آقای آهنگر! سروها را زیر آب خفه نکنید

آقای آهنگر! سروها را زیر آب خفه نکنید

اگر خانواده شهدای مفقود الاثری که تاکنون با اعتماد به نظام و بچه‌های تفحص، دیدن اسناد متقن و بعضاً آزمایش دی ان ای پیکر شهید شان را می‌پذیرفتند؛ حالا با دیدن این فیلم همگی به این روند شک کنند، حَرَجی بر آنان نیست.

باشگاه خبرنگاران پویا-ابوذر اسدی*

ایام جشنواره فیلم فجر به همراه برخی دوستان در تیم تفحص شهدا به دیدن فیلم «سرو زیر آب» رفتیم. فیلمی که موضوعش فعالیت معراج شهدا در دوران دفاع مقدس و بعد از آن بود. داستان فیلم از این قرار بود که یکی از بچه‌های معراج شهدا (با استدلال غیر شرعی و غیر قانونی که پدر و مادر شهیدی را چشم انتظار نگذارد) با دستکاری اسناد، یک شهید (با تشابه اسمی) را به یک خانواده دیگر تحویل می‌دهد. خانواده‌ای که قبلاً چندین بار برای شناسایی شهید به معراج شهدا رفته و اعلام کردند که این پیکر فرزندشان نیست و تمام داستان فیلم برمی‌گردد به تلاش بقیه بچه‌ها در معراج شهدا برای بازگرداندن شهید به خانواده اصلی و در این بین کارمند خودسر معراج شهدا عاشق دختر زردشتی(اقلیت مذهبی) که از قضا خواهر شهید مفقودالاثر بود، می‌شود و...

آقای آهنگر! اگر خانواده شهدای مفقود الاثری که تاکنون با اعتماد به نظام و بچه‌های تفحص، دیدن اسناد متقن و بعضاً آزمایش دی ان ای پیکر شهید شان را می‌پذیرفتند؛ حالا با دیدن این فیلم همگی به این روند شک کنند، حَرَجی بر آنان نیست. این محصول فیلم دراماتیک شماست که با داستان سرایی غیر واقعی احتمالا دنبال کسب گیشه برای فیلم خود بوده‌اید. به چه قیمتی؟ به قیمت تشویش اذهان خانواده شهدای مفقودالاثری که بعد از سال‌ها چشم انتظاری پیکر فرزندشان را تحویل گرفتند؟ از جمله 4000 خانواده دیگری که همچنان منتظر بازگشت پیکر فرزندشان هستند و شاید با سوالاتی مواجه شده‌اند که نکند معراج شهدا شهید دیگری را به جای فرزند ما به ما داده، بدهد یا داده باشد؟

تاکنون بچه‌های گروه‌های تفحص شهدا بعد از هشت سال جنگ تحمیلی قریب به 45 هزار شهید به میهن اسلامی آوردند. حالا سوال اساسی این است که در میان این شهدا داستان فیلم شما چقدر نمونه واقعی دارد که ارزش داشته باشد به عنوان یک پدیده اجتماعی تبدیل به فیلم شده و به عنوان یک عارضه روانی اجتماعی بعد از جنگ به آن پرداخته شود؟ آقای آهنگر! شش سال ساخت این فیلم طول کشیده ولی متاسفانه حتی شش دقیقه با اعضای گروه تفحص و معراج شهدا مشورت نکردید تا فیلمتان با واقعیات تفحص شهدا مطابقت داشته باشد. آیا تجربه «فرزند خاک» برایتان تلخ بود؟

سوال دیگر این است که شما در ایام جشنواره و حالا که زمان اکران عمومی رسیده است، فیلمتان را برای خبرنگاران، رسانه‌ها، هنرمندان و بقیه اقشار اکران کردید ولی حاضر نشدید به درخواست بچه‌های تفحص شهدا و معراج شهدا برای اکران و نقد فیلم قبل از اکران عمومی توجهی کنید. چرا علیرغم اینکه کمک معراج شهدا را گرفتید، حاضر نشدید با بچه‌های معراج و تفحص که موضوع اصلی داستان سرایی شما هستند، فیلم را دیده و و نقد و نظر کارشناسی بچه‌های تفحص شهدا را بشنوید؟

