هنوز آواز هست / نگاهی به مکتب آوازی اصفهان

هنوز آواز هست / نگاهی به مکتب آوازی اصفهان

مراسم رونمایی از آلبوم «هنوز آواز» با نگاهی به مکتب آوازی اصفهان در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مراسم رونمایی از آلبوم «هنوز آواز» - اثری از علی اصغر شاه زیدی، شامگاه امروز چهارشنبه هفتم آذر 1397 در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.

فریدون شهبازیان، سیدعباس سجادی، حمیدرضا نوربخش، هومان اسعدی، شهرام میرجلالی، حسین علیشاپور و فاضل نظری از مهمانان ویژه این برنامه بودند.

مجری این برنامه سعید بیابانکی بود که برنامه را با خواندن غزلی از حافظ شروع کرد. مفهوم این غزل به ارتباط مفهومی جالبی با انتشار آلبوم «هنوز آواز» داشت.
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند / نه هر که آینه سازد سکندری داند

نخستین سخنران این برنامه محسن مومنی شریف مدیرحوزه هنری بود. مومنی شریف در سخنانی کوتاه تنها به خیرمقدم به حضور مهمانان این برنامه بسنده کرد.

عباس محمدی مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری در سخنانی گفت: از استاد شاه زیدی تشکر می کنم که بخت انتشار و تهیه این آلبوم را به حوزه هنری داد.

نگاهی به مکتب آوازی اصفهان

محمدجواد کسایی نوازنده نی و فرزند استاد حسن کسایی، سخنران بعدی این مراسم بود که سخنانش را با این دو بیت آغاز کرد:

ای آرزوی من همه گل ها ز باغ رفت / غیر از خیال روی توام روبه رو نماند

چیزی به روزگار بماند ز هر کسی / وز ما به روزگار به جز آرزو نماند

او در ادامه صحبت هایش به معرفی برخی از چهره های مکتب آوازی اصفهان پرداخت وگفت: مکاتب هنری ایران ابتدا در هرات شکل می گیرند و سپس به تبریز می روند، بعد به قزوین و سپس در اصفهان شکل می گیرند. دربار شاه عباس به هنرهای مختلف و از جمله موسیقی توجه داشتند و هنرمندان بسیاری از سراسر کشور به اصفهان آمده اند.

او ادامه داد: از زمان قاجار از میرزا حسن خاکی بزرگ نامی مانده است. خصلت های هنری و انسانی این بزرگ مرد به صورت سینه به سینه منتقل شده است.

سیدعبدالرحیم اصفهانی و مناسب خوانی

کسایی گفت: پدر آواز ایران سید عبدالرحیم اصفهانی است. دو اثر از این استاد به یادگار مانده است که یکی سلمک قرچه و یکی هم راست پنجگاه است. من این مسئله که سیدعبدالرحیم اصفهانی پدر آواز است را در یک مقاله به تفصیل شرح داده ام.
سیدرحیم به مناسب خوانی معروف بوده است. جلسه ای در اصفهان که رضا شاه به اصفهان آمده، سید رحیم

سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت / تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت

بلافاصله رضا شاه اشاره می کند که 200 تومن به سید بدهید. رضا شاه می گوید سید این شعر را در وصف من خواندی، حالا شعری در وصف خودت بخوان.

او هم این دو بیت را می خواند:

من همه شب تا سحر ستاره شمارم / بلکه از آسمان شرف ستاره برآرم

غافل از آنم که من از اول ایجاد / در همه هفت آسمان ستاره ندارم

عبدالحسین صدر و منبری آتشین

کسایی در ادامه صحبت هایش گفت: خطیبی توانا و چالاک به نام عبدالحسین صدر، آوازخوان دیگری است که از استادان مکتب اصفهان بوده است. صدایی سرشار از رسایی داشت که بر شعر و ادب پارسی تسلط داشت. منبرش طرفداران بسیاری داشته است.

ملک الشعرای بهار وقتی به اصفهان تبعید می شود، در دیدارهای مکرری که با صدر داشته، شیفته ی او می شود و قصیده ای برایش می سراید:

گر که صدر در اصفهان نبودی / اصفهان نیمه جهان نبودی

ور نبودی بیان شیوایش / خرد لنگ را بیان نبودی

یاد دیدار صدر بود ورنه / مقصد بنده اصفهان نبودی

استاد شهریار هم در سفری که به اصفهان رفته در دو جلسه پای منبر صدر نشسته است. منبر آتشینِ صدر باعث شده که بعدها حکومت از وجود او بترسد و صدر را به شیراز تبعید کند.

میرزا حبیب اصفهانی / هرکه صدای حبیب نشنید آواز نشنید

محمدجواد کسای تاکید کرد: میرزا حبیب اصفهانی معروف به حبیب شاترباشی، یکی دیگر از آوازخوانندگان بزرگ مکتب اصفهان است. او دوست صمیمی عارف قزوینی بوده است.

