سجادپور: مسئولان برای توسعه روابط با چین و روسیه اجماع نظر دارند

سجادپور: مسئولان برای توسعه روابط با چین و روسیه اجماع نظر دارند

رئیس مرکز آموزش و پژوهش‌های بین‌المللی وزارت امور خارجه معتقد است در سطح نظام جمهوری اسلامی بر سر توسعه روابط با چین و روسیه یک اجماع و اشتراک نظر وجود دارد.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، مجله "عصراندیشه"  در شماره اخیر خود گفتگویی با محمدکاظم سجادپور، رئیس مرکز آموزش و پژوهش‌های بین‌المللی وزارت امور خارجه انجام داده است.

متن زیر بخشی از گفت‌وگوی عصر اندیشه با محمدکاظم سجادپور است:

عصراندیشه: طی سال‌های اخیر بحث‌های گوناگونی درباره افول نظم بین‌الملل لیبرال با محوریت دولت‌های غربی و انتقال تدریجی کانون قدرت و ثروت جهانی به شرق مطرح می‌شود و تحلیلگران از پایان اروپای مرکزی و آمریکای مرکزی در جهان و خیزش آسیا سخن می‌گویند، در نتیجه برخی در داخل معتقدند باید تغییری در جهت‌گیری سیاست خارجی کشور صورت پذیرد و تکیه بیش از حد و صِرف بر تعامل با اروپا و غرب نمی‌تواند تأمین‌کننده منافع ملی ما باشد و لذا باید به‌شکل جدی‌تری به تعمیق روابط با روسیه، چین، هند و محیط همسایگی خود بیندیشیم. در آغاز گفت‌وگو آیا اصولاً حضرت‌عالی این مدعا در خصوص تحول ساختار قدرت جهانی به‌سوی شرق را قبول دارید یا آن را مبالغه‌آمیز می‌دانید؟

سؤال بسیار خوبی است لکن باید آن را به چند قسمت تقسیم نمود و از خود سؤال شالوده‌شکنی کرد. در خصوص دوران انتقالی در روابط بین‌الملل به‌طور واقعی و در یک تحلیل همه‌جانبه باید گفت تحول بسیار عمده‌ای در روابط بین‌الملل اتفاق افتاده است. این تحول اولاً ناشی از دگرگونی در خود مفهوم قدرت، ثانیاً به‌دلیل کثرت و تعدد بازیگران و ثالثاً منبعث از پیچیدگی تعاملات بین بازیگران در محیط بیرونی و سلسله‌مراتب قدرت است.

ما هیچ‌گاه در روابط بین‌الملل تا این اندازه شاهد تنوع کنش و کنشگر همراه با سرعت کنش نبوده‌ایم، به‌عنوان مثال امروز نقش فرد در روابط بین‌الملل موضوع مهمی است چنان‌که می‌بینیم اسناد ویکی‌لیکس را که برای آمریکا بسیار گران تمام شد، یک نفر در اختیار این سایت قرار داد. این تعدد کنشگران، روابط بین‌الملل را پیچیده کرده و ما بدون شک در دوران دگرگونی به‌سر می‌بریم که امکان پیش‌بینی در آن به حداقل رسیده است و در این دوران با جابه‌جایی قدرت و ثروت روبه‌رو هستیم.

ثروت در حال انتقال به آسیا است و هم آسیای غربی و هم آسیای شرقی به کانون ثروت تبدیل می‌شوند. البته ثروتمند شدن غرب آسیا بیشتر ناشی از فروش ذخایر نفتی است اما ثروت شرق ریشه در تحول ساختاری در اقتصاد با محوریت نقش چین دارد.

جالب است که این دگرگونیِ ایجادشده بر اثر جابه‌جایی ثروت حتی از نظر روانی هم تأثیرگذار بوده است.

در این رابطه آقای دومینیک مویسه (Dominique Moisi) کتابی را با عنوان «ژئوپولیتیک احساسات» نوشته است و می‌گوید "ما دیگر با ژئوپولیتیک قدیم نمی‌توانیم دنیای جدید را توضیح دهیم". دنیای امروز براساس احساسات تقسیم شده است و او سه احساس را برجسته می‌کند: یکی احساس امید که مربوط به شرق آسیاست که با توجه به ثروتی که تولید کرده، به آینده امیدوار است.

در منطقه غرب، احساس ترس و نگرانی را مورد شناسایی قرار می‌دهد و می‌گوید در کل غرب یک احساس نگرانی بابت از دست رفتن موقعیت برتری که داشتند وجود دارد که برآمدن گروه‌های راست افراطی، نژادپرست و حتی ترامپ را می‌توان سمبل و تبلور چنین احساس‌ ترسی دانست. احساس سوم هم سرخوردگی است که آن را به جهان سوم و عمدتاً غرب آسیا و شمال آفریقا ارتباط می‌دهد.

به هر جهت ثروت در جهان جابه‌جا شده و قدرت هم به‌تبع آن جابه‌جا می‌شود، اما این به‌معنی پایان کامل یک عصر و آغاز عصر جدید نیست بلکه ما همچنان با ابهاماتی روبه‌رو هستیم. قطعاً آسیا مهم است و وارد یک مرحله پویایی شده اما آسیا یکدست نیست و همچنین پیوند آسیا و غرب نیز اهمیت دارد، مثلاً ژاپن یا کره جنوبی به‌عنوان موجودیت‌های آسیایی در مجموعه غرب قرار می‌گیرند، لذا مرزهای به‌هم‌تنیده آسیا و غرب بسیار حائز اهمیت است.

در پاسخ به بخش دوم سؤال شما باید بگویم سیاست خارجی جمهوری اسلامی هیچ‌گاه در هیچ دوره‌ای متمرکز بر یک نقطه و یک کانون نبوده و علت آن ساختار سیاست خارجی ایران چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر فکری است. ایران جزو معدود کشورهایی به‌شمار می‌آید که با چنین تنوع همسایگی روبه‌رو است. ما از یک طرف با ترکیه و مدیترانه شرقی، از یک طرف با شبه‌قاره، از یک طرف با خزر و از طرف دیگر با خلیج فارس اتصال داریم و لذا برای بقا و توسعه باید به تمامی این حوزه‌ها توجه داشته باشیم.

البته طبیعتاً ممکن است یک موضوع در مقاطعی برجسته‌تر شود لذا من فکر نمی‌کنم ایران هیچ‌گاه سیاست خارجی خود را بر یک منطقه مثل اروپا متمرکز کرده باشد. حتی در دوره مذاکرات هسته‌ای نیز ما نه‌فقط با غرب بلکه با 1+5 شامل چین و روسیه تعامل داشتیم.

در مجموع باید توجه داشت ایران کشوری بسیار مهم و سرنوشت‌ساز و ذووجوه در روابط بین‌الملل محسوب می‌شود. در هر حوزه و موضوع اعم از موضوعات منطقه‌ای یا کارکردی که نگاه کنید، ایران صاحب نقش و تأثیر است، به‌نحوی که امروز شما نمی‌توانید جهان اسلام، جهان سوم، خاورمیانه یا غرب آسیا، قفقاز و حتی تغییر و تحولات روابط بین‌الملل را بدون ایران در نظر بگیرید. با این پیش‌فرض، منفعت ایران در «توازن» بین مناطق و موضوعات مختلف است، البته توازنی که با مجموعه ساخت‌های سرزمینی و ارزش‌های سیاسی و فکری‌اش هماهنگ باشد، لذا من معتقدم چه در این دوره و چه در دوره‌های دیگر، تمام مناطق اطراف و تمام جهان برای ما اهمیت دارد.

مثلاً آیا ما می‌توانیم ادعا کنیم آفریقا یا آمریکای لاتین مهم نیست؟ ما در آفریقا بازیگرانی مانند آفریقای جنوبی داریم که همطراز و همراه ما بوده‌اند و بسیاری از مسائل بین‌المللی در نتیجه همین همراهی شکل گرفته‌اند. در آمریکای لاتین نیز می‌توان به برزیل اشاره کرد. اما بحث بر سر این است که کدام موضوع و منطقه اولویت و اهمیت بیشتری دارد که به‌نظر من مناطق پیرامونی ایران همگی مهم هستند. در نتیجه ما در سیاست خارجی خود نیازمند توازن در توجه، توازن در انتظار و توازن در نوع کنش با کنشگران مختلف هستیم.

