غزل‌هایی از زبان فرزندان شهدا در «همین گنجشک‌ها»

دوران هشت‌ساله دفاع مقدس یکی از مهمترین وقایع اجتماعی است که در شعر منعکس شده است و تاکنون پس از گذشت سه دهه پس از پایان جنگ، ادامه یافته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، عصمت زارعی، از شاعران جوان کشور، در یادداشتی به ویژگی‌های شعری مجموعه «همین گنجشک‌ها»، سروده ندا هدایتی‌فرد، پرداخته است. این اثر از سوی انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. یادداشت زارعی به این شرح است:

چقدر آمدنت را بخوانم و نرسی
نگو تمام دعاها بدون تأثیرند

«همین گنجشک‌ها» از «ندا هدایتی‌فرد»، عنوان کتاب شعر تازه‌‌‌ منتشرشده‌ای از شهرستان ادب است که جز یک چهارپاره، بقیه شعرها در قالب غزل و رباعی و در مضامین مختلف مانند دفاع مقدس، شعر عاشقانه، شعر اجتماعی، انتظار و... سروده شده‌اند.  

شعرهای آغازین کتاب با حال و هوای دفاع مقدس که از نظر کمیت هم حجم قابل توجهی از اشعار را دربرمی‌گیرد (از نظر نسبت)، باعث می‌شود این رنگ خاک و خون جلوه بارزتری به خود بگیرد و علی‌رغم وجود شعرهایی با مضامین دیگر، خواننده رنگ اشعار را  دفاع مقدسی بداند. دوران هشت‌ساله دفاع مقدس یکی از مهمترین وقایع اجتماعی است که در شعر منعکس شده است و تاکنون پس از گذشت سه دهه پس از پایان جنگ، ادامه یافته است. طبیعی است که در شعر دورهٔ پس از جنگ، وجه عاطفی بیش از دیگر وجوه شعر مقاومت جلوه کند. عاطفه‌ای شکوهمند و توأم با افتخار که خود در مضامین مختلف و از زبان کسانی که با این پدیده درگیر بوده‌اند، در اشعار این کتاب غزل می‌شوند و هر کدام قصه یکی از این افراد را بیان می‌کند. گاهی از زبان همسر شهید است، گاهی در مورد خود رزمنده‌ است که حالا جانباز شیمیایی است و گاهی نیز از زبان فرزند شهید:

برگردنم انداختم بابا پلاکت را
نامی که مانده بر پلاکت دل‌خوشم می‌کرد

آموزگارم داد زد: گفتم بگو بابا
نام بزرگت بر زبانم بود، گفتم مرد

*

این مهر وقتی می‌رسد جشن عروسی‌مان
من مطمئن باشم خودت را می‌رسانی که؟

دومین مضمون پررنگ در این کتاب، عشق است که آن را نیز در احوالات مختلف، از تردید و ترس از دوری تا اشتیاق و مشق دوستی می‌توان دید که البته از حس زنانه تهی نیست:

آخر چرا می خواهی از من عاشقت باشم
وقتی نمی‌دانی فنون دل‌ربودن را

*

این‌قدر در خانهٔ ما سبز نشو
بگذار دلم برای تو تنگ شود

دغدغه اجتماعی شاعر را هم می‌توانیم در برخی غزل‌ها مانند غزلی برای دختر فراری ببینیم. همچنین در یک غزل انتقادی می‌خوانیم:

دارند من را می‌برند آرام‌تر با خود
سمت خدایی که به من دادند تلقینی

دارند راه مستقیم شعرهایم را
کج می‌کنند آنگاه  می‌پرسند: غمگینی؟

من با خدایم حرف‌های دیگری دارم
نه حرف‌های باز تکراری و تضمینی

ویژگی که در رباعی‌های هدایتی‌فرد جلوه بارزتری‌دارد، استفاده از ضرب‌المثل است که به دفعات شاهد آن هستیم. گاهی همچون تضمین آشکار، ضرب‌المثل به همان شکل اصلی خود به کار رفته است که بیشتر موارد، از این دست است:

این‌ها همه‌اش درست، اما چه کنم؟
این گوش در است و آن یکی دروازه

*

از دل برود هرآنکه از دیده برفت
ای کاش مقابلم نیایی دیگر

البته میزان استفاده از مثل‌ها در همه ابیات یکسان نیست و گاهی خوش ننشسته است و تصور می‌شود معنا را کامل منتقل نکرده؛ اما در ابیاتی نیز شاهد هستیم که به استفاده در همین سطح بسنده نشده و شاعر همان معنا را با نگاهی شاعرانه بازتعریف کرده است. بیت زیر شکل موفقی از این بازتعریف شاعرانه‌ از «لبریزشدن  کاسهٔ صبر» را نشان می‌دهد:

هی کوچه‌های تنگ دلم را قدم نزن
از کاسه‌های صبر تو من بیشتر پرم

این پیش‌زمینه ذهنی با توجه به کثرت استفاده از ضرب‌المثل، باعث می‌شود در مصرع دوم بیت زیر هم یاد «سایه‌تان  از سر ما کم نشود» بیفتیم، و شکل نوینی از این معنای حمایتی را شاهد باشیم:

هر کار که می‌کنی تو...حتماً خیر است
از زیر سرم فقط نکش دستت را

بیشتر اشعار ساده است و به دور از پیچیدگی، و ارتباط عمودی ابیات در غزل‌ها بستری برای گفت‌وگو و روایت یک حادثه یا احساس را فراهم می‌کند؛ و این ویژگی مثبتی است، مگر آنجایی که به اشکال زبانی پهلو زده است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط