولی خیره‌کننده را رقم زد و مقام معظم رهبری با تکرار مسیر اعجازآمیز حضرت امام خمینی قدس سره الشریف در عرصه‌های جدید و به‌جای انفعال و عقب‌نشینی در مقابل دستگاه عریض و طویل کارشناسی مادی و نسخه‌های کاربردیِ توسعه برای تغییر مسیر کشور، با راه‌اندازی «نشست اندیشه‌های راهبردی» در سال 1389 و سفارشِ «تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، با دقت هرچه تمام‌تر بر «بار ارزشیِ مفهوم توسعه و الزامات آن» تأکید کردند و بر جایگزینی «توسعه» با «پیشرفت» پای فشردند و عملاً بر ضرورت تغییر بنیانی در علم اداره کشور و تحول در مدل توسعه و محاسبات آن صحه گذاشتند، در واقع روند ارتقاء نظام اسلامی در ملاحظه ابعاد پیچیده‌ی ارتباط بین «اسلام» و «اداره کشور» و طرح سفارش علمی در جهت تغییر وضع موجود و پی‌ریزی یک بنیان جدید، حقیقتاً مستحق برگزاری یک جشن ملی بود.

در همین راستا، حسینیه اندیشه با تکیه بر دستاوردهای پژوهشی مرحوم آیت‌الله علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی و به‌سرپرستیِ مرحوم استاد حجت‌الاسلام والمسلمین مسعود صدوق و با فاصله کمی از برگزاری اولین نشست اندیشه‌های راهبردی، به‌صورت داوطلبانه وارد عرصه پیگیری مطالبه علمیِ مقام معظم رهبری به‌عنوان نائب عام حضرت ولی‌عصر عجّل اللّه تعالی فرجه شد و در سال 1390 به پژوهش‌هایی پرداخت که در قالب کتاب «بررسی بیانات مقام معظم رهبری پیرامون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ تقریر، تحلیل، تکمیل» تدوین شد. این کتاب با محور قراردادنِ بیانات مقام معظم رهبری پیرامون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به‌عنوان مبنای مورد وفاقِ همه علاقه‌مندان به تلاش در این عرصه، در مرحله اول و بر اساس یک روش نوین، به «تقریر» یا فهم قاعده‌مند از این بیانات پرداخته تا از برداشت‌های عوامانه، ناقص و غیرعلمی در این عرصه جلوگیری شود و همزمان شاخصه‌های اولیه‌ای برای مدیریت تحقیقاتِ تولید الگو، استخراج گردد. سپس از آنجا که این بیانات ناظر به یک مطالبه و سفارش علمی است و تحقق آن به بحث‌های علمی و تخصصی وابستگی دارد، کتاب وارد مرحله «تحلیل» شده و تفصیلاً به این مهم می‌پردازد که ظرفیت ادبیات تخصصی در حوزه و دانشگاه، دچار چه ضعف‌هایی برای تحقق این مطالبه علمی هستند و چگونه از تشریح تخصصیِ «بار ارزشی توسعه» ناتوان‌اند و لذا مطالبه بدیعِ رهبری مبنی بر جریان اسلام در الگو به‌مثابه ابزار مدیریت عینی جامعه را با خطرِ «تأویل نخبگانی» روبه‌رو می‌کنند. پس مرحله «تکمیل» ضرورت پیدا می‌کند تا با دفاع استدلالی و آکادمیک از «بار ارزشی توسعه» و تبیین کیفیت جریان آن در نسخه‌های کاربردی متداول برای اداره کشور اولاً از تأویل نخبگانی و انزوای علمیِ این سفارش حیاتی جلوگیری شود و ثانیاً از این طریق، سرفصل‌هایی جدید و دقیق برای «مدیریت تحقیقاتِ» تولید الگو ارائه گردد، همین پژوهش بود که طی چند سال، مبنای ارتباط فعال و داوطلبانه‌ی حسینیه اندیشه با مرکز الگو قرار گرفت و نقدهایی علمی نسبت به مسیر این مرکز در سه سطح «محتوا، برنامه و سازمان تحقیقاتِ تولید الگو» را در اختیار مدیران محترم آن قرار داد.