عصراندیشه: پس از تجربه تعامل با غرب که با خروج آمریکا از برجام عملاً به شکست منتهی شد، بحث راهبرد نگاه به شرق بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. لکن این شائبه وجود دارد که وزارت امور خارجه چندان علاقه‌مند به پیگیری راهبرد نگاه به شرق نیست و به‌صورت جدی بر روی تعامل با قدرت‌های شرقی از جمله چین، روسیه و هند سرمایه‌گذاری نمی‌کند. آیا شما معتقد به وجود چنین رویکردی در مجموعه وزارت خارجه هستید؟

اولاً در خصوص برجام نمی‌توان مواضع چین و روسیه را به‌طور کامل از مواضع آمریکا و اروپا متفاوت دانست. مصداق بارز این ادعا همراهی آن‌ها با غرب در صدور قطعنامه 1929 است. اگر شما دستورالعمل اجرایی قطعنامه 1929 را که توسط پوتین خطاب به دستگاه‌های مختلف اداری روسیه صادر شده است مطالعه کنید، می‌بینید روس‌ها با توجه به این قطعنامه سقفی را برای تعاملات خود با ما در برخی حوزه‌های حساس قائل شده‌اند. چینی‌ها هم به همین ترتیب؛ لذا نباید همراهی چین و روسیه با قطعنامه 1929 را به‌عنوان یک مسئله حاشیه‌ای قلمداد کرد. البته مواضعشان در طول مذاکرات با مواضع غربی‌ها متفاوت بود. علت همراهی آن‌ها با غرب هم این است که گسترش سلاح‌های هسته‌ای موضوعی است که در دنیا برای بسیاری از کشورها خصوصاً قدرت‌های بزرگ اهمیت دارد و متأسفانه و به‌طور ناجوانمردانه و غیرمنصفانه فعالیت‌های هسته‌ای ایران را امنیتی کردند و روندی آغاز شد که همه قدرت‌های بزرگ در آن نقش داشتند، حال برخی کمتر و برخی بیشتر.

ثانیاً در مورد نگاه به شرق، من همان‌گونه که اشاره کردم، معتقد به لزوم وجود یک نگاه متوازن در سیاست خارجی هستم. روابط با کشورهای شرقی نیز همواره مدنظر دستگاه دیپلماسی ایران بوده است. اگر منظور شما دوران دولت کنونی باشد، بنده از نزدیک شاهد بوده‌ام که رئیس‌جمهور و وزیر خارجه بارها چه در جلسات عمومی و چه در جلسات فکریِ جدی بر اهمیت تعامل با روسیه و چین تأکید کرده‌اند، لذا در این ادعا که وزارت خارجه مخالف سیاست نگاه به شرق است، جای تردید وجود دارد.

توجه داشته باشید که مباحث سیاست خارجی مباحث ظریفی هستند و با امنیت و منافع ملی کشور سروکار دارند و بحث‌های کلی و جناحی و اصطلاحاً مبتنی بر تحلیل‌های «فست‌فودی» راهگشا و تأمین‌کننده منافع ما نیستند. ما در این دوره بیشترین تعامل را با روسیه داشتیم. فکر می‌کنم تعداد دفعاتی که رئیس‌جمهور ما با رئیس‌جمهور روسیه دیدار کردند، بیش از 10 بار است که رقم قابل توجهی در سطح سران محسوب می‌شود.

به‌طور کلی در سطح نظام جمهوری اسلامی بر سر توسعه روابط با چین و روسیه یک اجماع و اشتراک نظر وجود دارد. وزارت خارجه نیز در سخنرانی‌ها، موضع‌گیری‌ها، نوشتارها و در عمل، به‌دنبال گسترش مناسبات با این دو کشور بوده به‌طوری که وزیر خارجه ما حدود 30 سفر به روسیه و با تعداد کمتری به چین انجام داده است. در نتیجه باز هم تأکید می‌کنم حفظ توازن در برقراری روابط خارجی برای ایران بسیار اهمیت دارد و در این توازن منطقه‌ای و بین‌المللی مناسبات با چین و روسیه از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است... .

مشروح این گفتگو را می‌توانید در عصر اندیشه هجدهم مطالعه کنید.

انتهای پیام/*

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon