رودررو، بدون سانسور| ملاقات با ملیپوش پیشین پرسپولیس که برای زندهماندن «هِندل» میزند/ مسافرکشی با موتور قرمز
مدافع پیشین تیم فوتبال پرسپولیس این روزها در خیابانهای شهر با موتورسیکلت و کلاه قرمز مشغول مسافرکشی است.
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم ، سوژه این هفته «رودررو، بدون سانسور» منوچهر شفقتیان است، بازیکن پرسپولیس و تیم ملی در دهه 60 که بعد از گذراندن دوران حرفهای بازیگریاش زندگی متفاوتی را سپری کرده است.
امروز در کوچه و بازار شاید کمتر کسی منوچهر شفقتیان, فردی را که 40 بازی ملی در کارنامه دارد بشناسد اگرچه ممکن است عدهای او را با داستان تلخ زندگیاش هنوز بهیاد داشته باشند. 3 سال پیش بود که منوچهر فوتبال ایران برای اینکه گوش شنوایی برای مشکلاتش نمیدید لب و دهان خود را به هم دوخت، اتفاق تلخی که رخدادنش بعد از گذشت این سالها هنوز دردی از او دوا نکرده است.
یکی از بهترین مدافعان فوتبال ایران روزهایش را در مستطیل سبز فوتبال و حوالی آن که نه, در خیابانهای شلوغ و درهم پایتخت میگذراند تا بهقول خودش بتواند زنده بماند و پول داروی همسر و مادر را با موتورسیکلتش تأمین کند. زندگی منوچهر شفقتیان مانند همین خیابانهای شهر پر از چاله و چوله است؛ بهانهای که ما را مجاب کرد تا از او بخواهیم گوشهای از سفره دلش را برای اهالی فوتبال و مسئولانش باز کند!
در این فیلم سعی شده زندگی این پیشکسوت 58ساله از زوایای متفاوت نشان داده شود. در این فیلم ابتدا منوچهر شفقتیان بهطور طبیعی و معمول شغلش را که مسافرکشی با موتور است مقابل دوربین پنهانشده تسنیم بهاجرا میگذارد و در ادامه با خبرنگار ما به گفتوگو مینشیند.
در زیر ابتدا گزیدهای از صحبتهای منوچهر شفقتیان را میخوانید و در ادامه فیلم کامل را مشاهده خواهید کرد.
* 10 سال است که افسردگی شدید دارم.
* علی دایی, آقای گل جهان است اما مثل من در 4 رده ملی بازی نکرده است.
* در فوتبال باید باج بدهی و دزدی کنی؛ برای همین کار با موتور را شرافتمندانهتر میبینیم.
* به یکی از مدیران پرسپولیس درخواست کار دادم اما گفتند نگهبان ورزشگاه کاظمی شوم و برای امید عالیشاه زنجیر بیندازم!
* آرامش را فراموش کردم و با آسایش بیگانه هستم.
* وقتی هشت سوزن در لبم فرو رفت دردی احساس نکردم, چون درد بزرگتری داشتم و باعث میشد که درد کوچکتر را متوجه نشوم.
گفتوگو از علی عابدیان
انتهای پیام/*