استیو جابز شرقی علیه استیو جابز غربی

مهران رنجبر قصد دارد از جابز افسانه‌ای اسطوره‌زدایی کند. او را با تفاوت‌هایش سرکش و وحشی جلوه می‌دهد. او چون گاوی است در جهان فناوری که نمی‌تواند از سرنوشت محتومش فرار کند.

باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم

پرده غربی مرگ استیو جابز برای جامعه آمریکایی یک شک بود. مردی که قرار بود با توسعه فناوری، جهان را دگرگون کند. او که می‌خواست با شعار Think Diffrent خود، تفاوت را رقم زند، تفاوت را با مرگ خویش رقم زد. سرطان لوزالمعده او تشخیص داده می‌شود؛ اما از عمل جراحی سر باز می‌زند و به یک رژیم غذایی رو می‌آورد. یک رفتار لجوجانه که در نهایت او را از مرگ نجات نمی‌دهد. استیو جابز پیش از رویایی‌تر کردن محصولات اپل تجربه مرگ به نامش زده می‌شود و برق چشمانش خاموش می‌شود.

 

مرگ جابز، به سبب ویژگی‌های فردی و روحیه‌ خاص او و البته اعتقادات نه چندان متناجسش با جهان اطرافش، مورد توجه هنرمندان قرار می‌گیرد. دنی بویل در سال 2015، تنها یک سال پس از مرگ جابز فیلمی با نام او می‌آفریند. مایکل فاسبیندر در قامت جابز، سه پرده از سه رونمایی محصولات جابز را بازی می‌کند. پیش از هر رونمایی این جابز است که باید با تأثیرگذارترین آدم‌های همکارش در ساختن شعار Think Diffrent صحبت کند. بویل تلاش می‌کند نشان دهد جابز لجوج، با کسی کنار نمی‌آید. او چیزی را نمی‌آفریند؛ اما تمام آفریده‌های اپل از آن اوست. او به مثابه یکی از خدایان تن‌پرور المپ، نیکی‌های زیردستانش را ابهت می‌بخشد.

جدال‌های جابز با جوانا هافمن، استیو ووزنیاک، جان اسکالی، اندی هرتسفیلد و در نهایت لیزا در سه پرده نشان می‌دهد جابز زئوسی است که بر انسان‌های دست‌ساز پرومته حکومت می‌کند. دنی بویل و آرون سورکین از جابز جوان تصویری خاکستری می‌آفرینند. مردی که می‌تواند چنان بد باشد که بد بودنش لذت ببرید؛ چون برخلاف ووزنیاک پاک‌طینت برنده است یا چنان خوب باشد که از خوبی او اشک بریزید. به سکانس نهایی فیلم توجه کنید، جایی که جابز، مغرور از جهان آفریده‌اش، از پس لیزا، خود را در موقعیتی فروافتاده می‌بیند. لیزا تنها حقیقت زندگی اوست. تسلیمش می‌شود. ادعا می‌کند LISA را به یاد او ساخته است و قصد دارد آهنگ‌های موردعلاقه‌اش را در جیبش بریزد - ایده IPod - تا نشان دهد برخلاف گفته‌های دیگر شخصیت‌ها انسان است. تصاویر آرام آرام در موسیقی  Grew Up at Midnight گروه مکابیز غرق می‌شود. نگاه لیزا به پدر روی صحنه رونمایی از محصول جدید، به مثابه نگاه آتنا به زئوس است، آنگاه که فراموش می‌کند عاشقش، پرومته را او در بند کرده است. لیزا جابز را می‌بخشد تا ما او را بابت لجاجت‌های هزینه‌سازش ببخشیم. او تجسم انسانی زئوس است.

بویل تصویری غربی از جابز می‌آفریند تا جایی که هرتسفیلد فیلم را واقع‌گرا نمی‌داند. او به سایت Recode Daily گفته «تقریباً هیچ چیز در فیلم همانند آنچه واقعاً رخ داده نیست؛ اما در نهایت گفته شد هدف فیلم رئالیسم نیست.» بویل از آنگاه اومانیستی خود بهره می‌برد. او می‌خواهد اسطوره‌ای غربی بسازد. اسطوره‌ای که خطا می‌کند و بابت خطاهایش عقب‌نشینی می‌کند؛ چون او یک انسان است. حال که او جابز است این عقب‌نشینی باید جذاب باشد، می‌تواند یک IPod باشد. این با نگاه شرقی در تنافر است.

پرده شرقی جابز به قاضی رشوه می‌دهد تا لیزا را متعلق به او ندانند. جابز با اسقف بر سر خدا جدال می‌کند و اسقف او را نفرین می‌کند، نفرینی که در آینده او را اسیر خاک می‌کند. جابز کارگر اپل را به باد کتک می‌گیرد و کارگر برایش رنج آرزو می‌کند. جابز ووزنیاک را بابت آنچه حمایت از لیزا می‌داند نابود می‌کند. جابز رقیبش در ماکروسافت تحقیر می‌کند. جابز یکپارچه موجودی است خودخواه که هر کسی را تا آستانه زوال سوق می‌دهد. او در لباس شرقی، بسان استادی از شائولین، یک ربات بودایی است. او نطق‌هایی چون کدهای باینری (Binary) می‌تراود؛ اما همچون یک گاو وحشی رفتار می‌کند. گاوی که در نمایش مهران رنجبر چندین بار بدان اشاره می‌شود. هر چند جابز نه در برج ثور متولد شده است و نه در برج ثور چشم از جهان بست؛ اما او در «استیو جابز» رنجبر مثل یک گاو می‌تواند توأمان متین باشد و وحشی.

مهران رنجبر به جای پردازش تصویر انسانی و البته حرکت در جهت اسطوره‌سازی از استیو جابز، به سراغ چند پرده - هر چند نه واقع‌گرا - از رویدادهای زندگانی استیو جابز رفته است تا او را از منظر شرقی خویش داوری کند. جایی که جابز برآمده از یک عشق ناقص است. او چون یک یتیم بزرگ شده است. او محصول تداخل نژادی است. او یک بودایی است؛ اما تا چه اندازه بودایی است. او برخلاف مشی آرام بوداییان، با آرامش پرخاش می‌کند، می‌تاراند، پس محکوم به فناست. او فراموش کرده است خدا نیست و فناناپذیری بر ناصیه‌اش نگاشته نشده است.

در جهان شرقی رنجبر، همه چیز از فُرم واقعی خود خارج می‌شود. جهان اپل‌زده جابز در نمایش یک بلک‌باکس بی‌دکور است با چند خط نوری که بسان راه‌های رسیدن به هدف، جابز را به نقطه مدنظر هدایت می‌کنند. جابز نمی‌تواند از این مسیرهای روشن خارج شود و چیزی خارج از نور نمی‌بیند. تقابل نور و تاریکی جایی است که جابز به بخش تاریک وجودش توجه نمی‌کند، هر چند اسقف و ووزنیاک به او یادآوری می‌کنند؛ اما او تمایلی ندارد پا به تاریکی بگذارد، جز آن لحظه که از درد مرگ می‌نالد. این برخلاف تصویری است که بویل می‌آفریند: اسطوره در جهان واقعیت.

در تصویرسازی رنجبر تصاویر پراکنده و مشوش هستند. گویی تو در حال دیدن چند روایت از مُقامات جابزی هستی. ادبیات شرقی مطول نیست و روایات در قالب حکایات کوتاه و پیچیده شده در بسته ایجاز ارائه می‌شود. این برخلاف رویه بویل است که هر پرده‌اش 40 دقیقه زمان می‌خرد. جابز شرقی رنجبر می‌خواهد کمی تعلیمی باشد، کمی انذارگر و کمی سوررئال. پس قرار است جابز همه را به یک چشم ببیند: به چشم فرزین محدث. محدثی که در هر پرده در یک قالب تازه ظاهر می‌شود. او دمی زن است و دمی مرد. دمی کشیشی است پرحرف و دمی قاضی است اگزجره از قانون.

جابز در یک هفت‌خوان سرگردان است و محدث هر بار در قالب یکی از موانع بر جابز ظاهر می‌شود و او را به سرنوشت محتومش رهنمون می‌کند. سرنوشتی که پیش‌بینی شده است و بدان توجه نمی‌شود. در نهایت مرگ، بدون آنکه دیده شود، بر بدن بی‌جان جابز سایه می‌افکند و تمام.

برخلاف جابز غربی، جابز شرقی چیزی به جا نگذاشته است. شاید یک دوئل موسیقیایی میان ویولن و پیانوی اپلی. آن هم بیهوده‌نماست. همه چیز رنج است. رنجی که رنجبر خود بر خود وارد می‌کند. پایان بازی همه چیز در رنج کشیدن فرومی‌رود. جابزی که مشت‌هایش را محکم از درد به زمین می‌کوبد یا فرزین محدثی که از رنج‌ها سخن می‌گوید. رنج‌هایی که جابز می‌برد و ما قرار است با آن شریک شویم. پس عجیب نیست محدث از رنج‌ها می‌گرید. او هم یک شرقی است.

همین شرقی بودن پاشنه آشیل نمایش است. جایی دیگر به نظر می‌رسد نمایش از منطق خودش هم خارج می‌شود. میان کمدی بودن و تراژدی بودن معلق است و حتی تعلیمی بودنش را هم فراموش می‌کند. کمی کاریکاتوری می‌شود و گاهی عبوس. نخ تسبیحی در میان مهره‌های چیده شده در کار نیست. هر چند رنجبر و محدث در بازی تلاش می‌کنند مهره‌ها از هم نپاشند. مثل توپ‌های ماهوتی که کف صندلی چیده می‌شوند و دست غیبی آنها را مرتب نگاه می‌دارد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط