از حافظ و گوته تا سرهنگی و حججی در سینما حقیقت/ فضیلتهای فراموش شده در ساخت «روابط خانوادگی»
روزهای شلوغ جشنواره حقیقت ادامه دارد. فیلم های مهمی در زوز گذشته روی پرده پریس چارسو رفتند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، روز شلوغ جشنواره سینما حقیقت با اکران مستندهای «پرسپولیس – شیکاگو» به کارگردانی ارد عطارپور، «مادرم ملکه» به کارگردانی علی زمانی عصمتی، «آواز جغد کوچک» به کارگردانی مهدی نور محمدی، «تاریخ صدور» به کارگردانی مجید عزیزی، «به سوی آزادی» به کارگردانی مشترک مجید جعفری و مسعود جعفری جوزانی، «متولد آذر» به کارگردانی سید رضا حسینی، «حافظ و گوته» به کارگردانی فرشاد فرشته حکمت، «جان» به کارگردانی امیرحسین نورزی و «فریاد رو به باد» به کارگردانی مشترک سیاوش جمالی و عطا مهراد دنبال شد.
«جان» ایران در جشنواره حقیقت/روایتی متفاوت از یک جوانمرد
مستند جان یکی از مستندهای خوب روز پنجم بود که برای اولین بار در جشنواره حقیقت به نمایش درآمد. «جان» روایتی متفاوت از جان ایران، شهید محسن حججی است. جوانمردی که تاریخ هیچگاه دل شیر او را فراموش نکرده و ایستاده به تشویق او میپردازد.
این فیلم به روند مذاکره، تبادل شهدا و تشییع پیکر شهید حججی پرداخته است. همچنین در روایتی موازی، شهادت این شهید والا مقام را در ایران دنبال کرده و پای صحبت اهالی هنر و رسانه و واکنشهای آنان به این ماجرا مینشیند. در این مستند، چهرههایی مثل هادی حجازیفر، اشکان خطیبی بازیگر و حجت اشرفزاده خواننده درباره شهیدحججی صحبت میکنند.
این مستند شب گذشته با جمعیت بسیار تماشاگران اکران شد. امیرمهدی ژوله، نویسنده و بازیگر برجسته سینما مهمان ویژه برنامه بود و فیلم را همراه با دیگر مخاطبان در سالن دید.
روایتی نوستالوژیک و جذاب از نسلهای مختلف در «تاریخ صدور»
مستند «تاریخ صدور» به کارگردانی مجید عزیزی، یکی از فیلمهای خوب روز پنجم بود که جمعیت زیادی را به سالن کشاند و عدهای نیز بیرون ماندند. این فیلم که به تفاوتهای نسلهای مختلف انقلاب میپردازد، روایتی جذاب و دلنشین دارد. کارگردان فیلم به کمک استفاده از تصاویر آرشیوی در بخشی از این مستند بلند، مخاطب را به واکنش وامیدارد و او را به خاطرات تلخ و شیرین زمان کودکی و نوجوانیاش میبرد.
زمان فیلم 83 دقیقه است اما به دلیل ریتم تند داستان و استفاده به جا از موسیقی و بازنماییهای شیرین، مخاطب را تا آخرین لحظه روی صندلیها نشاند و اکثر آنان راضی از سالن خارج کرد. البته در این میان باید به یک نکته اشاره کرد و آن هم این است که بسیاری از ویژگیهای برشمرده در فیلم برای هر نسل را نمیتوان تعمیم داد و از این نظر نیاز به پژوهشهای بیشتری است. قطعا انجام یک تست روانشناسی بر روی تعدادی افراد محدود، نمیتواند تضمیندهنده نتایجی دقیق باشد که بتوان آن را به همه تعمیم داد و یکی از ویژگیهای آن نسل برشمرد. در مجموع باید گفت که این فیلم در جشنواره امسال در زمره خوبها بوده است و با فرم خود توانست مخاطب را جذب کند اگر چه نیاز به پژوهشهای بیشتر و حتی ساخت قسمت دوم از این مستند احساس میشود.
روایتی متفاوت از زندگی مرتضی سرهنگی
مستند «متولد آذر»، اولین اکران خود را در روز پنجم جشنواره تجربه کرد و با استقبال خوبی نیز همراه بود. این مستند، پرترهای از زندگی مرتضی سرهنگی نویسنده نامآشنا و برجسته کشور است. بیان زندگی این چهره ادبیات و مروری بر فعالیتها و آثار او تصویر بسیار خوبی از ایشان به دست مخاطب داده است.
سیدرضا حسینی که چندی پیش با ساخت مستند مظنه خبرساز شده بود، این بار به سراغ سوژهای متفاوت و ژانر دیگری رفته است. مستند خوشساخت است و ریتم قابل قبولی دارد. محتوای مستند برای مخاطب جذاب است و دلیل آن هم معرفی یک چهره خاص ادبیات کشور است.
حافظ و گوته؛ محتوای عالی در کنار فرم خستهکننده
مستند حافظ و گوته به کارگردانی فرشاد فرشته حکمت از مستندهای دیگری بود که اولین اکران خود را در روز پنچشنبه تجربه کرد. گوته شاعر پر آوازه آلمانی از جمله کسانی است که به شدت تحت تاثیر حافظ ایرانی بوده است و سخنان زیادی را راجع به او بیان کرده است. مستند «حافظ و گوته» به داستان زندگی گوته از بچگی تا پیری، ماجرای آشنایی او با اشعار و اندیشههای حافظ و نوشتههای پیرامون این شاعر ایرانی است.
سوژه مستند بسیار مناسب انتخاب شده است و با توجه به این که تاکنون کمتر بر روی این موضوع در سینما کار شده است، حرفهای نو و جدید زیادی را دارد اما فرم آن بسیار ضعیف است. کارگردان این مستند به دلیل این که هیچ تصویری از حافظ و گوته نداشته است، مجبور به ساخت مستند بازسازی و روایت گفتاری شده است. همین موضوع موجب خسته شدن مخاطب و از دست دادن روند فیلم میشود. طبیعی است که بیان تمام مطالب به صورت گفتاری و نریشن به مدت 77 دقیقه مخاطب را دلزده کرده و خسته میکند.
آواز جغد کوچک؛ فرم عالی در کنار تصاویر بدیع
مستندهای محیطزیستی و حیات وحش در جشنواره امسال فراتر از حد انتظار ظاهر شده و احتمالا باید چند جایزه را از هم اکنون برایشان کنار گذاشت. این موضوع را در آرای مردمی نیز میتوان مشاهده کرد جایی که از 5 فیلم اول آرای مردمی، 3 فیلم مربوط به این ژانر هستند.
مستند آواز جغد کوچک به کارگردانی مهدی نورمحمدی از جمله مستندهای خوب حیات وحش جشنواره امسال بوده است. داستان مستند، مربوط به دو جغد است که کنار هم زندگی کرده و مانند همیشه با خطراتی نظیر از بین رفتن زیستگاه، شکارچیها و ... روبهرو هستند. نمایش تصاویر بسیار بدیع از حیاتوحش ایران، توجه هر مخاطبی را جلب میکند و تشویق حاضران را به همراه دارد. در مجموع باید گفت که این مستند باوجود افت ریتم در برخی دقایق، قابل قبول بوده و از نظر سوژه و فرم در رده بالایی قرار میگیرد.
فضیلتهای فراموش شده در «روابط خانوادگی»
«روابط خانوادگی» یکی از مستندهای روز گذشته بود که اکران دومش را تجربه میکرد. فیلم تاحدودی کند است و در 40 دقیقه اول بارها باید به این سوال خودتان پاسخ دهید که آیا باید تا آخر فیلم را تماشا کرد؟
فیلم ماجرای یک مرد روستایی به نام حاجی بابا است. مردی ظاهرا معتقد به آداب اسلامی که البته زندگی شخصی اش پر از قلدری و نزاع و دعوا با همسر و فرزندان است. فیلم روایتی خندهدار از دعواهای این خانواده و اختلافات شدیدشان را نمایش می دهد. شاید تلخترین جای مستند همین باشد، تماشاگر دقیقا به نقاطی می خندد که مایه زجر و درد و مسئله خانواده است. کارگردان به خوبی از این فرصت پیش آمده استفاده کرده و موقعیتهای کمیکی را با اختلافات این خانواده خلق کرده است.
اینطور که از فیلم بر می آید، حاجی بابا یک بیمار است، بیماری که مشکل جسمی ندارد اما بشدت روح و روان پر مرضی دارد. این نکته را یک روانپزشک در فیلم تایید میکند. حاجی بابا مومن است، دست به زن دارد، دعوا می کند، از همسرش متنفر است، چشمش دنبال یک دختر 20 ساله است، آهنگ های قبل انقلابی را می خواند، با صدای آمنه می رقصد، مرگ بر آمریکا می گوید و روی مخ زن و بچه رژه میرود، با دوربین مستندسازکه دنبالش به راه افتاده در کوچه های ده پز میدهد؛ چه موقعیتی برای یک مستندساز بهتر از این می تواند فراهم شود که دوربینش را میان این همه تعارض روشن کند؟ اما باید پرسید که نمایش زندگی تلخ یک بیمار روحی روانی چه توجیهی دارد؟ با تایید کارگردان، این فیلم حتی به طور کامل برای خانواده حاجی بابا اکران نشده و آنها از این نمایش مضحک برای مردم و زجرآور برای خودشان بیخبرند. صحبت از این فیلم مستند، صحبت از انصاف و فضیلتهای فراموش شده برای نمایش یک سوژه پرزندگی و درس آموز روی پرده سینما است.
ضعیف و بدون سوژه مثل «فریاد رو به باد»
مستند دیگری که در روز پنجم به نمایش درآمد، مستند فریاد رو به باد بود. این مستند اگر چه قبل از اکران جمعیت زیادی از مشتاقان را داشت، اما پس از اکران خیلی نتوانست مخاطبان را راضی کند. داستان مستند را تنها در یکی دو خط میتوان بیان کرد و تقریبا به غیر از خط اصلی داستان، هیچ اتفاق خاص دیگری در آن رخ نمیدهد. در حقیقت با سوژهای خطی روبهرو هستیم که هیچ نوسانی نداشته و فقط روی یک مساله تمرکز دارد.
میثم یک پسر 16 ساله است که احساس میکند صدای خوبی داشته و میتوانند خواننده راک شود. همین موضوع منجر به مخالفتهای خانواده او شده و نتیجتا او به دنبال راههایی برای حل آن میرود.
در انتهای داستان معلوم نمیشود که چه اتفاقی برای سوژه رخ میدهد؛ آیا او میتواند خواننده شده یا آرزویش را رها میکند؟ لوکیشنهای اصلی داستان دو آپارتمان و یک مغازه است و میثم به صورت سرگردان بین این چند لوکیشن جابهجا شده بدون آن که اتفاق خاص و هیجانانگیزی برایش رخ دهد.
انتهای پیام/