گزارش تسنیم| چرا افغانستان برای ازبکستان مهم است؟
رفع نگرانیهای ناشی از برخی تهدیدها در دکترین امنیتی ازبکستان، بهرهمندی از ظرفیتهای ژئواکونومیکی افغانستان، ارائه برندینگ منطقهای و بینالمللی و استفاده از امتیازات واشنگتن اصلیترین زمینههای اهمیت کابل برای تاشکند به شمار میرود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ، از زمان روی کار آمدن شوکت میرضیایف در ازبکستان، شاهد تغییرات محسوسی در سیاستهای این کشور نسبت به افغانستان بودهایم. بر خلاف رویکردهای سخت و متصلب کریماف، میرضیایف با ارائه یک سیاست منعطف و بهرهگیری از ظرفیت قدرتهای بینالمللی، بهویژه برقراری روابط حسنه با ایالات متحده، توانسته با بهرهگیری از موقعیت منحصر به فردی که دارد الگوی جدیدی برای حل مناقشه افغانستان ارائه دهد. با این وجود تحلیلگران بر این عقیدهاند اهمیت افغانستان برای ازبکستان بسیار بیشتر از موارد مطرح شده در چارچوب تنظیم روابط با قدرتهای بینالمللی و منطقهای است.
تحول در سطح روابط
در دسامبر 2017 زمانی که نخستوزیر سابق دوره ریاستجمهوری خود را در ازبکستان آغاز کرده بود، اشرف غنی، رئیسجمهوری افغانستان طی سفری رسمی به تاشکند با وی دیدار میکند. در این دیدار بیش از 20 موافقتنامه تجاری به امضای دو رئیسجمهور رسیده و قراردادهایی تجاری به ارزش بیش از 500 میلیون دلار نیز میان طرفین به امضا میرسد. وسعت مسائل مطرح شده در این دیدارها و رویکردهای آتی ازبکستان موجب آن شد تا این دیدار سرمنشاء فصل جدید روابط افغانستان و ازبکستان نامیده شود.
پس از آن بود که نماینده ویژه میرضیایف در امور افغانستان منصوب شده و به جدیت مسائل افغانستان توسط رئیسجمهور ازبکستان پیگیری شد. چندین کنفرانس و نشست چندجانبه نیز به میزبانی تاشکند و کابل برای حل و فصل مسائل افغانستان به ابتکار ازبکستان صورت گرفت. در کنفرانس تاشکند علاوه بر نمایندگان دو کشور، نمایندگانی از ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، جمهوری اسلامی ایران، برخی کشورهای اروپایی و کشورهای آسیای مرکزی نیز حضور داشتند. غایب بزرگ این کنفرانس طالبان بود. اگرچه گفته میشود در این نشست از طالبان نیز دعوت به عمل آمده است. به هر ترتیب برقراری آتشبس بیسابقهای که به مناسبت عید فطر در افغانستان برقرار شد را بسیاری نتیجهای از رویکرد جدید ازبکستان تحلیل کردند.
دیدار عبدالعزیز کاملاف با هیات نمایندگی از طالبان افغانستان به رهبری شیر محمدعباس استانکزی، رئیس دفتر سیاسی این گروه نقطه در آگوست 2018 عطف رویکرد جدید ازبکستان بود. رویکرد جدیدی که ازبکستان را طرف مقابل تمام بازیگران حاضر در افغانستان و نه صرفا دولت وحدت ملی قرار میداد. البته بعدتر مقامات ازبک اظهار داشتند که این دیدار با هماهنگی دولت افغانستان صورت گرفته است. به هر ترتیب با افزایش تراکم دیدارها و مذاکرات با طالبان در ابتکار ازبکستان، حتی گمانهزنیهایی مبنی بر تاسیس دفتر جدید طالبان در تاشکند (پس از دوحه) مطرح شد.
