رفع اتهام درباره عصمت پیامبران در مناظره امام رضا با عالم اهل سنت

رفع اتهام درباره عصمت پیامبران در مناظره امام رضا با عالم اهل سنت

عالم اهل سنت بر اساس آیاتی از قرآن اتهاماتی را بر عصمت پیامبران وارد کرد که با پاسخ عالمانه امام رضا(ع) مواجه شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا از عصر امام محمدباقر(ع) تا دوران امام رضا(ع) شاهد رشد و پویایی علمی و معرفتی تشیع هستیم. در این دوران هر کدام از اهل‌بیت(ع) با برپایی جلسات درس و بحث و مناظره شروع به نشر معارف ناب دین مبین اسلام کردند و شاگردان مبرزی در زمینه‌های مختلف علمی، معرفتی و کلامی تربیت کردند. در این برهه از تاریخ اسلام شاهد گرایش حداکثری مردم به مکتب اهل‌بیت وحی(ع) هستیم. 

در این بین دشمنان اسلام یعنی عباسیان که خود با شعار «الرضا من آل الرسول» امویان را کنار زدند و در عصر امام صادق(ع) به حکومت رسیدند،‌ مجبور شدند به صورت مخفیانه و زیرکانه به تقابل با اهل‌بیت(ع) بپردازند. یکی از این راهکارهای زیرکانه برپایی جلسات مناظره عالمان مذاهب، فرقه‌های اسلامی و سایر ادیان با امام رضا(ع) توسط هارون‌الرشید بود. وی با خیال اینکه از این طریق می‌تواند وجهه علمی امام(ع) سپس اصل مکتب وحی را زیر سؤال ببرد، این مناظرات را برپا کرد که با علم لدنّی امام رضا(ع) این حربه به شکست انجامید و نتیجه معکوسی داد. 

 مناظرات حضرت دارای محتوای عمیق و عالی و از نظر فن مناظره و طرز ورود و خروج در بحثها پربار و راهگشا و آموزنده است. در ادامه بخشی از مناظره امام رضا(ع) با «علی بن محمد بن جهم» از عالمان اهل سنت درباره عصمت انبیاء را می‌خوانید. این عالم اهل سنت با طرح آیاتی از قرآن سعی در زیر سؤال بردن عصمت پیامبران الهی همچون آدم(ع)، یونس، یوسف(ع) و ... را داشت که با پاسخ عالمانه امام رضا(ع) مواجه شد چنانکه «ابن جهم» در انتهای مناظره به گریه افتاد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا، من توبه می‌کنم و تعهد می‌دهم که از امروز به بعد درباره پیامبران خدا جز آن چه شما فرمودید، نگویم».

او در ابتدای مناظره به امام رضا علیه‌السلام رو کرد و گفت: عقیده شما درباره عصمت انبیا چیست؟ آیا شما همه را معصوم می‌دانید؟ 
امام(علیه السلام): بله. 

ابن جهم گفت: پس این آیات را که ظاهرش صدور گناه از آنان است، چگونه تفسیرمی‌کنی؟ مثلاً قرآن درباره آدم علیه‌السلام می‌فرماید: «وَ عَصى‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‌؛ آدم به پروردگارش عصیان کرد و از پاداش او محروم ماند». (طه، آیه 121)
و یا درباره یونس علیه‌السلام می‌گوید: «وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ؛ یونس خشمگین از میان قوم خودش رفت و گمان کرد بر او تنگ نخواهیم گرفت» (انبیاء، آیه 87)
و یا درباره یوسف علیه‌السلام می‌گوید: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا؛ زلیخا قصد یوسف کرد و یوسف قصد او را» (یوسف، آیه 24) ...

امام علیه‌السلام فرمود: وای بر تو! گناهان زشت را به پیامبران الهی نسبت نده و کتاب خدارا به رأی خود تفسیرمکن که خداوند فرموده: «تأویل (و تفسیر) آن را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند» اکنون پاسخ سوالاتت را بشنو:

اما درباره آدم علیه‌السلام خداوند او را حجت در زمین و خلیفه خود در بلادش قرار داده بود. آدم برای بهشت آفریده نشده بود (و سکونتش در بهشت موقتی بود و بهشت سرای تکلیف نبود) عصیان آدم در بهشت رخ داد نه در زمین، و عصمت باید در زمین باشد و مقادیر امر الهی تکمیل شود؛ لذا هنگامی که به زمین هبوط کرد، خداوند او را حجت و خلیفه معصوم قرار داد، چنان که در حق او می‌فرماید: «اِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ اِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ»(6)؛ (خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید). این گزینش، خود دلیل بر معصوم بودن این رهبران است؛ زیرا گزینش برای رهبری بدون عصمت، موجب نقض غرض است.
 فان اللّه عزّ و جلّ خلق آدم حجة فی أرضه و خلیفة فی بلاده؛ لم یخلقه للجنة و کانت المعصیة من آدم فی الجنة لا فی الأرض و عصمته تجب أن تکون فی الأرض لیتم مقادیر أمر اللّه فلما أهبط الى الأرض و جعل حجة و خلیفة عصم بقوله عزّ و جلّ: {إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ}

امّا در مورد یونس علیه‌السلام منظور از «لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ» این نیست که او گمان کرد خداوند قادر بر (مجازات) او نیست بلکه به معنای این است که او گمان کرد خداوند بر او تنگ نمی‌گیرد. همان گونه که در آیه دیگر قرآن آمده: «وَ اَمَّا اِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ...؛ امّا هنگامی که خداوند انسان را مبتلا سازد و روزی را بر او تنگ بگیرد...» (فجر، آیه 16) زیرا اگر او گمان کرده بود خداوند قادر بر (مجازات) او نیست، کافر می‌شد (و کفر از ساحت مقدس انبیا به دور است).
و أما قوله عزّ و جلّ: {وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ‏} انما ظن بمعنى استیقن ان اللّه لن یضیق علیه رزقه ألا تسمع قول اللّه عزّ و جلّ: {وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ} [الفجر: 16] ‏ أی ضیق علیه رزقه و لو ظن أن اللّه لا یقدر علیه فقد کفر.

بیشتر بخوانید: اثبات فضیلت اهل‌بیت(ع) در مناظره امام رضا(ع) با عالمان اهل سنت

امّا در مورد یوسف علیه‌السلام منظور این است که زلیخا قصد کام‌گیری از یوسف کرد و یوسف قصد قتل وی کرد، اگر او را زیاد تحت فشار برای عمل خلاف عفت قرار دهد (چرا که فوق العاده از این پیشنهاد ناراحت شده بود)، امّا خداوند (در حق او لطف کرد و) او را از قتل زلیخا و عمل خلاف عفت دور ساخت، همان گونه که می‌فرماید: «کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ»؛ (سوء اشاره به قتل و فحشا اشاره به عمل منافی عفت است). (یوسف، آیه 24)
و أما قوله عزّ و جلّ فی یوسف: {وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها} فانها همت بالمعصیة و هم یوسف بقتلها ان اجبرته لعظم ما تداخله فصرف اللّه عنه قتلها و الفاحشة و هو قوله عزّ و جلّ: {کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ} [یوسف: 24] یعنی القتل و الزنا.

انتهای‌پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
triboon
گوشتیران