 

با انتشار پیش‌نویس سند الگوی پایه توسط مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در زمستان 1394، «حسینیه اندیشه» پیش‌بینی‌های انتقادی خود پیرامون روند تحقیقاتی در مرکز الگو و منتهی‌شدن آن به تأویل نخبگانی را محقق‌شده دید و لذا به نقد و بررسی این سند در قالب کتاب «نقد و نقضِ پیش‌نویس الگوی پایه پیشرفت» پرداخت. در جریان این پژوهش مفصل، مدلّل شده که این سند، حاوی جمع‌بندی از روند موجود در دهه‌های پس از انقلاب مبنی بر سازش بین ادبیات حوزه و ادبیات دانشگاه در اداره کشور و حفظ وضعیت موجود علمی بدون نوآوری است؛ روندی که اگر برای تحقق آرمان‌های نظام کفایت می‌کرد، هیچ‌گاه موجب طرح سفارش علمیِ بی‌نظیرِ «تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» نمی‌شد.

اما با انتشار پیش‌نویس سند الگوی پایه توسط مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در زمستان 1394، «حسینیه اندیشه» پیش‌بینی‌های انتقادی خود پیرامون روند تحقیقاتی در مرکز الگو و منتهی‌شدن آن به تأویل نخبگانی را محقق‌شده دید و لذا به نقد و بررسی این سند در قالب کتاب «نقد و نقضِ پیش‌نویس الگوی پایه پیشرفت» پرداخت و تمامی انتقادهای پیش‌گفته را بر بند بند این پیش‌نویس تطبیق داد. در جریان این پژوهش مفصل، مدلّل شده که این سند، حاوی جمع‌بندی از روند موجود در دهه‌های پس از انقلاب مبنی بر سازش بین ادبیات حوزه و ادبیات دانشگاه در اداره کشور و حفظ وضعیت موجود علمی بدون نوآوری است؛ روندی که اگر برای تحقق آرمان‌های نظام کفایت می‌کرد، هیچ‌گاه موجب طرح سفارش علمیِ بی‌نظیرِ «تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» نمی‌شد.

 

پیش‌نویس سند الگوی پایه، همزمان با تأکید بر «اعتقادات فردی، اخلاق فردی، احکام فردی» که توسط ادبیات تخصصی حوزه بیان شده، مدیریت اجتماعی و ساختارهای عینی را به تخصص‌های دانشگاهی ـ که همگی در راستای «ادبیات توسعه پایدار و همه‌جانبه» هستند ـ واگذار کرده و به تألیف غیرقاعده‌مند بین «ارزش‌های فردی» و «مفهوم توسعه و ساختارهای اجتماعیِ برآمده از آن» دچار گردیده و عملاً تأکید تیزبینانه‌ی مقام معظم رهبری بر «بار ارزشیِ مقوله توسعه» را که باید تکیه‌گاه اساسی در تولید الگوی پیشرفت قرار بگیرد، نادیده گرفته است، همچنان‌که در آن، اثری از تحلیل «روند عینیِ» انقلاب اسلامی و تجربیات معجزه‌گون آن در اداره کشور به چشم نمی‌خورد.

 به‌عبارت دیگر، این سند همزمان با تأکید بر «اعتقادات فردی، اخلاق فردی، احکام فردی» که توسط ادبیات تخصصی حوزه بیان شده، مدیریت اجتماعی و ساختارهای عینی را به تخصص‌های دانشگاهی ــ که همگی در راستای «ادبیات توسعه پایدار و همه‌جانبه» هستند ــ واگذار کرده و به تألیف غیرقاعده‌مند بین «ارزش‌های فردی» و «مفهوم توسعه و ساختارهای اجتماعیِ برآمده از آن» دچار گردیده و عملاً تأکید تیزبینانه‌ی مقام معظم رهبری بر «بار ارزشیِ مقوله توسعه» را که باید تکیه‌گاه اساسی در تولید الگوی پیشرفت قرار بگیرد، نادیده گرفته است، همچنان‌که در آن، اثری از تحلیل «روند عینیِ» انقلاب اسلامی و تجربیات معجزه‌گون آن در اداره کشور و تلاش برای تئوریزه‌کردن آنها جهت تغییر در الگوهای رایج به‌چشم نمی‌خورد، در واقع این سند، از «بار ارزشی توسعه» به‌عنوان بیان محوری مقام معظم رهبری برای تولید الگوی جدید، درک روشنی ارائه نداده و فاقد تحلیل از کیفیت جریان این بار ارزشی در نسخه‌های متداول اداره کشور است و لذا طبعاً نتوانسته تفاوت خود را با الگوهای کاربردی توسعه روشن کند و از آنها فاصله بگیرد و به همین دلیل، به‌جای «نوآوری در الگوی پیشرفت کشور» و «انتساب قاعده‌مند آن به دین»، به ترکیبی نامتجانس از معارف دینیِ فردی در حوزه و علوم اجتماعی کاربردی در دانشگاه دست زده است، همچنان‌که فارغ از نوآوری، حتی در مهندسی معکوس نسبت الگوهای توسعه غربی نیز به‌نحو نازل و ناموفقی عمل کرده است.

البته با وجود آن‌که کتاب «نقد و نقض پیش‌نویس الگوی پایه پیشرفت» در سال 1395 به اعضای شورای عالی مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و مدیران محترم مرکز الگو ارائه شد و تحسین برخی معاریف از نخبگان و تأمل برخی از اعضای شورای عالی را برانگیخت، متأسفانه زمینه‌ای برای مشارکت علمی از سوی مرکز الگو فراهم نشد.

 

حسینیه اندیشه در مرحله «طرح» با بهره‌مندیِ بیش از چهل سال پژوهش‌ در مسیر انقلاب فرهنگی به‌عنوان بستر تحقق تمدن نوین اسلامی، به ارائه پیشنهادهای مشخص برای تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت، لذا با تکیه بر سرفصل‌های تولیدشده در عرصه «اعتقادات حکومتی، فقه حکومتی، اخلاق حکومتی»، پیشنهادهایی جایگزین برای «مبانی، آرمان، رسالتِ» الگو ارائه شد که این مباحث گرانقدر در کتاب «گفتمان انقلاب اسلامی» منعکس شده است، همچنان‌که با توجه به مباحث مفصلی که در نقد مدل توسعه انجام شده بود، پیشنهادهای جایگزین برای «افق و تدابیر» در دو سطح میان‌مدت و بلندمدت، در کتاب «بررسی سه تئوری تولید ثروت، قدرت، اطلاع در سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی» به‌تفصیل آمده است.

 

پس از پایان این فعالیت‌های پژوهشی در مرحله «نقد و نقض»، حسینیه اندیشه وارد مرحله «طرح» شد و با بهره‌مندیِ بیش از چهل سال پژوهش‌ در مسیر انقلاب فرهنگی به‌عنوان بستر تحقق تمدن نوین اسلامی، به ارائه پیشنهادهای مشخص برای تولید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت، لذا با تکیه بر سرفصل‌های تولیدشده در عرصه «اعتقادات حکومتی، فقه حکومتی، اخلاق حکومتی»، پیشنهادهایی جایگزین برای «مبانی، آرمان، رسالتِ» الگو ارائه شد که این مباحث گرانقدر در کتاب «گفتمان انقلاب اسلامی» منعکس شده است، همچنان‌که با توجه به مباحث مفصلی که در نقد مدل توسعه غربی (نقد کتاب‌های مدارهای توسعه‌نیافتگی در اقتصاد ایران، ایران امروز در آینه مباحث توسعه، استراتژی توسعه صنعتی کشور، مبانی نظری و مستندات برنامه چهارم توسعه) انجام شده بود، پیشنهادهای جایگزین برای «افق و تدابیر» در دو سطح میان‌مدت و بلندمدت، در کتاب «بررسی سه تئوری تولید ثروت، قدرت، اطلاع در سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی» به‌تفصیل آمده تا اولاً نحوه خروج قاعده‌مند از ساختارهای مادی توسعه روشن شده و بر اساس آن، روند حرکت به‌سوی ساختارهای الهی پیشرفت تبیین گردد.

در پایان باید به این واقعیت تصریح کرد که مرحوم علامه آیت‌الله حسینی الهاشمی ــ که پژوهش‌های فوق براساس مبانی تولیدی ایشان شکل گرفته ــ از سال 1358 به ضرورت تولید یک الگو بر اساس اسلام پی برده بود و تمام عمر مبارک خود را نیز در راه حلّ این مسأله و لوازم علمی آن مصروف کرد و لذا حداقل و به‌عنوان یک احتمال می‌توان گفت که تلاش‌های پژوهشی پیش‌گفته از ضرورت توجه به «یک راه طیّ‌شده» سخن می‌گوید؛ راهی که مرکز الگو خود را از بهره‌مندی از دستاوردهای بزرگ آن محروم کرده است.

انتهای پیام/ز*