البته علی الظاهر این فقط رویه شما نیست. قبلا هم همکاران شما در فیلم‌ها و تئاترهای مختلف همین رویه را رفته‌اند و منشأ برخی شبهات در خصوص عملکرد بچه‌های تفحص شهدا شده‌اند. شبهاتی همچون این موضوع که "از کجا معلوم این پیکرهایی که می‌آورند، شهید باشند و عراقی نباشند؟" یا "از کجا معلوم پیکری که به خانواده‌ای تحویل داده می‌شود، متعلق به همان خانواده باشد؟"

گویی بچه‌های تفحص شهدا به غیر از جنگیدن با گرما و سرمای شدید در بیابان‌های مناطق جنگی جنوب و کوهستان‌های شمال عراق و مواجهه با مشکلات متعددِ کار کردن در خاک عراق ( از جمله ربایش و مقابله با شرکت‌های نفتی برای دست نزدن به زمین‌هایی که شهدا در آنجا مانده‌اند و ...) باید در جبهه جدیدی در دل شهر برای پاسخ دادن به شبهات ایجاد شده توسط فیلم سازانی همچون شما باشند.

آقای آهنگر! از وزارت ارشاد و سازمان سینمای حوزه هنری دل کندیم چرا که شش سال یک فیلم مراحل ساخت را طی می‌کند بدون اینکه نظر سازمانی که موضوع فیلم در ارتباط با آن است گرفته شود. و وزارتخانه‌ فرهنگ که در آن فیلم ساز، اول فیلم را می‌سازد و بعد دنبال پروانه ساخت می‌‌رود و اگر نتواند مجوز بگیرد با حضور در یک جشنواره خارجی و جایزه‌ای دهان پرکن به داخلی‌ها دهن‌کجی کند. خطابم با شماست که داعیه‌دار کار برای شهدا هستید. می‌دانم که بعد از ساخت فیلم با برخی بچه‌های سابق تعاون و ایثارگران دیدار داشته، فیلم را شفاهی توصیف کردید و بعدا فیلم 180 درجه با خروجی متفاوت از آب درآمد.

بنده به عنوان کسی که سالیان سال است با بچه‌های تفحص ارتباط دارم و از نزدیک همکاری می‌کنم، شهادت می‌دهم که فیلم شما با واقعیت کار بچه‌های تفحص شهدا فاصله‌ بسیار زیادی دارد و جز خسارت و تشویش اذهان خانواده شهدای مفقودالاثر و بی‌اعتماد کردن خانواده‌های چشم به راه نسبت به بر و بچه‌های گمنام تفحص کارکرد دیگری ندارد.

آقای آهنگر! آقای حسینی! حالا که فیلم تان را ساختید و گیشه را هم فرضاً تسخیر کردید. با دل لرزان خانواده‌های شهدای مفقودالاثر چه می‌کنید؟ با ایجاد تردید در دل‌ خانواده‌های شهدایی که پیکر شناسایی شده فرزندشان را تحویل گرفتند چه خواهید کرد؟

شما فیلمتان را ساختید و فروختید ولی کار شما فقط و فقط زحمت بچه‌های تفحص شهدا را زیاد می‌کند و خواهد کرد. چرا که از این به بعد اگر شهیدی را هم با پلاک و کارت و دیگر مدارک متقن، تفحص کرده و به خانواده‌ها بازگردانیم، با تردید ایجاد شده در ذهنشان هم باید مواجه شویم. لابد باید با وجود همه اسنادی که برای ما حکم حجت شرعی را دارد و وجود مصوبات مختلف شورای عالی امنیت ملی برای استناد به این مدارک، زمان و هزینه دیگری هم بگذاریم. زمان و هزینه‌ای برای آزمایش دی ان ای از خانواده‌ها، آن هم در شرایط تحریم که تامین لوازم مورد نیاز با مشکل مواجه است. و در انتها باز هم معلوم نیست اعتمادشان جلب شود. آقایان محترم وقتی دیوار اعتمادی که خانواده‌ها به خادمین خود در تفحص شهدا دارند، فرو بریزد دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.

*از اعضای گروه تفحص شهدا

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران