"اپرای هفت شهر عشق"؛ عرض خود میبرند، زحمت ما میدارند
حضور شخصیتهای بیربط با تئاتر ایجاد نارضایتیهای بسیار کرده است و باید پرسید چرا تئاتر همانند سینما واجد قوانین سخت برای ارائه مجوز کارگردانی نیست.
باشگاه خبرنگاران پویا - احسان زیورعالم
برخلاف سینما که مسیر فعالیت در آن، با وجود گسترده بودن و فراهم بودن بسترهای عرضهاش، محدود و پر مانع است؛ در تئاتر همه چیز بسان در بازی است برای همگان. تئاتر به هنری بدل شده است همانند ورزش صبحگاهی در پارکها. کافی است یک دست گرمکن داشته باشی و یک کتانی تا بتوانی در آن عرضاندام کنی.
کافی است نگاهی به چند سال گذشته داشته باشیم تا دریابیم چند کارگردان خودخوانده با داشتن پول وارد تئاتر شدهاند و با رزومهسازی هنری برای خود، برای خودش کاخ عاجی آفریده است که با سینما نمیتوانسته آن را بیافریند. گویی تئاتر به مکانی بدل شده است برای اثبات خویشتن در هنر، هر چند به سبب نبود بازوهای ارزشیابی هیچگاه موانعی برای حضور هنرمندان یا ناهنرمندان دیگر عرصهها در تئاتر پدید نیامده است؛ اما خلاف آن بسیار صادق بوده است. به عبارتی برای هنرمندان تئاتر شرایط برای سینما به هیچ وجه مهیا نیست. کافی است نگاهی به فعالیت هنرمندان تئاتر در سینما بیاندازیم تا دریابیم سینما به سبب قوانین قدرتمند اجازه حضور هر فردی را نمیدهد.
در اردیبهشت 94 معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی درباره فیلم اولیها اطلاعیهای صادر میکند. دقت داشته باشیم معاونت مذکور برابر با شورای نظارت و ارزشیابی در تئاتر است. در این اطلاعیه آمده است:
- طبق مصوبه شانزدهم اردیبهشت 94 شورای صدور پروانه ساخت سازمان سینمایی در سال جاری، به منظور تسهیل در امور متقاضیان، بررسی صلاحیت کارگردانان اول در دو مرحله انجام میگیرد.
- در مرحله اول، فیلمسازان متقاضی میتوانند درخواست خود را همراه با مدارک مربوطه، شخصا به دبیرخانه شورای پروانه ساخت ارائه کنند.
- تایید صلاحیت کارگردانی برای کارگردانان اول، با کسب حداقل 60 امتیاز، بر اساس جدول زیر صورت میگیرد:
- نمونه کار 50 امتیاز، تحصیلات سینمایی و مرتبط 10 امتیاز، دستیار کارگردانی سینمایی 15 امتیاز، جوایز و حضور در جشنوارهها 10 امتیاز، دیگر فعالیتهای فرهنگی و هنری در سینما تا 15 امتیاز.
- در مرحله دوم، پس از تایید صلاحیت کارگردانی فیلم اول، تهیهکنندگان حرفهای متقاضی تولید اثر با کارگردانان اول، حداکثر سه ماه پس از صدور مجوز کارگردانی میتوانند درخواست خود را به دبیرخانه شورای پروانه ساخت ارسال کنند.
- کارگردانان اول با ارائه حداقل سه نمونه کار و سوابق مندرج درجدول ارزیابی می توانند متقاضی صدور مجوز کارگردانی شوند.
شروط نمونه کارهای ارائه شده:
الف) در بین نمونه آثار ارائه شده، حداقل یک فیلم نمایشی، با مدت زمان حداقل 10 دقیقه الزامی است.
ب) ارائه شناسنامه کامل فیلم اعم از: سال تولید، مدت زمان فیلم، سرمایه گذار، عوامل تولید و...
ج) متقاضیان تهیهکنندگی اول نمیتوانند تهیهکننده کارگردانان اول باشند.
د) تقاضای صدور پروانه جدید برای کارگردانان اول، پس از صدور پروانه نمایش و ارزیابی آن توسط شورای پروانه ساخت، قابل بررسی است.
این قوانین که برای تئاتریها میتوانند سفت و سخت تفسیر شود، در تئاتر حاکم نیست. در زمان حاضر چند سالن تئاتر ایران در اختیار کارگردانان سینماست؛ اما شاهکار اصلی نمایشی است که قرار است با بلیت 255هزار تومانی روی صحنه رود. جالب آنجاست که بخش مهمی از تیم اجرایی آن هم تئاتری نیست. برای مثال قرار است بازیگر نقش اول این اپرا مریلا زارعی باشد که سابقه تئاتری ندارد.
اما با نگاهی به کارنامه کارگردان این نمایش وضعیت بغرنجتر میشود. محمد عبدیزاده طبق آنچه از خود منتشر کرده است درسال1375مدرک لیسانس کارشناسی کارگردانی سینما را ازدانشگاه ایالتی وارونژ روسیه دریافت کرده و در طول این سالها بیشتر در حوزه مستندهای تلویزیونی فعالیت کرده است. همچنین چند تلهفیلم با عناوینی چون «مرد ابدی»، «سایههای خیال» و «آن فرو ریخته» را ساخته است. رزومهای که شاید برای ساختن اولین بلند سینمایی هم برای آقای عبدیزاده مناسب نباشد.
با چنین رزومهای که حتی نام آثارش چندان ذهن و خاطر ما را درگیر نمیکند، عبدیزاده با نمایش «اپرای هفت شهر عشق» رکورد بلیت تئاتر را شکسته است. رویداد کارگردانان بیرزومه در تئاتر و اجراهای گرانقیمت بیکیفیت سردرازی دارد. مریم جلالیان در سال 1394 نمایش «عاشقانههای ناآرام» را با بلیت 100هزارتومانی در تالار وحدت روی صحنه میبرد. نمایشی که با حواشی بسیاری مواجه بود و در نهایت نیز کیفیت پایین آن صدای منتقدان و کارگردانان را درآورد. نکته جالب اینکه مریم جلالیان با اندک تجربه دستیاری کارگردانی برای بهاره رهنما در یک اثر، از سال 1394 تاکنون نمایشی روی صحنه نبرده است. نمایشی که با سوددهی فوقالعادهای در فروش همراه بود.
در تماشاخانه ایرانشهر نیز این مسئله به کرات تکرار شده است. همچنان که کارگردانان نه چندان مطرح سینما اقدام به تجربه کارگردانی تئاتر کردند. عموم این آثار از منظر تئاتری ضعیف و حتی از منظر گیشه شکست خورده بودند. نمایشهایی چون «شازده کوچولو» و «بوف نه چندان کور» آثاری بودند که نتوانستند تأیید هنری جامعه تئاتر و البته مخاطب را جلب کنند. در سوی دیگر نامهای آشنایی چون کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی نیز در زورآزمایی با تئاتر ناموفق بودند.
حال این پرسش مطرح است آیا چنین برخوردی با تئاتر از سوی متولیان آن بیاحترامی به هنری نیست که آنان خود را منصوب به آن میدانند؟ آیا میدانند یک تئاتری برای ساخت یک فیلم با چه موانعی مواجه است؛ در حالی که آن موانع برای همتایان سینماییشان وجود ندارد؟ آیا شنیدهاید کارگردانان شاخص تئاتری این روزهای ایران، پایشان به ساخت پروژههای عظیم سینمایی باز شود؟
نکته مغفول دیگر آن است که چگونه شخصیتهای ناآشنا در تئاتر میتوانند با سرمایههای کلانی دست به بازی با تئاتر بزنند؟ آیا اداره کل هنرهای نمایشی منابع مالی این آثار را بررسی میکند؟ آیا خطر پولشویی در این آثار را مدنظر قرار میدهد؟
با نگاهی به تهیهکنندگان این اثر با نامهای ناآشناتری در عرصه هنر مواجه میشویم. فردی که در یکی از شهرها نیز نامزد شورای شهر بوده است اما هیچ فعالیت هنری در کارنامهاش ندارد. صرفا یک شخصیت فعال در عرصه مدیریت مالی است.
تهیهکننده دیگری که در ایام اخیر تجربه تهیهکنندگی چند کنسرت را داشته است.
در نتیجه باید از مدیران اداره کل هنرهای نمایشی پرسید با چه استدلالی چه از منظر اقتصادی و چه از منظر هنری به اپرای مذکور مجوز داده شده است. این مسئله فارغ از قیمتی است که قرار بود در یک شورای هنری ارزیابی شود و گویا نشده است.
انتهای پیام/