دکترین امنیتی ازبکستان و اهمیت کلیدی افغانستان
نکتهای که با روی کار آمدن میرضیایف و برنامههای اصلاحی وی معمولا از آن غفلت شد، اشتراکات دیدگاه وی با کریماف و رویکردهای مشابه این دو است. بهرغم تمام اختلافنظرهای دو رئیسجمهور ازبکستان، باید این مساله را مد نظر داشت که به هر ترتیب میرضیایف سالها در کنار کریماف بوده و نزدیکتره چهره به وی به شمار میرفت. بسیاری بر این عقیدهاند که حداقل در دکترین امنیتی این دو از اشتراک نظرهای قابل توجهی برخوردارند. یک وجهه اهمیت افغانستان برای ازبکستان هم همین مساله است.
طی سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بهویژه دوران سخت انزواگرایی کریماف، ازبکستان با عقبافتادگیها و بحرانهای بسیاری در حوزه مسائل اقتصادی و اجتماعی مواجه شده است که زمینه را برای ترویج و توسعه تروریسم فراهم میسازد. از سوی دیگر هم حضور گروههایی مانند «جنبش اسلامی ازبکستان» و «حزب التحریر ازبکستان» نیز زمینههای فکری و عملیاتی این تهدید در ازبکستان را فراهم آورده است. این گروهها همچون حزب التحریر بعضا ارتباطات خوبی طی سالهای پس از استقلال با طالبان داشته و حتی از حمایتهای این گروه نیز برخوردار بودهاند. از همین جهت نیز ازبکستان در صدد است از طریق مذاکره و رایزنی با طالبان، این مساله امنیتی را نیز تا حدودی حل و فصل کند. بدیهی است قابلیتهای مذاکره طالبان و رویکردهای سیاسی این گروه مزیتی است که مقامات ازبک به خوبی از آن مطلعاند.
از سوی دیگر نیز شیفت استراتژیک داعش و برخی گروههای تروریستی فعال در سوریه و عراق به افغانستان و آسیای مرکزی نیز نگرانیهای ازبکستان را دوچندان کرده است. چندی پیش یکی از مقامات ازبکستان مدعی شده بود 5000 جنگجوی داعش به افغانستان منتقل شدهاند و این مساله تهدید بزرگی برای ازبکستان به شمار میرود.
بهرهمندی از ظرفیتهای ژئواکونومیکی افغانستان
افغانستان از موقعیت ژئواکونومیکی منحصر به فردی برای آسیای مرکزی برخوردار است. تقریبا یک شاخه مهم و کلیدی تمام طرحهای بزرگ منطقهای در حوزه ترانزیت و انرژی از افغانستان میگذرد. ازبکستان نیز در رویکرد جدید سیاست خارجی و اصلاحات اقتصادی خود نگاه ویژهای نسبت به این طرحها دارد. از همین منظر برقراری صلح و ثبات در افغانستان و توسعه زیرساختهای این کشور از جمله اهداف مهم و کلیدی این کشور است.
در سال 2010 ازبکستان طولانیترین خط آهن برونمرزی خود را در افغانستان به طول 75 کیلومتر تا مزار شریف افتتاح کرد. خط ریلی دوم نیز که مزار شریف را به هرات متصل میساخت نیز در این چارچوب مد نظر مقامات ازبکستان قرار گرفت. برنامه کلانتر ازبکها نیز اتصال افغانستان به چین از طریق مسیر ریلی اندیجان در ازبکستان است. طبیعتا امروز که چین ابرپروژه «کمربند و جاده» را مطرح کرده و کشورهایی همچون قزاقستان قدمهای بلندپروازانهای در این راستا برداشتهاند، ازبکها نیز نگاه ویژهای به برخورداری از مزیتهای آن دارند. چین نیز در تعریف کریدورهای ترانزیتی خود به آبهای اقیانوس هند، برنامههای مدونی را ارائه نموده و حاضر به صرف هزینههای هنگفتی در این راستا است.