صدر در خاطره ای درباره حبیب می گوید: عده ای از آقایان به سفر عتبات عالیات رفته بودند. در چند فرسخی به استقبال آنها رفته بودیم. بعداز ظهر بود و چای و قلیان به راه که آقایان از راه رسیدند. حبیب در دشتی درآمد کرد و خواند؛ خواندنی آنچنانی. هرکه صدای حبیب نشنید، آواز نشنید.

حبیب بعدها صدایش را به علت بیماری از دست می دهد. تا اینکه شخص متمولی او را از اصفهان به شیراز می برد و مغازه پارچه فروشی در اختیار او قرار می دهد که او بتواند امرار معاش کند.

ادیب خوانساری از شاگردان حبیب بوده است. وقتی برای درس گرفتن از صدر به اصفهان می آید، می بیند که صدر به شیراز رفته است. او خودش را به شیراز می رساند. وقتی ادیب به شیراز می رسد، استادش را در بستر بیماری می بیند و غرق در عرق. دست استاد را می بوسد. صدر خطاب به ادیب می گوید:

خوب کردی بار دیگر آمدی دیدی مرا / گر نمی دیدی مرا دیگر نمی دیدی مرا

فردای آن روز هم حبیب فوت می کند.

سیدحسین طاهرزاده

کسایی گفت: سیدحسین طاهرزاده از شاگردان سیدعبدالرحیم اصفهانی بود که با آمدنش به تهران روند آواز را تغییر داد. استاد تجویدی تعریف می کرد که:

طاهرزاده گفته است که روزی نزد پیری رفته ام و گفته ام که می خواهم از دنیا وآکشم. گفت این کشکول را بردار و به بازار تهران برو و گدایی کن. رفتم و پرسه زدم و پولی را جمع کردم و برگشتم. دو هفته ای پیش او رفتم در نهایت آن پیر به من گفت که به جمع ما خوش آمدی.

سیدرضا طاهرزاده درویش نشد اما آن مراحل سیروسلوک را طی کرده است. در نهایت هم زمانی که طاهرزاده از محضر آن درویش می خواهد مرخص شود، درویش این بیت را از سعدی برایش می خواند:

از هزاران در یکی گیرد سماع / زانکه هر کس محرم راز نیست

ادیب خوانساری و اصالت آواز

کسایی در صحبت هایش تاکید کرد: خواننده دیگر ادیب خوانساری است. در رادیو ایران در اوایل دهه 30 با طاهرزاده مصاحبه می کنند و او می گوید: صدای ادیب را می پسندم. بعد از ادیب چه کسی، می گوید ادیب، ادیب، ادیب و ادیب. اگر من بودم می گفتم که فقط صدای ادیب در رادیو پخش شود.

منظور او از این سخنان تکیه بر توان و اصالت ادیب در آوازخوانی بوده است.

جلال تاج 

کسایی گفت: جلال تاج شاگردی سیدرحیم، حبیب شاترباشی و بزرگان دیگری را کرده است و به یکی از قله های آواز ایران تبدیل می شود. خاطرم هست که نوجوان بودم و روزی در زیرزمین خانه هنری، آقای تاج از سیدرحیم یادی کرد. گفت: روزی نزد سید برای تلمز رفتم و دیدم که سید کمی ناراحت است. سیدرحیم می گوید که دیشب جایی بودیم که میرحسین خزویی ساعت ساز، می خواست با پرت خونی من را از مرحله به در کند.(پرت خوانی اشاره به اوج خوانی دارد) غافل از اینکه باید خوب خواند.

یک روز تابستانی بود و تلفن زنگ زد و تاج به پدرم گفت، امروز به منزل دوستی می خواهیم برویم. پیکانی مدل 1354 داشتیم و به اتفاق پدر و تاج به خانه ای محقر در اطراف اصفهان رفتیم. این خانه از آن یک کارگرِ زحمتکش بود.
چند نفری از دوستان آقای تاج هم در آنجا بودند. به آقای تاج گفتند شما امروز منزل فلان کارخانه دار دعوت داشتید، چه شد که آنجا نرفتید و اینجا آمدید. تاج چیزی نگفت.