موضوع دیگری که ازبکستان توجه ویژهای نسبت به آن دارد، نقشآفرینی بیشتر در بازار انرژی منطقه است. در سفر بردیمحمداف به تاشکند بود که ازبکستان از سرمایهگذاری 8 میلیارد دلاری در طرح ترانزیت انرژی تاپی (ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند) خبر داد. اتصال ازبکستان با توجه به بهرهمندی از منابع غنی گازی به این خط لوله انتقال گاز، طبیعتا میتواند منافع قابل توجهی داشته باشد.
برندینگ منطقهای و بینالمللی
در دوره اتحاد جماهیر شوروی و حتی سلطه روس تزاری، تاشکند محوریت و مرکزیت تصمیمگیری منطقهای ترکستان و آسیای مرکزی را در دست داشت. عمده زیرساختهای مدیریت منطقهای نیز در تاشکند متمرکز شده بودند. با این حال پس از فروپاشی شوروی، به مرور زمان شاهد افول نقش تاشکند و ارتقاء آستانه بودهایم. نظربایف طی سالهای اخیر با بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف منطقهای و بینالمللی توانسته یک پلتفرم قزاقستانی برای میانجیگری در مسائل منطقهای و بینالمللی، با الگوگیری از نقش ژنو و وین در اروپا ارائه کند. در نتیجه همین تلاشها هم بود که رقیب سرسخت ازبکها توانست به شورای امنیت سازمان ملل راه یابد.
ازبکستان که نگاه رقابتی شدیدی نسبت به قزاقستان دارد طبیعتا نیازمند ارائه یک برند پساکریماف برای ارتقاء جایگاه بینالمللی و منطقهای خود است. تنها افغانستان است که به عنوان یک بحران ریشهدار، عمیق و بسیار حاد میتواند عقبافتادگیهای تاشکند از آستانه را جبران سازد. به ویژه پس از عدم موفقیت ابتکارهای آستانه در حل مناقشات افغانستان اهمیت این موضوع برای تاشکند دوچندان شده است.
استفاده از مزیتهای واشنگتن
اولین و مهمترین زمینه تحول در رویکردهای سیاست خارجی میرضیایف را میتوان سفر وی به واشنگتن و دیدار با دونالد ترامپ در نظر گرفت. آخرین سفر رئیسجمهور ازبکستان به ایالات متحده 16 سال پیش از آن صورت گرفته بود. این مساله باعث شد تا واشنگتن نیز نگاه ویژهای نسبت به تاشکند پیدا کرده و امتیازهای خاصی را برای طرف ازبکی روی میز بگذارد. میرضیایف نیز در مقابل اصلاحات سیاسی- اجتماعی واشنگتن را پذیرفته و همچنین از استراتژی آسیای جنوبی ترامپ اعلام حمایت کرد.
بهرهمندی از کمکهای مالی، تسهیل عضویت در سازمان تجارت جهانی و اصلاح ساختارهای اقتصادی اولین و مهمترین امتیاز ترامپ برای دولت میرضیایف بود. از سوی دیگر نیز در پی برگزاری نشستهای متعدد مشترک تجاری، ایالات متحده در سال 2018 در رده نخست سرمایهگذاران خارجی در ازبکستان قرار گرفت. با ارتقاء نقش ازبکستان در نهادهای مالی بینالمللی همچون بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، سازمان تجارت جهانی، بانک توسعه آسیایی و ...، زمینه اعطای وامهای متعدد به این کشور نیز به وجود آمده است.
از سوی دیگر اما افزایش نقشآفرینی و ارتقاء جایگاه ازبکستان در سطوح منطقهای و بینالمللی امتیاز دیگری است که میرضیایف در نظر دارد. قرار گرفتن ازبکستان در میان ایالات متحده، روسیه، چین، دولت ملی افغانستان و طالبان، نقشآفرینی بیسابقهای را به این کشور اعطا کرد. طبیعتا ارائه کارکردهایی از سوی تاشکند این امتیاز را از سوی واشنگتن پررنگتر خواهد نمود.
انتهای پیام/