بعد از ناهار تاج به پدرم گفت نی را بردارید و بنوازید. پدرم نی را برداشت و تاج شروع به خواندن کرد. تاج مناسب خوانی کرد تا جواب آن شخص را بدهد:

شمع جمع محفل شاهان شدن حسنی ندارد / ای خوش آن شمعی که روشن می کند ویرانه را

هنوز آواز هست

این نوازنده نی تاکید کرد: امشب برای انتشار آلبومی گرد آمده ایم که نامش «هنوز آواز» است. یعنی هستند کسانی که هنوز می توانند آواز را با اُبهت و با صلابت بخوانند. صدای شاه زیدی مثل کاشی کاری های اصفهان چیزی اضافه دارد که خیلی از خوانندگان ندارند و آن هم لعابی است که باعث انسجام کاشی ها می شود. کاشی های مسجد اصفهان هنوز هم پس از گذشت قرن ها نریخته و استوار است. این لعاب ها در آواز شاه زیدی همان احساس و عشقی است که در صدای اوست.

روزی پدرم به من گفت: شاه زیدی همیشه برای احترام به استادش می گوید «تاج و تاج و تاج.» اما باید این واقعیت را بگویم که در برخی جاها، او از تاج هم بهتر می خواند.

موسیقی سنتی امروز من‌درآوردی است

فریدون شهبازیان رهبر ارکستر ملی سخنران بعدی این مراسم بود و گفت: آیا ما به سمت حفظ اصالت ها و ارجمندی ها پیش می رویم یا روز به روز برای سرگرم کردن مردم به موسیقی بی هویت و بی ارزش میدانِ بیشتری می دهیم. زمانی موسیقی بازاری جای خودش را داشت و موسیقی هنری و ممتاز هم جای خودش را. ولی در حال حاضر آشی هفت جوش به خورد مردم داده می شود که موجب سردرگمی و ویرانی اخلاقی مردم می شود.

او ادامه داد: برای داشتن موسیقی بالنده و فراگیر باید به موسیقی اصیل، ملی و ارکسترال میدان بیشتری بدهیم. به جای در خدمت هنر بودن، هنر را به خدمت خود درآورده ایم. همه می گویند مردم موسیقی سنتی را پس می زنند و ملال آور است. مگر هر چیز تکرار شد ملال آور است. شعر حافظ قرن هاست که با ماست و بارها و بارها آن را می خوانیم و هر بار برایمان تازگی دارد.

رهبر ارکستر ملی گفت: در حال حاضر آنچه به اسم موسیقی سنتی به خورد ما می دهند انتزاعی و من درآوردی است. در خانه ها وضع از این ها هم بدتر است؛ موسیقی بی هویت وارداتی به وفور و تا سرحد مسمومیت ذهنی مصرف می شود. مگر اینکه موسیقی اصیل ایران و موسیقی ملی و ارکسترال با خلاقیت و تلفیق درست شعر و موسیقی همراه شود.

شهبازیان تاکید کرد: پس از سال ها مهجورماندن موسیقی در زمان صفویه و سپس در قاجاریه، سال ها طول کشید که موسیقی در اصفهان جان تازه ای گرفت. نوازندگان چیره دست اجرای موسیقی اصیل ایرانی را به اوج رساندند.

او با اشاره به انتشار آلبوم «هنوز آواز» گفت: خوانندگانی نظیر شاه زیدی و نوازنده ای مانند شهرام میرجلالی توانسته اند ساز و آواز ایران را با خلاقیت ارائه کنند. این اثر از نظر بداهه نوازی و بداهه خوانی بسیار ارزنده است.

شهبازیان ادامه داد: سال ها قبل دو مجموعه از آثار زنده یاد علی تجویدی را برای آقای شاه زیدی تنظیم کردم و منتشر شد که مورد توجه قرار گرفت. طی این سال ها بارها و بارها در موقعیت های مختلف در کنار ایشان بوده ام.

این آهنگساز تاکید کرد: شاه زیدی در زمینه تدریس آواز ایرانی هم شاگردان بسیاری تربیت کرده اند. انتشار این اثر می تواند در راه اعتلای آواز ایرانی برمبنای ردیف بسیار راهگشا باشد و به طور حتم مورد توجه مردم قرار خواهد گرفت.

آب رفته را به جوی برگردانیم

علی اصغر شاه زیدی در سخنانی گفت: آوازهای این آلبوم را به صورت بداهه خوانده ام و اگر از دیدگاه استادان ایرادی دارد، شاید به این دلیل است که به صورت بداهه و بدون برنامه ریزی قبلی خوانده شده اند. در اینجا هر کسی تعریفی از من کرد را به حساب لطف و بزرگواریشان می گذارم.

او ادامه داد: می خواهم از حوزه هنری و مسئولانش تشکر کنم و به آنها خداقوت بگویم. خواسته من این است که حمایت از چنین آثاری را ادامه دهند و نگاهشان تجاری نباشد. آقایان هم به این مسئله عنایت داشته اند و در این راه قدم برمی دارند. امیدوارم بتوانیم آب رفته را به جوی برگردانیم.

در پایان این مراسم با حضور مهمانان ویژه، به طور رسمی از آلبوم «هنوز آواز» رونمایی شد.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران